خیلی ها پیام دادن موضوع خلیج فارس چه ربطی به حکومت داره؟
باید بگم اتفاقا دقیقا ربط به حکومت داره که متولی امره و به جای اینکه اینجا اقتدار داشته باشه اقتدارش رو گلوله کرده گذاشته تو سینه ی مردمی که بخاطر بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق انسانی شون اعتراض کردن.

کلی کار کرده بودم واسه هویت دو
یه بخش ویژه ش رو گذاشته بودم واسه خلیج فارس و ....
ولی خیانتها و بی عرضگی های این حکومت رو که دیدم کلا کارو کنسل کردم ریختم تو سطل آشغال

Listen to Dozham by Saman victim on #SoundCloud
https://soundcloud.com/user-286238891/dozham?ref=clipboard&p=a&c=1&si=2b74fc3d77064a4289ddf0076aef78e2&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing

SoundCloud

Dozham

همیشه سعی می‌کردم حال خوب و منتقل کنم اما هی گُر گرفتم با هر خبر مشتعل شدم از درون سوختم و ساختم ولی بود انگیزه دور ازم لای انفجارا کوهم میشه پودر انگار تو هر جاده ای پا میزارم راه بیخوده میسوزم عط

همیشه سعی می‌کردم حال خوب و منتقل کنم
اما هی گُر گرفتم با هر خبر مشتعل شدم از درون
سوختم و ساختم ولی بود انگیزه دور ازم
لای انفجارا کوهم میشه پودر
انگار تو هر جاده ای پا میزارم راه بیخوده
میسوزم عطش دارم ولی چشام آب نمیخوره
مخواستم مثبت باشم شنونده روزش ساخته شه
اما این کوه حادثه نمیزاشت متاسفانه
همیشه روز واقعست انگاری
ذل، چشما منتظر نور و تابشه
تابشه کمر مشکل خم همه چی روبراه بشه
تابشه روزای خوب واسه بقا واسه ادامه
مضطرب و ملتهب و منزجر از نظاره
منتظر حضور ابر شاید بارون بباره
اما جاش اشکا جاریه
نیستن این حرفا عاریه
تارو پود زندگیم بیشتر از صد تا قالیه
وقتی جای اصول به فرعیات پرداخته میشه
دخلت میاد هزینشم ازجیب پرداخته میشه
فلذا عقده سرازیر میشه و نخبه فراری و طرف عمرشو میزاره واسه تف به قوانین
وقتی بها نمیدن به دشمن بهانه میدن
بعدم حواله میکنن مارو ورای میهن
میدونی برای این مرد هم الان شرایط وخیمه
ولی نهال من توی این خاک جوانه میزد
به هر حال اینطوری نمیدن جواب دسترنجو
همه کلافه سردرگم
تو این کلاف سردر گم
منم که نبودم سوای از مردم
فقط به شعر مبدل میکردم نوای هر دردو
ولی هر چی گفتیم برچسب خوردیم
تعبیرا برعکس
ما طاووس نشون می‌دادیم و تفسیرا کرکس
یه سد بتنی جلوی راه تغییرا بستن
چرا کاری کردین این همه آدم از ایران خستن
من مودم انقدر بد نبود که کارد به استخون زدن
جرقه زدم تو فاز قصه خوندنم
به زور لبخند میزنم دردارو قایمش کنم
ولی یه روز می‌فهمن خنده هام دروغه همه
کلی ترفند میزدم تیره رو واضحش کنم
ولی پایان هر روز دوباره شروع غمه

"دُژَم"
طراح کاور متین محسنی راد

میدونم باور نمیکنید ولی از موقعی که ایده کار به ذهنم اومد تا شعرش کامل بشه کلا یه ساعت شد ? شعرم هیچ ویرایشی نداشت همونو اجرا کردم

از همینجا گوش کنید فعلا جای دیگه نمیتونم بزارم

تازه ابتدای سلطنت فتحعلیشاهه
که ناپلئون هم به دنبال تسخیر هنده
اونم با کمک ایرانی ها در همین حاله که
انگلیس هم‌ نمیخواد ببازه درگیره هنده
فلذا انگلیسیا داخل معرکه شدن
همزمان سر جونز و ملکم هم وارد ایران
روابط ایران و انگلیس چند رده تغییر کرد
انگار بریتانیا داشت میشد صاحب ایران
با ورود این دو تن به کشور ورق بازی عوض شد
نفع انگلیس بیشتر و ملکه راضی
آغاز فراماسونا تو ایران ترویجه فساد و رشوه
رخنه تو دربار آغاز تزویرو نفاق و فتنه
حرمسرای عظیم با هزار تا زن
و فتحعلیشاه هست به فکر سرور و جشن
باج سیبیل و انگلیسا رواج دادن
تا اینکه کم‌کم گرفتن ضمام امورو دست
رشوه ها به آرومی تبدیله به مقرری شد
میرزا ابوالحسن خان میگرفت مستمریشو
و مدام درخواست انگلستان پررنگ تر میشد
میخواستن جز اونا کشوری رو به هند راه ندیم
هر چی هست جز انگلیس به هیچکسی ارجاع ندیم
عناصر فاسد تو دربار تا  امور خارجه
ایران قدم به قدم نزدیک به شروع فاجعه
تا جاییکه یکی از این عناصر ابوالحسن خانه
که کارگزار گلستان و ترکمنچایه 

گذر دوران و پادشاهی ناصرالدین شاه
با یورش به هرات و انضمامش به خاک ایران
جناب مراد حسام السلطنه باعث این کار
خشم انگلیس از این هجوم سپاه ایران
همزمان قشون انگلیس قاصد  سمت بوشهر
خیانت میرزا آقا خان هم همین نقشه بودش
اومد پیش شاه و ازش خواست تو هرات نمونن
میگفت انگلیسیا میسازن برات پیومد
اینا بزودی میکنن کل ایرانو نابود
دستور برگشت بدید تا که نشیم ویران و داغون
هر چی حسام السلطنه گفت این حرفا دروغه
فقط فهمیدنش نیازمند به درک و شعوره
میرزا آقا خان مدام میکرد با بلوا شلوغش
آخرم میرزای مزدور کرد اون کرد که نباید میکرد
و حسام السلطنه شاه رو ملامت میکرد
در نهایت هرچی گفتن به این خائن بدذات
که برا انقعاد صلح به پاریس سفر نکنید
هر چی حسام السلطنه به شاه نامه فرستاد
که بت انگلیس تو هند شکسته خطر نکنید
متاسفانه به گوش هیشکی نرفت که نرفت
سر انجام امین الاملک یار میرزا آقا خان
تو عهد نامه پاریس جدا کردش اصحاب مارو
البته فقط هرات حاصل ننگ نامه  نبود
  بلکه از ایران جدا کرد کل افغانستانو