منِ نگارنده|✍🩵✨

Description
قلم زبان عشق است
زبان زندگی
آرامش
شور و هیجان
نوشتن برای صلح است
و قلم رفیق و همراه همیشگی قلب‌هاست...💚💫
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 8 meses

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 10 meses, 2 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 6 meses, 2 semanas

5 months, 3 weeks ago
5 months, 3 weeks ago

💵دوستا کانال فروشی ممبر واقعی کسی خواست پی وی⬆️

🔤 @Malesa_02

برای خرید ایدی زیر پیام بفرستید⬆️
👨‍💻 @TAB_FILE_2👩‍💻

ممبر پرمیوم لایک بازید فالور تیک تاک فیسبوک اینستاگرام هم موجود

5 months, 3 weeks ago

دعوتی برای جان‌های تشنه‌ی دانایی

دوستانِ فرهیخته و جویای نور!
در میان مسیرهای پرپیچ‌وخم اندیشه، گاه گوهری یافت می‌شود که ذهن را روشنی می‌بخشد و روح را به پرواز درمی‌آورد. این بار، چنین گوهرهایی را در محضر چند عزیز نخبه یافته‌ایم؛ انسان‌هایی که کلامشان شعله‌ای از خرد، نبوغ و الهام است.

اگر مشتاق جرعه‌ای از دانش ناب، نگاهی ژرف‌تر به جهان و سخنانی سرشار از بینش هستید،‌ شما را به همراهی با این عزیزان فرهیخته در کانال‌های‌شان دعوت می‌کنم.

انار | مروه عزیزیار
https://t.me/MarwaAzizyar2

گلاویژ | حماسه شیرزاد
https://t.me/gelaviz_Hamasa_shirzad9806
ققنوس | ثنا غنی‌زاده
https://t.me/nawisnda_sg

شب‌های روشن | حسنا یزدانی
https://t.me/Mehan_White_Nights

من نگارنده | مرسل حوا
https://t.me/Man_e_Negarendah

آوینا | ساره جاوید
https://t.me/sarajaweed7575

آرامش | مدینه محمدی
https://t.me/MadinaKhedry006

طوبی | زهرا فصیحی
https://t.me/kanaleNoqta313

ادب‌سرا|Adabdsara

8 months, 2 weeks ago
8 months, 2 weeks ago

دیر زمانی است که دریافته‌ایم دگرگون کردن
دنیا محال است، نوسازی دنیا محال است،
دنیا دارد چهارنعل به پیش می‌تازد و مهار این اسب سرکش محال است.
پس بــرای محافظت از خود تنها
یک راه وجود دارد و آن هم جـدی نگرفتن دنیا است.

? جشن بی‌معنایی
#میلان_کوندرا

@Man_e_Negarendah
.

8 months, 2 weeks ago
11 months, 2 weeks ago

بابت تاخیر و به نشر نرساندن قسمت ۲۳ عفو کنید مرا عزیزانم...?♥️

@Man_e_Negarendah

11 months, 2 weeks ago

شب از نیمه هایش گذشته بود مگر آنچه که به خواب نرفت

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت..... آنچه که در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود.........

هر لحظه گپ شهرام که گفت منی احمق علاقمندت شده بودم ره در ذهنم تکرار میکردم یعنی مرد خشن احساسات هم داشت. اما اگر پدرم باز هم به زندگیم مداخله نمیکرد با شهرام میتانستم زندگی خوشحالی بسازم که صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم مادر حسنا جان بخیز دگه دخترم حالی چاشت میشه حسنا درست است اینه بیدار شدم مادر چرا لباس خواب نپوشیدی؟ با ای لباس شب راحت بودی؟ حسناها راحت بودم لباس خوابم ره نیافتم مادر مادر باشه عزیزیم . به هدیه خانم میگم یک نگاه بیندازد....

بعد میل صبحانه هم پدر رفت به شرکت مادر مصروف ایثار که گلو درد بود یاسر و یلدا هم به مکتب رفتن و مه.... در زندگی قبلیم وقتای که مثل حال بیکار میماندم یا در شبکه های اجتماعی مصروف میشدم یا تلویزون میدیدم یا هم میرفتم به اشپزخانه و از خاله هدیه اشپزی یاد میگرفتم...... اشپزی ره خیلی دوست داشتم.

مگم حالی به اندازه ذهنم درگیر بود که هیچ کاری دلم نمیشد.

من در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم میشکنم............

هیچ فکرم از شهرام دور نمیشد .

روز به طور عادی گذشت و طرفای شام بود که پدرم آمد
پدر امروز او شوهرت شرکت ره به سر خود مانده بود . بازم روانی شده میخواهه سهام خوده بفروشه . ولی ایبار هر چی کنه نمیمانم که ضررش به تو برسه
حسنا: پدر لطفا دگه بس کنین شهرام خیلی خوب همرایم رفتار میکرد... اینه که بفکرم بودنین از اول مره ده ای جنجال ها نمینداختین از شهرام طلاق نمیگیرم . لطفا دگه همیقه كافيس.....

پدر: حسناااا چند بار بگویم نترس؟؟؟ حسنا: نمیترسم نمیترسممم .... چرا هیچ کس به گپایم گوش نمیکنه . پدر مه شهرام ره دوست دارم و ازش جدا هم نمیشم...

بی خیال در یک گوشه خانه چشم به تلویزون دوخته بودم که به مبایلم زنگ آمد شهرام بود.

شهرام: بلی

حسنا: بلی شهرام خوبی شهرام ده راه هستم میایم پشتت آماده باش

حسنا: واا درست است

شهرام ده قصه پدر احمقت که نیستم اما اگر مادرت پرسید بگو مهمانداریم.

هنوز درست است نگفته بودم که تلفون ره سرم قط کرد اوف

اووف

رفتم تا به مادرم خبر بتم که

حسنا: مادر

مادر جانم

حسنا: شهرام ده راه هست میایه پشتم

مادر ای چرا ایقه زود میایه خیریت خو هست؟

حسنا: بیدرش از ایران میایه خاطر او مادر که بیایه دگه... هنوز دل سیر ندیدیمت خودش میتانه که از بیدرش پذیرایی کنه

حسنا: بلی مادر اما حالی گفته میایم باز دگه روز دوباره میایم به دیدن شما
مادر باشه عزیزیم نمیخواهم بین تو و شوهرت مشکل پیش بیایه هر قسم که راحت استین......

ادامه دارد......

@Man_e_Negarendah

11 months, 2 weeks ago

رمان _اثر یک انتقام (از انتقام تا عشق) نویسنده:مسعوده "عزیزی" قسمت بیست و دوم .......... مابقی روز هم به طور عادی و همیشگی گذشت و شب شده بود که شهرام گفت: شهرام: تایادم نرفته بگویم فردا خانه شما مهمان استیم .البته به غذای چاشت . بر مادرت لطف کو بگو که نمیخواهم…

11 months, 3 weeks ago

?لیست چنل های همسایگی?
?چنل های اهل نوشتن و خواندن?

?گلبرگ
?@gol_barg
?واژه های دریا
?@myromans12
?آواز های خاکستری
?@mursal_zaryab_zaryab
?بای های رویایی
?@Parneyan123
?کافه‌ی من
?@Kafe_Man
?فلوریندا
?@FIoRenDa
?نویسنده پنهان
?@slejkdu
?پسر نویسنده
?@Pesar_nawisnda
?پرواز
?@Par_waz
?منِ نگارنده
?@Man_e_Negarendah
?مقارض
?@MoGhaRez
?قلم سبز
?@atvjz
?منِ نویسنده
?@nawisndasaida
?دختری روی ماه
?@Dokhtar_e_roymah
?آیه های انتظار
?@ayahai_46intezar
?کهکشان داستان
?@kahkashan_dastan
?کوتاه می‌نویسم عمیق بخوان
?@KOTAH_MINAVESAM
?یغماگر
?@YAGHMAGAR_001

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 8 meses

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 10 meses, 2 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 6 meses, 2 semanas