جامعه شناسی حوزه عمومی

Description
آرشیو نوشته ها,مصاحبه ها و سخنرانی های محمد امین قانعی راد برای دانشجویان و عامه فرهیخته در باره دانش,فرهنگ و سیاست

ارتباط با ادمین:
@azizghaneirad
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

10 months ago
[www.irna.ir/xjRvHb](http://www.irna.ir/xjRvHb)

www.irna.ir/xjRvHb

با سلام و احترام
همزمان با بیست و پنجمین جایزه ترویج علم اولین دوره جایزه قانعی راد نیز برگزار میشود این جایزه با توجه به فعالیت‌ها و آثار دکتر قانعی‌راد در حوزه جامعه شناسی علم، اجتماعات علمی، جامعه شناسی مردم مدار، ارتباط علم و جامعه، جامعه‌شناسی حوزه عمومی، تلاش برای ترویج علم جامعه شناسی، کنشگر فعال اجتماعی (کنشگر در عرصه علم و جامعه) تعریف شده است. این جایزه می تواند به کنشگر اجتماعی فعال، استاد پیشکسوت، انجمن علمی (نهاد مدنی)، رساله دکتری یا پژوهش اجتماعی بزرگ در سطح کلان تعلق گیرد .
لذا از همه دوستان، اساتید و دانشجویان عزیز درخواست می‌شود چنانچه خود حایز شرایط لازم هستند و یا دیگرانی را (در حوزه رسمی و یا غیررسمی) با این شرایط می‌شناسند ، به ما معرفی نمایند.

10 months, 1 week ago

▫️ یادداشت اول (شینا انصاری رییس سازمان محیط زیست)

?کنشگری راه‌حل محور

▫️ نوشتن از محیط‌زیست و تجربه زیسته‌ام، همواره جزو علایق شخصی‌ام بوده است. پیش از مسئولیتم در سازمان حفاظت محیط‌زیست، نام این کانال را «پایش محیط‌زیست» گذاشته بودم و از ابعاد مختلف محیط‌زیست می‌نوشتم و برخی اخبار این حوزه را بازنشر می‌کردم.

◽️اکنون که مسئولیت خطیر اداره سازمان حفاظت محیط‌زیست را برعهده گرفته‌ام قصد دارم هر چند روز یکبار از تجربه‌ام در این سازمان و مسائلی که با آن روبه‌رو هستم روایت‌های کوتاهی را منتشر کنم. به نظرم این کار در صورت استمرار می‌تواند به شناخت بهتر مردم از دشواری‌ها و مسائل ریز و درشت مدیریت محیط‌زیست کشور کمک کند.

◽️پنجشنبه گذشته (هشتم شهریور) در نخستین جلسه رسمی پس از پذیرش مسئولیت، میزبان تعدادی از نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد و کنشگران محیط‌زیست کشور در پردیسان بودیم. دوستان در دو بخش نمایندگان استان‌ها و فعالان و کنشگران مدعو مهم‌ترین مطالبات، انتقادها و پیشنهادهایشان را مطرح کردند. جلسه حدود چهار ساعت به درازا کشید.

◽️دکتر مرادی معاون محترم آموزش و مشارکت‌های مردمی توضیحاتی درباره اقدامات انجام شده ارائه کرد. به تعبیر آقای «الموتی» دبیر شبکه تشکل‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور در این جلسه اطلس معضلات محیط زیستی ۳۱ استان کشور از سوی نمایندگان و فعالان تشریح شد.

◽️تصویری هولناک از وضعیت محیط‌زیست سرزمینمان ایران! که اگر توافق‌سازی در سطوح بالای سیاستگذاری صورت نگیرد، با مسائل حل نشده کنونی به می‌تواند به بروز بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و بوم‌شناختی منجر شوند. در بخش پایانی جلسه سعی کردم با جمع‌بندی موضوع‌های مطرح شده، بر اهمیت نقد و دیده‌بانی محیط‌زیست بر لزوم توجه به «کنشگری راه‌حل محور» تأکید کنم. هر چند نقد بخشی از کنشگری است اما از فعالان محیط‌زیست خواستم در مرحله انتقاد متوقف نشوند و به راه‌های عبور از این مسائل پیچیده هم بیندیشند.

◽️ مجروح شدن آقای «رمضان رستگار»، محیط‌بان سازمان در استان کهگیلویه و بویراحمد، بر اثر شلیک شکارچیان غیرمجاز یکی از اتفاق‌های تلخ نخستین روزهای کاری‌ام بوده است. در صحبت با سرهنگ «محبت‌خانی»، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست آخرین وضعیت او را پیگیری کردم. آقای رستگار برای عمل جراحی پایش به بیمارستانی در شیراز اعزام شده است.

◽️با پدر محیط‌بان مجروح تلفنی صحبت کردم. او هم از محیط‌بانان بازنشسته سازمان است. به او اطمینان دادم تا بهبودی همکار عزیزمان کنار او خواهیم ماند. با استاندار کهگیلویه و بویراحمد و مدیرکل محیط‌زیست استان هم درباره وضعیت محیط‌بان رایزنی‌های لازم را انجام دادم.

◽️امیدوارم روزی برسد که با مشارکت مردم حفاظت از حیات‌وحش در ایران به امری اجتماعی و همگانی بدل شود و کمتر شاهد چنین اتفاق‌های تلخی باشیم. در کنار یکدیگر حتماً می‌توانیم.

https://t.me/payeshemohitzist/11258

10 months, 1 week ago

مسأله، استقلال نهاد علم است

✍️ اسمعیل خلیلی – بخش چهارم (پایانی)

?حقوق اخلاقی در اجتماع علمی و حقوق تکلیفی در نظام قضایی

تعیین کم و کیف ایفای نقش علمی، صلاحیّت یا عدم صلاحیّت علمی، تشخیص ایفا یا عدم ایفای وظایف علمی و هر امر مربوط به نقش علمی همۀ اعضای نهاد علم، اعم از دانشجو، معلم، پژوهشگر و در بسی موارد حتّا کارکنان بخش اداری این نهاد، فقط با خود نهاد علم و مقرّرات آن است. این مقرّرات، حتّا وجوه مناسکی آنها، بخشی از سازوکار اجرا و تحقق «روش علم» هستند و روش علم، جزء لایتجزای علم. اگر «روش علم» از علم حذف شود، رخداد علم ناممکن می‌شود؛ وجه ممیّز علم و دیگر اقسام معرفت، همین «روش» است. بنابراین نه‌تنها تصمیم دربارۀ هر امر مرتبط با پژوهش، آموزش، کنشگری و عضویت این نهاد حق و وظیفۀ خود این نهاد و تابع مقرّرات درونی آن است، که به‌علاوه ابراز نظر و تعیین مرزهای اخلاقی عمل در این نهاد (اخلاق علمی) را نیز خود این نهاد بر عهده دارد. در عین حال اگر عضوی از اعضای این نهاد مرتکب جرم شود، نظام قضایی او را مانند هر شهروند دیگر مورد پیگرد قرار می‌دهد، بی‌آنکه از نهاد علم اجازه بگیرد، ولی نیز بی‌آنکه به نهاد علم بگوید او از تحصیل یا پژوهش یا تدریس محروم شود یا نشود. حق تصمیم دربارۀ عضویت در این نهاد از این نهاد سلب و بر عهده نهاد دیگر، از جمله نهاد سیاست و قوا و سازمانهای دیگر گذاشته نمی‌شود. مثلا اگر کسی در دانشگاه یا بیرون از آن مرتکب سرقت شود، وظیفۀ دستگاه قضایی است که او را مورد پیگرد قرار دهد، اما دربارۀ همان فرد نیز حق تصمیم دربارۀ ادامۀ عضویّت او در کسوت دانشجویی یا معلّمی از دانشگاه سلب نمی‌شود؛ اگر محققی عمداً یا با عدول از روش و اخلاق علم، یک فرمول اشتباه یا آزموده نشدۀ تولید یک ماده را به یک شرکت تولیدی فروخت و موجب خسارت شد، قطعا دادگاه باید او را جلب کرده و مطابق قانون کیفر دهد. در چنین موردی، سوای این‌که دادگاه مجازاتی برای وی تعیین کند یا نکند، دانشگاه وی را از حقوق دانشگاهی (پژوهش، تدریس، عضویت و ...) به دلیل نقض شدید اخلاق علمی محروم می‌کند؛ اما همین تصمیم نیز علی القاعده نه بر عهده دادگاه، که بر عهدۀ خود دانشگاه است. لذا نظام حقوقی هم حق دارد هم مکلّف است که به جرایم هر عضو نهاد علم نیز رسیدگی کند اما این حق و تکلیف نباید موجب سلب یا نقض حق تصمیم نهاد علم دربارۀ تداوم و نوع حضور وی در نهاد علم باشد.

?افول خرد، اندیشه، معرفت و آینده نزدیک و دور تمدنی

شتاب توسعۀ علم و تکنیک به حدّی است که اگر نتوانیم با عجله به موقعیّت امیدبخش تولید علم برسیم، در چشم‌انداز موجود باید آیندۀ خود را در خطر بدانیم و این خطر بسیار بیش از آن است که مثلا قدرت اول منطقه نشویم. موقعیّت امیدبخش موقعیّتی است که در آن معرفت علمیِ ضروری برای فهم و حلّ مسائل و پشتیبانی مُکفی از تولید (نوآوری) ضروری تکنیکی تأمین شود. دامنۀ این نوع تکنیک آنچنان وسیع است که اصلا نمی‌توان آن را به حوزه‌های متعارف مزیّت نسبی تقلیل داد. به‌عنوان مثال، گرچه زبان در تمامیّت خود تکنیک نیست، اما هم تولید و بازتولید زبان مستلزم تکنیک‌های پیچیدۀ ذهنی، سازمانی، آموزشی، پرورشی و غیره است هم خود زبان از وجوه تکنیکی متعدد، از جمله و بخصوص در سیستم‌های ارتباطی گسترش‌یابندۀ کنونی برخوردار است. در شرایطی که مدّت‌هاست ارتباط زبان فارسی با بخشهایی وسیع از زبانهای ایرانی منقطع شده و نمی‌تواند متناسب با نیازهای فزاینده توسعه یابد، فقدان تولید تکنیک‌های ضروری به افول تدریجی این زبان منجر شده و با گذشت زمان بر شدت و میزان افول آن افزوده خواهد شد. اما پشتیبانی کافی از تولید و کاربرد چنین تکنیک‌هایی مستلزم تولید گسترده در علوم انسانی محض است؛ تولیدی که در فقدان استقلال نهاد علم، آرزویی بیش نیست. پس مسألۀ استقلال نهاد علم، بسیار فراتر از آن چیزی است که بتواند یک دغدغۀ شبه روشنفکری یا دعوای ایدئولوژیک تلقّی شود. «مسأله» در گسترۀ وسیع دانشی رُخ داده و می‌دهد که شامل همۀ ارکان تمدّنی است. سلب استقلال نهاد علم، موجب سلب آتونومی علم است، که علم را سترون و همۀ فرهنگ و تمدن را از آن بی‌بهره می‌کند. سرانجام، یا ما استقلال نهاد علم را به ثمن بخس سودا کرده و با تاریخ هم وداع می‌کنیم، یا با حفظ و تعمیق آن، به خلق و تولید علم راه برده و در تاریخ می‌مانیم.

متن کامل (نسخه پی‌دی‌اف) قبل از این چهار بخش، در بالا قابل دریافت است.

1 year ago

ادامه |۲ ??
جالب است بدانید که در انتخابات برای تعیین اعضای هیات ممیزه دانشگاه‌ توسط اعضای هیات علمی، ایشان و من دو منتخب اول دانشکده ادبیات بودیم ولی مقامات دانشگاه تشخیص دادند که همکاران عضو هیات علمی، انتخاب اشتباهی داشته اند و در نتیجه برای هیچکدام از ما حکم نزدند؛ و هم اکنون اعضای هیات علمی دانشکده بزرگ ادبیات نماینده منتخبی در هیات ممیزه دانشگاه ندارند، که البته قبل از آنکه جفا در حق ما باشد، جفایی است در حق اعضای محترم هیات علمی دانشکده و توهین به رای آنهاست.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

و نیک فرجامی از آن کسانی است که نیک کردارند

سیدحسین سراج زاده
11 / 4 / 1403
@SHSerajzadeh

1 year ago

?در این کانال پیشتر در نقد بازنشستگی و اخراج اعضای هیات علمی بخصوص جامعه‌شناسان، یادداشت‌هایی نوشته بودم.
الان نوبت به روایت بازنشستگی زودهنگام خودم و یکی دیگر از اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی رسیده است.

به نام حضرت حق
۱|
روایت دو بازنشستگی زودهنگام

دیروز یکشنبه ۱۰ تیرماه در حالی که با شماری از همکاران گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی مشغول برگزاری مصاحبه داوطلبان دکترای جامعه شناسی بودیم، تلفنم زنگ خورد. چون منتظر تلفن ضروری بودم، از جلسه بیرون رفتم و پاسخ دادم.
خانمی خود را از امور اداری دانشگاه معرفی کردند و خواستند برای به جریان افتادن کارهای بازنشستگی همین امروز یک شماره حساب بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر ارسال کنم.
گفتم، مگر من بازنشسته شده ام؟ من که قانونا تا دو سال دیگر می توانم کار کنم.
هنوز حکم بازنشستگی را هم ندیده ام. گروه و شاید دانشکده هم در جریان نیستند. علت بازنشستگی زود هنگام بدون درخواست خودم و گروه چه بوده؟
اگر هم به هر دلیلی تصمیم گرفته اند یک عضو هیات علمی را باز نشسته (بخوانید اخراج) کنند، آیا نباید از قبل رسما به او و به گروه آموزشی اطلاع دهند؟
این همکار محترم امور اداری گفتند، بله حق با شماست ولی از من خواسته اند و معذورم.
گفتند حکم از طریق اتوماسیون به دانشکده ارسال شده و اصرار داشتند همین امروز شماره بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر را بفرستم تا کارهای اداری به سرعت انجام شود.
گفتم، فعلا که درگیر مصاحبه داوطلبان دکترا هستم. به علاوه باید حکم را ببینم، دلیل آن را بدانم. انشالله در فرصتی اینها را هم می فرستم.
برای انجام کار با سرعت مورد نظر مسئولان بالادستی اشان، بلافاصله تصویر حکم را با تلگرام و اطلاعات درخواستی را هم با تلگرام و پیامک فرستادند.

تاریخ حکم ۶ / ۴/ ۱۴۰۳ (آخرین روز کاری پیش از انتخابات) است و به استناد مصوبه مورخ 8/6/1402 هیات امنای دانشگاه صادر شده است. این مصوبه و محتوای و دلایل آن هیچگاه به صورت کتبی و یا شفاهی از طرف مسئولان دانشگاه به من اطلاع داده نشده است. حتی مدیر محترم گروه هم اطلاع نداشتند زیرا در برنامه ریزی درسی گروه برای نیمسال آینده، که حدود یک ماه و نیم قبل تصویب شد، برنامه کامل یک عضو هیات علمی شاغل برایم در نظر گرفته شد. فقط افواهی و به صورت شایعه در اسفند ماه 1402 از برخی همکاران شنیده بودم که گویا هیات امنای دانشگاه چنین مصوبه ای داشته است. با توجه به این، حدود یک ماه و نیم قبل از رئیس محترم دانشکده خواستم بررسی بفرمایند و به من اطلاع دهند که آیا این موضوع درست است و چنین مصوبه ای وجود دارد؟؛ و اگر درست است، کی قرار است اجرا شود تا من برنامه های کار و زندگی ام را مطابق آن تنظیم کنم. به هر حال کارمند محترم اداری بر اساس خواسته مسئولان بالادستی اصرار و عجله داشتند تا کارهای اداری آن زودتر انجام شود.

تا جایی که می دانم روال و قاعده این است که حکم بازنشستگی اعضای هیات علمی را پایان هر ترم، و در ترم دوم، شهریور ماه می زنند که بعد از یک سال کار از مرخصی سالانه مرداد ماه استفاده کرده باشند؛ و همچنین از قبل به فردی که قرار است بازنشسته شود رسما خبر می دهند تا بتواند برای کار و زندگی اش برنامه ریزی کند.
اما انگار در این مورد خاص مسئولان دانشگاه شتاب‌زدگی ‌زدگی خاصی دارند.

آیا این شتاب‌زدگی برای اجرای حکم، با برگزاری انتخابات رابطه ای دارد یا یک اقتران اتفاقی است؟ خدا داند.

این داستان برای آقای دکتر رسول رسولی پور عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی هم دقیقا به همین ترتیب رخ داده است. رسولی پور فردی است که به شهادت قاطبه همکاران از فضل و کمال علمی و اخلاقی والایی برخوردار است، چند دوره با رای اعضای هیات علمی رئیس دانشکده ادبیات بوده، در سطح ملی و بین المللی در رشته خودش (فلسفه دین) شناخته شده است، برای تدریس در سایر دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران از او دعوت می شود، دانشجویان از عملکرد آموزشی او فوق العاده راضی هستند، و خلاصه اگر در دانشگاهی معیارهای علمی و اخلاق حرفه ای حاکم باشد، وجودش برای رشته خودش و دانشگاه باعث افتخار و آبروست؛ ولی چه می شود کرد که این همه برای مدیران دانشگاه کافی نیست و ایشان را هم زودهنگام بازنشسته کرده اند.
@SHSerajzadeh
??ادامه مطلب

1 year ago

کدام پرچم‌ مرا نجات خواهد داد؟
▪️فردین علیخواه

?در پارک، نزدیک چند نوجوان نشسته بودم. چشم‌هایشان به صفحه نمایش گوشی‌شان بود. متمرکز و مصمّم. هم کلافه به نظر می‌رسیدند و هم سخت منتظر. وی‌پی‌ان گوشی‌شان را فعال کرده بودند. انگار که درگیر مسابقه‌ای جدی و نفس‌گیر باشند. بعد از دقایقی، یکی‌شان با خوشحالی و هیجان گفت: «امریکا، تگزاس. جوووون». چند ثانیه بعد یکی دیگر از آنها با خوشحالی و هیجان وصف‌ناپذیری گفت: «جِرمنی. همیشه جرمنی به داد من می‌رسه. دمش گرم». دیگری با صورتی خوشحال گفت: «اسپین. عاشقتم اسپین». کنجکاو شدم و سعی کردم گفتگوی کوتاهی با آنان داشته باشم. در وی‌پی‌انی که استفاده می‌کردند نام هر کشور در زیر پرچم آن کشور آمده بود.

?وی‌پی‌ان علاوه بر کارکردی آشکار، کارکردی نمادین هم دارد. اتفاقا باید به این کارکرد نمادین آن توجه خاص داشت. هر کشور در بزنگاه وصل نشدن، و حس کلافگی ناشی از عدم اتصال و استیصال، نقش منجی را برای هر کاربر ایرانی ایفا می‌کند، در واقع آن کشور به داد آن کاربر می‌رسد. دست او را می‌گیرد و در لحظه‌ای که حس یأس و ناکامی به سراغش آمده گویی به جهان هستی وصل‌اش می‌کند. به تعبیر نوجوانان، در جهان، هیچ لذتی بیشتر از لذت دیدن کلمه (connected) نیست. انگار آدمی از مرگ به زندگی بازمی‌گردد و به معنای واقعی متصل می‌شود به دنیا.

?پرچم‌ها در وی‌پی‌ان در حال رقابت سختی هستند. نوجوانانی که با آنها گفتگو کردم از طریق وی پی ان پرچم کشورها را خوب به حافظه سپرده بودند، موضوعی که در مدرسه و در درس جغرافیا به سختی ممکن بود رخ دهد. نگاه اغلب آنان به امریکا مثبت‌تر شده بود و به خوبی نام ایالت‌های آنرا حفظ کرده بودند چرا که از وی‌پی‌انی استفاده می‌کردند که امکان انتخاب هر ایالت برای کاربر وجود داشت. جالب آنکه اغلب آنان ترجیح می‌دادند در انتخاب‌هایشان از دایره کشورهای غربی و پیشرفته خارج نشوند. مثلا نام اندونزی، هند یا ترکیه را به ندرت انتخاب می‌کردند. نگرش مثبت به کشورهای غربی و دیدن آنان به عنوان منجی، در وی‌پی‌ان‌ها دارد رقم می‌خورد. زمان زیادی است که اینگونه شده است، یعنی از زمانی که ما را مجبور به استفاده از وی پی ان کردند. این نقش وی‌پی‌ان، هزار سخنرانی یا کتاب یا برنامه تلویزیونی حاکمیت درباره غرب را خنثی می‌کند. هم اکنون نه وی پی ان، بلکه پرچم آن کشور نقش منجی را ایفا می‌کند. کسی فکر می کرد که وی پی ان چنین کارکردی نیز داشته باشد؟

?از دیگر کارکردهای نمادین وی پی ان، کتمان هویت و کسب هویت جدید زیر سایه پرچم کشور دیگری است و این هم حکایت دردناکی است. منظور آنکه هر کاربر ایرانی برای اتصال به سایت ها یا شبکه های معتبر بین‌المللی، باید به پرچم کشوری دیگر متوسل شود و گویی به شکلی استعاری شهروند آن کشور شود. هر چند نکته قابل تأمل آن بود که برخی از نوجوانان بیان داشتند که گاهی احساس خیلی خوبی دارند از اینکه برای دقایقی، هر چند موقت، گویی عضوی از آن کشور پیشرفته می شوند، حس خوبی دارند که گویی آن کشور پیشرفته تابعیت آنان را برای دقایقی قبول می کند و می گوید: عزیزم نگران نباش. من تو را به اینترنت بدون سانسور وصل می کنم، من پشتیبان تو هستم.

?باید از چه کسی یا کسانی برای تقویت و عمق یافتن این نگرش، نه تنها در نوجوانان بلکه سایر گروههای اجتماعی در ایران تشکر کرد؟ زمان زیادی است که پرچم های کشورهای جهان در دلها به اهتزاز درآمده اند و وی پی ان چنین کرده است. وی پی ان باعث شده است تا هر کاربر در اوج ناامیدی، با نگاه به پرچم کشوری، به آن کشور امیدوار شود و در دنیایی مجازی از خود سؤال کند کدام پرچم مرا نجات خواهد داد؟ با هر نجات، دلبستگی کاربر به آن کشور و به آن پرچم بیشتر و بیشتر می شود.
@fardinalikhah

1 year ago

✍️ علی زمانیان

? دویدن در پی دو "سراب"

به پزشکیان" رأی خواهم داد.
اما چرا تصمیم به رای‌دادن و رای‌ندادن (هر دو) این چنین دشوار شده است؟

  1. در حالی‌که تا انتخابات ریاست جمهوری فقط دو روز دیگر، بیش نمانده است، اما هنوز شمار بزرگی از شهروندان، در رأی دادن و یا رأی ندادن تردید دارند. تصمیم‌گیری برای این گروه چشمگیر، بسیار سخت و دشوار شده است؛ زیرا به‌نحو رضایت‌بخشی نمی‌توانند نسبت‌شان را با این پدیده مشخص کنند. نه از صندوق، دل می‌کَنند و نه به آن، دل می‌سپرند. نه به آن امیدوارند و نه از آن رویگردان.
    این گروه می‌دانند از "صندوق رأی" انتظار معجزتی نباید داشت، اما با این پرسش هولناک دست و پنجه نرم می‌کنند که آیا "صندوق رأی"، می‌تواند از سرعت ماشین تخریب جامعه و زندگی‌شان بکاهد یا خیر؟
    اگر وضعیت را نمی‌تواند بهبود بخشد، آیا از بدتر شدن اوضاع می‌تواند جلوگیری کند؟

چونان بیماری که می‌داند بیماری‌اش را نمی‌تواند درمان کند، اما فقط تلاش می‌کند وضعش از این که هست بدتر نشود و یا دست‌کم، جلوی سرعت بیماری‌اش را بگیرد. بر چنین شخصی خرده نمی‌توان گرفت اگر تلاشی به‌ظاهر بیهوده می‌کند. به‌جای او باید زیست تا دلهره و هراس را در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی‌اش احساس کنیم. فهم کنش‌ انسانی را که با غول مرگ می‌جنگد، صرفا با عقل محاسبه‌گر ممکن نیست، همدلی گسترده و خود را به جای او گذاشتن، لازم است. با نزدیک شدن به اضطراب‌های وجودی او، شاید فهم رفتارش ممکن شود.
به‌تعبیر "حافظ":
درد دارد، چه کند کز پی درمان نرود

"هاجر"، در پی دو سراب می‌دوید تا در آن وادی خشک و سوزان، برای کودک تشنه‌اش آبی بیابد. او می‌دانست در آن‌سو سرابی بیش نیست، اما به‌سوی آن می‌دوید؛ و دوباره می‌دوید به همان‌جایی که از آن‌جا آمده بود و یقین داشت که در آن‌جا هم آبی نیست. در پی سراب هفت بار دوید. زیرا جز دویدن چه می‌توانست بکند؟

آدمی (به‌نحو فردی) و آدمیان (به‌نحو جمعی)، گاهی در موقعیت‌ آن بیمار و یا در شرایط "هاجر" قرار می‌گیرند. موقعیت "سراب و تشنگی". در چنین موقعیتی است که حتی حاضرند در پی سراب بدوند. و چه دردناک است سرنوشت ملتی که "دویدن و نرسیدن، کسب و کار او شده است". مجبور است در پی سراب بدود و باز هم بدود؛ شاید چشمه‌ای جوشان از آن‌جایی آغاز شود که فرزندش، پای بر زمین می‌کوبد. او این را نیز نمی‌داند، پس باید بدود میان دو سراب.  چرا که،
کوشش بیهوده، به از خفتگی است"

  1. تصمیم به رای‌دادن و رأی‌ندادن، بسیار سخت شده است، زیرا ما شهروندان به مثابه‌ی عابران "موقعیت مرزی"، نه چشم به آن سوی کنش و نه این سوی کنش داریم. موقعیتی که سنجش تبعات و پیامدهای احتمالی رأی‌دادن و رأی‌ندادن‌مان را نمی‌توانیم به درستی و با درجه‌ی اطمینان بالا بسنجیم. فضای دودآلود که گاهی تا یک قدمی سرنوشت خود را نمی‌توانیم حدس بزنیم. بلاتکلیفی در تصمیم‌گیری به همراه تشویش هزار اما و اگر.

دشواری انتخاب، ناشی از زیستن در دوگانه‌ای است که به آسانی نمی‌توان از آن عبور کرد، آن دوگانه چیست؟
"تجربه‌های پیشین" که چنگی به دل نمی‌زنند و طعم شکست دارند و "آینده‌ای تاریک و پرخطر" که از آن گریزی نیست. آوارگی میان "گذشته" و "آینده"، دو احساس را در ما پر رنگ می‌کند. احساس "پشیمانی" و "هراس". پشیمان از گذشته و هراسان از آینده‌ایم.

وقتی به سرنوشت رأی‌مان در گذشته می‌نگریم، تصمیم می‌گیریم در انتخابات شرکت نکنیم؛ اما هنگامی که به آینده‌ی مبهم و پرخطر چشم می‌دوزیم، تردیدِ رأی‌دادن برجان ما می‌افتد؛ که شاید با رأی‌دادن، بتوانیم اندکی از سرعت تخریب همه‌چیز بکاهیم. دیری است که چنین‌ایم. چه کنیم که تا اطلاع ثانوی، با ریزش سنگ قدرت بر جاده‌ی زندگی، راه رسیدن به منفعت بسته شده است. هر کاری می‌کنیم برای آن است که نگذاریم این فروبستگی، ما را بیش از این، ویران کند و در نهایت، درد و رنج‌مان افزایش یابد.

به پزشکیان رأی خواهم داد
اما نمی‌دانم آیا یک بار دیگر بر پرونده‌ی پشیمانی‌هایم می‌افزایم و یا ذره‌ای از درد و رنج‌هایم را کاهش خواهم داد.
در این هوای مه‌گرفته، جز پیش پای را نتوانیم دید، پس فقط به اندازه‌ی یک گام پیش خواهیم رفت و گام بعدی.

-  ... ۰۶ / ۰۴/ ۱۴۰۳

.
? @sokhanranihaa
? @kherade_montaghed
? #کانال‌سخنرانی‌ها
?

1 year ago

چرا رای نمی‌دهم؟

#A 444

آرمان امیری @armanparian

۱ من، بزرگترین عامل رسیدن کشور و جامعه به وضعیت بحرانی فعلی را رویکرد بسیار کلانی می‌دانم که شخص رهبر نظام تدبیر کرده است. هرچند قانون اساسی فعلی هم باید تغییر کند، اما من این رویکرد را حتی از اصل قانون اساسی کشور هم قدرتمندتر و نقش‌آفرین‌تر می‌دانم. در سال‌های گذشته، با وعده‌هایی همچون قانون‌گرایی، بازگشت به حاکمیت قانون و مردم‌سالاری، یا حتی برجام و حل مسائل بین‌الملل، امیدواری‌هایی برای توقف این رویکرد در چهارچوب خود حکومت پیدا شد که می‌شد نامش را اصلاحات گذاشت. اما بالاترین وعده و شعار این دور آقای پزشکیان «اجرای بی‌کم و کاست سیاست‌های رهبری است». من نگران نیستم که ایشان خلف وعده کنند؛ کاملا برعکس! اتفاقا وحشت دارم که ایشان به بهترین وجه ممکن این وعده را عملی کرده و سرعت سقوط و نابودی کشور را تسریع کنند!

۲- پرتکرارترین کلیدواژه‌ در کلام نامزدهای حاضر، به ویژه مسعود پزشکیان تاکید بر «کار کارشناسی» است. این بزرگترین اسم رمز «سیاست‌زدایی» از بحران‌های کلان ماست. تمامی کارشناسان واقعی کشور، به ویژه در حوزه‌های اقتصادی و بین‌المللی، همان‌ها که اتفاقا اغلب سوابق اصلاح‌طلبی دارند معترفند که بحران‌های کشور ما تنها و تنها راه‌حل «سیاسی» دارد. پزشکیان، درست به مانند باقی نامزدهای موجود، با تقلیل مساله‌ی کلان سیاست به تکنسین‌گرایی، اصل وجود بحران را انکار کرده و آدرس غلط می‌دهد. من به این دروغ‌پردازی بزرگ مهر تایید نمی‌زنم.

۳- در عرصه‌ی روابط بین‌الملل، کشور ما در یکی از خطرناک‌ترین وضعیت‌های تاریخی خودش قرار گرفته و مواجهه‌ای تمام عیار با اسرائیل و تمامی هم‌پیمانان قدرتمندش بسیار قریب‌الوقوع است. آنچه ما را در معرض این خطر بزرگ قرار داده همان رویکرد کلان حکومت، و تداوم نگرش نظامی در عرصه‌ی بین‌الملل است. سخن گفتن از برجام و تقلیل مساله‌ی این بحران به ماجرای پرونده‌ی هسته‌ای یک آدرس غلط بزرگ است. اگر نیروهای نظامی تنش‌ها در منطقه را متوقف نکنند، جنگ بسیار زودتر از آنکه تصورش را بکنید از راه می‌رسد. هیچ دولتی اختیار تغییر چنین رویکردی را ندارد و امثال محمدجواد ظریف تنها برای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر عوامل آشکار جنگ به صحنه احضار می‌شوند. حتی برای پرهیز از جنگ هم باید از این صحنه‌آرایی دروغین فاصله گرفت.

۴- تمامی تلاش‌های تبلیغاتی اصلاح‌طلبان معطوف به این ادعاست که ما برای مشکلات کشور راه‌حل‌های خوبی (مثل برجام) داشتیم اما کارشکنی‌های جناح مقابل جلوی حصول نتیجه را گرفت. اینان اما پاسخ نمی‌دهد که امروز چه چیزی تغییر کرده که می‌خواهند دوباره قبول مسوولیت کنند؟ اگر این فرض بیش‌ از اندازه خوش‌بینانه را در نظر بگیریم که تصمیمات و رویکردهای آن‌ها همگی درست بوده، باید جواب بدهند که با کدام نیرو، یا کدام تغییر در ساختار قدرت قرار است این‌بار به نتیجه‌ای متفاوت از شکست برجام، یا کشتار آبان برسند؟ این شیوه از بازگشت به عقب، انکار تمامی تجربه‌های تاریخی است که ملت ما با صرف هزینه‌های گزاف به دست آورده. من با رای خودم این بازگشت به عقب را تایید نمی‌کنم.

۵- من به عنوان یک لیبرال، به آزادسازی قیمت سوخت و حذف مداخلات دولتی در اقتصاد باور عمیق دارم. اما گران کردن دستوری بنزین، در عین تداوم سیطره‌ی وحشتناک حکومت بر تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را گامی در راستای‌ «آزادسازی» یا اصلاح اقتصادی نمی‌دانم. این یک چپاول‌گری آشکار است. دست بردن در جیب مردم است از جانب حکومتی که خودش مسوول فقر و فلاکت عمومی است. من هشدار می‌دهم که جراحی‌هایی حتی بزرگتر از جراحی آبان ۹۸ در همین دولت آینده به اجرا درخواهد آمد و من به کسانی که آمده‌اند تا صرفا مجریان حلقه‌به‌گوش این جراحی‌های خونین باشند رای نمی‌دهم و بار مسوولیت تکرار فجایع احتمالی را متوجه تمامی آمران، عاملان و حامیان‌شان می‌دانم.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.

1 year ago

چرا مشارکت؟ چرا پزشکیان؟

سیدحسین سراج زاده
جامعه شناس

موضوع شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات یکی از بحث های داغ امروز است و درباره استدلال ها و تبلیغات موافقان و مخالفان زیاد شنیده ایم.
به نظر می رسد با مفروضات و گزاره های زیر، در شرایط امروز ایران و با آرایش نامزدهای موجود، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان برای کشور و مردم سودمندتر باشد:

• نظام سیاسی و انتخاباتی ایران با یک انتخابات آزاد و منصفانه فاصله زیادی دارد زیرا بسیاری از نیروهای اجتماعی و سیاسی نمی توانند نمایندگان مناسب خود را در بین نامزدها داشته‌باشند. نقد اساسی این نظام انتخاباتی و مطالبه یک انتخابات آزاد و منصفانه از مطالبات جدی مردم ایران است که نباید وانهاده شود.

• انتخابات مهندسی شده‌است‌ و کاندیداها با اغراض سیاسی و محاسبات خاص برای برنده شدن نامزد مورد نظر نیروهایی که دست بالا در حکمرانی دارند تایید و یا رد صلاحیت می‌شوند؛ با وجود این، محاسبات و مهندسی ها همواره در جهتی که مطلوب آنان بوده جواب نمی دهد و کنشگری و مشارکت گسترده می تواند مهندسی ها را خنثی کند.

• رئیس جمهور رئیس دستگاه اجرایی است و در ساختار سیاسی ایران محدودیت‌های زیادی برای پیش بردن برنامه هایش دارد. دامنه عمل او در درون دستگاه اجرایی هم محدود به قید و بندهای زیادی است؛ با وجود این، در همان محدوده هم اثرگذاری هایی دارد که نتيجه‌اش برای کشور و شرایط زندگی مردم می تواند قابل توجه باشد.

• تجربه تاریخی ایران و سایر جوامع و شرایط جامعه و آرایش و توان نیروهای تحول خواه و استمرار طلب به گونه‌ای است که به جز روش‌های مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و متکی به ظرفیت‌های داخلی، نمی توان به راه دیگری امید بست؛ و این روش‌ها هم نیازمند شکیبایی و تغییرات تدریجی است.

• تغییرات تدریجی از طریق انتخابات، به شرطی که انتخابات با همه محدودیت‌هایش، معنی دار باشد (یعنی تفاوت قابل قبولی بین کاندیداها وجود داشته باشد)، راه کم هزینه ای است که نمی توان به آسانی از آن صرف نظر کرد.

• نامزدهای موجود در انتخابات امسال این تفاوت معنی دار را دارند و بین دیدگاه های سیاسی و ویژگی های شخصیتی و عقبه سیاسی و اجتماعی و تجربه و توان مدیریتی و اجتماعی فردی چون پزشکیان و بقیه نامزدهای انتخاباتی، اینقدر تفاوت هست که عملکردشان در دستگاه اجرایی (با همه محدودیت هایی که دارد و می دانیم) نتایج متفاوتی برای خیر عمومی و بهبود شرایط کشور و زندگی مردم داشته باشد.

• در شرایطی که امکان و شرایط اصلاحات اساسی و ساختاری نیست یا بسیار پرهزینه است، عقل معاش و سیاست زندگی ایجاب می کند فرصت های اندک را هم برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم از دست ندهیم.

• میزان شرکت در انتخابات لزوما به معنی مشروعیت بخشی به نظام سیاسی نیست. مشروعیت یک نظام سیاسی براساس مردم سالارانه، آزاد و منصفانه بودن انتخابات مشخص می شود. مشارکت بالا برای مشروعیت شرط لازم هست اما کافی نیست. در نتیجه، اینکه فقط با میزان مشارکت در انتخابات بدون توجه به رویه های حکمرانی و انتخاباتی، یک نظام سیاسی مشروع یا نامشروع معرفی شود یک مغاله منطقی و استدلال نخ نما شده است.

• منطقا و در عمل، این امکان وجود دارد که گروه های مختلف مردم که مشروعیتی برای یک نظام سیاسی قائل نیستند، فقط به این دلیل که گزینه های پیش رو تفاوت دارند و بهتر است گزینه ای را برگزینند که زیان کمتری برای زندگی آنها داشته باشد، با حفظ دیدگاه های انتقادی اشان به خاطر یک خیر عمومی در انتخابات شرکت کنند.

• و آخر اینکه، اغلب مخالفان و موافقان شرکت در انتخابات به خاطر خیر عمومی و مصالح کشور درباره این موضوع نظر داده و عمل می کنند؛ و نظر و عمل هردو گروه به عنوان مردم ایران محترم است. این احترام متقابل در گفتگو و عمل، خود تمرینی است برای برسمیت شناختن تفاوت ها که لازمه آینده نظام مردم سالار ایران است و آن را می سازد.

با این توضیحات، به نظر می رسد در شرایط حاضر کشور، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان، سیاستمداری که به راستی، درستی، حق طلبی، عدالتخواهی، استواری، توان و تجربه خوب مدیریتی و احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی اشتهار دارد، برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم مفیدتر است و شرکت نکردن، به جز کمک کردن به انتخاب آسان تر رقبای وی و سپردن تام و تمام کشور برای حداقل 4 سال به آنان فایده ای ندارد.

@SHSerajzadeh

1 year, 2 months ago

? این زن بی‌تفاوت نماند، آغاز کرد و سپس ...به این فیلم از یک رخداد واقعی بنگرید. دقت کنید که:
▫️ چگونه فردی از حادثه‌ای که در پیرامونش برای دیگران رخ می‌دهد آگاه و هوشیار است و داوطلبانه و همدلانه برای یاری، گام در راه می‌نهد و خطر می‌کند تا زندگی را پاس دارد و جان انسانی را نجات دهد.

▫️چگونه دلیری، دیگردوستی و پایداری او الهام‌بخش دیگران می‌شود تا به او بپیوندند.

▫️ چگونه با اراده و عمل یک شخص، یک فرد از خطر مرگ نجات می‌یابد و یک حادثه ناگهانی که می‌توانست منجر به برخورد آن خودرو به دیگرماشین‌ها در چهارراه، شود و یک فاجعه‌ بیافریند، در نهایت مهار می‌شود و به سامان می‌رسد.

در شکل‌دهی به آینده کسانی نقش دارند که:
▫️کنشگرند: بی‌تفاوت نیستند و در دایره امکان دست به اقدام می‌زنند.

▫️دگرخواه و دیگردوستند: در خودبینی و خودخواهی منحصر نیستند و وجودشان را در خود محدود نکرده‌اند.

▫️مسئولیت‌پذیرند: در برابر دیگری (جامعه، شهر، میهن، زمین و موجودات روی آن) احساس مسئولیت می‌کنند.

❗️اگرچه عاملیت و اراده یک انسان یا گروهی اندک در جامعه، همیشه و همه‌جا نمی‌تواند حریف ساختارهای معیوب شود و هر بحرانی را برطرف کند یا آینده‌ای بهتر بسازد اما گاهی هم خواست و کنش آگاهانه و پیگیرانه حتی یک فرد نیز می‌تواند «زمینه‌ساز» تغییرات و تحولاتی اساسی در جامعه شود.

? بر مبنای متنی از دکتر #مجتبی_لشکربلوکی
#مسئولیت_اجتماعی #کنشگری_مدنی #کارداوطلبانه #دیگردوستی #پاس_زندگی
@Jaryaann

Telegram

.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago