دختر‌کشی

لیوان را زیر زخم  تازۀ  گلوله گرفت و تعارف کرد
دل شراب نداری بابا؟!
من قند کنار استکان توأم
                     و این خون کبوتر هر روز.
چه‌قدر فانوس‌های دریایی دورند،
طوفان‌های شن نزدیک،
و ارکان اربعه در کارند
تا روی خون ناحق پروانه خاک بریزند،
                              سنگ بیاندازند
                    و نام  قاتل  را کنار نام او بنویسند.
رجوع کن به آینه بابا
هفت پردۀ ابهام را کنار بزن
به چشم‌های من که رسیدی،
                    خوب نگاه کن ! 
مافی الضمیر شب همه مرگ است
مافی الضمیر مرگ، فراموشی.
ای باسط الیدین به شلیک
                   به داس
                 به چاقو
        به بلوک سیمانی
       که بدنی دخترانه را به عمق آب‌ها می‌برد!
 غیرت بورز و بگو
چگونه قالب تهی کنم  از ناموس خدا؟
سرانگشت فکرت به گرمی خونم نمی‌زنی
نترس!
خون وخرافه غسل ندارند
و قضای آمده یعنی:
هم‌خون تو
برای پاک کردن لکۀ مسلم خون
هفتاد راه بلد باشد
برای لکۀ موهوم ننگ
               فقط یک راه !

#زهرا_حیدری

@kontamagz

#نویسه_ادبی_کنتا

عبور
به: بکتاش آبتین

به احترام زندگی
کنار
می‌کشم
تا
عبور کند

#محمد_زندی

@kontamagz

#نویسه_ادبی_کنتا

سفر کردن بی تو
تصادفِ به جاده زدن است
مسافری ناخواسته
که مقصدی نیست جز آزادی
در خم‌ و پیچ‌های فراموشی
ردپای بی‌قراری‌ام را
پیوستگی سایه‌‌ی دوری‌ات
در هر گذری پهن می‌کند
اما تو نمی‌بینی عزیزم
چه حضور چشمگیری داری
برای تغییر مسیر
برای به‌موقع رسیدن
تو به انقلابی در راه می‌مانی
تا به آشوب‌مان نکشد
نه باران می‌تواند بشوراند
نه بر باد می‌تواند برود

#مهرداد_مهرجو

@kontamagz

#نویسه_ادبی_کنتا

۱

عصر بخیر
همیشه ی رو به تنهایی
همزادت
آلزایمر مادرزادی ست
که هرگز به خود باز نمی گردد
بی خودی به خود خیره مانده ای
آینه جان .

۲

شکسته های جهان را که بند می زنم
آینه ای در من قد می کشد
که هم برای خدا شکلک می سازد
هم خودم .

۳

جهان
نیمی جهان و نیمه ای گورستان
در افت و خیز دقایق
می خواند و خاموش می شود
کوکوی ساعت زنگاری

۴

در آیه های شک نازل شده است
به تنها پیروَش چه بگوید
پیامبری که
تمام برگ های معجزه اش سپیدند .

۵

از کوه آمده است
می رود
تا هر کجای خاک
درختی بنشیند
سایه ای...
هفت بند خستگی اش را بنوازد
تنها
یک دهان کم دارد .

۶

درپارک شهر تهران
درختی دار شد
برصخره های ساکت و خلوت  "کجور "*
پرنده ای خاموش ...
آلزایمر گرفت زبان مادری ام .

*کجور ِ نوشهر = زادگاه شاعر

۷

پیشگوی اعظم
اشاره به ماه کرد وگفت
آنَک نان‌
وما هنوز
درحسرت گندم‌ درو می شویم .

۸

پرستو آمد
خانه نبود
به عکس،سیاه سفیدی خم شد
در لالایی باد

#جلیل_قیصری

@kontamagz

#نویسه_ادبی_کنتا

چند کوک‌ و اندی گذشته‌ایم؟

باید مرده باشم
در لب‌خوانیِ صداهای دوخته
ریخته روی فرش
پرزهایِ عجول را ببین
چگونه به تشییع مشتاقند
و هی خاطره‌ی گل روی صداها می‌پاشند
نمی‌دانم
به تاریخِ دوختگی بود شاید
کوک‌هایِ جای شناسنامه
راستی چند کوک و اندی گذشته‌ایم؟
با بارشِ کف‌هایِ سفید
فرض کن تشنجِ سکوتمان
ابریِ گوگل باشد
پشتِ همین میز
یا تگرگی از فایل‌هایِِ ابری
مثلاً هوایِ ذخیره مطبوع است
و "دوختن" مصدرِ لب‌ها نیست
هنوز چند چروک از بوتاکسِ فونت‌ها باز نشده
فایل‌های چروکیده از اعتراف برگشته‌اند
با ویرایشِ مشروع
اصلا" بیا در اسرعِ لب‌ها
دست در دست کوک‌ها
بی‌وصالِ شرعی
لای‌ صداها
نامشروع شویم!

#صحرا_کلانتری

@kontamagz

#نویسه_ادبی_کنتا

در زندان زبان بودم که گفتم «تو»
تو «ما» بودی که علیه خود اعتراف می‌کردی
ما بودی که حکم می‌گرفتی
و زبانِ  زبان به «بغی» نمی‌چرخید.
سر از «تو» پیچاندم
و از قواعد طبیعیِ مُردن
دیدم
تاریکی ارادۀ مؤکد تاریکی ‌است،
آن که در صف اعدام ایستاده «منم»
و زندگی ستاره‌شماری‌ است
در تنگنای وقت و زبان. 

#زهرا_حیدری

@kontamagz

فرداها
خواهند نوشت
داستان خودکشی‌های ما را
کنار هزاران متن و مهسا
می‌نویسند: از کیانوش‌ها و ...
و شعار لب‌ها می‌شود
شعر شاعری جوان‌کش شده
" با کشورم چه رفته است"#رضا_عابد

@kontamagz

تولد نشریه ادبی آنلاین ویسپوبیش
با موضوع شعر و داستان مخصوص کودکان و نوجوانان فارسی‌زبان و سایر رده‌های سنی با سردبیری آرمان آرین نویسنده سرشناس ادبیات کودک و نوجوان.

نویسه ادبی کنتا تولد نویسپوبیش را به جامعه ادبیِ زبانِ فارسی و گروه ویسپوبیش صمیمانه شادباش می‌گوید.

با آرزوی موفقیت روزافزون برای تیم حرفه‌ای و وزین نشریه ویسپوبیش

ویسپوبیش را در لینک زیر دنبال کنید:

https://vispoubish.com/

@kontamagz

#برگه_شوندان

**اسا شعر(شعرنوین تبری)

هفت روخِنه
هفت کوه
هفت دِریو
تِه بیموئنِه تَشنامِه
وارِش اگِه شِه داروگِه زین هاکِنه.

هفت رودخانه
هفت کوه
هفت دریا
تشنه ی آمدن توام
باران اگر داروگش را زین کند.**#جلیل_قیصری

@kontamagz