مدیریت کارخانه

Description
تبلیغ:
@Iraniimanagement
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 3 weeks ago

3 months ago

💡داستان های صنعتی(ارزش جایگاه)

✳️یک شمش آهن را در نظر بگیرید که ارزش آن ۵ دلار است.

🔨اگر از این شمش آهن در کوره آهنگری ، نعل اسب بسازید ارزش آن ۱۰ دلار خواهد شد.

🔍چنانچه همین شمش را به یک کارگاه سوزن سازی بدهیم، بهای سوزن های ساخته شده ۳۲۸۵ دلار می شود.

⌚️ولی اگر این شمش را به یک کارخانه ساعت سازی بدهیم، قیمت فنرهای ساعتی که نهایتا از آن ساخته می شود ۲۵۰۰۰۰ دلار خواهد شد.

👈در واقع تفاوت ارزش ایجاد شده بین ۵ دلار و ۲۵۰۰۰۰ دلار است.

✳️نتیجه گیری:
شما با خودتان چه می کنید؟
از خودتان چه می سازید؟
چه قدر به ارزشتان اضافه می شود؟
و از آن مهم تر ارزش افزوده ای که به عنوان یک عضو یا مدیر برای خانواده ات، محله ات، شهرت، سازمان ات و کشورت داری چه قدر است؟

👈برای چه جایگاهی چه فشار و تلاشی را تحمل میکنی??

#داستان_های_صنعتی#جایگاه

@factory_managementt

3 months ago

💡بررسی کوتاه کارخانه تویوتا

⭕️تویوتا، شرکتی‌ست که در آن:

1-سالیانه، حدود ۷۰۰,۰۰۰ پیشنهاد از طرف کلیهٔ پرسنل ارائه میشود.

2-  99% درصد از این پیشنهادات، به اجرا در می‌آید.

نظام پیشنهادات (Suggestion System ~ SS)، یکی از اجزا اصلی و حیاتی سیستم مدیریت تویوتاست.

در نظام پیشنهادات(SS) ، پرسنل برای ارائه پیشنهادات مفید، آموزش می‌بینند.

در SS، پرسنل به ازای هر پیشنهاد مفید و اجرایی که بدهند، متناسب با منافع حاصله، منفعت می‌برند.

در SS، مدیران، عاشقِ گرفتن پیشنهادات هستند؛ پیشنهاداتی که بعضا، حتی طرز مدیریت آنها را زیر سوال می‌برد اما نهایتا منجر به مدیرنمونه شدن ایشان می‌گردد.

در SS، تمام پرسنل، از پائین تا بالا،
در همه ی زمینه‌ها(از تولید و مهندسی گرفته، تا مواد شوینده و حتی نظافت سرویس های بهداشتی) پیشنهاد می‌دهند.

💡اغلب پیشنهادات، از پائین دستهاست؛ زیرا:

سیستم مدیریت تویوتا، باور دارد که ۹۷ درصد از مشکلات و نواقص و درزها و نَشتی‌ها، تنها توسط پرسنلی قابل شناسائی‌ست که در کفِ سیستم، مشغول به کارند و لذا تا ریزترین اشکالات را در امور، متوجه می‌شوند.

سیستم مدیریت تویوتا می‌گوید: فهم مدیران از مشکلات و معایب، در حالت خوشبینانه، فقط ۳ درصد است.

این است که به مشارکت تمام پرسنل، اعتقاد و التزام عملی دارند، این اعتقاد و التزام، برآمده از یک قاعده ساده ریاضی است: قاعدهٔ ریاضی حاکم بر تویوتا،
از زبان خودشان: عقل من، کوچکتر-مساویِ عقل ما.

بدیهی‌ست که بدون روحِ تویوتایی ، نمی‌توان با ابزارِ تویوتایی به جایی رسید.

۷۰۰هزار پیشنهاد در سال، مساوی است با سالی که در هر ساعت از شبانه‌روز آن، ۸۰ پیشنهاد تولید و تقدیم شود.

تصور کنید اگر تویوتا فاقد یک چنین سیستم مدیریت می‌بود؛ مدیر تویوتا،چقدر باید فکر می‌کرد و چقدر باید توان جسمانی می‌داشت و چقدر باید اشراف کامل و همه‌جانبه به تمامی امور در تمامی سطوح سیستم می‌داشت،که بتواند در هر شبانه‌روز، بیش از ۱۹۰۰ ایده بهبود ارائه کند؛ آن هم به طوری که ۹۹% آن ایده‌ها، عملی باشند.

#سیستم_مدیریت_تویوتا

@factory_managementt

3 months ago
***💡*** **آینده ایران و دومینوهای احتمالی**در …

💡 آینده ایران و دومینوهای احتمالیدر سال۱۹۹۲ فقط ۲۷۷ هزار اجاق مایکروویو در چین فروخته شد. میانگین قیمت یک اجاق مایکروویو حدود ۳ هزار یوان بود که از توان مالی یک شهروند معمولی چینی بسیار فراتر بود. بیشتر چینی ها اجاق مایکروویو را کالایي لوکس می دیدند. تولیدکنندگان، چینی ها را غیرمشتریانی می دیدند که حتی به خریدن اجاق مایکروویو فکر هم نمی کنند. اما بنیانگذار گالانز چیز دیگری دید: او مردمی را می دید که در مجموعه آپارتمانهای کوچک بدون اجاق گاز یا با اجاق گازهای جاگیر و سنگین زندگی می کردند. بسیاری از آنها از اجاق رومیزی استفاده میکردند که بیشتر اوقات آپارتمانهای تنگ و کوچک آنها را حسابی گرم می کرد. شرکت گالانز تصمیم گرفت روی بازار چین متمرکز شود دقیقاً به همان دلایلی که بسیاری از برندها تصمیم گرفتند این بازار را نادیده بگیرند. او روی تولید اجاق ارزان قیمت کار کرد، به جای آنکه محصول بیافریند، بازار آفرینی کرد.
او بعدها توانست به درآمدی بالای ۴ میلیارد دلار در سال برسد. جزو ۵۰۰ شرکت برتر خصوصی چین شود. او در سال ۱۹۹۳ ، فقط ۲۰ کارمند داشت اما بعدها از مرز ۴۰ هزار کارمند هم گذشت. و سهم بازاری ۴۰ درصدی در بازار جهانی دارد و آنقدر رشد کرد که چندی پیش شرکت معروف ویرپول را نیز خرید.

آنچه خواندیم بخشی از کتاب پارادکس پیشرفت است نوشته استاد فقید و مشهور دانشگاه هاروارد کریستنسن (دانلود رایگان ترجمه کتاب). او معتقد است اگر می خواهیم جهان را تغییر دهیم و توسعه پیدا کنیم، باید برویم سراغ نوآوری بازارآفرین. بیشتر توضیح می دهم.

اندیشه بنیادین او سه آموزه کلیدی دارد:
۱)  ما سه گونه نوآوری داریم: نوآوری تداوم بخش (بهبود محصولات و خدمات)، نوآوری کارایی بخش (بهبود فرآیندها) و نوآوری بازارآفرین (خلق بازار جدید از طریق تبدیل غیرمشتریان به مشتریان). توسعه در گرو نوآوری بازارآفرین است.

۲) نوآوری بازارآفرین، بازارهای جدید را می آفریند. اما نه هر بازار جدیدی، بلکه بازارهای جدید در خدمت آن مردمی که برای مصرف آنها هیچ محصولی وجود ندارد یا محصولات موجود برایشان قابل خرید/استفاده نیست.

۳) نوآوری بازارآفرین اثرات دومینویی فوق العاده ای دارد. نه تنها برای شرکت ها ثروت آفرین است که برای کشورها توسعه آفرین است. بازارآفرینی هم برای مشتریان سودمند است (رفاه مصرفی)، هم برای کارمندان (شغل و استقلال مالی)، هم برای کارآفرینان و سرمایه گذاران (ثروت) و هم برای جامعه (اثرات دومینویی). شهروندان که استقلال اقتصادی کسب کنند، آزادیهای سیاسی و افزایش شعور اجتماعی هم به دنبال آن می آید.
این اثرات دومینویی را در مثال فورد ببینم: زمانی در آمریکا کمتر از ۱۷ هزار خودرو وجود داشت که همگی خودروهای سفارشی ساز بودند و نماد تشخص اجتماعی. نه راه آسفالت و نه جایگاه سوخت جدی. کسی هم پولش به خرید خودرو نمی رسيد. اما هنری فورد همه اینها را تغییر داد. او مدل تی را ارایه کرد مبتنی بر تولید انبوه و کارآمد.

ده اثر دومینویی:
◽️صنایع گردشگری، هتلداری، غذای آماده، تعمیر خودرو، بیمه خودرو، جایگاه سوخت رونق گرفت.
◽️ تقاضای محصولات صنایعی مانند فولاد، روغن، رنگ، شیشه و لاستیک افزایش پیدا کرد
◽️برنامه های جدید ساخت و تعمیر خودرو در مدارس فنی شروع شد.
◽️قانون گذاری جدید انجام شد برای رانندگی و امینی.
◽️اشتغال فراوان ایجاد شد و درآمد مالیاتی هنگفتی برای دولت.
◽️خودروها روی تصمیماتی همچون اینکه امریکاییها کجا و چگونه زندگی، کار و تفریح کنند هم تأثیر گذاشت
◽️با هجوم مردم برای خرید خودرو، رقبای جدید هم آمدند که این صنعت را فعال تر کرد.
◽️ساختن جاده‌های بیشتر گردش مالی عظیمی ایجاد کرد.
◽️ حومه‌های شهری بیشتر شد، مدارس و مناطق مسکونی شروع به توسعه یافتن به حومه شهرها کردند.
◽️حتی پژوهشها نشان داد که جرم و جنایت نیز کمتر شد(رفرنس: معمای شکوفایی ترجمه خیرخواهان).
همه این اتفاقات دومینووار، تداوم نوآوری بود که فورد شروع کرد.اثر دومینویی یعنی دنباله‌ای از رخدادهای زنجيره ای که رخداد بعدی می تواند نیرومندتر از رخداد پیشین باشد

*☑️*⭕️تجویز راهبردی:**یکی از معدود منافذ باز برای توسعه پیش روی ایران، نیلوفران آبی دومینوساز است (نیلوفر آبی در کتاب استراتژی توسعه تشریح شده). نیلوفر آبی گلی است خود رو که در مرداب رشد می کند. سپس نه تنها خودش رشد می کند که زیست بومی که در آن هست را هم تمیز و دگرگون می کند. حتی اگر بمیرد دوباره بعد از مدت ها سربرمی آورد. نیلوفرآبی، دومینوی توسعه را استارت می زند. اثرات دومینویی نیلوفرآن آبی را دست کم نگیریم. دقت کنید که نمی گویم این تنها راه توسعه است و حتما هر نیلوفر آبی به نتیجه می رسد. حتی اگر از هر ۱۰۰۰ نیلوفرابی یکی به نتیجه برسد باز ارزشمند است./دکتر لشگربلوکی

@factory_managementt

5 months, 2 weeks ago
***?*** **۷ خطایی که برای من …

? ۷ خطایی که برای من میلیونها دلار هزینه در برداشت!

1⃣ فکر میکردم تنهایی میتونم انجامش بدم

2⃣کارهای ارزش آفرینی که باعث تداوم موفقیتم میشد رو تکرار نکردم

3⃣ به هر ایده ای گوش دادم و توجه کردم

4⃣ به شرکاء خودم اطمینان کردم نه به نتایج و دستاوردهاشون

5⃣ ارتباطاتم رو به روز نکردم و کمتر به ارتباطات اثر بخش خودم با دیگران توجه کردم

6⃣ گاهی از خود راضی شدم و مغرور

7⃣ مراقب جریان نقدینگی کسب و کارم نبودم/گرنت کاردون

@factory_managementt

5 months, 2 weeks ago
5 months, 2 weeks ago

دکتر نیازمند تو کتابش در مورد ذوب آهن توضیح داده که آلمان ها ( شرکت کروپ آلمان ) آماده بودند که قرارداد ساخت کارخانه ذوب آهن رو امضا کنه که بعدش رئیس جمهور آمریکا به رئیس جمهور آلمان زنگ میزنه و میگه اگه این قرارداد رو امضا کنید ما آهن های تولیدی مون را که در شیکاگو درست می کنیم نمیتونیم بفروشیم و اینجوری بود که قرارداد منتفی شد دلیلیش این نبوده که آمریکا گفته ایران باید فقط مصرف کننده باقی بمونه و این چرندیات

فعالیت و کمک آمریکایی ها تو صنعت مس ؛ آلومینیم و پتروشیمی و کمک های مدیریتیشون رو نمیبینید یه ذوب آهن رو علم می کنید که آمریکا میخواسته ایران صنعتی نشه و مصرف کننده باشه

یه مروری بکنیم

دهه 30 که ابتهاج تو سازمان برنامه بود مشاورین جرج فرای رو استخدام کرد که تو چهار سال بیان مدیریت صنایع ایران رو اصلاح کنند. خروجیشون شد 50 نفر کارشناس تربیت شده و ادم حسابی که رفتند هسته مرکزی مدیریت صنعتی رو تشکیل دادند .

بعدش زمان شریف امامی که وزیر صنایع و معادن بود اداره ای به نام مرکز راهنمایی صنایع تشکیل شد و باز هم یه تیم 7 نفره آمریکایی از موسسه آرتور دی لیتل ( مشهورترین موسسه مدیریت در آمریکا ) رو استخدام کردند که به صنایع کمک مدیریتی بکنند و از دل همین مرکز راهنمایی صنایع ، سازمان مدیریت صنعتی شکل گرفت

بعدش بانک توسعه صنابع و معادن تاسیس شد که بتونه سرمایه خارجی جذب کنه و اولین بانک خارجی که تو این بانک سرمایه گذاری کرد بانک آمریکایی چیس مانهاتان بود و این بانک شروع کرد به وام دادن به صنایع و حرکت برای صنعتی کردن کشور

دانش فنی صنعت ذوب آلومینیم را شرکت رینولدز آمریکا وارد ایران کرد و خود این شرکت 15 درصد سهام کارخونه آلومینیم ایران رو خرید

با شرکت آناکوندا آمریکا قرارداد بستن برای معدن مس سرچشمه ، اداره فروش مس آناکاندا تو لندن رو خریدن و یه نماینده تو رینگ فروش مس در بورس لندن به مس سرچشمه رسید .

تو ساخت کارخانه ذوب مس هم شرکت آمریکایی پارسونز اند جوردن با ایران قرارداد بست

فعالیت های شرکت نفت بهران تو سال 1341 تحت امتیاز و تکنولوژی شرکت EXXON آمریکا شروع شد

شركت پتروشيمي خارک با مشاركت پنجاه – پنجاه بين شركت ملي صنايع پتروشيمي و شركت آمريكايي AMOCO تو سال 1348 به بهره برداري رسيد.

@factory_managementt

5 months, 2 weeks ago
**آیا میخواهید یک کوچ حرفه ای …

آیا میخواهید یک کوچ حرفه ای با گواهینامه بین المللی باشید؟

?رشد و توسعه فردی، حرفه ای و ارتباطی خود و دیگران از طریق کوچینگ
?دریافت مدرک بین المللی مورد تایید فدراسیون جهانی کوچینگ ICF
?  کسب درآمد با توجه به گسترش فرهنگ کوچینگ به ویژه در سازمانهای پیشرو
?تخفیف ویژه ثبت‌نام زود هنگام نهمین دوره تربیت کوچ حرفه‌ای

فکر می کنید می توانید یک کوچ حرفه ای عالی باشید؟

با پاسخ به پرسشنامه «آیا کوچینگ رسالت شماست؟» در لینک زیر، پاسخ خود و بسیاری از اطلاعات دیگر را خواهید یافت:
B2n.ir/g69085
کسب اطلاعات بیشتر :
تلگرام:
@karocoaches

5 months, 2 weeks ago

?چگونه یک شرکت پنج نفره را تبدیل کردم به یک شرکت بین المللی

هفته گذشته رویداد Structural Forum 2024 در دانشگاه برگزار شد. برای مراسم شام پایانی و سخنران کلیدی (Keynote Speaker) از آقای کیت میاموتو مهندس ژاپنی-آمریکایی دعوت شده بود. او شخصیت جالبی است! از رفتارهای محافظه کار ژاپنی دور است ولی ویژگیهای مثبت خلقیات ژاپنی (نظیر نظم، سختکوشی‌ و…) را به قسمت مثبت خلقیات آمریکایی (بلندپروازی و رویاپردازی) پیوند زده و یک شرکت مهندسی سازه بین المللی با ۲۹ دفتر فعال در نقاط مختلف دنیا تاسیس کرده است.

اما کیت یک ویژگی منحصر به فرد هم داراست: او شاید تنها کسی است در این دنیا که هر زلزله بزرگی که در هر نقطه کره زمین رخ می دهد، به فاصله چند ساعت خودش را به کانون زلزله می رساند. زلزله ها باعث بسته شدن راهها و فرودگاهها می شوند ولی این انسان عجیب و غریب سریعا در چند ساعت نخست بعد از هر زلزله ای در مرکز آسیب مستقر می شود، آنجا به بحثهای امداد و نجات کمک می کند، و به فاصله کوتاهی پس از حضور در منطقه، اولین گزارش فنی از آسیبها را روی وب سایت شرکتش منتشر می کند.
لذا خانمی که می خواست کیت را به حضار معرفی کند گفت:
He is the guy chasing earthquakes!
«این همون فردیه که در تعقیبِ زلزله هاست!»

اولین بار سخنرانی کیت را ۱۵ سال پیش در دانشگاه لیهای دیدم. سال ۲۰۰۹ کیت دانشجوی دکترا در دانشگاه توکیوتِک بود و همان زمان تسلط او بر مدلسازی دمپرها در سازه های بلند برایم باعث تعجب شد و از آن زمان دوست شدیم. کنجکاو بودم که امشب چه خواهد گفت؟!

کیت به دانشجویان این نشست گفت:
موضوعی که برای امشب انتخاب کرده ام این است: چطور یک شرکت پنج نفره تبدیل شد به یک شرکت بین المللی؟
قبل از شروع بحث گفت: «تقریبا هر هفته، یک پیشنهاد قیمت به ما می رسد. دائما یک نفر/مجموعه پیدا میشه که می‌خواهند شرکت ما را بخرند و می گویند: چند؟!

چقدر می فروشی؟»

(توضیح اینکه در آمریکا و ژاپن مرسوم است که شرکتهای بزرگ پس از توافق مالی شرکتهای دیگر را بخرند یا ادغام merge بشوند)

بعد گفت:
«پاسخی که می دهم این است: من شرکت را برای پول تاسیس نکردم که حالا برای پول بفروشم»

سپس بحث اصلی را شروع کرد:
«می خواهم در ابتدا از اولین فردی که حق به گردن من دارد و مهندسی را به من آموخت و عملا منتور(mentor) من بوده نام ببرم. او John Shafier بود. او کسی بود که برای اولین بار من را که ۲۳ ساله بودم در شرکتش در ساکرامنتو استخدام کرد. در آن دفتر کوچک، او اصول کارهای طراحی سازه را به من آموخت.
من برای او کار می کردم تا اینکه او دچار بیماری شد و تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند. گفت "هی کیت! من می‌خواهم این شرکت را بفروشم و پیشنهادم این است که تو بیا و بخر". گفتم: قیمت این شرکت چقدر است؟ گفت ۲۷۰هزار دلار. گفتم ولی درآمد یک سال من ۵۵هزار دلار بیشتر نیست. گفت: ایرادی ندارد بخر و در قالب قسط از سود شرکت، مابقی را پرداخت کن.
آن دفتر پنج نفره را خریدم و از آن روز تا امروز که دفترهای متعدد در کشورهای مختلف دنیا تاسیس کرده ام می خواهم با شما بگویم که علت رشد شرکت چه بوده؟»

کیت ادامه داد:
برای رشد یک شرکت باید فلسفه ذهنی «چیزی فراتر از پول» باشد و می خواهم فلسفه خودم را بگویم ولی قبل از آن باید بگویم که در تاسیس بیزینس «یک فرد» باید توانمندیهای خود را حداکثری (maximize) کند. ولی سوال اینجاست که چطور توانمندیهای شما maximize می شود؟ چه باید بکنیم؟ سه محور پایه ای وجود دارد که توانمندی انسان حداکثری می شود:

۱- علاقه اصلی (passion/شور/شوق) و «نقطه قوت» خودش را «کشف» کند.

۲- درباره «علت حرکت/هدف» برای خودش پاسخی بیاید.

۳-  با انسانها ارتباط برقرار نکند (communicate) بلکه به دیگران وصل(Connect)شود.

1-Understand your passion and strength

2-Understand your purpose/why

3-Connect not just communicate

‌و بعد شروع کرد و هر یک از این ۳ را برای دانشجویان توضیح داد. اول شرح کرد که چطور کشف کرده که از بین مباحث مهندسی سازه، به بحث دمپرهای ویسکوز علاقمند شده و توضیح داد که چطور پنج سال از عمرش را صرف این passion کرده. گفت: تضمین می کنم که اگر ۵ سال شبانه روز روی یک موضوع مهندسی کار کنید در آن رشته بهترین دنیا خواهد شد. لذا passion را کشف کنید و چند سال روی آن متمرکز شوید.

برای دومی، توضیح داد که قطعا هدف باید چیزی فراتر از پول باشد وگرنه رشد شرکت با رسیدن به پول متوقف خواهد شد.

درباره سومی گفت: تعامل با انسانها را باید «آموخت».
نحوه ارتباط شما با دیگران در سرنوشت شرکت شما بسیار موثر است ...

عملا کیت به جای پرداختن به فرمولها و معادلات دیفرانسیل مدلسازی سازه، به بحث انسان پرداخت.

اینها همان چیزهایی است که در دانشگاهها نمی آموزند.

@factory_managementt

5 months, 3 weeks ago

?خلاصه گفتگوی پاوول دوورو و تاکر کارلسون
پاوول سال ۱۹۸۴ توی شوروی به دنیا میاد، ۴ ساله بوده که با خانواده نقل مکان میکنن ایتالیا و در زمان فروپاشی شوروی دوباره برمیگردن.

وقتی ۲۱ سالش بوده شبکه‌اجتماعی VK رو طراحی میکنه، که معروف هست به فیسبوک روسیه و میگه اون موقع فقط خودم بودم، برنامه‌نویسی میکردم، مدیر سرور بودم، پشتیبان سایت بودم و همه کارا با خودم بود. نهایتا تا سال ۲۰۱۱ این شبکه‌اجتماعی به ۱۰۰ میلیون کاربر میرسه.

با شروع تضاهرات‌ها توی روسیه مخالف‌های دولت بیشتر از VK استفاده میکنن و دولت بهشون میگه باید محتوای مخالف‌ها و کامیونیتی‌ها حذف بشن.

سال ۲۰۱۳ ماجرا پیچیده‌تر میشه و دولت روسیه اطلاعات کاربران رو هم درخواست میکنه، در نهایت بهش میگن یا سهامتو بفروش یا اینکه باید سمت دولت باشی. که خب اینجا پاول تمام سهامشو میفروشه و از مدیرعاملی هم استعفا میده.

تاکر وسط شو شروع میکنه به تیکه انداختن به مارک زاکربرگ که معروف هست به سانسور و میگه پاوول برای اینکه سانسور نکنه استعفا داد ولی زاکربرگ سانسورچی تمام دولت‌هاست.

میگه ایده تلگرام توی همون روسیه شکل گرفت، فضا امنیتی بود و نمیتونستی به کسی پیام بدی و مطمئن باشی کسی اینو نمیخونه و برادرش رمزگذاری اولیه تلگرام رو طراحی میکنه، برادرش از آدم‌های سوپر اسمارت دنیای ریاضی هست، پس هسته و رمزگذاری با برادرش میشه و رابط کاربری و بقیه بخش‌هارو هم خود پاول طراحی میکنه.

میگه بعد از اینکه از روسیه خارج شدیم خیلی از جاها رفتیم ولی اکثرشون بروکراسی‌های عجیبی داشتن، بریتانیا، آلمان، سنگاپور، سانفرانسیسکو از جاهایی بودن که رفتیم، مثلا ما میخواستیم بهترین برنامه‌نویس‌هارو از سراسر دنیا استخدام کنیم ولی اینا میگفتن اینجوری نیست، شما به راحتی نمیتونید کسی که خارج از کشور هست رو استخدام کنید. باید توی روزنامه آگهی بزنید بعد اگه تا ۶ ماه کسی از داخل کشور برای اون شغل درخواست نداد بعد میتونید نیروی خودتون رو استخدام کنید.

توضیح میده که آمریکا رو هم امتحان کردن ولی فشار نهایت‌های امنیتی رو احساس کردن همون روزهای اول و گفتن اینجا جایی نیست که ما بتونیم دووم بیاریم «منظورش اینه که از روسیه میان کلا حساسیت روشون زیاده».
بعد ۷ سال پیش میرن دبی و میگه مزیت امارات اینه که به راحتی هرکسی از هرجای دنیا رو میتونید استخدام کنید، سیستم مالیات کارامد هست و زیرساخت عالیه.
میگه خوبی امارات هم اینه که کلا باهات کاری ندارن، حتی یه بار هم بهمون پیام ندادن یه چیزیو حذف کنیم یا ...

تاکر میگه چرا ۱۰۰ درصد سهام تلگرام مال خودته؟ در جواب میگه هدف ما مستقل بودنه و میدونیم که سرمایه‌ها وقتی میان اهدافی هم دارن.
تمام سرمایه‌ام یا داخل بانکه یا بیت‌کوین هست و هیچوقت اونارو خرج نکردم، جت نخریدم، قایق نخریدم، هیچ زمینی یا خونه‌ای ندارم، علاقه دارم این سرمایه برای تلگرام هزینه بشه.

@factory_managementt

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 3 weeks ago