?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
پیامدهای رفتار مردسالارانه سربازان اسرائیلی در غزه برای جامعۀ اسرائیل
یوانا گونن – ۲۹ ژانویه ۲۰۲۵
این رویداد دیگر حالتی چندش آور و آشنا پیدا کرده است:سربازان اسرائیلی که با لباس زیر زنان فلسطینی با یکدیگر شوخی و مسخره بازی میکنند.
در تازهترین ویدیویی که روز سهشنبه منتشر شد، هفت سرباز در خانۀ یک فلسطینی دیده میشوند، یکی از آنها از اتاقخواب بیرون میآید، درحالیکه لباس نظامی پوشیده و روی آن یک لباس خواب ابریشمی و سینهبند دارد – که احتمالاً متعلق به زنی است که در آنجا زندگی میکرده – و در مقابل دوستانش یک نمایش مسخره اجرا میکند.
ما دهها تصویر و ویدیوی مشابه را دیدهایم. سربازانی که به لباس زیر زنان غزهای، که یا آواره شدهاند یا کشته شدهاند، میخندند. برخی از آنها این لباسها را میپوشند و با حرکات اغراقآمیز زنانه تکان میخورند، برخی دیگر با لبخند توضیح میدهند: «زنان عرب بدکارهترین زنان هستند.»
تفاوت ویدیوی اخیر این است که این اتفاق در کرانه باختری رخ داده، نه در غزه. همانطور که تاکتیکهای جنگی از غزه به کرانه باختری منتقل میشوند، تاکتیکهای تحقیرآمیز را نیز به آنجا امنتقل کردهاند. تعجب نکنید اگر این روند بعداً از خط سبز نیز عبور کند – بهطور مستقیم یا غیرمستقیم.
صدها مردی که در سال گذشته آموختهاند که استفاده از جنسیت و لباس زیر زنان بیدفاع برای تحقیر آنها در انظار عمومی، امری خندهدار است، بهطور ناگهانی این رفتار را فراموش نخواهند کرد وقتی یونیفرم نظامی خود را از تن دربیاورند. و جامعهای که در برابر چنین صحنههای منزجرکنندهای سکوت کند، دنیای خوبی برای زنان نخواهد بود.
این جنایات جنگی صرفا طوری که برخی آن را مینامند «رفتار شیطنتآمیز» نیستند. در طول تاریخ، بدن زنان همواره بهعنوان نمادی برای سلطه و تحقیر دشمن در جنگها مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. در چنین شرایطی، بیحرمتی به بدن شخصی به معنای بیحرمتی به کل ملت است، و خشونت جنسیتی به یک سلاح تاکتیکی تبدیل میشود که برای ایجاد وحشت در میان جمعیت، و تجاوز به شأن و انسانیت آنها طراحی شده است.
بازی تمسخرآمیز با لباس زیر زنان از همان منطق مسموم پیروی میکند، و تصادفی نیست که به نوعی مراسم گذار برای سربازان اسرائیلی در این جنگ تبدیل شده است. توانایی سربازان برای دسترسی به کمد لباس زیر زنان فلسطینی و انجام هر کاری که دوست دارند، نماد کنترل مطلق آنها بر زندگی و سرنوشت فلسطینیان در غزه و کرانه باختری است – حتی در خصوصیترین فضاها. درحالیکه زیر پا گذاشتن عمومی حریم خصوصی، بهعنوان وسیلهای برای سرگرم کردن تودهها، باعث تشویق به غیرانسانیسازی فلسطینیان و رفتار با آنها بهعنوان اشیایی بدون حقوق و اختیار میشود.
تضاد بین صمیمیت زنانه و مردسالاری نظامی در ویدیوی مذکور آنچنان آشکار است که میتوان تصور کرد یک فیلمنامهنویس ناموفق آن را نوشته و برای تأکید بر پیام، نمادپردازی را بیش از حد اغراق کرده است. ویدیو در اتاقخوابی در کرانه باختری آغاز میشود: زمینی درخشان و تمیز، یک فرش گرم، آینهای بزرگ، بخاری کوچکی در گوشه، و یک روبدوشامبر صورتی که روی در آویزان است. در این اتاق، که هم بیگانه است و هم آشنا، یک سرباز مسلح ایستاده است، با جلیقه جنگی و زانوبند. در سراسر خانه نشانههای زندگی پراکنده شده است، اما اکنون در معرض دید همگان قرار دارد: کومۀ لباسی که هنوز تا نشده، یک جارو که به دیوار تکیه داده شده – صحنهای آرام از یک خانه متوسط که ناگهان مورد هجوم قرار گرفته است. یک اتاق نشیمن خانوادگی معمولی، با تلویزیون و مبلهای روشن، که از اعضای خانوادهاش خالی شده و با سربازانی پر شده است که به لباس زیر زن خانه دست میزنند و از آن فیلم میگیرند.
پس از ۷ اکتبر، یکی از سؤالاتی که در اسرائیل مطرح شد این بود: «سازمانهای بینالمللی حقوق زنان کجا هستند؟» و چرا جنایات جنسی حماس را محکوم نمیکنند؟ به همان صورت، اکنون میتوانیم بپرسیم سازمانهای زنان اسرائیلی کجا هستند و چرا در برابر این ویدیوهای لباس زیر، که زنان فلسطینی و در کل زنان را تحقیر میکند، سکوت کردهاند؟
در این مورد، بیتفاوتی حتی بیشتر تعجبآور است، هم به این دلیل که جنایات سربازان ارتش اسرائیل مسئولیت مستقیم ما بهعنوان اسرائیلیها را شامل می شود، و هم به این دلیل که خشونت جنسیتی که این سربازان به آن عادت میکنند، احتمال دارد در داخل کشور نیز بروز کند – در خانه، در محل کار، و حتی در قرار ملاقات بعدی. حدود یک سال پیش، رئیس سازمان زنان «نئامات» درباره سازمانهای بینالمللی زنان گفت: «چه ناامیدی بزرگی.» اکنون، این سخنان را میتوان درباره خود ما
نیز به کار برد.
تهیه و ویراستاری حماد شیبانی
@SocialistL
انتخاب ترامپ چه معنایی دارد؟
مارتین کروناور
ترجمهی: کمال خسروی
چکیده: از انتخاب دوبارهی دونالد ترامپ میتوان پنج درس گرفت که باید بهخوبی فهمیده شوند: [اول] اینکه امکان الغای دموکراسی بهگونهای دموکراتیک از طریق انتخابات وجود دارد؛ [دوم] اینکه ترامپ نه بهرغم ابتنای مبارزهی انتخاباتیاش بر شریرانهترین عناصر تاریخ و جامعهی آمریکا، بلکه دقیقاً به دلیل اتکا بر آنها انتخاب شده است؛ [سوم] اینکه او موفق شد طبقات پائین را با دفاع بیرحمانه از بازارگرایی افراطی دور خود جمع کند؛ [چهارم] اینکه در این اقدامات، دستکاری و تحریک احساسات ــ که چپ آکادمیک اغلب بهای چندانی برای آن قائل نیست ــ نقش ایفا نموده است و [سرانجام پنجم] اینکه با اتحاد ترامپ/ماسک، سرکردگان مرتبهی تازهای از مدرنیزاسیون سرمایهدارانه بهقدرت رسیدهاند.
@SocialistL
#اعتصاب_عمومی در کردستان علیه احکام اعدام
برگی دیگر از مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان
روز چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ مردم مبارز و آزادیخواه در بخشهایی از شهرهای کردستان در اعتراض به احکام اعدام دست به #اعتصاب زدند. مردم مبارز و آزاده کردستان در این روز با تعطیلی بخشهایی از مراکز کار و خرید و مغازهها، ادارات و مدارس نفرت و خشم و اعتراض خود را علیه احکام اعدام زندانیان سیاسی نشان داده و برگی دیگر به تاریخ پرافتخار مبارزات خود علیه جنایات رژیم جمهوری اسلامی افزودند.
اعتصاب روز ۳ بهمن که از طرف نیروهای چپ و #کمونیست و دیگر احزاب و نیروهای اپوزیسیون در کردستان فراخوان داده شده بود، در ادامه دو هفته اعتراض مستمر نهادها و تشکلهای مستقل کارگری، معلمان، بازنشستگان، جمعهای دانشجویی، کمپین دفاع از آزادی #پخشان_عزیزی و #وریشه_مردای و طومار اعتراضی هزاران نفر از چهرهها و فعالین عرصههای مختلف فعالیت اجتماعی در کردستان و دیگر نقاط ایران، در خارج از کشور و در پیوستگی با کمپین "سه شنبههای نه به #اعدام" که بیش از یک سال است به ابتکار زندانیان سیاسی در دهها زندان ایران جریان دارد انجام گرفت.
٣ بهمن ۱۴۰۳
@SocialistL
از نامهی کارل مارکس به یوهان شوایتزر
به تاریخ سیزدهم اکتبر ۱۸۶۸
لاسال نیز مانند هر کسی که مدّعیست برای رنجِ تودهها دارویی معجزهآسا در جیب خود دارد، از همان ابتدا به آژیتاسیونِ خود رنگی مذهبی و فرقهگرایانه داد. در واقع، هر فرقهای مذهبیست. و تنها به این دلیل که او بنیانگذار یک فرقه بود، هرگونه ارتباطِ طبیعی با جنبشهای پیشین، هم در آلمان و هم در خارج از آن را منکر شد. او به اشتباهِ پرودون گرفتار شد که به جای جستجوی پایهی واقعیِ آژیتاسیونِ خود در عناصرِ بالفعلِ جنبشِ طبقاتی، خواستارِ تعیینِ مسیری برای آن جنبش بود که با دستورالعملی دگماتیک مشخص میگردید.
بیشترِ آنچه را که اکنون پس از وقوع بیان میکنم، همان زمان که لاسال در سال ۱۸۶۲ به لندن آمد و از من خواست که همراه با او رهبریِ جنبشِ جدید را برعهده بگیرم، برایش پیشبینی کرده بودم.
شما خود به خوبی بنابر تجربهی شخصی از تفاوت میان جنبش فرقهای و جنبش طبقاتی باخبرید. فرقه، دلیل وجودی و نقطهی افتخار خود را نه در آنچه با جنبشِ طبقاتی شریک است، بلکه در شعار ویژهای که آن را از جنبش متمایز میسازد، جستجو میکند. به این ترتیب، زمانی که در هامبورگ پیشنهادِ برگزاریِ کنگرهای برای تأسیس اتحادیههای کارگری را دادید، تنها با تهدید به استعفا از سِمَتِ ریاست توانستید مخالفتِ فرقهگرایان را فرو بنشانید. همچنین ناچار شدید شخصیتی دوگانه به خود بگیرید و از یک سو به عنوان رهبر فرقه و از سوی دیگر به عنوان نماینده جنبش طبقاتی عمل کنید.
انحلالِ انجمنِ عمومیِ کارگرانِ آلمان فرصتی به شما داد تا گامی بزرگ به جلو بردارید و اعلام و در صورت لزوم ثابت کنید که مرحلهی جدیدی از توسعه فرا رسیده و جنبشهای فرقهای اکنون آمادهاند تا در جنبشِ طبقاتی ادغام شوند و به تمام «ایسمها» پایان دهند. با توجه به محتوای واقعی فرقه، مانند تمام فرقههای کارگریِ پیشین، این محتوا به عنوان عنصری غنابخش واردِ جنبشِ عمومی میشد. با این حال، شما در واقع خواستارِ این شدید که جنبش طبقاتی خود را به زیرمجموعهی جنبشِ فرقهای خاصی بدل کند. مخالفان شما از این نتیجه گرفتند که شما قصد دارید به هر قیمتی «جنبشِ کارگریِ خود» را حفظ کنید.
[...] در مورد پیشنویس اساسنامهها، من آنها را اصولاً نامناسب میدانم، و معتقدم که در زمینهی اتحادیههای کارگری به اندازهی همهی معاصرانِ خود تجربه دارم. بدون اینکه وارد جزئیات بیشتری شوم، تنها به این اشاره میکنم که سازماندهیِ مرکزگرایانه، هرچند برای جوامع مخفی و جنبشهای فرقهای مناسب است، با ماهیتِ اتحادیههای کارگری در تضاد است. اگر هم ممکن بود — که من آن را کاملاً ناممکن اعلام میکنم — مطلوب نمیبود، بهویژه در آلمان. در اینجا، جایی که کارگر از کودکی بهگونهای بوروکراتیک تحت کنترل درمیآید، جایی که او به اقتدار و کسانی که بالاتر از او هستند باور دارد، مهمترین چیز این است که به او بیاموزیم چگونه خود بهگونهای مستقل گام بردارد.
[...] من به شما قول میدهم که در هر شرایطی بیطرفی را که وظیفهام است رعایت کنم. از طرف دیگر، نمیتوانم قول دهم که روزی، بهعنوان نویسندهای مستقل — به محض آنکه احساس کنم که بهطور قطع به سودِ جنبش کارگری است — خرافهی لاسالی را بهگونهای علنی نقد نکنم، همانگونه که در زمان خود با خرافهی پرودونی برخورد کردم.
#کارل_مارکس
@SocialistL
یادداشت مترجم: فصل هفدهم جلد نخست کاپیتال زیر عنوان «دگردیسی ارزش، یا به تعبیری، قیمتِ نیروی کار به کارمزد»، نخستین فصل از بخش ششم این کتاب با عنوان عمومی «کارمزد»، کمتر از 8 صفحه از این کتابِ چندصد صفحهای است. همین چند صفحه اما سرشار است از دقیقترین و غنیترین استدلالهای مارکس در نقد شیوهی تولید سرمایهداری، نقد دستگاه مفاهیم اقتصاد سیاسی و نقد ایدئولوژیِ بورژوایی، بطوری که بسط و برجستهساختن این استدلالها میتواند خود کتاب یا کتابهایی پرحجمتر از کلِ اثر باشد. فشردگی مفاهیم و مقولات گفتمانِ شناختی مارکسی در این فصل، براستی شگفتآور و رشکبرانگیز است.
متن پیشِرو ترجمهی تفصیلی و تفسیری تازهای از این فصل، از جلد بیست و سوم مجموعه آثار آلمانیِ مارکس و انگلس (MEW) صفحات 557 تا 564، به سیاق ترجمهی است که اخیراً از قطعهی «سرشت بتوارهی کالا و رازِ آن» ارائه دادم. این متن، ترجمهی کامل فصل هفدهم است که در لابلای جملهها و عبارتهای آن، واژهها، جملهها و گاه حتی عبارتهایی طولانی به متنِ ترجمه افزوده شدهاند؛ به قصد و امید توضیح و تفسیر و انتقالِ بهترِ معنا و مفهوم آن. تلاش شده است که افزودهها به شیوهای در متنِ ترجمه جایگیر شوند که به یکدستیِ آن لطمهای نخورد و ــ در صورت موفقیت ــ همچون متنی یکپارچه بهنظر آید. بهلحاظ فنی، بخشهای افزوده، با گزینش رنگی متفاوت (ارغوانی) برای خطِ آنها، از متن اصلی متمایزند، بهطوریکه خواننده میتواند در صورت تمایل با حذف آنها و حفظ خطوطِ سیاهرنگ، متن ترجمهی «خالص» و بدون تفسیر و تعمیم را دراختیار داشته باشد.
@SocialistL
دمکراسی در برابر سرمایه داری
الن میک سینزوود
ترجمه حسن مرتضوی
@SocialistL
توضیح نقد: با انتشار این مقاله، چهارمین بخش از پروژهی امپریالیسم به پایان میرسد که معطوف به بررسی نظرات اِلن میکسینزوود، بهویژه کتابش امپراتوری سرمایه و منتقدان آن بود. در مقالههای بخش بعدیْ آرا و نظرات مایکل هارت و آنتونیو نگری، بهویژه کتابشان امپراتوری و منتقدان آن بررسی میشود.
چکیده: الن وود در این مقاله به سمپوزیوم کتاب خود، امپراتوری سرمایه، با طرح دیدگاههایش دربارهی خاصبودگی سرمایهداری و امپریالیسم سرمایهدارانه، رابطهی بین سرمایهی جهانی و دولتهای سرزمینی، مفاهیم بغرنج «جهانیسازی» و «مالیگرایی» پاسخ میدهد. و اینکه درک ما از سرمایهداری چگونه بر برداشتمان از مبارزهی اپوزیسیون تأثیر میگذارد.
پاسخی به منتقدان
الن میکسینزوود
ترجمهی: حسن مرتضوی
@SocialistL
سمپوزیوم دربارهی «امپراتوری سرمایه»
اثر اِلن میکسینز وود
نوشتهی: پل بلکلج
ترجمهی: دلشاد عبادی
@SocialistL
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago