گزارش دیدار مجازی کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان (اوجاق) با همبستگی جمهوری‌خواهان ایران

به دعوت کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان (اوجاق)، روز یکشنبه مورخ 2 فوریه 2025 برابر با 14 بهمن ماه 1403 نشست مجازی با حضور نمایندگان همبستگی جمهوری‌خواهان ایران (هجا) و اعضای شورای مرکزی اوجاق برگزار شد.
در این نشست دو جانبه که با هدف تبادل نظر درباره چالش‌های گذار از جمهوری اسلامی و راهکارهای ایجاد همبستگی و همگرایی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی برگزار شد، خانم فلورا شفیقی و آقایان دکتر علی افشاری و هادی آقازری از همبستگی اتحاد جمهوری خواهان ایران و همچنین آقای مهندس دومان رادمهر ـ دبیر و سخنگوی اجاق ـ و خانم ها آیدا امین زاده و اومای رادمهر و آقایان آیاز عبادی، مهندس میلاد طالبی و وکیل امیر مهدی‌پور ـ از اعضای شورای مرکزی اجاق ـ حضور داشتند و دیدگاه‌های خود را در خصوص مسائل مطرح‌شده ارائه کردند.
موضوع اصلی گفتگو که توسط نمایندگان اوجاق در ابتدای جلسه عنوان شد، ضرورت ایجاد امید به فردایی بهتر در افکار عمومی ایرانیان به منظور جلب مشارکت آن‌ها برای عبور از جمهوری اسلامی به دمکراسی بود. اعضای اوجاق، با اشاره به عدم همراهی آذربایجان با اعتراضات مرکز، علت اصلی را عدم اعتماد به اپوزیسیون برای عملی شدن مطالبات ترک‌ها عنوان کردند و برای اعتماد‌سازی اصول مشخصی از جمله اقرار و محکومیت سیاست یکسان‌سازی در ایران، توافق بر راه‌حل‌ها و اصول ساختاری برای آینده ایران با مشارکت نمایندگان سیاسی جنبش آذربایجان را برشمردند.
نمایندگان همبستگی جمهوری خواهان ایران نیز ضمن اشاره به همراهی نسبی آذربایجان در خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی در مقایسه با جنبش سبز و اعتراضات سال های 1396 و 1398 تصریح کردند که هجا در اسناد و بیانیه‌های خود بر لزوم تمرکززدایی از ساختار قدرت در ایران تاکید کرده است.
نمایندگان اوجاق، با اشاره به شعارهای توهین آمیز هواداران تیم فوتبال پرسپولیس علیه ترک‌های ایران در حاشیه دیدار هفته گذشته پرسپولیس و تراکتور، هشدار دادند؛ عدم محکومیت چنین رفتارهایی بر بی اعتمادی مردم آذربایجان بیش از پیش دامن خواهد زد. در حالی که انتظار می‌رود سازمان‌ها و گروه‌های دموکرات به منظور تقویت اتحاد و همبستگی گروه‌های اتنیکی متعدد و متنوع ایرانی در چنین حوادثی سکوت نکرده و موضع خود را در محکومیت آن رفتارها اعلان کنند.
در ادامه، نمایندگان همبستگی جمهوری‌خواهان ایران با تاکید بر دو طرفه بودن مشکل از جهات مختلف و از جمله اتفاقات ناگواری که در حاشیه بازی پرسپولیس و تراکتور رخ داد، بر لزوم تقویت تحزب گرایی در بین مردم و احترام به تنوع فرهنگی و هویتی در ایران تأکید کرده و به ضرورت ایجاد یک اپوزیسیون منسجم و پرهیز از سیاست‌های تمرکزگرایانه گذشته اشاره داشتند.
از سایر محورهای گفتگو می‌توان به بررسی چالش‌های گذار از جمهوری اسلامی، نقد و بررسی عملکرد اپوزیسیون، نقش فعالان اقتصادی و بازار سنتی آذربایجان و آذربایجانی‌ها در گذار از جمهوری اسلامی، نقش آذربایجان و سایر اتنیک های پیرامونی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و همکاری بین نیروهای دموکراسی‌خواه اشاره کرد.
در پایان این نشست، طرفین این گفتگو را مفید و سازنده ارزیابی کرده و بر لزوم ادامه گفتگوها بر روی اقدامات عملی در ماه های پیش رو تأکید کردند.

احداث آرامگاه حافظ با فروش طلاهای بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیل

✍🏻دومان رادمهر

در نقشه‌های توریستی که از سوی نهادهای رسمی برای معرفی جاذبه‌های توریستی ایران تهیه میشود بارها شاهد بودیم که هیچ نام و‌نشانی از آذربایجان در آنها نیست. بسیاری از مکانهای تاریخی و باستانی آذربایجان بدون رسیدگی و مرمت رها شده و حتی بدتر، برخی از آنها مانند ارگ تبریز به عمد مورد تخریب نیز قرار میگیرند!
در حالیکه تاریخ آذربایجان و آثار و سمبلهای آن، در طول یکصد سال اخیر در راستای بیگانه‌سازی و آسیمیلاسیون ترکها  مورد غضب واقع شده است، حفظ  و حتی مصادره‌ی تاریخ بخشهای مرکزی ایران، بخشی از جهاد پانفارسیستی در دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی بوده است.

این مطلب کوتاه به نمونه‌ای که به تازگی مورد تحقیق قرار گرفته، می پردازد:

احداث آرامگاه حافظ در شیراز در سال ۱۳۱۴ شروع و در سال ۱۳۱۷ به اتمام رسید. علی‌اصغر حکمت وزیر معارف رضاشاه، طرحی را که آندره گدار ایرانشناس و معمار فرانسوی پیشنهاد داده بود را روی آرامگاه حافظ پیاده کرد. ساخت آرامگاه و محوطه آن نود هزار تومان (آن زمان) هزینه در برداشته است. نکته قابل تامل داستان هم اینجاست؛ برای تامین هزینه این کار، طلاهای بقعه شیخ صفی‌الدین در اردبیل را (در سه نوبت جمعا حدود یکصد و شش کیلوگرم طلا) بفروش می‌رسانند.

علی اصغر حکمت با تصدی وزارتخانه‌های مختلف در دوران پهلوی اول، نقش مهمی در نهادینه‌ کردن پانفارسیسم و باستانگرایی در ایران داشته و اکثر بناهای شاعران فارسی‌زبان از جمله فردوسی، سعدی، خیام و حافظ در دوران وزارت او ساخته شده است.  حکیم در خاطرات خود مینویسد که دنبال پول برای ساخت آرامگاه حافظ  بوده که «فرستاده‌ی وزارت معارف به اردبیل هنگام بازگشت به تهران مقدار زیادی کتاب خطی از بقعه اردبیل با خودش آورده و از وجود طلاهای پیدا شده در بقعه خبر داد.» او مینویسد که پیشنهاد اولیه این بوده که با انتقال طلاها به تهران و فروش آنها، هزینه مرمت بقعه نیز تامین شود.

مدتی نگذشته، طلاها را به تهران منتقل کرده، ذوب کرده و توسط بانک ملی به فروش می‌رسانند و پول حاصل به حسابی در این بانک واریز میشود. یکی از موارد استفاده از پول این حساب، احداث بنای آرامگاه حافظ بوده است.
بخش عمده طلاها مربوط به ورقهای طلایی روی درهای بقعه بوده که دستور داده میشود آنها را کنده و به جایش نقره کار کنند.

تمام اسناد مربوط به اینکار در ویژه‌نامه داخلی بنیاد ایران‌شناسی استان اردبیل در شماره بیستم مهرماه ۱۴۰۳ گردآوری شده است. برای دسترسی به این ویژه‌نامه به کانال تلگرامی دومان رادمهر در لینک زیر مراجعه کنید.

غارت اشیا و طلا و جواهرات از آثار تاریخی مربوط به یک ملیت، برای احداث بناهای فرهنگی و تاریخی ملیت حاکم، عنوانی غیر از استعمار داخلی ندارد. چیزی که در مورد معدن مس سونگون و سایر معادن آذربایجان هم صدق میکند. سوال اساسی اینست که چگونه میتوان جلوی استعمار ایستاد؟! آیا بدون داشتن دولتی که حافظ هویت، فرهنگ، تاریخ و منافع مردم آذربایجان باشد، راه حل دیگری‌ وجود دارد؟!

https://t.me/DumanRadmehr/350

تورکجه کیتابچی‌لیق‌دا یئنی دؤوران

«تولکو آکادئمی»دن کیتابلار گلیب چاتدی. کیفیت جهتیندن، چاپ، کاغیذ، رسیملر، موضوع و محتوا اولاراق سون گؤردویوم اوشاق کیتابلاریندان داها فرقلی و یاخشی‌دیرلار. اوشاقلارا داها خوشا‌گلیم و چکیجی‌ گلدی.
تولکو آکادئمی‌‌ و کیتابچیلیق ایله مشغول اولان دیگر قوروملار او جومله‌دن «کیرپی»، «اوخوجان»، «آنلاین کیتابچی» و …ین سوسیال مدیادا فعالیتلرینی گؤرنده، دوشونورم کی بیز بو ساحه‌ده یئنی دؤورانا گیرمکده‌ییک.

من آز گؤرموشم کی، ایراندا بیر انتشاراتچی فرقلی یوللارلا کیتاب اوخوماغی و خصوصیله اؤز محصوللارینین تبلیغاتی اوچون فعالیتلره ال آتسین. تورکجه کیتابلارا گلینجه، دوروم داها چتین‌لشیر. چونکی ایراندا مرکز دؤولتین استعماری سیاستلری نتیجه‌سینده تورکجه ساوادی اولان آزدیر.
حتما سیز ده گؤروبسونوز کی، بعضا تورکجه کیتاب چیخاردان دوستلاریمیز کیتابین ساتیلماماسیندان گیلایه ائله‌ییر و میللتی قیناییر. بیزده تورکجه کیتاب چیخارماق، ایندییه‌جن داها چوخ بیر میللی وظیفه کیمی دیرلندیریلیب و مخاطبلرین ده، اونو اوخوماسا دا بئله، کیتابی آلماغی بیر وظیفه کیمی گؤزله‌نیلیب. اؤیرنجی‌لیک زامانی نشریه چیخارداندا، بیز ده عینی باخیشدا ایدیک. مطالیب و نهایتا دوزنلمه و چاپ ایشینی گؤروردوک و تبلیغات و ساتیشلا باغلی تقریبا هئچ فیکریمیز یوخدو. نه تبلیغات، نه ابتکاری یوللار؛ فقط دوکانلاردا ساتیشا قویماق، پای وئرمک‌ و نهایتده ده گیلایه‌لنردیک کی نییه آلان یوخدور.

هرحالدا او قدر باشاریردیق. بلکی ائله او چالیشمالارین نتیجه‌سینده، ایندی یئنی دؤوران اولاراق، حرفه‌ای (تخصصی و پارا قازانماق) چالیشمالاری گؤره بیلیریک. اؤزللیکله سوسیال مدیادا آرتیق گیلایه و دانلاماق یئرینه، کیتابچیلیغا پروفسیونال بیر یاخلاشماق وار.
خالقدا بیرحده‌جن آنادیلی سئوگیسی یارانیب و بو پئشه‌کار کیتابچیلار او سئوگینی چوخالتماغا، اونو کیتاب اوخوماغا یؤنتمه‌یه و نهایتده اؤز محصوللارینی ساتماق اوچون تزه یوللار اورتایا قویورلار. اونلار، اوشاقلار ساحه‌سینده ایشین داها حساس و ریقابتین چتین اولدوغونو بیلرک، محتوا و چاپ کیفیتی جهتدن قابل ریقابت محصولار اورتایا قویماغا چالیشیرلار. آییریجا هدفلرینین فقط ساتیش و پول اولمادیغی دا معلومدور. چونکو تبلیغی و معاریفلندیرمه چالیشمالاریندان آیدیندیر کی، خالقدا شعور یاراتماق و اوشاقلاردا تورکجه کیتابلا اونسیت یاراتماق ایسته‌ییرلر.
بو کیتابچی‌لار، بئله‌لیکله آنادیلینده مدرسه‌دن محروم اولان اوشاقلاریمیزین گلجه‌یینده مهم تاثیر بوراخیرلار.
…

@tulkuacademy
@kirpi_book
@oxucan

ارگ تبریز؛ تاریخچه یک بنا، تاریخ یک ملت..

(به بهانه انتشار عکس تخریب ارگ تبریز)
آنچه که در زیر میخوانید فقط تاریخچه یک بنا/سازه نیست. بلکه خلاصه تاریخ یک ملت است که در تمثال یک ساختمان خود را نشان میدهد.
دوران شکوه و اقتدار ملی چنین بناهای عظیم سر بر می آورند و در دوران اسارت و استعمار تخریب و محو میشوند. این بناها نقاله‌ی حافظه‌ تاریخی ملت هستند که بدون آن حافظه، ملت معنای خود را از دست میدهد. به همین دلیل، سیستمی که موجودیت خود را در آسیمیلاسیون و از بین بردن اراده ملی ما تعریف کرده است، نفرت و عناد فاشیستی خود را متوجه این بنای ملی میکند.

?بنای نخستین ارگ در میان سال‌های ۷۱۸ تا ۷۳۹ هجری قمری با هدف ساخت آرامگاه بزرگی در صحن مسجد علیشاه تبریز در هنگام وزارت علیشاه انجام شد.

? به فرمان عباس میرزا ولیعهد قاجار بسال ۱۸۵۷ سربازخانه، ستاد فرماندهی جنگ ارتش ایران، و کارخانه ریخته‌گری و توپ ریزی در محوطه ارگ علیشاه ساخته شد.

? در دوران پس از مشروطه و با هجوم روس‌ها، ارگ نقطه تمرکز مدافعان ترک بود. آن‌ها توپی را نیز به بالای ارگ انتقال داده بودند تا در دفاع از مواضع خود از آن استفاده نمایند. با سقوط تبریز و به هنگام اشغال تبریز بدست نیروهای روس در سال ۱۲۹۰ روس‌ها دیوار ارگ را به توپ بستند. پس از اشغال بخشی از برج و باروی ارگ آتش زده شد.

? در دوران مشروطه و پس از آن در محوطهٔ ارگ، بناهای دیگری شامل مدرسهٔ نجات، یکی از نخستین مدارس سبک مدرن ایران، و سالن تئاتر شیر و خورشید ساخته شده بود. در دوران پهلوی با تخریب بناهای زمان قاجار پارک باغ ملت در محوطه جنوبی ارگ ساخته شد.

? در دوران پهلوی در سال ۱۳۱۰ حصار و باروهای قاجاری ارگ تخریب شد. این زمانها بازسازی بناهای تاریخی مربوط به شهرهای فارس‌نشین در دستور کار حکومت بود.

? در سال ۱۳۶۰ به بهانه تأسیس مصلای نماز جمعه، دیوار شمالی عهد ایلخانی ارگ و به همراه پلکان قاجاری ارگ توسط جهاد سازندگی با استفاده از بولدوزر و مواد منفجره تخریب شد. در سال ۱۳۷۶ مجری طرح مصلای جدید تبریز در محدوده بنای ارگ اقدام به خاکبرداری عمیق در محدوده شرقی ارگ با استفاده از ماشین‌آلات سنگین نمودند. در نتیجه این خاکبرداری بازمانده‌های زیرساخت‌های مسجد ارگ علیشاه نابود شد. در بازسازی ارگ مابین سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۱ توسط سازمان میراث فرهنگی ایران باقی‌مانده علایم و نشانه‌های مربوط به ساخت و ساز دوران قاجار از این بنا زدوده شد.

#تبریز
#ارگ_تبریز
#آذربایجان

قرانسوزی؛ آزادی بیان یا اهانت به مسلمانان؟!

سال ۲۰۲۲ تعدادی افراطی در چند شهر سوئد دست به قران‌سوزی زدند. علیرغم اینکه دولت سوئد مخالف این اقدام بود و پلیس سوئد نمیخواست برای این گردهمایی یک نفره، مجوز صادر کند، اما با رای دادگاه مجبور به انجام وظیفه برای صدور مجوز و تامین امنیت فرد قران‌سوز میشد. سلسله قرانسوزیهایی که اتفاق افتاد، باعث ناآرامیها در شهرهای مختلف و نیز تحت فشار قرارگرفتن دولت سوئد در عرصه بین‌الملل شد و درکل هزینه‌ی زیادی را باعث شد.

چرا پلیس مخالف بود؟ چرا دادگاه به نفع قرانسوز رای میداد؟!

قانون در این مورد دارای دو جنبه مهم است که دادگاه آن را بررسی میکند؛ یکی حق آزادی بیان است و دیگری جرم نفرت پراکنی واهانت علیه گروههای جمعیتی. تلاش پلیس بر اساس جنبه دوم بود که شخص قران سوز را متهم به اهانت علیه مسلمانان میکرد و شخص قران‌سوز نیز از عمل خود بر اساس جنبه‌ی اول دفاع میکرد که حق آزادی بیان افکار و انتقادات خود، نسبت به باورها و مذاهب را دارد.
استدلال دادگاه، عمل صرف قران سوزی را مصداق آزادی بیان میدانست. یعنی، قرانسوز افکار خودش را در مورد کتاب قران بدان شکل نشان میدهد و تا اهانتی به مسلمانان نشده باشد، نمیتوان مانع اینکار شد. اما مثلا اگر در حین قران سوزی سخنی اهانت آمیز علیه مسلمانان گفته شود، جرم برای دادگاه محرز میشود.

در قانون سوئد، سوزاندن تورات، انجیل، توهین به عیسی مسیح و هر چیز مقدس دیگر جرم نیست. مقدسات مسیحیت یکی از مهمترین موضوعات برای شوخی و دست اندازی در جراید این مملکت است. در سوئد حتی سوزاندن پرچم سوئد و انکار هلوکاست مصداق حق انتقاد و آزادی بیان است و جرم نیست.

اما چند روز پیش بعد از شکایت از سوی چند نهاد جامعه مدنی، دادگاه شهر مالمو یکی از افراطیهای قرانسوز «راسموس پالودان» را به چهار ماه حبس محکوم کرد. اتهام او اهانت به گروه جمعیتی مسلمانان بود. اما رای دادگاه چرا اینبار متفاوت شد؟!

بنا به حکم دادگاه، در حالیکه دادگاه همچنان قرانسوزی را مصداق آزادی بیان‌ میداند اما برای تشخیص اینکه اهانتی صورت گرفته یا نه، به شرایط و نحوه و هدف از این اقدام دقت میکند. به عبارت دیگر دادگاه تنها به کلمات و عمل انجام شده دقت نمیکند بلکه راه را برای تفسیر و استنباط آن، با توجه به شرایط را هم باز میگذارد.
تشخیص دادگاه در دو مورد این بوده است که مراسم قران‌سوزی حاوی اهانت و تحقیر مسلمانان بوده است.
البته این رای بدوی دادگاه است و وکلای متهم با اصرار به بر حق آزادی بیان به رای اعتراض کرده‌اند.

قسمت اول ‌مطلب خواندنی‌تر است در این لینک بخوانید..

https://t.me/DumanRadmehr/122

#سوئد
#اسلام
#آزادی_بیان

♦️ به دلیل بیماری صعب‌العلاج پسرم باید هر ماه یکبار به داروخانه مرکزی هلال احمر مراجعه کنم.
دیشب هم که برای گرفتن دارو آنجا بودم، خانم میانسال و محترمی را دیدم که برای گرفتن دارو آمدند و مسئول مربوطه خیلی راحت گفتند از 4 قلم داروی شما دو قلم بیشتر نداریم. ایشون هم بسیار ناراحت شدند و تعجب کردند که چرا نباید این داروی مهم که فقط توی 3 داروخانه خاص تهران یافت میشه رو نداشته باشند. با دردی که داشت کمی اعتراض کرد که چه بکنم و کجا برم و ...

متصدی پشت میز که _ احتمالا از نظر سن و سال_ جای پسر ایشون بودند با فریاد، اعتراض ایشون رو خاموش کردند و گفتند همینه که هست... ما خسته‌تر از همه شماهاییم ولی تا این ساعت داریم خدمات ارائه میدیم! و...کلی منت گذاشت تا اون خانم با ناراحتی فراوان داروخانه رو ترک کرد.

♦️فقط خواستم بگم که هر کسی به این داروخانه‌های خاص پا نمیذاره. درد نگهداری بیماران خاص و فشار شدید اقتصادی کم کمر مردم رو نشکسته که اینطور برخوردها هم نورعلی نور میشه... دلم به درد اومد.

کمپین مبارزه با بی شعوری

?@ISHIQYOL