?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
خاموشی تلخ یک هنرمند
آخرین باری که زنگ زد ۱۱ آبان ۱۴۰۳ بود. برای تکمیل خاطرات مشترک میخواست گفتگوی تفصیلی داشته باشیم. استقبال کردم. خبر تلخ درگذشت خودخواسته نابهنگامش را ۲۶ دی دوستی اطلاع داد. چشمانم تر شد.
سید ابراهیم نبوی (۱۴۰۳-۱۳۳۷) از مهر ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۶۰ از صمیمیترین دوستان بامرام دوره آرمانخواهی و مبارزه دانشجویی در دانشگاه شیراز بود. بعد از بهار ۱۳۶۰ سبکهای مختلف زندگی، ما را از هم جدا کرد.
در جنبش سبز و جرس دوباره به هم رسیدیم، البته خارج از ایران و در فضای مجازی! در این پانزده سال دورادور با هم در تماس تلفنی بودیم، اما متاسفانه هرگز همدیگر را حضوری ملاقات نکردیم، و ای کاش میکردیم.
داور یکی از موفقترین، محبوبترین، پرکارترین، و متعهدترین نویسندگان طنزپرداز چهار دهه اخیر ایران است.
او مخالف حکومت استبدادی و منتقد قانونی آن بود. به دلیل قلمش چند بار زندان رفت و فشار مضاعف بر او به خروجش از کشور انجامید.
او برای رهایی مردم ایران توسل به قدرت خارجی را خط قرمز میدانست.
علیرغم پرکاری و خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگی سید ابراهیم نبوی به سختی میگذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد و برای امرار معاش به رسانههای ثروتمند ایرانستیز خارج از کشور نزدیک شود. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.
داور دلتنگ ایران بود. میخواست به وطنش برگردد.
این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایراندوست و چیرهدستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.
من شنونده درد دل بسیاری از مردان و زنان ایرانی مقیم خارج بودهام که آرزویشان بازگشت و مردن در کشورشان است، اما از این نظام و این شیوه زمامداری ناکارآمد فاسد بیزارند.
تا زمانی که تأمین رضایت و رفاه مردم ایران بالاتر از سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی (حذف اسرائیل جنایتکار از صحنه روزگار) نباشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
باید حکومت عرفی را به رسمیت شناخت و با ولایت مطلقه فقیه برای همیشه وداع گفت. اکثریت مردم به دنبال تغییر اساسی از صدر تا ذیل به شکل مسالمتآمیز هستند.
داور روحی لطیف داشت. دلتنگی، افسردگی و رنج دوری از ایران به تصمیمی اندوهبار انجامید، که دل خانواده، دوستان و علاقهمندان فراوان او را شکست.
از خودکشی در هیچ شرایطی نمیتوان دفاع کرد. همچنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکستخورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
مسببان این رنج بزرگ مشمول لعن ملت ایران هستند. برای داور طلب آمرزش میکنم و به فرزندانش تسلیت میگویم.
حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم). نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۱، ۵۳۲ صفحه.
توحید آشوری و منتقدانش
توحیدآشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
**توحید آشوری و منتقدانش
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم**
مهمترین منتقدان توحید آشوری بهشتی، مطهری، مفتح، سبحانی، و مکارم شیرازی بوده،
و تنها تکفیرگر او خزعلی.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم کرده است.
انتقادات بهشتی در حاشیۀ انتقادی بر کتاب آشوری:
تفسیر بهرأی و ترجمههای بیپایهٔ آیات؛
و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی و غفلت از دیگر ابعاد اسلام.
آشوری حداقل پنج بار با مطهری دیدار داشته است.
مطهری و مفتح برای گفتگو با آشوری بهقم میروند، اما آشوری در جلسهٔ گفتگو حاضر نمیشود.
در ایستگاه اتوبوس او را میبینند. میپرسند چرا نیامدی؟
گفت تا مطهری دست از اشرافیگری برندارد قابل صحبت نیست. برهان قاطع بر اشرافیگری آنها هم ترددشان با ماشین سواری بوده است!
اهم نقدهای منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است؛
امکان اتحاد ما با مارکسیستها وجود ندارد؛
او نمیفهمد دارد چه میگوید. شنیدهام گروههای الحادی از حماقت او سوءاستفاده میکنند؛
گزارش دروغ از جلسهاش با مطهری برای هواداران.
مطهری، بهشتی و همفکرانشان آنچه در توان داشتند در زمینهٔ جدال احسن، گفتگوی علمی، اقامهٔ دلیل و خیرخواهی نسبت به آشوری کوتاهی نکردند، آنکه در این زمینه بهشدت مقصر است شخص آشوری است نه منتقدانش.
سبحانی و مکارم در پاسخهای جداگانه بهنامه ناشر:
این کتاب یک اشکال دارد و آن اینکه سراپا اشکال و برداشت غلط است.
اهم اشکالات مصباح:
تفسیر مادی قرآن،
بیاشکال دانستن ماتریالیسم فلسفی،
تظاهر شدید بهزهد،
افترای جواز ازدواج دستهجمعی در خانهٔ تیمی، ا
نتقاد از دستگاه روحانیت سنتی و حتی شیخ انصاری.
مصباح علیرغم نقد بسیار تند، آشوری را تکفیر نکرده است.
در حکم دادگاه هم نام مصباح نیامده است.
خزعلی نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ آشوری را کمونیست اعلام کرد.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
متأسفانه آشوری همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
بازرگان در سال ۱۳۶۳ شریعتی و آشوری که دین را وسیلهای برای تغییرات اجتماعی، سیاسی میدیدند نقد کرده است.
عین صاد در ۱۳۶۹ سه نقد به آشوری دارد:
مارکسیستزدگی، احساساتی بودن، و عدم تفکیک خطوط.
از تاریخ عبرت بگیریم، تا نه کسی واقعا تکفیر شود،
و نه کسی هر انتقادی ولو حق را بهتکفیر تعبیر کند و عملاً باب انتقاد را مسدود نماید.
#فایل_صوتی
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
توحید آشوری و خامنهای
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش دوم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
**توحید آشوری و خامنهای
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش دوم**
به شهادت تقریرات موجود، آشوری حداقل به مدت چهارده سال، از سال ۱۳۳۳ در دروس خارج فقه و اصول آقای میلانی شرکت کرده است.
یکی از آثار منتشرنشده آشوری «برداشتی از قرآن» تفسیر سورههای حمد و بقره بهشیوه انقلابی است.
توحید آشوری در سال ۱۳۵۵ با دو ویرایش، حداقل سه بار چاپ شده است.
با اینکه تعداد صفحات دو ویرایش بهظاهر یکی است، اما هفت صفحه بهکتاب افزوده شده است.
مراد آشوری از توحید، «یکتاسازی» یا سوسیالیسم است.
او از جهانبینی الهی دفاع کرده و در سراسر کتابش شخصا موحد است.
خداناباورانی که برای رهایی انسانها مبارزه نمیکنند، و انگیزه مادی و حیوانی دارند، مشرک هستند.
همچنانکه موحدانی که در عمل مستبد و استثمارگر یا مدافع استبداد و استثمار هستند هم عملا مشرک محسوب میشوند، و باید با آنان مبارزه کرد.
آشوری در پاورقی پرمناقشه افزوده بهویرایش دوم، جمعی از خداناباوران اهل مبارزه را هم عملا ملحق به قلمرو توحید نمود.
این پاورقی مهمترین مستمسک حکم ارتداد نویسندهای شد که در نظر و عمل مسلمان بود.
آشوری کتابش را قبل از انتشار برای اظهار نظر بهخامنهای داده بود.
کتاب بر اساس تأییدنامه کتبی خامنهای بهناشر منتشر شده است!
خامنهای از حوالی سال ۱۳۵۶ در زمرۀ منتقدان آشوری قرار گرفت، متدینین را از پرداخت وجوهات شرعیه بهآشوری و دعوت وی به مجالس مذهبی منع کرد.
حواشی خامنهای بر «جریانها و سازمانهای سیاسی مذهبی ایران» رسول جعفریان که در سال ۱۳۸۵ به کتاب افزوده شده، با روایت متقدم ایشان چند اختلاف جدی دارد.
خامنهای که ادعا کرده بود «مطالب کتاب توحید از من است و آشوری به نام خودش چاپ کرده است»،
یا توحید آشوری شرح «جزوۀ توحید» من است،
در روایت متأخر، آنرا «شرح بیرون از متن» نامید!
اگر آشوری در زمان انتشار توحید متاثر از مجاهدین خلق بوده باشد،
چگونه خامنهای برای چاپ کتاب چنین فرد منحرفی به ناشر خود نامه نوشت!؟
و چگونه چند ماه بعد از انتشار کتاب،
آشوری را «مردی زحمتکش، فاضل و متدین» میدانسته که «اگر همینگونه ادامه دهد در آینده اسلامشناس بزرگی خواهد شد»
و با نظر آنها که گفته بودند آشوری در کتاب توحیدش کمونیست شده است مخالفت کرده بود؟!
خامنهای در کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن» «جامعۀ بیطبقۀ توحیدی» را بهرسمیت شناخته است.
این کتاب و مقالۀ «روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا» با کتاب توحید آشوری همسو هستند!
به احتمال قوی «جزوۀ توحید» خامنهای تفاوت چندانی با توحید آشوری ندارد.
بهترین راه ابطال این ادعا، انتشار «جزوۀ توحید» است.
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران
مطالعۀ موردی ادعای تکفیرگریزی مقام رهبری
قسمت اول:مراجع تقلید و حکم ارتداد
**تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران
مطالعۀ موردی ادعای تکفیرگریزی مقام رهبری
قسمت اول: مراجع تقلید و حکم ارتداد**
در دوران زعامت آقای خمینی هیچ مرجع تقلیدی غیر از ایشان حکم ارتداد و تکفیر صادر نکرده است.
با توجه به عدم باور دیگر مراجع آن زمان به ولایت مطلقۀ فقیه، آنها صدور حکم ارتداد و تکفیر را مختص ولی امر نمیدانستند.
گزارۀ (الف۱): «بنیانگذار جمهوری اسلامی به مراجع تقلید اجازۀ صدور حکم ارتداد و تکفیر نداده بود» ادعایی باطل است.
از دومین رهبر جمهوری اسلامی دربارۀ حکم ارتداد نه فتوایی منتشر شده، نه بحثی استدلالی.
«سیاست إعلامی» مقام رهبری نفی تکفیر، و تشویق نقد علمی بوده است.
نوری همدانی، مظاهری، و مکارم شیرازی در مهر ۱۳۷۸ نمایشنامۀ «کنکور در وقت ظهور» در نشریۀ دانشجویی موج را مصداق توهین به مقدسات و اهانت به امام زمان تشخیص دادند.
حکم ارتداد (منجر به قتل فجیع رافق تقی در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۰ در باکو) از سوی فاضل لنکرانی (آذر ۱۳۸۵) صادر شد.
به دلیل وامداری سنگین مقام رهبری به فاضل لنکرانی در اخذ گواهی اجتهاد مطلق (۱۳۶۹) و معرفی به عنوان مرجع جایز التقلید (۱۳۷۳) هیچ عکسالعملی از سوی مقام رهبری نسبت به حکم موهون ارتداد رافق تقی ابراز نشد.
مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و علوی گرگانی در اسفند ۱۳۸۹ در پاسخ برخی نهادهای امنیتی حکم به ارتداد مؤسس عرفان حلقه دادند، اما در استفتای مجدد در شهریور ۱۳۹۴ حکم ارتداد تکذیب شد!
در پاسخ برخی نهادهای حکومتی، سبحانی، صافی گلپایگانی، علوی گرگانی، مکارم شیرازی، ملکوتی و نوری همدانی در بهار ۱۳۹۱ حکم به ارتداد یا سابّ النبی بودن خوانندۀ ترانه نقی دادند.
کلیه موارد تکفیر در این مقطع در پی استفتای نهادهای امنیتی از مراجع تقلید صورت گرفته است.
از مراجع تقلید صادرکنندۀ حکم ارتداد، یکی با صدور سه حکم ارتداد در ردیف اول است: مکارم شیرازی.
سه نفر با صدور دو حکم ارتداد در ردیف دوم هستند: نوری همدانی، صافی گلپایگانی و علوی گرگانی.
و چهار نفر با صدور یک حکم ارتداد در رتبۀ سوم قرار میگیرند: سبحانی، مظاهری، ملکوتی و فاضل لنکرانی.
البته فاضل لنکرانی با صادر کردن حکم ارتداد منجر به قتل فوق ستاره است.
دومین رهبر جمهوری اسلامی عملاً صدور حکم ارتداد و تکفیر را به مراجع تقلید واگذار کرده است، چرا که به قبح چنین احکامی واقف است.
در دوران زعامت خامنهای حداقل دوازده حکم به ارتداد از سوی دوازده مرجع تقلید صادر شده است.
بنابراین گزارۀ (الف۲): «دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران به مراجع تقلید اجازۀ صدور حکم تکفیر نداده است» ادعایی باطل است.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago