ادبیات، فلسفه و سینما

Description
نخستین فرسته‌:
https://t.me/NazariyehAdabi/4

تبلیغ و تبادل:
@arkhay199
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 1 week ago

2 months, 2 weeks ago

*▪️*برگمان از تجربه‌ی کارگردانی فیلم «توت‌فرنگی‌های وحشی» می‌گوید.

▫️زیرنویس پارسی**#اینگمار_برگمان#توت_فرنگیهای_وحشی@NazariyehAdabi

2 months, 2 weeks ago
ملت سیاسی برخلاف ملت قومی \_ …

ملت سیاسی برخلاف ملت قومی _ فرهنگی که بنیادش بر عناصر عینی (طبیعی یا فرهنگی) نهاده است، بر پیمانی ارادی _ یا دست‌کم پذیرشی ضمنی _ استوار است و فرض را بر تعهد یا رضایت شخصی می‌گذارد. بدین‌سان، ملت سیاسی از عناصر عینی مانند قوم، زبان یا دین فراتر می‌رود، تفاوت‌های قومی یا فرهنگی را به شمار نمی‌آورد و آماج خود را _ بدون زدایش این تفاوت‌ها _ فرارَوی از آن‌ها می‌نهد. ملت سیاسی می‌تواند گروه‌های گوناگون قومی، زبانی یا مذهبی را دربرگیرد بی آن‌که خود را با یکی از آن‌ها (حتا اگر در اکثریت باشد یا نقشی تعیین‌کننده بازی کند) هم‌سان انگارد. در حالی که ملت قومی _ فرهنگی داده‌ای عینی است که خود را به اعضایش می‌پذیراند، ملت سیاسی تأسیسی ذهنی است که به یاری اراده‌‌ی اعضایش تحقق می‌پذیرد. بنابراین می‌توان گفت ملت قومی _ فرهنگی، طبیعی یا فرهنگی است و ملت سیاسی ارادی و قراردادی.

*▪️مدرنیته‌ی سیاسی، موریس باربیه، ترجمه‌ی عبدالوهاب احمدی، نشر آگه*#موریس_باربیه@NazariyehAdabi

2 months, 2 weeks ago
5 months ago
**ای روزگار!

ای روزگار!
از چه کسی می‌توان گرفت
تاوانِ این جوانی از دست رفته را؟
#مجید_ترکابادی@NazariyehAdabi

5 months ago
در فیلم نوآر شهر از طریق …

در فیلم نوآر شهر از طریق یک کشش نوستالژیک ساده به گذشته‌ی قابل جهانشمول‌شدن و آینده‌ی یوتوپیایی ممکنی که در سریال سال‌های شگفتی با آن روبه‌رو هستیم، ساخته نشده است، بلکه تقریباً این شهر به‌مثابه‌ی افق گناه‌آلودِ آرامش و بی‌اعتنایی بورژوایی ظاهر می‌شود.
این که کسی نمی‌خواهد در فضای پرولتری و نیمه‌پرولتری تصویرشده‌ی فیلم نوآر زندگی کند دقیقاً اساس جذابیت آن است. این فضا قسمی فضای بقاست: شاق و طاقت‌فرسا. یک فرد صرفاً معمولی با فهم فضای داخلی فیلم نوآر، می‌خواهد به فهم حومه‌های شهری کالیفرنیا، یعنی لویتن یا اُرنج کانتی، برسد. اما به عنوان چارچوب فانتزی واقعیتی که در مقام واقعیتی خشن، سرد و بی‌روح بازنمایی می‌شود، سرانجام خشنی این واقعیت اساسِ کشش عمیق اِگوی فرد با این فضا می‌شود: فضای داخلی فیلم نوآر نسخه‌ای از زندگی روزمره‌ی شهری را نشان می‌دهد که مناسب حال جایگاه و منظر رفیع خودِ اگو است. قهرمان نوآر با قرار گرفتن مدام در معرضِ خطر و موقعیت خیالی، خود را به‌حیث روحی و جسمی اثبات می‌کند.

*▪️چرخش دموکراسی: درباب نوآر بی‌خانمان‌ها، دین مکانل- تصویر: غرامت مزاعف، بیلی وایدر، ۱۹۴۴*@NazariyehAdabi

5 months, 1 week ago
5 months, 1 week ago
آنان که در این پندارند و …

آنان که در این پندارند و می‌خواهند ایران‌مان را پاره پاره کنند، بدانند ایران نه تنها کوچک‌تر نمی‌گردد که به وارونه خود را خواهد گسترد. نیروی شگرف و نهانی، مِهر به این خاک را در ما دمیده است.ایران، هر دو بالِ ماست و ما ایرانیان، مهرورزانِ پروازیم.آن بی‌پر و بالی که بر این خاک مِهر نمی‌ورزد آیا براستی نمی‌داند با چه شاهین چنگالانی باید روبارو گردد؟از زهدانِ مادرانِ این سرزمین،سورناها،ابومسلم‌ها، مرداویج‌ها، بابک‌ها زاده‌اند.بر خاکِ این سرزمین کورش و داریوش خفته‌اند.کیستند بدمنشانِ خودباخته‌ای که یکپارچگیِ این سرزمین را دوست نمی‌دارند؟کیستند بیگانه‌پرستانی که مِهر به این خاکِ سپند از دل‌هاشان رخت بربسته است؟ کیستند این سایه‌ها که بر خاکِ پای ایران‌ستیزان بوسه می‌زنند؟به شاید زمانِ آن فرا رسیده است که یوزِ ایران چنگالهایش را به کار گیرد.آنان که می‌خواهند ایران را بدرند می‌باید دریده شوند. ایران یوزی ست که به پسِ هزار‌ ها هم‌چنان برنا و تواناست.سراغِ یوز اگر می‌آیید با مِهر بیایید تا مِهر ببینید، تا دریده نگردید! ایران،بادِ آرامی ست که توفان در نهان دارد!
خودگستری، سرنوشتِ ایران است!

#خسرو_یزدانی@NazariyehAdabi

5 months, 2 weeks ago

حقیقت ‌دقیقاً نوعی «دیدن» است و از ترک عادت متداول به قرار دادن خودمان به منزله‌ی فاعل شناسایی در برابر جهان موضوعات شناسایی حاصل می‌شود. حقیقت یعنی پریدن به میان این جهان اشیاء و خواندن نشانه‌های امر واقعی منکشف در آن‌جا، به جای اختراع کردن آنها در مقام فردی بیگانه. حقیقت، چون بدین‌طرق فهمیده شود، احتمالاً خودش را بر فطرتهای بی‌آلایش ولیکن عمیق شاعرانه بیشتر آشکار می‌کند تا بر دانشوران یا دانشمندان خودآگاه و بسیار فرهیخته. و لذا برای متفکرانی که به حقیقت هستی‌شناختی رو می‌آورند، پژوهش در شعر نافعتر از آثار بسیار عالمانه می‌تواند باشد. و هنگامی که متفکران بدون تصورات قبلی به طبیعت نزدیک شوند، خود طبیعت همین حقیقت را می‌تواند آشکار کند. هایدگر در مقاله‌ای با عنوان «به یادبود شاعر» درباره‌ی دریاچه‌ی کنسنانس، به نحوی می‌نویسد که نشان می‌دهد او شعر و حقیقت را دقیقاً تا چه اندازه برابر می‌داند.
بدین طریق ما هنوز به این آب غیرشاعرانه می‌اندیشیم. و تا به‌کی می‌خواهیم این کار را بکنیم؟ تا به‌کی می‌خواهیم تصور کنیم که پیش از هر چیز جزئی از طبیعت لنفسه موجود است و چشم‌اندازی لنفسه است و سپس با کمک «تجارب شاعرانه» است که این چشم‌انداز رنگ اسطوره می‌گیرد؟ تا به‌کی می‌خواهیم خودمان را از تجربه کردن واقعیت بالفعل چنانکه در واقع بالفعل است بازداریم؟

*▪️شاعران و متفکران، ج. گلن گری، ارغنون، شماره ۱۴، درباره‌ی شعر*@NazariyehAdabi

5 months, 2 weeks ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 1 week ago