?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
انیمیشین ایرانی در سایهی سرو، جایزهی اسکار بهترین انیمیشن کوتاه را دریافت کرد
شیرین سوهانی و حسین ملایمی سازندهگان فیلم در سایهی سرو، برندهی جایزهی اسکار بهترین انیشمین کوتاه شدند.
به گزارش روابط عمومی واحد فنآور افرامانا، بامداد سیزدهم اسفندماه 1403، جوایز نودوهفتمین دورهی مراسم اسکار برگزار شد و فیلم انیمیشن کوتاه در سایهی سرو به کارگردانی شیرین سوهانی و حسین ملازمی از ایران، اسکار بهترین فیلم انیمیشن کوتاه سال 2015 را به دست آورد. در سایهی سرو، انیمشین کوتاهی دربارهی رابطهی خاص یک پدر آسیبدیده از جنگ با دخترش است که در حاشیهی خلیج فارس زندهگی میکنند، برای سومین بار جایزهی اسکار را برای فیلمی ساختهشده از ایران به ارمغان آورد.
فیلم در سایهی سرو پس از دو فیلم جدایی نادر از سیمین و فروشنده هر دو به کارگردانی اصغر فرهادی، سومین فیلم اسکاری ایران است. واحد فنآور افرامانا این موفقیت و افتخار بزرگ را برای سینمای ایران، به کارگردانان ایرانی این فیلم، شیرین سوهانی و حسین ملایمی تبریک میگوید.
فهرست کامل اسامی برندهگان نودوهفتمین دورهی جوایز آکادمی اسکار به شرح ذیل است:
بهترین بازیگر نقش اول مرد: آدرین برودی در فیلم بروتالیست
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: کیرن کالکین در فیلم A Real Pain
بهترین فیلمنامهی اورژینال: آنورا به نویسندهگی شان بیکر
بهترین فیلمنامهی اقتباسی: ملاقات محرمانه
بهترین تدوین: فیلم آنورا
بهترین بازیگر نقش مکمل زن: زویی سالدانا بازیگر فیلم امیلیا پرز
بهترین طراحی صحنه: فیلم شرور (Wicked)
بهترین ترانهی اورژینال: فیلم Emilia Pérez
بهترین فیلم مستند کوتاه: تنها دختر ارکستر
بهترین فیلم مستند بلند: فیلم سرزمین دیگری نیست (از فلسطین)
بهترین صدا: فیلم تلماسه/ بخش دوم
بهترین جلوههای ویژه: فیلم تلماسه / بخش دوم
بهترین فیلم کوتاه: فیلم من ربات نیستم
بهترین گریم: فیلم ماده (The Substance)
بهترین انیمیشن بلند: فیلم flow (از لیتوانی)
بهترین انیمیشن کوتاه: زیر سایهی سرو (از ایران) به کارگردانی شیرین سوهانی و حسین ملایمی
بهترین طراحی لباس: به فیلم شرور (Wicked)
بهترین فیلمبرداری: فیلم بروتالیست (The Brutalist)
بهترین فیلم بینالمللی: من هنوز اینجا هستم (I’m Still Here) از برزیل
بهترین موسیقی متن اورژینال: فیلم بروتالیست (The Brutalist)
روابط عمومی واحد فنآور افرامانا
سیزدهم اسفندماه هزاروچهارصدوسه
? آغاز دور جدید اجرای تئاتر "امان"
?پیشفروش در تیوال آغاز شد
http://tiwall.com/p/aman4
نویسنده: عباس جمالی
کارگردان: مجتبی جدی
تهیهکننده: آرش دهقانشاد
مجری طرح: رها جهانشاهی
مشاور پروژه: مسعود ملکوتی نیا
بازیگران:(به ترتیب حروف الفبا) مسیحا احمدزاده، زینب ایزدپناه، مهسا بهروزی، نازنین حشمدار، سمیرا زائری
عکاس: فتاح ذی نوری
طراح گرافیک: نگین محمدعلی
ساخت تیزر: زهرا حسینی
روابطعمومي: امیر پارسائیانمهر
موسیقی: حسام ناصری(قطعه تنها)
تکنواز کمانچه: سامان صمیمی
طراح صحنه و لباس: مجتبی جدی
طراح نور: نازنین یارویسی
دستیار کارگردان: علیرضا لطفیزاده
منشی صحنه: سمیرا زائری
مدیر صحنه: رضا سالاریان
? تماشاخانه هما، سالن۲
⏰ساعت اجرا: ۲۱:۳۰
⌛مدت اجرا: ۴۵دقیقه
درنگی بر مجسمههای سنگی و نقاشیهای رضوان صادقزاده در نمایشگاه تماشایی «باغ و پرنده»
رخ در رخ با درختها و پرندهگان سنگی
بهزاد صدیقی*
اگر بخواهیم مروری گذرا به موضوع آثار نقاشی و تجربیات نقاشانهی رضوان صادقزاده داشته باشیم، میتوان گفت که تغییرات موضوعی آثارش را به تدریج در سه مرحله میتوان دید. در واقع از نظر موضوعی، آثار این هنرمند نقاش را میتوان به سه دستهی زنان، دیوارها و خانههای آجری و سرانجام درختها صورتبندی کرد. در دورهی نخست که مربوط به بیش از یک دههونیم از دوران نقشپردازیهایش میشود، زنان به صورت فردی یا در اجتماع کوچک چندنفره، موضوع آثارش شدند که گاهی با سنگها همنشین بودند. سپس دیوارهای بلند و ساختمانهای آجریشکل، نقشی عمده یافتند که در برخی مواقع زنان هم هواید بودند و گاهی نیز زنان از این دیوارها و ساختمانها فاصله گرفتند و ناپیدا شدند و سپستر در صورتبندی سوم، درختها، نقش اصلی را بر عهده داشتند و در امتداد موضوعات قبلی آثارش به تماشا در آمدند؛ بیآنکه تماشاگر آثارش بتواند ردپای بزرگ و گُلدُرُشتی از نقاشیهای سهراب سپهری پیدا کند؛ در اصل او از کنار درختهای منحصر به فرد سپهری فاصله میگیرد و عبور میکند و مخاطبَش را از میان درختهای مرتفع و با همان سبک و سیاق نقشپردازانه و خطوط ظریف خاص خویش عبور میدهد، بدون آنکه در دنیای سوژهگی سپهری یا دیگرنقاشانی غرق شود که درختها سوژهی اصلی آثارشان بوده است؛ اکنون و اما، این تجربیات زیستهی او گویی به کوچهباغهایی پر از رنگ و سنگ بدل شده که پرندهگانَش از میان شاخههای درختان به بیرون از تابلوهای چشمنوازش به پرواز درمیآیند و در سکوت و سکونی مستمر، آرام از کنار هر بینندهای عبور میکنند و به دوردستها و افقی دورادور و سفری نامعلوم میروند.
رضوان صادقزاده، نقاش و استاد دانشگاه هنر، که پیش از این فقط نقاشیهای منحصر به فردش را با سبک خاص خود به نمایش گذاشته بود، در نمایشگاه باغ و پرنده در گالری عصر، بُعد دیگری از خلاقیت هنریاش را به تماشا در آورده است. پرندهگان سنگی او گویی متأثر از سبک نقاشیاش که ترکیبی از نقاشیهای مینیاتور ایرانی و نقاشیهای ژاپنی است، در دستان او چنان قوام گرفته که نهایت سادهگی و زیبایی را توأمان نشان میدهند. حاصل نگاه هنرمند به تصاویر و جهان پیرامونَش و نیز مطالعات تصویری و تجسمیاش با گذشت بیش از سه دهه از تجربیات قلمزنی او بر روی بومهایی در ابعاد کوچک و بزرگ و متوسط، صدها نقش از زنان شرقی، درختان، سنگها، دیوارها و خانههای قدیمی در کوچهباغها را به ارمغان آورده که هر یک از آنها، منتهی به ارتباط و گفتوگویی با تماشاگران آثارش شده است.
در این نمایشگاه که چندین مجسمه از پرنده، عمومن و نسبتن در ابعادی کوچک و به شیوهی تجربی ساخته و پرداخته شدهاند و نیز چندین تابلوی کوچک و یکی-دو تابلوی بزرگ از درختان، با تماشاکنان، رخ در رخ شده تا آنان را برای لحظهها و دقایقی هر چند محدود به اندیشه فرو برند که آنچه او میبیند، تنها چند مجسمه از پرنده و نقشهای رنگ به رنگ و گونهگون نیست، بلکه حاصل دیدی هنرمندانه به بوم و سنگ است که با رنگ و قلم و سنگ و تراش، نقشی یکبُعدی یا چندبُعدی را پدید آوردهاند. در نمایشگاه پرنده و درخت، انبوهی از درختان بیبرگ و بار در چند تابلوی کوچک و یک تابلوی بزرگ چهارلتهای، همچنان پرصلابت اما خاموش و ساکت، با چشمهای تماشاگران به گفتوگو مینشینند تا برای لحظاتی محیط پیرامونشان را فراموش کرده و از زندهگی روزمره رهایی یابند و در اقیانوسی از رنگهای پاییزی مهمان شوند.
علاوه بر این، رضوان صادقزاده در تجربیات جدیدش به طور ناخواسته و شاید هم ناخودآگاه، بعد دیگری از هنرش را در قالب مجسمهسازی آشکار ساخته است که به گمانَم دیدنی و تماشایی است. شاید میخواهد در امتداد این نقشهای چشمنواز و هنرمندانه، تمام رنجهایش را در تجربهنگاری از مجسمههای پرنده و قلمزنی تصاویر درختان گشن، تبلور بخشد و به ما یادآوری کند که در میان این همه سیاهی و دود و دمِ شهر، میتوان پرنده بود، میتوان درخت بود و میتوان رها و آزاد، نظارهگر طبیعت شد و از میان افکار و تخیلات همیشهگی خویش عبور کرد و به آرامشی هر چند کوتاه و گذرا دست یافت.
*نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
بیستوهشتم آذرماه 1403
https://www.iranart.news/fa/tiny/news-73211
درنگی بر تئاتر مالی سوئینی نوشتهی برایان فریل
برگردانِ حمید احیا و کارگردانی مرتضی میرمنتظمی
نمایشی شگفتانگیز و دیدنی از صحنهی تئاتر امروز ایران
بهزاد صدیقی*
نمایشنامهی مالی سویینی که یکی از بهترین نمایشنامههای ادبیات نمایشی امروز جهان به شمار میرود، همچنان متنی درخشان در نشان دادن مسئلهی هویت و هویتمندی انسان معاصر است؛ انسانی که هویتَش را گم کرده و کوربیناست! روایت تودرتوی برایان فریل با درونمایهی هویت و بازیابی آن و به شیوهی تکگویی، هم نوآوری فرمیک و شکلی نمایشنامهنویسی نویسنده را به ما گوشزد میکند و هم وسوسهانگیزی کارگردانان تئاتر را برای یک اجرای پرچالش و تصویرساز فراهم میسازد. گویی اجرای متن مالی سوئینی، راه رفتن بر لبهی تیغ است؛ چه، اگر کارگردان نتواند از پس اجرا و بازنمایی حرفهای و قدرتمند آن برآید، قطعن با شکستی محتوم روبهرو خواهد شد.
به جرأت میتوان گفت تئاتر مالی سوئینی از بهترین تئاترهای امسال (تا کنون) بوده که در تالارهای حرفهای تئاتر تهران به روی صحنه رفته است. با آنکه این تئاتر، پیش از این در سالهای قبل از دوران همهگیری ویروس کرونا، در تماشاخانهی ایرانشهر (اسفند 1394) و سالن اصلی تئاتر شهر (اردیبهشت و خرداد 1397) به روی صحنه رفته بود و با استقبال تماشاگران و نیز جامعهی تئاتری و منتقدان رو به رو شده بود، اما باز هم مرتضی میرمتظمی این متن را موفقتر از قبل کارگردانی کرده و صرفن به بازتولید آن روی نیاورده است، زیرا که معمولن در بازتولید یک تئاتر توسط گروه اجرایی، کارگردان به همان شکل قبلی و به سیاق تحلیل قبلیاش از همان متن، تئاتر خود را در همان سالن یا سالن مشابهی دیگر و نهایتن با تغییرات جزئی به روی صحنه میبرد. اما در این اجرا میرمنتظمی بازیگوشیهای خلاقانهی کارگردانی خود را با اجرای تازه و تحلیل دیگری از متن برایان فریل، با گروه بازیگران و طراحان خود، پیش روی تماشاگران قرار میدهد. او در طراحی صحنه با بزرگنمایی وسایل معلق صحنه، مثل شاخه گل زرد و نهنگ، تضاد کوچکی بشر و بزرگی جهان پیرامونش را تصویرسازی میکند؛ یا با موسیقی همیشه تأثیرگذار فرشاد فزونی، در فضاسازی داستان نمایشنامهی فریل، حس همراهی بیشتر تماشاگر را با جهان صحنه تحریک میکند. در واقع او از امکانات تالار وحدت، به تعمق و تعمیق صحنهی خود میافزاید تا اجرا صرفن بازتولید پیشین خود از این متن نباشد. او حتا پا را از این فراتر میگذارد و شخصیت کودکی مالی را به اجرای جدیدش اضافه میکند تا معصومیت از دسترفتهی او (مالی سوئینی) را یادآوری سازد و معصومیت زنهایی همچون او نشان دهد. در اصل کارگردان با این افزودن کودکی مالی به متن و اجرا، نشانهای از معصومیت و پاکی این شخصیت میشود. او همچنین با میزانسنی که برای بازیگر کودک انتخاب میکند، فرصت بیشتری به مخاطب میدهد تا نقبی به گذشتهی پاک شخصیت مالی بزند. گویی کارگردان با بهرهگیری از عوامل صحنه و امکانات فنی سالن اجرا، از اجراهای گذشتهاش از این اثر آشنازدایی میکند تا به نفع یک اجرای جذاب و مینیمال همراه با ریتمی سیال و روان دست یابد. به نوعی میتوان یادآور شد او با ایجاد هارمونی جدید در عناصر صحنه و تصویرسازیهای موجز و چشمنواز حتا از دو اجرای مالیسوئینی خویش سبقت میگیرد و تماشاگران افزونتری را دعوت به دیدن سومین مالی سوئینی خود میکند. نگارنده معتقد است این رویکرد و نگاه تازه و حسابشده به نمایشنامهی برایان فریل و نیز کارگردانی آن، سببساز پدیدآمدن نمایشی شگفتانگیز و دیدنی از صحنهی تئاتر امروز ایران شده است.
اما بخش دیگری از موفقیت اجرای تئاتر مالی سوئینی، مرهون انتخاب بازیگران توانمند و خلاق برای ایفای شخصیتهای نمایشنامه (مالی، همسر مالی و دکتر چشمپزشک مالی) توسط کارگردان و هدایت آنها برای هر چه نزدیکترشدنشان به نقشهای خود است. الهام کردا با درکی عمیقتر از این نقش نسبت به بازیهای گذشتهی خود و نیز صابر ابر و علی سرابی با بازیهای روان و تحلیل متناسب و درست از نقش و همچنین با بهرهگیری از تجربیات بازیگری خویش، چنان نقشهای متن و صحنهی بزرگ تالار وحدت را از آن خود میکنند که گویی این شخصیتهای ساخته و پرداختهی نویسنده، واقعی بوده و در کنار ما زیست میکنند. آنها در نقشهای خود میدرخشند، صحنه را زیبا میکنند و تماشاگران را مسحور بازیهای خود میسازند. همهی عناصر این اجرای دیدنی مالی سوئینیِ سوم، نشان میدهد که مرتضی میرمنتظمی به پختهگی کامل در کارگردانی رسیده و به هیمن دلیل از مهمترین کارگردانان جوان تئاتر معاصر ایران در این روزگار محسوب میشود.
بیست وچهارم آذرماه 1403
*نمایشنامهنویس، پژوهشگر تئاتر و مدرس دانشگاه
https://cdn.sharghdaily.com/servev2/DaFXmGstwlYI/i1kub06DEUw,/11.pdf
نگاهی به نمایشنامهی داشآکل به روایت مرجان، نوشته و اجرای بهرام بیضایی
لبهی تند انتقادی به دو قلمرو دیرینهی قدرت
رسول نظرزاده
اشاره: آنچه در زیر میخوانید نقد رسول نظرزاده، نویسنده، منتقد و پژوهشگر تئاتر و سینما، بر نمایشنامهی داشآکل به گفتهی مرجان است که بر اساس خوانش این نمایشنامه نوشته است. نمایش داشآکل به گفتهی مرجان نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی بابازی مژده شمسایی، دینا ظریف، عامر مسافر، علی زندیه، مهدی حفاظی منشادی، به عنوان بازیگران نقشهای اصلی همراه با بازیهای بهزاد گلمحمدی، لیلا سلطانی، هما هراتی، شایان خوشمقام و... اواخر شهریورماه و اوایل مهرماه هزاروچهارصدوسه، در تماشاخانهی رودا و با حمایت مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه استنفورد در برکلی کالیفرنیا به روی صحنه رفت. بهرام بیضایی نمایشنامهی داشآکل به گفتهی مرجان را در سال هزاروسیصدونودوشش به رشتهی تحریر درآورده بود. نسخهی دیگری از این نقد پیش از این نیز در ماهنامهی فیلم امروز منتشر شده است.
بهرام بیضایی در نمایشنامهی داشآکل به گفتهی مرجان میکوشد خوانشی تازه از ماجرای عشق پنهان داشآکل به مرجان در زمینهی گستردهتری از شخصیتها و ماجراها ارائه بدهد؛ در این میان یافتهها و شاخ و برگهای بیشتری به آن میافزاید. نمایشنامهای که عشق داشآکل را از عشق در نگاه اول و شیفتهگی ذهنی به یک دختر اثیری (آنیما) به ماجرایی واقعی / زمینی و زنده تبدیل کرده است. دوگانهی زن اثیری / لکاته که در داستان بوف کور و داشآکلِ صادق هدایت وجود داشت در این نمایشنامه وجود ندارد. ماجرای رابطهی داشآکل با فاحشه و دیگر انحرافاتی که به او نسبت میدهند، در این اثر به تهمت بدخواهان و توطئهی رقیب تبدیل شده است. در این نمایشنامه، روایت از منظر اندرون خانهی «آقا عبدالصمد نظرآبادی» رو به مرگ، روایت میشود که وصیت میکند بعد از مرگَش، سرپرستی خانواده و امور مالیهاش به داشآکل – که این جا داشاک نیز نامیده میشود- سپرده شود.
ادامه در کامنت)
پنجم آبانماه هزاروچهارصدوسه
@aframanaa
#مؤسسهی_افرامانا
#واحد_افرامانا
#بهرام_بیضایی
#داشآکل_به_روایت_مرجان
#صادق_هدایت
#داشآکل
#رسول_نظرزاده
#دانشگاه_استنفورد
https://www.instagram.com/p/DBmG0PKt9-J/?igsh=NjZiM2M3MzIxNA==
نگاهی به نمایش رها نوشتهی فیبی والربریج و کارگردانی محمدکیان اسماعیلی با بازی پریزاد سیف
جهان پُرآشوب اِمروز
مسعود توکلی*
نمایش رها با طرح مسئلهی انسان در جهان امروز و پیدا و پنهانهای منش زنانه، از موضوع مهم دیگری سخن میگوید. تنهایی انسان هم چنان در جهان به شدت پیشرفته، مسئلهی نخست اوست. غم و حسرتهایش را پایانی نیست و اگر چه دانش و تکنولوژی او را فربهتر کرده است، اما بقای او و انسان بودن شکنندهتر شده است. اگر چه در گذشته انسان ناگزیر بوده است که تن به کارهای سخت و طاقت فرسا بدهد تا زندهگیاش استمرار یابد، اما اکنون انسان چارهای ندارد در جهانی پیچیده و سختتر جانَش را بر کف گیرد و تنش را برای قرص نانی در اختیار دیگران گذارد! هر چند که اجرای چنین نمایشهایی در جهان غرب با مشکل چندانی روبهرو نیست و بازیگر و کارگردان اثرِ خود را آنچنان که خود میخواهند، متن اصلی نویسنده را به روی صحنه میبرند، اما نمایش رها در جامعهی ما و در مرحلهی نخست با مانع بزرگی به نام تضادهای فرهنگی مواجه است و در پس پشت آن با نظارت و ممیزیهای قانونی و گاه سلیقهای روبهرو است. از این رو کارگردان باید متنی آماده کند که امکان اجرایش روی صحنه میسر شود و بازیگر به ناچار انرژی و خلاقیت بیشتری از خود نشان دهد تا قدری از پیچ و تابهای ناشی از انتقال متن اصلی به زبان و فرهنگی جدید را از میان بردارد. در اینجا یادآور میشوم که «پریزاد سیف» به عنوان بازیگری توانا، تلاش بسیاری کرده تا با فرورفتن در تیپهای اجتماعی شهروندان گوناگون، فضایی باورکردنی از جامعهی امروز لندن را نشان دهد و بیشک در فضاسازیها بسیار موفق عمل کرده است. تردیدی نیست که نمایش رها نمایشی کمینهگرا (مینی مال) است و تنها بر پایهی بازی یگانه بازیگرش استوار است. تکصندلی موجود بر صحنه نیز وسیلهای برای نماد تنهایی او میشود و همین صندلی گاهی چنان گریبان زن مستأصل را میگیرد که گویی بر جایگاه متهم نشسته است. او در زندهگی شخصیاش شکست خورده و از دستیابی به آرزوهایش ناکام مانده است؛ میخواهد عاشق باشد و عشق واقعی را تجربه کند،
ادامه در کامنت)
بیست و نهم مهرماه هزاروچهارصدوسه
@aframanaa
#مؤسسهی_افرامانا
#مسعود_توکلی
#نمایش_رها
#تئاتر_رها
#فیبی_والر_بریج
#پریزاد_سیف
#بیژن_بنفشهخواه
#نورالدین_حیدری_ماهر
#محمدکیان_اسماعیلی
#محمدصادق_زرجویان
#فریبرز_دارایی
#سالن_بلکباکس_باغ_کتاب
#باغ_کتاب
#تئاتربازها
https://www.instagram.com/p/DBXCmyIzuu3/?igsh=NjZiM2M3MzIxNA==
نگاهی به نمایش رها نوشتهی فیبی والربریج و کارگردانی محمدکیان اسماعیلی با بازی پریزاد سیف
جهان پُرآشوب اِمروز
مسعود توکلی*
نمایش رها با طرح مسئلهی انسان در جهان امروز و پیدا و پنهانهای منش زنانه، از موضوع مهم دیگری سخن میگوید. تنهایی انسان هم چنان در جهان به شدت پیشرفته، مسئلهی نخست اوست. غم و حسرتهایش را پایانی نیست و اگر چه دانش و تکنولوژی او را فربهتر کرده است، اما بقای او و انسان بودن شکنندهتر شده است. اگر چه در گذشته انسان ناگزیر بوده است که تن به کارهای سخت و طاقت فرسا بدهد تا زندهگیاش استمرار یابد، اما اکنون انسان چارهای ندارد در جهانی پیچیده و سختتر جانَش را بر کف گیرد و تنش را برای قرص نانی در اختیار دیگران گذارد! هر چند که اجرای چنین نمایشهایی در جهان غرب با مشکل چندانی روبهرو نیست و بازیگر و کارگردان اثرِ خود را آنچنان که خود میخواهند، متن اصلی نویسنده را به روی صحنه میبرند، اما نمایش رها در جامعهی ما و در مرحلهی نخست با مانع بزرگی به نام تضادهای فرهنگی مواجه است و در پس پشت آن با نظارت و ممیزیهای قانونی و گاه سلیقهای روبهرو است. از این رو کارگردان باید متنی آماده کند که امکان اجرایش روی صحنه میسر شود و بازیگر به ناچار انرژی و خلاقیت بیشتری از خود نشان دهد تا قدری از پیچ و تابهای ناشی از انتقال متن اصلی به زبان و فرهنگی جدید را از میان بردارد. در اینجا یادآور میشوم که «پریزاد سیف» به عنوان بازیگری توانا، تلاش بسیاری کرده تا با فرورفتن در تیپهای اجتماعی شهروندان گوناگون، فضایی باورکردنی از جامعهی امروز لندن را نشان دهد و بیشک در فضاسازیها بسیار موفق عمل کرده است. تردیدی نیست که نمایش رها نمایشی کمینهگرا (مینی مال) است و تنها بر پایهی بازی یگانه بازیگرش استوار است. تکصندلی موجود بر صحنه نیز وسیلهای برای نماد تنهایی او میشود و همین صندلی گاهی چنان گریبان زن مستأصل را میگیرد که گویی بر جایگاه متهم نشسته است. او در زندهگی شخصیاش شکست خورده و از دستیابی به آرزوهایش ناکام مانده است؛ میخواهد عاشق باشد و عشق واقعی را تجربه کند، اما نگاه تاریخی مردسالار، زن را و انسانیتَش را مخدوش کرده و سبب شده تا او زنی نیازمند به نظر آید که حتا برای پرداخت اجارهی کافهاش درمانده است! مشکلات مالی برای ادامهی زندهگی و اجارهبهای کافه، او را تا آستانهی بیکاری پیش میبرد و بر نگرانیهای مدیریت زندهگی روزمرهاش، میافزاید. در چنین وضعیتی، زن خود را همواره سرزنش میکند و حتا لحظهای عذاب وجدان رهایش نمیکند، چون به تنها شریکش خیانت کرده و خود را در خودکشی او –دوست پسر / نامزدش- بیتأثیر نمیداند. پریزاد سیف، همهی این مفاهیم را تنها با یک صندلی و صدای یک مرد (بیژن بنفشهخواه) که در ابتدا و پایان نمایش شنیده میشود و نیز با همراهی نورپردازی بسیار خوب و به طور خیرهکنندهای، به تماشاگر منتقل میکند. بازی دلچسب و چیرهدستانهی او توانسته کاستیهای متن و محدودیتهای ناشی از آن را به کناری نهد و تماشاگر را با خندهها و گریههایش همراه کند. به عبارتی بازی هنرمندانهی «پریزاد سیف» سبب شده تا تماشاگر از لندن به شهرهای دیگر جهان سیر کند و جهان بیرحم و پُراضطراب را در مقابل خویش ببیند؛ جهانی که آسمانَش به لحاظ تنهایی انسان، کم و بیش همین رنگ است.
نمایش رها در پس سادهگی متعهدانهاش، انسان امروز و به ویژه زن را موجودی شکننده و به شدت آسیبپذیر نشان میدهد؛ انسانی که وجدانَش منکوب شده است و پول و سرمایه بر روحَش چیره گشته است. با همهی اینها، استیلای بیچون و چرای تک بازیگر نمایش بر صحنه و خلاقیت و باریک اندیشیهایش، دیدنی است و لذت تماشاگر را از دیدن این نمایش افزونتر میکند.
*منتقد و پژوهشگر سینما و تئاتر
با حضور بهرام ابراهیمی، محمد چرمشیر، آرش دادگر، مهرداد کوروشنیا، ابراهیم پشتکوهی و شهروز دلافکار:
نخستین دورهی کارگاه تخصصی بازیگری نقش توسط واحد فنآور افرامانا برگزار میشود
نخستین دورهی «کارگاه تخصصی بازیگری نقش» پس از مصاحبهی حضوری و آزمون عملی از علاقهمندان بازیگری، توسط واحد فنآور افرامانا مستقر در مرکز رشد و کارآفرینی دانشگاه هنربرگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی واحد فنآور افرامانا، در نخستین دورهی کارگاه تخصصی بازیگری نقش، هنرمندان و مدرسان تئاتر همچون بهرام ابراهیمی، محمد چرمشیر، آرش دادگر، مهرداد کوروشنیا، ابراهیم پشتکوهی و شهروز دلافکار هر یک در یک ترم سهماهه به ترتیب دروس بدن و حرکت، تحلیل نمایشنامه، شخصیتشناسی، پرورش احساس و تخیل، مبانی بازیگری و پرورش صدا و بیان را تدریس میکنند.
بر اساس این گزارش، متقاضیان این دوره بعد از آزمون عملی و مصاحبهی حضوری به منظور استعدادیابی، انتخاب و ثبتنام میشوند.
همچنین یادآور میشود در ترم اول نخستین دورهی «کارگاه بازیگری نقش» که از مردادماه 1403 آغاز میشود و تا هفتهی آخر مهرماه 1403 به پایان میرسد، هنرجویان مبانی بازیگری، بدن و حرکت، صدا و بیان بازیگری را آموزش میبینند و در در ترم دوم آن که از هفتهی اول آبانماه 1403 شروع میشود و تا هفتهی آخر دیماه 1403 ادامه مییابد، تحلیل نمایشنامه و شخصیتشناسی و پرورش احساس و تخیل در بازیگری را فرا میگیرند و هنرجویان پس از آن در یک دورهی تمرین سه ماهه برای اجرای نمایش شرکت میکنند.
کلیهی علاقهمندان و هنرجویان بازیگری میتوانند برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام برای آزمون عملی و مصاحبهی حضوری میتوانند با شماره تلفنهای 09226071617 و 09199118154 تماس بگیرند.
لازم به یادآوری است ظرفیت شرکت در این کارگاه محدود است.
روابط عمومی واحد فنآور افرامانا
1403/4/23
@aframanaa
@behzadsadighi
@bahram.ebrahimi.act
@mohammad.charmshir.fanpage
@dadgararash
@mehrdadkuroshnia
@ebrahim.poshtkoohi
@shahroozdelafkar
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago