?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 1 week ago
در دل آتش و خون – برادر در میان تیرها
اولین تجربهی وحشت واقعی من لحظهای بود که قرار بود سوار قایق شویم. یک غواص جوان شهید شده بود. گفتند: «پایش را بگیر.» من فقط پانزده سال داشتم. تا آن روز، پیکر شهیدی را از نزدیک لمس نکرده بودم.
پاهایش هنوز گرم بود. با کمک چند نفر، پیکرش را کنار گذاشتیم و سوار قایق شدیم. هنوز سنگینی آن لحظه را در دستانم حس میکردم که قایق حرکت کرد.
در مسیر، خمپارهها کنارمان فرود میآمدند. سیمخاردارهایی که زیر آتش دشمن بریده شده بودند، راهی باز کرده بودند که غواصان از آن نفوذ کرده بودند. جلوتر که رفتیم، به کانالی طولانی رسیدیم که عراق با کمک اسرائیل ساخته بود؛ سنگرهایی محکم، مجهز و پر از اجساد ایرانی و عراقی. نمیدانستم کجا قدم بگذارم. مجبور بودیم روی پیکرها راه برویم؛ راه دیگری نبود.
در آن لحظات، ترس را با تمام وجود حس میکردم. اما در میان صدای گلوله و انفجار، کمکم عادت کردیم. نبرد ادامه داشت. عراق پاتک سنگینی زد و ما مجبور به عقبنشینی شدیم.
رفت و آمدهای ما ادامه داشت و من بیخبر بودم که برادرم، محمد، تیر خورده است؛ یکی به پایش، یکی هم به فکش، آنچنان که استخوانهای فکش از هم جدا شده بود.
وقتی به عقب برگشتم، در سنگر بودم که شنیدم محمد در خط مقدم افتاده است. آقای رضایی، فرمانده گردان، وقتی مرا دید، گفت: «برادرت زخمی شده. ببین میتوانی برش گردانی.» اما منطقه زیر آتش سنگین بود. گلولهها از بالای سرمان عبور میکردند، خمپارهها کنارمان منفجر میشدند.
در دل کانال، سه نفر را دیدم که به سمت جلو میرفتند. فهمیدم محمد آنجاست. با خودم گفتم: «حداقل یکی از ما باید زنده برگردد. نباید مادرم هر دو پسرش را از دست بدهد.»
چشمانم پر از اشک شد، اما باید تصمیم میگرفتم...
ادامه دارد
@Mahmudi_mohsenn
در دل کربلای پنج – نگهبانان خاک و خون
عملیات کربلای پنج آغاز شده بود. این بار مقصد ما کانالی در سمت خرمشهر بود، جایی که به بصره نزدیک میشد. شبانه حرکت کردیم. خطشکنها جلوتر رفتند، ما پشت سرشان بودیم. دشمن منطقهای را پر از آب کرده بود تا پیشروی را سخت کند. غواصان خطشکن دل به آب زدند و خط را شکستند.
قایقها در تاریکی شب، یکی پس از دیگری از میان آبهای گلآلود عبور کردند. ما که نیروی پشتیبان بودیم، صبح حرکت کردیم تا منطقه را تثبیت کنیم. هوا روشن شده بود و نشانههای درگیری همهجا دیده میشد. زمین گلآلود، بدنهایی که تا دیشب زنده بودند، صدای تیراندازیهای پراکنده… ما وظیفه داشتیم خط را نگه داریم، جایی که خون دوستانمان زمین را سرخ کرده بود.
ادامه دارد.....
@Mahmudi_mohsenn
در آتش و خون – برادری در جبهه
پس از بازگشتم از کردستان، دل در دلم نبود. ماهها میگذشت و خبری از محمد نداشتم. برادری که همیشه مثل یک کوه کنارم بود، حالا در جبهههای جنوب میجنگید. شش ماه بود ندیده بودمش. دلتنگی تمام جانم را گرفته بود. بالاخره به جنوب اعزام شدم، به امید دیدن دوبارهاش.
پادگان دوکوهه پر از رزمندههایی بود که آمادهی نبرد بودند. وقتی محمد را دیدم، انگار دنیا را به من دادند. چشمانم پر از اشک شد، اما او مثل همیشه محکم بود. دورهی سهماههی رزمندگیاش تمام شده بود و میتوانست به خانه برگردد، اما وقتی فهمید من هم آنجا هستم، تمدید کرد و به لشکر سیدالشهدا پیوست، همان لشکری که فرماندهاش حاجآقا فضلی بود، مردی که در جنگ، یک چشمش را از دست داده بود.
دزفول، اندیمشک، کنار رود دز. تمرین غواصی میکردیم. گردان ما پشتیبان غواصان بود، نه خطشکن. رزمندگان غواص، خطشکنان واقعی بودند، مردانی که با بدنهای نیمهبرهنه، شبانه در دل آب میخزیدند تا خط دشمن را بشکنند. ما را برای عملیات کربلای چهار آماده میکردند، اما عملیات لو رفته بود. شب عملیات، سوار بر کامیونها ما را عقب کشیدند. از غواصان خطشکن، بسیاری شهید شدند.
چند ماه بعد، آمادهی کربلای پنج شدیم. جنگ به اوج رسیده بود. در میان آتش و گلوله، محمد را گم کردم.
ادامه دارد.....
? آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
بمناسبت روز جهانی فلسفه
? درسگفتار : فلسفه خودکشی
? با حضور: محسن محمودی دکتری فلسفه استاد فلسفه دانشگاه ،روانشناس
? زمان:جمعه ۱۶ آذر ماه۱۴۰۳
ساعت ۲۲ بوقت تهران
کانالِ آکادمی
https://t.me/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
توسعه سیاستهای اخلاقی در ایران: ضرورت جلوگیری از استفاده ابزاری از انسانها
✍محسن محمودی
در دنیای امروز، یکی از اصول بنیادین در سیاستهای عمومی، احترام به کرامت انسانی است. اصل کانت مبنی بر عدم استفاده ابزاری از انسانها در تصمیمگیریهای دولتی، میتواند نقشی اساسی در شکلگیری سیاستهای منصفانه و انسانی ایفا کند.
برای تحقق این اصل در ایران، نیاز به مواردی همچون شفافیت در قانونگذاری، مشارکت فعال مردم در تصمیمگیریها، حفظ حقوق اقلیتها، و عدالت در توزیع منابع داریم. بهعلاوه، حاکمیت قانون، نظارت دقیق بر عملکرد دولت و پاسخگویی به مردم از دیگر ارکان این سیاستها به شمار میآیند.
آموزش حقوق شهروندی و توجه به کرامت انسانی در تصمیمگیریهای دولتی، نقش مهمی در جلوگیری از سوءاستفاده و حفظ احترام به انسانها دارد. این تنها از طریق یک ساختار قانونمند و پاسخگو امکانپذیر است.
#حقوق_شهروندی
#کرامت_انسانی
#سیاست_اخلاقی
#توسعه_پایدار
#مشارکت_مردمی
#حاکمیت_قانون
آغاز مسیر خودشناسی با مشاوره فلسفی
✍️دکتر محسن محمودی، استادیار فلسفه دانشگاه
«مشاوره فلسفی» یک فرآیند حرفهای است که در آن افراد از طریق گفتگو با یک مشاور فلسفی، مسائل و سوالات زندگی خود را از منظر فلسفی بررسی میکنند. این نوع مشاوره بیشتر به جای درمان بیماریهای روانی، بر روی چالشهای معنوی، اخلاقی، وجودی و تصمیمگیریهای بزرگ زندگی متمرکز است. در این فرآیند، مشاور با بهرهگیری از ابزارهای فلسفی به فرد کمک میکند تا به درک عمیقتری از مسائل شخصی خود برسد و به حل مشکلات زندگی یا بحرانهای هویتی بپردازد.
در مشاوره فلسفی، افراد میتوانند سوالاتی از قبیل «چرا من احساس میکنم زندگیام بیمعنا است؟»، «چه چیزی باعث ایجاد تنش در روابط من میشود؟»، «چگونه میتوانم بهتر تصمیم بگیرم؟»، یا «چگونه میتوانم با ترس از مرگ کنار بیایم؟» را مطرح کنند. مشاور فلسفی با توجه به مفاهیم و نظریههای فلسفی مختلف (مثل اگزیستانسیالیسم، رواقیگری، و اخلاق) به فرد کمک میکند تا با شفافسازی افکار، باورها و احساسات خود به نتایج منطقی و معناداری برسد.
در ادامه به برخی ویژگیهای مشاوره فلسفی اشاره میکنم که ممکن است برای شما مفید باشد:
پاسخ به سوالات اساسی زندگی: مشاوره فلسفی به مراجعان کمک میکند تا به سوالات بنیادین در مورد زندگی، مرگ، معنای زندگی و نقش فرد در جهان پاسخ دهند.
تفکر انتقادی و عقلانی: این نوع مشاوره بیشتر بر روی تفکر منطقی و تحلیل عمیق مسائل از منظر فلسفی تأکید دارد و به مراجعان کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتر و عقلانیتری بگیرند.
حل بحرانهای وجودی و معنوی: مشاوره فلسفی به افراد کمک میکند تا در مواجهه با بحرانهای معنوی و هویتی، همچون بحران میانهسالی یا تغییرات بزرگ در زندگی، راهحلهایی مبتنی بر فلسفه پیدا کنند.
پشتیبانی در توسعه اخلاقی و معنوی: فلسفه اخلاق در مشاوره فلسفی به افراد کمک میکند تا به ارزیابی و انتخاب راهحلهای اخلاقی در مسائل روزمره و روابط اجتماعی خود بپردازند.
تمرکز بر خودشناسی و خودآگاهی: مشاوره فلسفی از طریق بحث و تحلیل فلسفی به فرد کمک میکند تا خود را بهتر بشناسد و به درک بیشتری از اهداف، آرزوها و محدودیتهای خود برسد.
در نهایت، مشاوره فلسفی یک ابزار قدرتمند برای ارتقاء کیفیت زندگی و دستیابی به درک عمیقتر از خود و جهان است که میتواند در بهبود تصمیمات زندگی و کاهش استرسهای روزمره مؤثر باشد.
#مشاوره_فلسفی #فلسفه_زندگی #تفکر_انتقادی #خودشناسی #بحران_وجودی #فلسفه_اخلاق #معنای_زندگی #تصمیم_گیری #رواقی_گری #فلسفه_اگزیستانسیالیسم #بحران_میانه_سال #خودآگاهی #مشاوره_روانشناسی #فلسفه_معنوی #حل_مسائل_زندگی #تفکر_فلسفی #آگاهی_فلسفی #مفهوم_زندگی #فلسفه_زندگی_روزمره #آموزش_فلسفه
تاثیرات متقابل فلسفه و جامعه شناسی
✍️محسن محمودی
فلسفه و جامعه شناسی هر دو به تحلیل انسان و جامعه می پردازند، اما از زاویه های مختلف. این دو حوزه از یکدیگر تأثیرات متقابل زیادی دارند که موجب شکل گیری تحلیل های جامع تری از واقعیت های اجتماعی و انسانی می شود. در ادامه به برخی از این تأثیرات متقابل اشاره می کنیم:
۱.تأثیر فلسفه بر جامعه شناسی
مبانی نظری و مفهومی: فلسفه مبانی نظری و مفهومی مهمی را برای جامعه شناسی فراهم میکند. مفاهیمی مانند آزادی، عدالت، قدرت، هویت و نابرابری از حوزههای فلسفی هستند که در جامعه شناسی بهطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. فلسفه به جامعهشناسان این امکان را میدهد که مفاهیم اجتماعی را از دیدگاههای بنیادین و تئوریک تحلیل کنند.
مثال: دیدگاههای جان استوارت میل در مورد آزادی و اخلاق می تواند برای تحلیل اجتماعی حقوق فردی و آزادیهای مدنی به کار رود. این مفاهیم در بررسی مسائل اجتماعی مانند آزادی بیان، حقوق اقلیت ها و مشارکت سیاسی بسیار مهم هستند.
نظریه پردازی اجتماعی: فلسفه به توسعه و تبیین نظریههای اجتماعی کمک می کند. بسیاری از نظریات اجتماعی بزرگ بهویژه نظریات مارکسیستی، فمینیستی و ساختارگرایانه ریشه در فلسفه دارند و تحلیل های جامعهشناختی از آنها بهطور مستقیم بهره میبرند.
مثال: کارل مارکس با استفاده از مفاهیم فلسفی مانند دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، به تحلیل طبقات اجتماعی و نابرابری های اقتصادی پرداخت. این تحلیل ها در جامعه شناسی برای فهم ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و مسائل مربوط به عدالت اجتماعی استفاده میشود.
۳.تأثیر جامعه شناسی بر فلسفه
آزمایش و تصحیح مفاهیم فلسفی: جامعه شناسی میتواند از طریق تجربیات و دادههای اجتماعی به تصحیح یا اصلاح مفاهیم فلسفی کمک کند. بسیاری از مفاهیم فلسفی، بهویژه در حوزه های اخلاقی و اجتماعی، در عمل بهطور ملموس در جوامع انسانی آزمایش می شوند و ممکن است اصلاحاتی در آنها لازم باشد.
مثال: نظریههای آزادی و حقوق بشر در فلسفه می توانند در مواجهه با مشکلات واقعی در جوامع مختلف مانند نابرابری های اجتماعی یا سرکوب های سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرند و جامعه شناسان می توانند نقاط ضعف یا قوت آنها را مشخص کنند.
تحلیل نقدی ساختارهای اجتماعی: جامعه شناسی با تحلیل ساختارهای اجتماعی، نابرابری ها و سلطه ها، می تواند به فلسفه ابعاد جدیدی از قدرت و عدالت اجتماعی ارائه دهد. جامعهشناسان از طریق تحقیقات میدانی و تحلیل های تجربی می توانند پرسش هایی درباره ساختارهای قدرت و سلطه مطرح کنند که فلسفه بهتنهایی نمی تواند به آنها بپردازد.
مثال: بررسی های جامعهشناسی در زمینه های نژادپرستی، تبعیض های جنسیتی یا فقر میتوانند به فلاسفه کمک کنند تا درک بهتری از عدالت اجتماعی و مفاهیم مربوطه پیدا کنند و این مفاهیم را در برابر واقعیت های اجتماعی اصلاح کنند.
۳.ارتباط میان فلسفه سیاسی و جامعه شناسی
فلسفه سیاسی و جامعه شناسی بهویژه در تحلیل مسائل مربوط به قدرت، دولت و نهادهای اجتماعی بهطور متقابل به هم وابستهاند. فلسفه سیاسی مبانی نظری قدرت، عدالت و حقوق بشر را مطرح می کند، در حالی که جامعه شناسی این مفاهیم را در عمل و درون نهادهای اجتماعی مورد بررسی قرار میدهد.
مثال: نظریه های دموکراسی و حقوق بشر که در فلسفه سیاسی مطرح می شود، در جامعهشناسی می تواند با تحلیل های میدانی و تجربی در مورد وضعیت واقعی دموکراسی ها و حقوق انسان ها مورد آزمون قرار گیرد. این رابطه میتواند به بهبود یا بازنگری در نظریه های فلسفی کمک کند.
۴.هم افزایی در تحلیل های اجتماعی و انسانی
فلسفه و جامعهشناسی می توانند بهطور مشترک به تحلیل پدیدههای اجتماعی پیچیده تری چون هویت اجتماعی، تحولات فرهنگی و تغییرات اجتماعی پرداخته و درک جامع تری از این پدیده ها فراهم کنند.
مثال: تحلیل های فلسفی درباره هویت فردی و اجتماعی می تواند در تحلیل های جامعه شناختی کمک کند تا مشخص شود که چگونه افراد هویت خود را در تعامل با ساختارهای اجتماعی می سازند و چگونه این هویت ها تحت تأثیر تغییرات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قرار می گیرند.
نتیجهگیری:
فلسفه و جامعه شناسی با تأثیرات متقابل بر یکدیگر، به فهم بهتر و عمیقتر انسان و جامعه کمک میکنند. فلسفه با ارائه مفاهیم بنیادین و نظریه های اجتماعی، چارچوبی برای تحلیل مسائل اجتماعی فراهم می آورد، در حالی که جامعهشناسی با استفاده از تجربیات اجتماعی و تحقیق میدانی، می تواند مفاهیم فلسفی را به طور عملی آزمایش و اصلاح کند. این تأثیرات متقابل موجب می شود که هر دو حوزه در کنار هم به درک بهتری از واقعیت های اجتماعی و انسانی برسند.
ارتباط و کاربرد فلسفه در جامعهشناسی
✍دکتر محسن محمودی، استادیار فلسفه دانشگاه آزاد
فلسفه و جامعهشناسی دو حوزه متفاوتاند، اما ارتباط نزدیکی دارند. فلسفه به بررسی اصول و مبانی بنیادین فکر و واقعیت میپردازد، در حالی که جامعهشناسی به مطالعه ساختارها، رفتارها و تعاملات اجتماعی توجه دارد. این دو حوزه میتوانند به یکدیگر کمک کنند تا درک عمیقتری از انسان، جامعه و روابط اجتماعی پیدا کنند. در ادامه، برخی از کاربردهای فلسفه در جامعهشناسی را بررسی میکنیم:
مبانی اخلاقی و اجتماعی
فلسفه، بهویژه شاخههای اخلاق و فلسفه اجتماعی، چارچوبهایی برای تحلیل و ارزیابی رفتارهای اجتماعی فراهم میکند. این مبانی به جامعهشناسان کمک میکند تا مسائل اجتماعی را از منظر عدالت و اصول اخلاقی بررسی کنند. برای مثال، جان استوارت میل در مورد آزادی فردی معتقد بود که آزادی باید تا زمانی محترم شمرده شود که به دیگران آسیبی وارد نکند. این دیدگاه در تحلیل مسائل اجتماعی مانند حقوق اقلیتها یا آزادیهای مدنی کاربرد دارد.
تحلیل نظریههای اجتماعی و سیاسی
فلسفه به جامعهشناسی کمک میکند تا نظریههای مختلف اجتماعی و سیاسی را تحلیل کند. نظریات اجتماعی بزرگان فلسفه، مانند کارل مارکس، که با مفاهیم فلسفی همچون دیالکتیک به تحلیل طبقات اجتماعی و نابرابریهای اقتصادی پرداخته، همچنان در جامعهشناسی معاصر کاربرد دارند.
پرسشهای بنیادین در مورد انسان و جامعه
فلسفه پرسشهای بنیادی مانند «آیا انسانها ذاتاً اجتماعی هستند؟» یا «چگونه هویت فرد در تعامل با جامعه شکل میگیرد؟» را مطرح میکند که برای جامعهشناسان در تحلیل پدیدههایی همچون اجتماعیشدن، انطباق اجتماعی و هویت اجتماعی ضروری است.
نقد اجتماعی و فلسفه انتقادی
فلسفه انتقادی به ویژه نظریههای ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو، به تحلیل ساختارهای قدرت و نابرابریهای اجتماعی پرداخته است. این دیدگاهها به جامعهشناسان کمک میکند تا به نقد سیستمهای قدرت، سلطه و نابرابریهای اجتماعی پرداخته و به دنبال تغییرات اجتماعی باشند.
تحلیل مفهوم قدرت و سلطه
فلسفه سیاسی و اجتماعی به تحلیل مفاهیم قدرت و سلطه میپردازد. این مفاهیم به جامعهشناسان کمک میکنند تا ساختارهای قدرت در جامعه را تحلیل کنند. به عنوان مثال، میشل فوکو با تحلیل قدرت در روابط روزمره و فرهنگ، به جامعهشناسان ابزارهایی میدهد تا سلطه اجتماعی را در سطوح مختلف درک کنند.
نتیجهگیری:
فلسفه و جامعهشناسی با هم درک عمیقتری از انسان و جامعه فراهم میکنند. فلسفه، بهویژه در تحلیل مفاهیم بنیادین مانند آزادی، عدالت، هویت و قدرت، به جامعهشناسی کمک میکند تا نظریهها و تحقیقات اجتماعی را عمیقتر و جامعتر بفهمد. این ارتباط، نه تنها به جامعهشناسان ابزارهای تحلیلی قدرتمندی میدهد، بلکه به فلسفه این امکان را میدهد که از واقعیتهای اجتماعی آگاهی بیشتری پیدا کند.
پراگماتیسم حقوقی و نقش آن در حقوق عمومی
✍️محسن محمودی، استاد فلسفه دانشگاه
پراگماتیسم حقوقی یکی از رویکردهای مهم در تفسیر و اجرای قوانین است که بر لزوم توجه به نتایج عملی و تجربی تأکید دارد. این رویکرد بر این باور است که قوانین و مقررات نباید تنها بر اساس اصول تئوریک و ایدهآل طراحی شوند، بلکه باید به طور مستمر در عمل ارزیابی شده و مطابق با نیازهای واقعی و شرایط تغییرپذیر جامعه تنظیم شوند.
در حقوق عمومی، که رابطه دولت و شهروندان را تنظیم میکند، پراگماتیسم به طور خاص به این معنی است که قوانین و سیاستهای عمومی باید انعطافپذیر باشند تا بتوانند به درستی با مسائل و چالشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مواجه شوند. به عبارت دیگر، در رویکرد پراگماتیستی، اولویت با کارایی و مؤثر بودن است و قوانین باید بر اساس تأثیرات واقعی خود بر جامعه و نیازهای مردم تغییر کنند.
ویژگیهای پراگماتیسم حقوقی
تکیه بر تجربه و نتایج عملی: در این رویکرد، تأکید بر آن است که قوانین و مقررات باید نتایج عملی و واقعی به همراه داشته باشند. برای مثال، در قانونگذاری باید ملاحظات اجتماعی و فرهنگی کشور در نظر گرفته شوند تا قوانینی که تصویب میشوند، واقعاً مؤثر واقع شوند.
انعطافپذیری و تطبیقپذیری: در شرایطی که تحولات اجتماعی و سیاسی به سرعت در حال تغییر است، پراگماتیسم حقوقی به ضرورت تغییر و اصلاح قوانین به منظور پاسخگویی به این تحولات تأکید دارد. بنابراین، این رویکرد نیازمند بازنگری و تطبیق مستمر قوانین با شرایط جدید است.
حل مشکلات عملی: رویکرد پراگماتیستی به جای تمرکز بر اصول انتزاعی و تئوریک، به دنبال حل مشکلات عملی و فوری است. برای مثال، در مواجهه با بحرانهای اقتصادی یا اجتماعی، قوانین باید سریعاً بازنگری شوند تا به بهترین نحو از وضعیت بحرانی عبور کنند.
مثالهای کاربرد پراگماتیسم حقوقی در حقوق عمومی
قوانین اضطراری در بحرانها: در بسیاری از کشورها، در مواقع بحرانی مانند شیوع بیماریهای واگیردار یا بحرانهای اقتصادی، دولتها ممکن است قوانینی ویژه برای کنترل وضعیت تصویب کنند. این قوانین ممکن است موقت باشند و پس از رفع بحران، به تدریج لغو شوند. این رویکرد نشاندهنده کاربرد عملی و متناسب با شرایط است.
اصلاحات در سیستم قضائی: در برخی کشورهای دموکراتیک، سیستمهای قضائی بهطور مستمر با توجه به تجربیات عملی و نیازهای جامعه اصلاح میشوند. به عنوان مثال، ممکن است قوانین مربوط به جرایم خاص یا حقوق شهروندی با هدف بهبود دسترسی به عدالت و کارآمدتر شدن سیستم حقوقی بازنگری شوند.
پراگماتیسم حقوقی بر این اساس استوار است که هدف نهایی حقوق باید حل مشکلات عملی جامعه و بهبود کیفیت زندگی شهروندان باشد. این رویکرد در حقوق عمومی به دولتها کمک میکند تا قوانین خود را با شرایط متغیر تطبیق دهند و در عین حال بر اثرات واقعی قوانین تأکید کنند. بدین ترتیب، پراگماتیسم حقوقی به عنوان رویکردی انعطافپذیر و عملگرا، میتواند راهحلهای مؤثری برای چالشهای حقوقی معاصر ارائه دهد.
نقدهایی بر دکتر ابراهیمی دینانی
✍️دکتر محسن محمودی، استاد فلسفه دانشگاه
دکتر ابراهیمی دینانی آثار بسیاری در حوزه فلسفه و حکمت اسلامی و بهویژه در زمینههای حکمت متعالیه و حکمت عرفانی دارد. نقدهای وارد بر فلسفه او بیشتر به جنبههای مختلف نگرش فلسفی و روششناسی ایشان مربوط میشود. برخی از این نقدها عبارتند از:
توجه زیاد به عرفان و فلسفه اسلامی: دکتر دینانی در آثار خود تأکید زیادی بر فلسفه اسلامی و بهویژه حکمت متعالیه (آثار ملاصدرا) و عرفان اسلامی دارد. منتقدان معتقدند که این تمرکز ممکن است باعث شود که برخی جنبههای فلسفه غرب و فلسفههای مدرن و معاصر مورد غفلت قرار گیرند.
استفاده از زبان پیچیده و اصطلاحات خاص: برخی از منتقدان به زبان پیچیده و استفاده از اصطلاحات خاص در آثار دکتر دینانی اشاره کردهاند که میتواند مانع از دسترسی عمومی به آثار و مفاهیم فلسفی ایشان شود. این مسئله باعث شده که فلسفه او برای خوانندگان غیرمتخصص دشوار باشد.
نقد بر عدم توجه به نقدهای فلسفی غرب: برخی از منتقدان بر این باورند که دکتر دینانی در فلسفه خود به نقدهای فلسفی غرب و اندیشمندان مدرن کم توجهی کرده است و بهطور عمده در حیطه فلسفه اسلامی محدود باقی مانده است.
توجه کم به مسایل اجتماعی و سیاسی: دکتر دینانی بهطور عمده به مباحث متافیزیکی و اخلاقی میپردازد و کمتر به مسایل اجتماعی و سیاسی فلسفه توجه کرده است. منتقدان این موضوع را بهعنوان یکی از کاستیهای فلسفه ایشان مطرح کردهاند.
@Mahmudi_mohsenn
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 1 week ago