.
جمعه های بی تو
آسمان های بی خورشیدند
پنجره های دلگیری
که پشت پرده ی انتظار
به اشک آویخته اند

ابریِ نبودنت
یکریز می بارد

#اڪرم_نورانی

@banoo_noorani
@navayemastaneh

‍ 👑

سپیده سر می زند
تو پدیدار می شوی
و از شمیم حضور تو، بهار می آید
سبزینه ی عشق،
در قلبم می روید
وعاشقانه ها شکوفا می شوند،
بر لبانی که هزاران شاپرکِ بوسه را
به پیشواز تو می فرستند 
دوستت دارم ها
زبانم را ترک می کنند
وبا اشتیاق، به سوی تو می شتابند...!

✍#بهارتنکابنی
🎙#شاهین_شاهدوست

@navayemastaneh
@Tonekaboni_bahar

آنجا که تمایل وجود دارد تضاد نیز یک امر حتمی است.
ذهن ابتدا از طریق تمایل تضاد به بار می آورد. بعد میل از بین بردن آن تضاد
خود منجر به ایجاد تضادی جدید است .

#کریشنا_مورتی

@navayemastaneh

مانده بودم تنها...
زیر باران و تگرگ
گرچه باران به دلَش
ماتمِ تنهاییِ دریا را داشت
ولی آهسته و نرم
بر سرم میبارید ...
منم آن آتشِ هجران
که به تنهائیِ خود ؛ می‌سوزد
که به صد حسرت ؛ لب میدوزد
و به دورِ تنِ خود میپیچد
نه از آن راه گریز است و فرار
کاش من بودم و او بود و همین بود و همین
آه.....

???
#مهرنوش_ر

@Tabshermr
@navayemastaneh

در خیالم با خدایم حرف میرنم
و آیا همین
رازو نیاز من
نمازی نیست?
که مردم باچادر گل گلی میخوانند بی آن که معنایش را بفهمند؟
تو به من بگو
تا خیالم راحت
بشود

#بداهه
#نور

@norvoicee
@navayemastaneh

‍ ‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌❤️           ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍               ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌

‌عشق
یعنی
با هم
زیر باران
  خیس شدن ....

#سودابه_حسینی
#شاعر_کانال
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@morizzn             ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎     ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌  ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌     ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
@navayemastaneh
@cafesheresoodabehe

‍ ‌ STUDIO?VERSION#اجرای_خاص *✨

کوچه به کوچه
خیابان به خیابان
این شهر یادگاران تواند
برگرد....!
که در آمدنت دوباره لبخندم را
از اشتیاق دیدن تو
در جان خسته ام پس بگیرم.

✍#ثریا_شجاعی_اصل ?#رضا_ماد ?موزیک متن
?سینا پارسیان
? وقتی نیستی

‌@soraya_shojaei ‌*@navayemastaneh

?S T U D I O
V E R S I O N

?اجرای جدید

‍ وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شایدکمی هم بیشتر
چیزی از آنسوی یقین، شاید کمی هم کیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمک های تو بود

✍#افشین_یداللهی

?#رضا_ماد

@navayemastaneh

ویژگی های آینه

آینه ویژگی های خاصی دارد که توجه به آنها و آموختن و بکارگیری آنها کمک بسیار موثری در خاموش کردن ذهن خواهد کرد. لذا توجه شما را به این ویژگی های تأمل برانگیز جلب میکنم :

آینه عیوب شما را تنها به شما نشان میدهد بدون آنکه دیگران بفهمند. بدون سر و صدا و جار و جنجال.

آینه زیبایی ها و زشتی ها را درست به همان مقدار که هست نشان می دهد نه کم نه زیاد.

آینه هیچ قضاوتی در مورد خوب و بد بودن شما نمیکند. فقط مشاهده گر است.

آینه نسبت به زیبایی ها و زشتی ها هیچ واکنشی انجام نمیدهد. اینطور نیست که چهره‌های ی زیبا را رها نکند و چهره های زشت را از خود دور کند. ما نیز نسبت به اتفاقات خوب و بد باید واکنشی نداشته باشیم. به چیزهای خوبمان مثل پول، همسر، فرزند، باورها نچسبیم و از اتفاقات بد شکایت نکنیم.

آینه تصاویر را در خود نگه نمیدارد. یعنی گذشته و آینده ندارد. تنها تصاویر این لحظه را نشان میدهد. آینه در لحظه زندگی میکند.

آینه اگر زنگار گرفته یا گرد و غبار روی آن نشسته باشد. کارآیی نداشته و تصاویر را به درستی نشان نمی دهد. برداشتی درست از پیرامون خود ندارد. ما نیز در صورت زنگار گرفتن دل با خشم و حسد و... به جایی نخواهیم رسید.

آینه تنها هنگامی که شما مقابلش حضور دارید. تصویر شما را به شما نشان می دهد. وقتی شما حضور ندارید، تصویری از شما ندارد. آینه پشت سر شما حرف نمیزند.

و بالاخره...
آینه روشن است....
آینه خاموش( ساکت )است....
بیایید آینه باشیم...

ما جان جهانيم اگر آينه باشيم
آرامش جانيم اگر آينه باشيم
آنجا كه همه نام فروشند و نشانه
بى نام و نشانيم اگر آينه باشيم
لب بسته و خاموش ولى روشن و گويا
ما نيز چنانيم اگر آينه باشيم

#آینه

@NAVAYEMASTANEH

‍ *قَد،رعنای تو چون سرو برافراشته است
رخ  زیبای  تو  بر مرز  دلم  تاخته است

قهوه از چشم نکویت  رنگ می بازد ز رُخ
غنچه از لبهای نازت رنگ میگیردبه سرخ

غمزه ی ناز نگاهت برده هوشم را ز سر
شاهد،شبگریه هایم  باشد آن بالشت تر

عطر کویت را نمی جویم زهر باغ گلی
آنچه عطرعنبریست؟ جان میبردازهردلی

جزبه مهرت ای نگارا، دل نمیبندم به کس
هر دم از یادتو لبریزم ،ورنه میگیرد نفس

دل به عشقت می نوازد ساز غم را از فِراق
تا که اشکم سر رود تن جان بگیرد از فَراغ

وانگه از شوقت شوم خُرم به سویت پرکشم
بی مهابا دل زدنیا برکنم، جام می را سرکشم

دست به دامان توگیرم دیده بر روی چوماهت
من  در آغوشت بگیر و بر نگیر یکدم  نگاهت

عاشق معشوقه ای گشتم که خودعاشق تراست
آنچنان عقشی نیابی بسکه عشقش بیحدست

?✍*#عسل_احسانی@music000p@navayemastaneh