مکن یادی از آن شب ها مکن یادی ازآن تب ها

ولی با یاد آن شب ها شبی شب زنده داری کن

شاه بیت غزل بیا ای یار

امیر(احمد)فتحی
#آتش آذربایجان
شهریارثانی

🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥

ابیاتی از غزل :
یک نوشته(نامه)
ثبت شده
شعر و اجرا:
امیر(احمد)فتحی
#آتش آذربایجان

🙏❣🙏❣🙏❣🙏❣🙏❣🙏❣

‍ #

بیا که چشم به راهی ، برید امانم را
به لب رساند ، غم انتظار ، جانم را

بیا و وحشتی از شب مکن که چون دو چراغ
دلم به راهِ تو آویخت ، دیدگانم را

بیا به خامه ی آتشفشان خویش ، بکش
چنان شهاب ، خطی روشن آسمانم را

به چشم شب، شود اشکی و افتد از مژه اش
اگـر به ماه بگویند داستانم را

کجاست دوست که عشقش مگر گشاید باز
پس از سکوت فراوان من زبانم را

خوش است شعر برای تو گفتن آری اگر
به بو‌سه ها ، صله بـاران کنی دهانم را

به قلم:?
#حسین_منزوی

From: Amir Ahmad Fathi
?

نام غزل: یک دست ۲
ثبت شده در ۳ مرجع

یک دست
صدا داشت زمانی که گره بود ....

✍ :امیراحمد فتحی

با نهایت تاسف مجددا تعدادی از اشعارم(خط خطی ناقابل) در مجازی با اسامی دیگری نشر شده با اینکه ثبت نموده ام.به من کمترین وشعرای فاخرمیهن مان برگی کاغذ داده نشد ونخواستیم اما این دلنوشته ها را برای شما(دوستانی که لطف سرقت ادبی دارند)با خون دل گاهی نوشتیم.خداوند خوب می داند بعد ازامر استاد راحم عزیز بر ورود مجدد به کلاسیک یک سال و نیم هست از سه شب یک نخوابیده ام،اما باز حلالید و نوش نامتان، پس از تجمیع امور سرفرودانه از مجازی مرخص خواهم شد. یاحق.همین

امیراحمدفتحی
آتش آذربایجان
شهریار ثانی

????????????????

From: Amir Ahmad Fathi
?

نام غزل: یک دست ۱
ثبت شده در ۳ مرجع

یک دست صدا داشت زمانی که به شش بود

از پنجه به سر پنجه ی آن میل و کشش بود

✍ :امیراحمد فتحی

با نهایت تاسف مجددا تعدادی از اشعارم(خط خطی ناقابل) در مجازی با اسامی دیگری نشر شده با اینکه ثبت نموده ام.به من کمترین وشعرای فاخرمیهن مان برگی کاغذ داده نشد ونخواستیم اما این دلنوشته ها را برای شما(دوستانی که لطف سرقت ادبی دارند)با خون دل گاهی نوشتیم.خداوند خوب می داند بعد ازامر استاد راحم عزیز بر ورود مجدد به کلاسیک یک سال و نیم هست از سه شب یک نخوابیده ام،اما باز حلالید و نوش نامتان، پس از تجمیع امور سرفرودانه از مجازی مرخص خواهم شد. یاحق.همین

امیراحمدفتحی
آتش آذربایجان
شهریار ثانی

????????????????

ترانه : قو
زنده یاد حبیب
موزیک کده?

From:Amir Ahmad Fathi
?

کوله بار غم
ثبت شده

تو دیدی کوله بارم را..
توخودخالی نمودی کوله بارم را...

چو گفتی بارغم درکوله بارم بود...
بگفتم بار عم در کوله یارم بود...

امیراحمد فتحی
# آتش آذربایجان
شهریارثانی

❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣

From:Amir Ahmad Fathi
?

مفردات
ثبت شده

مگر در زمهریر سرد در دستم نشد هست؟

حریر گرم دستانش به دستانم که شد هست؟

امیراحمد فتحی
# آتش آذربایجان
شهریارثانی

❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣

.

From:Amir Ahmad Fathi
?

مطلع غزل :حضرت مادر
مادر (۵) ثبت شده
شماره:۴۰۲
لرزش دستانمان شد همزمان

آن زمان که از برم رفت آسمان

امیراحمدفتحی
#آتش آذربایجان

❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣