*📚 هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد برگزیدگان خود را شناخت/ مجید قیصری و صمد طاهری؛ برگزیدگان بخش رمان و داستان کوتاه*

هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد در دو بخش «داستان بلند و رمان» و «داستان کوتاه» برگزیده داشت و در دو بخش «مستندنگاری» و «نقد ادبی» منتخبان شایسته تقدیر معرفی کرد.

#داستان_شب کانال داستان ایرانی
ٔ
داستان کوتاه « بارور»
انتخاب از مجموعه داستان "آواز نیشکر"                           
نوشتهٔ #حبیب پیر یاری#

@dastanirani2

‌
‌آقای یاقوتی نازنین من! در شبی که دیگر شما در این جهان نیستید یادداشت کوتاهی درباره‌ی وطن‌دوستی‌تان نوشتم که بدهم به همکارم در روزنامه، به پیشنهاد پسر بزرگم، کارن، عنوان مطلب را گذاشتم «یاقوت وطن»، و دیدم که این عنوان چقدر زیبنده‌ی شماست که قلبتان برای همه چیز وطن می‌زد، از ادبیات و فرهنگ بگیر تا محیط زیست و رودها و پلنگها و آهوانش؛ توی یادداشت امشبم بیشتر از هر چیز از آن شعرهای حماسی باشکوهتان حرف زدم که هربار که می‌خوانمشان حس به حزن‌آکنده‌ی شریفی نسبت به وطن در بَرَم می‌گیرد؛ وقتی پلک‌هایم را روی هم می‌گذارم که بخوابم، پسر کوچکم، نیکان_که دیده بود امروز چقدر در سوگ شما گریسته‌ام _ پرسید: «حالت خوبه مامان؟» دستش را گرم فشردم و گفتم که «خوبم مامان، چون که چیزکی درباره‌ی کتابهای آقای یاقوتی نوشتم و حتما که اون باز هم خوشحاله، آخه هر بار که درباره‌ی کتابهاش می‌نوشتم، خیلی خوشحال میشد، شاگردنوازی می‌کرد، خیلی متواضع و بسیار بسیار قدردان بود. حالا هم حتما خوشحاله. پس حالم خوبه...» و با خودم فکر کردم که فقط حیف که این بار نمی‌توانم پیامک بزنم و بگویم: «استاد مهربانم! درباره‌ی «اخگری در مه»تان یک یادداشتی نوشتم که چاپ خواهد شد.» می‌دانید آقای یاقوتی؟! فکر کردن به این فقدان به شدت آزارم می‌دهد، اینکه دیگر نمی‌توانم به شما پیام بدهم، برایتان نامه بنویسم، شما دوست خیلی شریف و عزیزی بودی و من گفتگو با شما و نوشتن برایتان را خیلی دوست داشتم. خیلی، خیلی ... به نیکان گفتم که «آقای یاقوتی از درد و رنجهایش آزاد شده و توی آن دنیا آرام و آزاد است و حالا هم لابد تمام فرشته‌ها دارند کتابهایش را می‌خوانند.» بعد گرمیِ قطره‌های اشک را که رود شده بود و از چشم‌ها تا گردنم را تر کرده بود حس کردم و قلبم باز در این سوگ غمگنانه فشرده شد. آقای یاقوتی! شما از این همه رنج که در این دنیا کشیدید، ستم‌هایی که به شما شد و در برابرشان ایستادگی کردید، آزاد شدید و رفتید اما من با این همه دلتنگی چه کنم ای عزیز نستوه و خوش‌قلب! ای رنج‌دیده‌ی مثل کوهِ بیستون استوار!
#منصور_یاقوتی
https://www.instagram.com/share/p/BBKNRLoLuX

#داستان_شب کانال داستان ایرانی

داستان کوتاه
"آخرین روز"   

نوشتهٔ # قاسم شکری#

@dastanirani2

https://ketabnews.com/fa/news/22491/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B1-%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87%DB%8C

نگاهی به رمان پاسار، نوشته‌ی مریم اسحاقی، منتشرشده در روزنامه آرمان ملی
لاله فقیهی

کتاب نیوز

یادداشتی بر پاسار | لاله فقیهی

حماسه انتخاب | آرمان ملی

#داستان_شب کانال داستان ایرانی
ٔ
داستان کوتاه «برجک»
انتخاب از مجموعه داستان "مغاک"                           
نوشتهٔ #علی صفر زاده#

@dastanirani2