?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
#زیبای_من Dezful
???
فم تریپی فوق العاده از جاذبه های گردشگری دزفول / کار زیبایی از
@danial.vahdati
? لطفا به اشتراک بگذارید ...
https://www.instagram.com/tv/CCp24e_lRur/?igshid=11iz66uj9q78f
#ازخانه....
با ما همراه باشید در سفری مجازی به
آبشار شِوی دزفول
#بزرگترین_وزیباترین_آبشار_خاورمیانه
?????
https://telegram.me/dezfulparadise
? لطفا به اشتراک بگذارید ...
#جوانمردقصاب / دزفول
قسمت دوم :
اگر نیت کردید پس از شنیدن خصوصیات جوانمرد قصابی که از شیوه کسب و کارش قسمت قبل برایتان حکایت کردیم ، بروید از نزدیک ببینید و یا از او گوشت بخرید، مجبورید بیخیال ماجرا شوید...!
باید بروید گلزار شهیدآباد دزفول ، در قطعه دوم گلزار ، در سومین ردیف عشق، دنبال مزاری بگردید که روی آن حک شده است: «شهید عبدالحسین کیانی» و سپس چشم بدوزید به قاب عکسی که با وقار و جذبهای خاص به شما لبخند میزند.
آری شهید عبدالحسین کیانی معروف به «مش عبدالحسین» سالها پیش، دل میزند به دریای فتح المبین و در چهل و سومین بهار عمرش "به فیض شهادت نائل می آید".
و داستان آخر
روزی دو گاو را نشان میکند و به صاحب گاوها میگوید: «این دوتا گاو رو بزار برام. فردا میام پولشونو میدم و میبرم.»
فردا که میرود برای خرید گاوها میبیند آن محل موشک خورده است و گاوها تلف شدهاند.
مش عبدالحسین میرود پیش صاحب گاوها و یک بسته اسکناس میگیرد سمتش. «این هم پول گاوها...»
صاحب گاوها متعجب میگوید: «مش عبدالحسین! گاوها که از بین رفتهاند» و مش عبدالحسین میگوید: «گاوها از همون دیروز که بهت گفتم بزارشون برام، دیگه مال من بودن. حالا اگه تو این فاصله این گاوها، گوساله به دنیا می آوردن، خب گوساله مال من بود دیگه. حالام که مردن، مال من بودن» پول گاوها را تمام و کمال میدهد و صاحب گاوها هرچه اصرار میکند که حداقل نصف پول را بگیرد، فایدهای ندارد و نگاه او که هنوز نتوانسته است آنچه را میبیند باورکند، مش عبدالحسین را بدرقه میکند.
برگرفته از وبلاگ الف دزفول با اندکی ویرایش
و مردم دزفول از این دست حکایات از این جوانمرد قصاب "مش عبدالحسین" بسیار در خاطر دارند ،شیوه کسب و کاری که در دنیای امروز ما چه کم شده است و کمیا ....!
در معرفی فرهنگ و تاریخ مردان این سرزمین - دزفول
?????
https://telegram.me/dezfulparadise
? با ما همراه باشید...
Telegram
دزفول بهشت گمشده
در معرفی تاریخ ، فرهنگ و جاذبه های توریستی ، گردشگری دزفول ارتباط با ادمین : @dezzzfuly دیگر کانال های ما : @iranmannn
#جوانمردقصاب / دزفول
مطلبی را که در پیش رو دارید ،نه چون حکایت جوانمرد قصاب شهر ری ، سرخس و... افسانه گونه و نه در آن خبری از معجزه و کارهای خارق العاده ست ، بلکه خصوصیات کسب و کار مردیست از این خطه ،که واقعیت سبک زندگی ش کم از افسانه ندارد....!
قسمت اول :
همیشه بیشتر از وزنهای که توی کفه ترازو گذاشته ، گوشت میدهد دست مشتری. همیشه کفه گوشت به کفه آن طرفی میچربد .هیچکس کفههای ترازوی مش عبدالحسین را مساوی ندیده است. همیشه سمت گوشت سنگینتر است.
همیشه با وضو مغازه می رود . هر گاه از او میپرسند: «مش عبدالحسین! چه خبر از وضع بازار؟ کسب و کار چطوره؟»
او فقط و فقط یک جواب مشترک برای همه دارد: «الحمدلله ... ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد... »
هیچوقت کسی ندید مش عبدالحسین پولی را که از مشتری هایش میگیرد، بشمارد. پول را که میگیرد، بدون اینکه حتی نگاهش کند، میاندازد توی دخل. این عادت همیشگیاش است.
اگر مشتری مبلغ ناچیزی گوشت بخواهد، مش عبدالحسین دریغ نمیکند. میگوید: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازویی هست» و البته همه میدانند که او همیشه بیشتر از حق مشتری گوشت میگذارد توی ترازو. اصلاً گاهی اوقات که مشتری را میشناسد، نمیگذارد مشتری مبلغی را که گوشت میخواهد به زبان بیاورد. مقداری گوشت میپیچد توی کاغذ و میدهد دستش.
مشتریهایش را میشناسد. آنهایی که وضع مادی خوبی ندارند یا حدس میزند که نیازمند باشند یا اینکه عائله سنگینی دارند را دو برابر پولشان گوشت میدهد. اصلاً گوشت را نمیگذارد توی ترازو که طرف متوجه بشود داستان چیست.
گاهی اوقات برای اینکه بقیه مشتریها متوجه نشوند، وانمود میکند که پول گرفته است. گاهی هم پول را میگیرد ...... و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمیگرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگیرد و دستش را میبرد سمت دخل و دوباره همان پول را میدهد دست مشتری و میگوید:«بفرما. مابقی پولت را بگیر». میخواهد عزت نفس مشتریهای نیازمندش را نشکند. مش عبدالحسین سالهای سال اینگونه رفتار کرده است.
همیشه به دوستانش میگوید« یه نفر بهم پول میده تا گوسفند بکشم و بین فقرا تقسیم کنم. اگه کسی میشناختین که نیازمند باشه، بفرستین در مغازه م». افراد زیادی به این ترتیب میروند درب مغازه و مشعبدالحسین به شیوههایی که دیگر مشتریها متوجه نشوند، گوشت بهشان میدهد .
این داستان ادامه دارد تا اینکه یکی از دوستانش گیر میدهد که مش عبدالحسین! این بنده خدا که میگویی، کیست؟ مش عبدالحسین، مدام طفره میرود. دوباره میپرسد: «خداییش خودت نیستی؟»
تا اینکه مش عبدالحسین آرام جواب میدهد: «اگر بگم نه، دروغ گفتم. اگه بگم آره، ریا میشه. اما این موضوع تا زمانی که زندهام پیشت امانت بمونه» و تا زمانی که مش عبدالحسین زنده بود، هیچ کس نفهمید آن شخص خیر، خود مش عبدالحسین است. دیگر بماند آن جهیزیههایی را که شبانه و ناشناس میبرد درب خانه دختران دم بخت.
دوستی یکی دوبار از رو به روی مغازه رد میشود که مش عبدالحسین صدایش میزند و میگوید:«تو گوشت میخوای اما پول نداری و خدا به دلت انداخته که این مغازه نسیه هم گوشت میده... مرد انگار که کسی حرف دلش را زده باشد، گرههای پیشانیاش باز میشود و میگوید: «خدا خیرت بده. یه ماهه گوشت نخوردیم. میشه نیم کیلو گوشت بدی و این انگشتر عقیق رو هم بزاری گرو بمونه تا پولشو بدم؟» مش عبدالحسین بدون اینکه او را بشناسد، تکهی بزرگی گوشت میپیچد توی کاغذ و انگشتر را هم میگذارد توی دست مرد. «اینو بزار دستت، برا نماز ثواب داره. هر وقت داشتی پولشو بده»
مرد لبخند زنان گوشت را میگیرد و میرود. مش عبدالحسین زیر لب میگوید: «خدایا! امیدوارم که هیچ وقت برا دادن پول گوشت نیاد، اینطوری گفتم فکر نکنه بهش صدقه دادم و خجالت بکشه».
ادامه دارد....
برگرفته از وبلاگ الف دزفول با اندکی ویرایش
در معرفی فرهنگ و تاریخ مردان این سرزمین
?????
https://telegram.me/dezfulparadise
? با ما همراه باشید...
Telegram
دزفول بهشت گمشده
در معرفی تاریخ ، فرهنگ و جاذبه های توریستی ، گردشگری دزفول ارتباط با ادمین : @dezzzfuly دیگر کانال های ما : @iranmannn
#جوانمرد_نُمْبٰا
موسی صمصامی دسفیلی(جوانمردنمبا)
موسی،بیشترپخت نُمْبٰایی شَ چن روز میٖ هفته وَنْدَهْ سی مردم بی بضاعت!
هیچ اَ کسی هم پِیل نَمْگِرَه
مشاالله وَرِشْ،بی قضابا
نه اشتباه نکنید ، این یک ماکت نیست !!!
این هواپیما جنگنده F-84 «تاندرجت»
نخستین هواپیمای سازمانی پایگاه چهارم شکاری
دزفول
میباشد که در سال 1338 باند پروازی این پایگاه را لمس کرده است و هم اکنون نیز بر سر در شمالی پایگاه چهارم شکاری دزفول ( وحدتی) به یادگار مانده است.
در معرفی جاذبه های توریستی و گردشگری دزفول
?????
https://telegram.me/joinchat/Aw1dPzyveUtt1ZTt_auV0w
? با ما همراه باشید .....
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago