خونه پرنور

Description
یک خانواده‌ی سه نفره در خونه پرنور 🌟
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 9 meses, 1 semana

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 11 meses, 3 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 7 meses, 3 semanas

7 months ago

صبح دوشنبه رو دارم با اضطراب بالا شروع می‌کنم. 🥲

7 months ago

ماجرا از یک ابده شروع شد. قرار شد یک رویداد پرتقالی تو نوج برگزار بشه و بچه ها تو یکی از قسمت های این رویداد تجربه ی چاپ طبیعی با پرتقال و برگ هاش رو داشته باشن و در خلال این فعالیت براشون قصه رشد پرتقال از هسته تا تبدیل شدنش به تنه و میوه دادنش رو بگیم. نوشتن فصه رو گذاشتن به عهده ی من. خیلی سخت بود. نمیدونستم اصلا باید چجوری شروع کنم، از کجا شروع کنم و چی بنویسم. از یکی دو تا از دوستام کمک خواستم تا شاید رشته ی این کلاف بیاد به دستم و بتونم بنویسم، اما کمک کننده نبود. روزا و شبا بهش فکر می کردم، حتی تو خواب! تا اینکه ذهنم یه روزی جرقه ای زد و سه تا جمله اومد تو ذهنم که همون سه تا جمله سد شروع داستان.
داستان در مورد پسرکیه که تو فصل زمستون، ته جنگل حین بازی به یک درختی میرسه که اون درخت رو نمیشناسه. یه درختی که سبزه و میوه داره و میره دنبال اینکه بفهمه اون چه درختیه.
وقتی که داستان کم کم شکل میگرفت، حین نوشتن به این فکر کردم که شخصیت اول این داستان که میره و این درخت پرتقال رو پیدا می کنه چرا بافته نشه. اینجوری شد که پرتقالی ریکا متولد شد. وقتی که داشتم پرتقالی ریکارو میبافتم به ذهنم رسید که چرا این داستان رو به شکل یک کتاب در نیارم و چرا ننویسمش. و اینجوری شد که قصه ی پرتقالی ریکا مکتوب شد و به کودک درونم اجازه دادم که براش نقاشی بکشه و پرتقالی ریکا بشه اولین عروسکم که کتاب داره....
پست بعدی بخش هایی از رویداد پرتقالی نوج و اجرای داستان خواهد بود....

#پرتقالی‌ریکا #پرتقال #عروسک #عروسک‌پرتقالی #نوج #بافتنی #داستان #قصه

7 months ago

از رسومات خونه‌ی ما اینه که اگر ساعت ۸:۱۲ شب اتفاقی چشممون به ساعت بیفته: دست و جیغ و هورااااااا💃🎉
چون همون ساعت قشنگیه که دختر قشنگم دنیا اومده 😍😍🥹🥹

7 months, 1 week ago

فردا یک جلسه با یک مشتری دارم که اصلا دوست ندارم توش باشم و مکالمه‌ی سخت و پرچالشی قراره داشته باشم ??‍♀️
خب بابت اون هم هست که از پایان روز تعطیلم شاد نیستم و علاقه‌ای به شروع روز کاری فردا ندارم!!!!

7 months, 1 week ago

آخر‌ هفته‌ها برای من فقط حس بیهودگی‌ و به هیچ کاری نرسیدن داره. در واقع تا الان باید یاد میگرفتم که از آخر هفته‌هام هیچ انتظار خاصی نداشته باشم ولی باز تو ذهنم فکر میکنم قراره کلی کار مفید کنم و به ظهر نرسیده وقتی میبینم هیچ کاری رو نشد پیش ببرم، ناامید میشم…

7 months, 1 week ago

سه‌شنبه آفم و دوباره این لیست بلندبالای کارها‌ برای اون روز رو تو ذهنم ردیف میکنم. لیست کارها هم جوریه که نمیشه حذف کرد، همه جزو واجبات روزمره است و فقط برای اینکه خونه قابل زندگی کردن بشه ??‍♀️

10 months ago

رفتیم دکتر. هم برای کمر همسر هم برای تب و سرفه دخترم. امروز تبش قطع شده بود. دکتر تو گوش راستش یک کم عفونت دید و آنتی‌بیوتیک داد.
رسیدیم خونه دونه‌ها رو تنش پیدا شد. حدس می‌زنم روزئولا باشه.
فردا زنگ میزنم مطب دکتر ببینم داروی جدیدی میده یا نه.
وقتی اومدیم آنتی‌بیوتیک رو بهش دادم. آنتی‌بیوتیک که مشکلی نداره؟ این چند روز هم که تایلنول و یکی دوباری ادویل میدادم.

10 months ago

یک تکه آشغال دستم بود، به دخترم گفتم این روز بنداز سطل آشغال. اولین بار بود اینجوری چیزی میدادم دستش بندازه تو‌ سطل و نمی‌دونستم واکنشش چیه یا متوجه حرفم میشه یا نه. گفتم در بهترین حالت میبره تو سطل گوشه‌ی هال میندازه. (تو اون سطل خودش زیاد چیز میز میندازه، اسباب بازی ریز و …
یه سری چیز میز هم تو خونه گم کردیم حدس می‌زنیم انداخته تو اون سطل و قاطی زباله‌ها رفته!)
رفت در کابینت زیر سینک رو باز کرد، انداخت تو سطل زباله، در کابینت رو بست?? قفل کودک کابینت رو هم جا انداخت!! ????

10 months ago

امروز ولی کلی کار کردم! فریزر رو بعد مدتها تمیز و مرتب کردم. کابینت‌ پلاستیک‌ها هم واقعا درهم برهم شده بود، مرتب کردم و یک سری خرت و پرت ریختم رفت. زیر سینک رو هم تمیز کردم. الان هنوز روی کابینت‌ها پر خرده ریزه است ولی میشه گفت داخل کابینت ظرف‌ها مرتبه. برام کار سختی بود شروعش.
دیگه با یک بچه‌ی تب‌دار بغل‌خواه و همسر در خانه از این بیشتر نمیشد. تا ببینیم فردا چطور میشه.
بعدی نوبت کابینت‌های ادویه‌ها و این چیزهاست که دیگه ببینم کی وقت میشه.

10 months, 1 week ago

با این یک کم کابین حموم و سینک این چیزا رو شستم. چون دخترم خونه بود شوینده و اسپری درست و‌ حسابی نمی‌شود استفاده کنم ولی در مجموع خیلی خوب بود خصوصا برای من که سندروم تونل کارپال دارم و نمی‌تونم به مچ دستم فشار بیارم.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 9 meses, 1 semana

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 11 meses, 3 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 7 meses, 3 semanas