زندگی رواقی

Description
روزنوشت‌های احمد شهدادی: تفکر و زندگی رواقی در جهان معاصر

انتشار مطالب با ذکر منبع مجاز است

ابتدای کانال
https://t.me/Truestoiclife/13

اینستاگرام
https://www.instagram.com/truestoiclife

ارتباط با ادمین
@Saba_ehtesham
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago

5 months, 1 week ago

قصه‌ها

احمد شهدادی

هرکسی در این عالم قصه‌ای دارد. آدم‌ها، کتاب‌ها، فرقه‌ها، گروه‌ها، مکتب‌ها، نظریه‌ها. هر کسی قصه‌ای تعریف می‌کند. حال من و تو باید قصه‌ها را بشنویم و ببینیم کدام قصه جهان را بهتر یعنی زیباتر و معقول‌تر روایت می‌کند.

روایت زیباتر روایتی است که درک زیبایی‌شناختی ما را مخاطب قرار می‌دهد و با ما به زبان و فرم زیبایی حرف می‌زند. روایت معقول‌تر روایتی است که عقل ما را مخاطب می‌گیرد و جهان و خود را تبیین (explanation) و توجیه ( justification ) می‌کند.

اما چون قصه‌ای که این هر دو بعد را با هم داشته باشد کم است، باید قصه‌های مختلف را بشنویم و انتخاب کنیم. قصه‌هایی که انسانی‌ترند و از ما نسخه بهتر و اخلاقی‌تری می‌سازند. قصه‌هایی که با هم و با ما سازگارترند. قصه‌هایی که شنیدنشان می‌ارزد.

@Truestoiclife

5 months, 2 weeks ago

«بی‌بال پریدن»

احمد شهدادی

هجده سال دارد. از تاریخ تولدش در پروفایلش معلوم است. عکس‌هایی هم گذاشته. ۴۸ عکس. بعضی عکس‌ها از خودش با جوش‌های بزرگ و احتمالا عفونی روی صورت. چهره زرد و لاغر و نحیف. و عکس‌هایی از مارکس و گاندی و دلوز و زیارت‌گاه‌های خاص و چند آدم سیاسی و شعرها و جمله‌هایی بی‌ربط از این و آن.

برایش می‌نویسم در قضاوت و حکم درباره انسان و جهان و خدا و تاریخ عجله نکند و کتاب بخواند. چند کتاب معرفی می‌کنم.
پیام می‌دهد این روزها کسی حال کتاب خواندن ندارد. می‌خواهد بگوید کتاب نمی‌خواند. می‌گویم: پس منابع معرفت تو چیست؟ ساکت می‌شود. بعد کمی جملات عرفانی و رمانتیک می‌نویسد.

می‌گویم: دوست من، بدون بال می‌توان پرید؟ از هر خرمنی یک جو، تازه عکس یک جو، برداری، بعد می‌توانی ادعا کنی که خرمن‌شناس شده‌ای؟ خیالت را راحت کنم. برای رسیدن به معرفت هیچ راهی به جز خواندن نداری. اگر می‌خواهی از جهالت رها شوی، خواندن را پیشه کن. آهسته، آرام، بابرنامه، در چارچوب مسئله‌های مشخص، بر اساس تقدم و تأخر لازم در منابع و بر پایه فهرست و جدولی که با مشورت تهیه می‌کنی. قبل از طی این مراحل، هر گفت‌و‌گویی محال است. موفق باشی.

گنجشگکی که بی‌بال قصد پریدن کند، طعمه گربه‌های جهل و فساد و تعصب و توهم می‌شود. آیین پرواز بس فروتنانه و محتاطانه و پرهیزکارانه است.

@Truestoiclife

5 months, 2 weeks ago

غمگسار

احمد شهدادی

اگر هزار غم است از جهانیان بر دل
همین بس است که او غمگسار ما باشد

آن زندگی‌های نزیسته که می‌توانستم زیست، در کدام جهان توانمشان دید؟ آن رنج‌های ندیده که می‌توانستم دید، در کدام زمان جا مانده‌اند؟ آن لذت‌های نبرده که می‌توانستمشان برد، در کدام نشئگی ناپیدا گم‌اند؟

دیرسالی، دیرسالیانی شد که نظر اشتیاق را با رنگ سیاه شب مژگانت تمنای آشنایی هست، اما هرچه بی‌قرار، هرچه خاکسار، هرچه اشک‌بار ماندم، نخواستی که ببینی و بدانی، نخواستی که بگویم و بخوانی، نخواستی که آتشی در این هیمه سرد خیس بگیرانی.

شمه‌ای از شعله نگاهت را دریغ کردی و ما به امید خورشید چشمانت رؤیای سوختن داشتیم. در خود آن جسارت نمی‌دیدیم که حتی عزم عاشقی را زیر لب زمزمه کنیم. پنهانی و سر به زیر، اسم خود را بر آستانه ستایشت به خط تمنا نوشتیم، اما جرگه جلیل عاشقانت حرمتش بسا بیش از آن بود که نام حقیر نیاز ما به چشم شما آید.

عمری کهنه کردیم در فراقتان که خدای روزگار و زمانید، و کجا دوباره‌مان عمری هست؟

این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر

#هجرانیه

@Truestoiclife

7 months, 3 weeks ago

تکرار مدعا

احمد شهدادی

بعضی فکر می‌کنند وقتی یک حرف را بارها و بارها تکرار کنند مستدل می‌شود و حجیت می‌یابد. سیستم ذهن این آدم‌ها طوری عمل می‌کند که تکرار یک ادعا را اتوماتیک اثبات آن ادعا فرض می‌کنند. به این چند جمله دقت کنید:

من زندگی خوبی ندارم.
فلانی مترجم خوبی است. چند کتاب ترجمه کرده.
شکست تیم ما چیزی از ارزش‌هایش کم نمی‌کند.
فلاسفه ملحدند.
محقق نخبه‌ای است. در طی پنج سال این کتاب را تحقیق و تصحیح کرده است.

هر کدام از این ادعاها دلیل جداگانه، غیر از خود مدعا، می‌طلبند تا مقبول و پذیرفته شوند. تکرار این ادعاها، بیان هیجانی آن‌ها، توجه به عدد و مقدار و حجم، و مواردی از این قبیل، حکم دلیل ندارند و صرفاً به تکرار ادعا می‌افزایند.

زندگی خوب تعریف می‌خواهد. بعد باید دلیل آورد که چرا من زندگی خوبی ندارم.
مترجم خوب کیست؟ مهم نیست ده کتاب ترجمه کرده یا یک کتاب.
اتفاقاً شکست تیم ما از ارزش‌های حرفه‌ای‌اش کم می‌کند.
الحاد چیست و چرا فلاسفه ملحدند؟
مهم نیست چند سال صرف تحقیق و تصحیح این اثر شده، مهم کیفیت کار مصحح و محقق است.

صدتا گردوی پوک، صدتا گردوی پوک‌اند. تعداد بیشتر مغز گردو درست نمی‌کند.

@Truestoiclife

7 months, 3 weeks ago

معرفی کتاب: کاندید ولتر

#کتاب

#احمد_شهدادی

@Truestoiclife

7 months, 4 weeks ago

باورهای پرهزینه

احمد شهدادی

بعضی از باورها بار معرفتی، عاطفی و عملی بسیار دارند و برای فرد باورمند به آن‌ها انواع و اقسام هزینه‌های سنگین درست می‌کنند. پیچیدگی، نیاز به پیش‌فرض‌ها و مقدمات، نیاز به باورهای پشتیبان و مانند این‌ها، هر باوری را پرهزینه می‌کنند. فرض کنید در خانه شما چند وقت است چیزهایی گم می‌شوند. چیزهای گاه بی‌ارزش یا کم‌ارزش مثل دستگیره پارچه‌ای در آشپزخانه، قیچی جعبه خیاطی، سبد پلاستیکی، کلاه پشمی یکی از اعضای خانواده.

حال اگر بخواهید علت این گم‌ شدن‌ها را پیدا کنید ممکن است چند فرضیه به ذهنتان بیاید. اما تصور کنید یک عضو خانواده معتقد است و باور دارد که این کار اجنه است. یعنی اجنه می‌خواهند شما را اذیت کنند یا شما را سرکار گذاشته‌اند و دارند تفریح و بازی می‌کنند.

داشتن چنین باوری نامعقول نیست. می‌توان عقلا پذیرفت که موجودات دیگری غیر ما انسان‌ها با ما زندگی می‌کنند که نمی‌بینیم و گاهی هم سر به سر ما می‌گذارند.

اما صرف معقول بودن این باور آن را ثمربخش نمی‌کند. کسی که چنین باوری داشته باشد، هم از علت طبیعی و انسانی گم شدن اشیا در خانه بی‌خبر می‌ماند و تلاشی برای کشف آن‌ها نمی‌کند و هم پیچیدگی در جهان را افزایش می‌دهد و فرض وجود موجوداتی دیگر را پیش می‌کشد که در مجموعه باورهای او راجع به جهان اختلال ایجاد می‌کند. با چنین باوری، تصویر مهیبی از جهان به ذهن می‌آید که هم ترسناک است، هم تخریب عاطفی می‌کند، هم دستگاه معرفتی ما را به چالش می‌کشد و ناتوان نشان می‌دهد.

باورهای پرهزینه گاه ممکن است چنان آسیب‌های معرفتی، عاطفی و عملی در پی داشته باشند که جبران ناپذیر باشد.

برخی باورهای دینی، علمی، فلسفی و مانند آن‌ها نیز می‌توانند پرهزینه باشند و ما را دچار بدهی‌های مختلف معرفتی و روانی و ... کنند.

باورها باید ساده، طبیعی، ثمربخش، مسئله‌یاب، پاسخگو و مولد باشند. اگر بنا باشد باوری زندگی ما را بهتر نکند، آن را پیچیده‌تر کند، نیازمند پذیرش باورهای نامعقول یا بی‌ثمر دیگری باشد و گران تمام شود، بهتر است کنار گذاشته شود.

۵ آذر ۱۴۰۳

@Truestoiclife

8 months ago

آهوان چشم‌هایت

احمد شهدادی

از سلاست آن كلمه‌ها متحيرم. از رنگ پالتو پدرت كه بر دوش توست. از كفش‌های كتانی‌ات كه دوستشان می‌داری، از گل سرخ كه با نان می‌خری، از بی‌خوابی‌هايت كه پايان‌ناپذيرند، از سؤال‌های ساده‌ات، از ابديتی كه با تو خواهم داشت

تو زنی هستی كه عقيق را دوست دارد، و هوای ابری را. رشته‌های باران را می‌شمارد، كفش‌های پدر را برق می‌اندازد، در جامی نقره‌ای آب می‌خورد، شب را می‌پرستد و روزهای تعطيل به گورستان می‌رود. تو زنی از جنس بی‌مرز ابديتی.

از بس سادگی در لبانت ديده‌ام، شك نمی‌كنم كه از خود بهشت آمده‌ای و معنای دوزخ را نمی‌دانی، زيرا از آفتاب شكايت می‌کنی، به خورشيد تشر می‌زنی و خنكای درخت بيدی می‌تواند تو را غرق كند در اعماق ابديت الوهی و در پشت آبشارها و باغ‌های آسمان.

اي راز اطلس و سفر، ای باغ گيلاس و پرنده، در بوطيقای عشق و معنا. به دریا بينديش و به آب و باران، به شاه‌كليد همۀ درها، انسان، که اين شب هم تمام می‌شود، و صبح كه سر بزند، تو از شكوه شمعدانی و شکوفه انار هم زيباتری.

تو بلوغ روشن انسانی. نامت صدای زندگی است. صدايت با آن لرزش فروتنانه زيباست. چشم‌هايت آهوان بیشه‌های اساطيری، و تنهایی‌ات خود تنهایی انسان. اين است كه چنين زندگی می‌كنی، سرشار رنج‌های ناشناخته.

روزگار كم سویی است، و خورشيد در ميان ترانۀ تاریکی گم است. پرنده‌ها باخود حرف می‌زنند و به جای تيمار جفت كز می‌كنند. كاج‌ها به باد بی‌احترامی می‌کنند و كفشدوزک‌ها به مزارع گندم بی‌اعتنا می‌شوند.

در دور منحنی، شب بی‌اعتماد به تمام جهان، از زير ابروهای سياهش به شهر نگاه می‌كند، و راه آفتاب به روی كوچه‌ها بسته است. فكر می‌كنم كه توفان شب می‌شکند نازكای شیشه اضطراب را.

#نوستالژی

@Truestoiclife

8 months ago

توهم قبض

احمد شهدادی

یکی از آشنایان که مدتی است با کتاب‌های عرفانی انس گرفته و خیال عارف شدن به سرش زده، چندی قبل می‌گفت: مدتی است دچار قبض شده‌ام. دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود، از چیزی یا کاری یا اتفاقی خوشحال نمی‌شوم، اغلب بغض و میل به گریه دارم و به مرگ هم زیاد فکر می‌کنم.

آنچه آن آشنا گفت بیشتر و جزئی‌تر از این‌ها بود که بیانش لازم نیست. ناچار مجبور شدم بنا به وظیفه اخلاقی، کمی درباره فرق قبض عرفانی و افسردگی برایش سخن بگویم.

توهمی که گاهی از میان سطرهای سیاه کتاب‌ها بر‌می‌آید، تبدیل به هیولایی می‌شود و ما را یک لقمه می‌کند و می‌بلعد. اگر جنید و بایزید و شمس تبریزی و مولانا دچار قبض و بسط می‌شدند، هم از حیث معرفتی و هم از جنبه عملی، آن را می‌شناختند و دچار توهم نمی‌شدند و راه کنار آمدن با آن‌ را هم بلد بودند. این عارفان هرگز با چنین خیالاتی زمینگیر نمی‌شدند و پویایی و نشاط و شوقشان به زندگی را از دست نمی‌دادند.

حال خود را با خواندن یکی دو کتاب عرفانی با عارفان بصیر و دانا یکی ندانیم. قبض مال عارف است. شما بفرما برو دنبال درمان افسردگی‌ات. موفق باشی. به قول مولانا:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

۱ آذر ۱۴۰۳

@Truestoiclife

8 months ago

زندگی ضیافتی است

احمد شهدادی

یکی از استعاره‌های زیبا و عمیق رواقیون برای زندگی، استعاره ضیافت است. ما در این جهان به مهمانی آمده‌ایم. مسافریم. حالا به ضیافت عالم وجود رسیده‌ایم. راهمان هم خیلی خیلی طولانی بوده است. از دورترین نقطه‌ها عزم و آغاز سفر کرده‌ایم.

رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

حالا اینجا در این مهمانی عجیب و غریب، خیلی جان‌ها دعوت‌اند. بعضی‌ها از همان اول می‌فهمند که به مهمانی آمده‌اند. شروع می‌کنند به گپ‌و‌گفت و بگو‌بخند با دلبرهای دور و بر خود. بعد کم کم و بی‌شتاب، دست می‌برند به سفره نعمت و از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های دم دست و پیش رویشان می‌خورند و می‌نوشند و گرم دیدن و شنیدن و لذت بردن و به صفای دل رسیدن می‌شوند.

اما بعضی هم هستند که ضیافت را باور ندارند. فکر نمی‌کنند دعوت شده باشند. خودشان را مهمان نمی‌بینند. از میزبان هم خبر ندارند. صبر نشستن و صفای انس گرفتن ندارند. نه چیزی می‌خورند، نه حرفی می‌زنند، نه قصه‌ای می‌گویند نه قصه‌ای می‌شنوند. آشفته و سرگشته فکر می‌کنند بعدش چه می‌شود، اینجا کجاست، من چرا اینجا هستم.

رنج این آدم‌ها در ضیافت زندگی نمی‌گذارد هیچ لذتی را گوارا بیابند. مولانا به این آدم‌ها نهیب می‌زند:

منکری مهمانی‌اش را از خَری
پس ز مَطبخ خاک و خاکستر بَری

@Truestoiclife

11 months ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago