?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
روباه گفت: -این هم از آن چیزهایی است که پاک از خاطرها رفته. این همان چیزی است که باعث میشود فلان روز با باقی روزها و فلان ساعت با باقی ساعتها فرق کند. مثلا شکارچیهای ما میان خودشان رسمی دارند و آن این است که پنجشنبهها را با دخترهای ده میروند رقص. پس پنجشنبهها بَرّهکشانِ من است: برای خودم گردشکنان میروم تا دم مُوِستان. حالا اگر شکارچیها وقت و بی وقت میرقصیدند همهی روزها شبیه هم میشد و منِ بیچاره دیگر فرصت و فراغتی نداشتم.
به این ترتیب شهریار کوچولو روباه را اهلی کرد.
لحظهی جدایی که نزدیک شد روباه گفت: -آخ! نمیتوانم جلو اشکم را بگیرم.
شهریار کوچولو گفت: -تقصیر خودت است. من که بدت را نمیخواستم، خودت خواستی اهلیت کنم.
روباه گفت: -همین طور است.
شهریار کوچولو گفت: -آخر اشکت دارد سرازیر میشود!
روباه گفت: -همین طور است.
-پس این ماجرا فایدهای به حال تو نداشته.
روباه گفت: -چرا، واسه خاطرِ رنگ گندم.
بعد گفت: -برو یک بار دیگر گلها را ببین تا بفهمی که گلِ خودت تو عالم تک است. برگشتنا با هم وداع میکنیم و من به عنوان هدیه رازی را بهات میگویم.
شهریار کوچولو بار دیگر به تماشای گلها رفت و به آنها گفت: -شما سرِ سوزنی به گل من نمیمانید و هنوز هیچی نیستید. نه کسی شما را اهلی کرده نه شما کسی را. درست همان جوری هستید که روباه من بود: روباهی بود مثل صدهزار روباه دیگر. او را دوست خودم کردم و حالا تو همهی عالم تک است.
گلها حسابی از رو رفتند.
شهریار کوچولو دوباره درآمد که: -خوشگلید اما خالی هستید. برایتان نمیشود مُرد. گفتوگو ندارد که گلِ مرا هم فلان رهگذر میبیند مثل شما. اما او به تنهایی از همهی شما سر است چون فقط اوست که آبش دادهام، چون فقط اوست که زیر حبابش گذاشتهام، چون فقط اوست که با تجیر برایش حفاظ درست کردهام، چون فقط اوست که حشراتش را کشتهام (جز دو سهتایی که میبایست شبپره بشوند)، چون فقط اوست که پای گِلِهگزاریها یا خودنماییها و حتا گاهی پای بُغ کردن و هیچی نگفتنهاش نشستهام، چون او گلِ من است.
و برگشت پیش روباه.
گفت: -خدانگهدار!
روباه گفت: -خدانگهدار!... و اما رازی که گفتم خیلی ساده است:
جز با دل هیچی را چنان که باید نمیشود دید. نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمیبیند.
شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد: -نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمیبیند.
-ارزش گل تو به قدرِ عمری است که به پاش صرف کردهای.
شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد: -به قدر عمری است که به پاش صرف کردهام.
روباه گفت: -انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زندهای نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی. تو مسئول گُلِتی...
شهریار کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد: -من مسئول گُلمَم.
📚 شازده کوچولو، ترجمه احمد شاملو
@ElMazdakAli
آن وقت بود که سر و کلهی روباه پیدا شد.
روباه گفت: -سلام.
شهریار کوچولو برگشت اما کسی را ندید. با وجود این با ادب تمام گفت: -سلام.
صداگفت: -من اینجام، زیر درخت سیب...
شهریار کوچولو گفت: -کی هستی تو؟ عجب خوشگلی!
روباه گفت: -یک روباهم من.
شهریار کوچولو گفت: -بیا با من بازی کن. نمیدانی چه قدر دلم گرفته...
روباه گفت: -نمیتوانم بات بازی کنم. هنوز اهلیم نکردهاند آخر.
شهریار کوچولو آهی کشید و گفت: -معذرت میخواهم.
اما فکری کرد و پرسید: -اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: -تو اهل اینجا نیستی. پی چی میگردی؟
شهریار کوچولو گفت: -پی آدمها میگردم. نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: -آدمها تفنگ دارند و شکار میکنند. اینش اسباب دلخوری است! اما مرغ و ماکیان هم پرورش میدهند و خیرشان فقط همین است. تو پی مرغ میکردی؟
شهریار کوچولو گفت: -نَه، پیِ دوست میگردم. اهلی کردن یعنی چی؟
روباه گفت: -یک چیزی است که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است.
-ایجاد علاقه کردن؟
روباه گفت: -معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچهای مثل صد هزار پسر بچهی دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا میکنیم. تو واسه من میان همهی عالم موجود یگانهای میشوی من واسه تو.
شهریار کوچولو گفت: -کمکم دارد دستگیرم میشود. یک گلی هست که گمانم مرا اهلی کرده باشد.
روباه گفت: -بعید نیست. رو این کرهی زمین هزار جور چیز میشود دید.
شهریار کوچولو گفت: -اوه نه! آن رو کرهی زمین نیست.
روباه که انگار حسابی حیرت کرده بود گفت: -رو یک سیارهی دیگر است؟
-آره.
-تو آن سیاره شکارچی هم هست؟
-نه.
-محشر است! مرغ و ماکیان چهطور؟
-نه.
روباه آهکشان گفت: -همیشهی خدا یک پای بساط لنگ است!
اما پی حرفش را گرفت و گفت: -زندگی یکنواختی دارم. من مرغها را شکار میکنم آدمها مرا. همهی مرغها عین همند همهی آدمها هم عین همند. این وضع یک خرده خلقم را تنگ میکند. اما اگر تو منو اهلی کنی انگار که زندگیم را چراغان کرده باشی. آن وقت صدای پایی را میشناسم که باهر صدای پای دیگر فرق میکند: صدای پای دیگران مرا وادار میکند تو هفت تا سوراخ قایم بشوم اما صدای پای تو مثل نغمهای مرا از سوراخم میکشد بیرون. تازه، نگاه کن آنجا آن گندمزار را میبینی؟ برای من که نان بخور نیستم گندم چیز بیفایدهای است. پس گندمزار هم مرا به یاد چیزی نمیاندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر میشود! گندم که طلایی رنگ است مرا به یاد تو میاندازد و صدای باد را هم که تو گندمزار میپیچد دوست خواهم داشت...
خاموش شد و مدت درازی شهریار کوچولو را نگاه کرد. آن وقت گفت: -اگر دلت میخواهد منو اهلی کن!
شهریار کوچولو جواب داد: -دلم که خیلی میخواهد، اما وقتِ چندانی ندارم. باید بروم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر در آرم.
روباه گفت: -آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند میتواند سر در آرد. انسانها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکانها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدمها ماندهاند بیدوست... تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن!
شهریار کوچولو پرسید: -راهش چیست؟
روباه جواب داد: -باید خیلی خیلی حوصله کنی. اولش یک خرده دورتر از من میگیری این جوری میان علفها مینشینی. من زیر چشمی نگاهت میکنم و تو لامتاکام هیچی نمیگویی، چون تقصیر همهی سؤِتفاهمها زیر سر زبان است. عوضش میتوانی هر روز یک خرده نزدیکتر بنشینی.
فردای آن روز دوباره شهریار کوچولو آمد.
روباه گفت: -کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب میشود و هر چه ساعت جلوتر برود بیشتر احساس شادی و خوشبختی میکنم. ساعت چهار که شد دلم بنا میکند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدرِ خوشبختی را میفهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟... هر چیزی برای خودش قاعدهای دارد.
شهریار کوچولو گفت: -قاعده یعنی چه؟
@ElMazdakAli
🔊 اینم یعنی برقص که رقصیدنت قشنگه!
▪️به نام #زن_زندگی_آزادی
افتخار داشتم امروز با خانم «نرگس محمدی» مبارز مدنی و برنده جایزه صلح نوبل، دیدار و گفتگو کنم. خانم محمدی در مرخصی درمانی است و ما نگران وضعیت سلامت او هستیم. هرچند که خوشبختانه عوارض عمل جراحی را پشت سر گذاشته و در این دیدار خانم محمدی را مثل همیشه پر انرژی و باصلابت دیدم. هنگام گفتگو درباره مباحث روز هم لحن مصمم او برای من و دیگران بسیار جالب توجه و دلگرمکننده بود.
به امید آزادی و سربلندی ایران
یک نظر مناقشه برانگیز که که احتمالا مورد نقد قرار بگیرد، اما از گوینده ای که چارچوب فکری قابل تاملی دارد؛ ? سقوط #بشار_اسد ضربتی سخت به ایدئولوژی #امت_گرایی بود؛ ایدئولوژیای که ایران را برای مفهوم موهوم #امت مصرف کرده و ارزشی برای #منافع_ملی قائل نبوده.…
یک نظر مناقشه برانگیز که که احتمالا مورد نقد قرار بگیرد، اما از گوینده ای که چارچوب فکری قابل تاملی دارد؛
? سقوط #بشار_اسد ضربتی سخت به ایدئولوژی #امت_گرایی بود؛ ایدئولوژیای که ایران را برای مفهوم موهوم #امت مصرف کرده و ارزشی برای #منافع_ملی قائل نبوده. در میانه نیرومندی روزافزون #گفتمان_ایران در جامعه ایرانی، منتظر حمایت امت گرایان از #قوم_گرایی باشید؛ اتحادی بر پایه #نفرت_از_ایران
✅ «درسهایی از اپوزیسیون سوریه برای مخالفان جمهوری اسلامی»
تجربهی نیروهای #اپوزیسیون سوریه در مواجهه با بشار اسد، حاوی درسهای مهمی برای هر جنبش مخالف دیگر، از جمله مخالفان جمهوری اسلامی است:
خشونت به پیروزی نمیانجامد
اپوزیسیون سوریه پس از سالها جنگ داخلی خونین دریافت که استفاده از #خشونت و قتلعام، نه تنها موجب پیروزی نمیشود بلکه شکافهای اجتماعی را عمیقتر میکند و قدرتهای جهانی را به سود حکومت مستقر بسیج میکند.
اعتمادسازی میان مردم ضروری است
بدون ایجاد حس اعتماد میان تمام اقشار جامعه، بهویژه میان گروههایی که دیدگاههای متفاوتی دارند، امکان بسیج اجتماعی و در نهایت پیروزی وجود ندارد. جامعه باید باور کند که اپوزیسیون بدیلی برای آیندهای بهتر است، نه نسخهای دیگر از بحران.
تمرکز بر هدف اصلی، پرهیز از اختلافافکنی
مخالفان اسد فهمیدند که موفقیت در گرو تمرکز بر هدف اصلی (سقوط حکومت) و پرهیز از بحثهای تفرقهافکن مانند نوع دقیق حکومت آینده است. این مسائل باید به دوران پس از تغییر حکومت واگذار شود.
جذب نیروهای خاکستری و بدنه حکومت
جلب حمایت بخشی از #ارتش، مقامات سیاسی و حتی تکنوکراتهای نزدیک به حکومت، تضمینی برای انتقال آرامتر قدرت است. بدون این حمایتها، دستیابی به ساختار قدرت پایدار دشوار میشود.
همکاری با قدرتهای منطقهای و جهانی
اپوزیسیون سوریه دریافت که بدون تعامل و تضمین منافع بازیگران منطقهای و بینالمللی، امکان تغییر قدرت به شکلی موثر وجود ندارد. کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی باید مطمئن شوند که منافعشان در آینده تضمین میشود.
6- ائتلاف در فاز سرنگونی، تضمینی برای دوران گذار نیست
مهمترین درسی که باید در ذهن داشت این است که اتحاد و ائتلافی که برای سرنگونی حکومت شکل میگیرد، لزوماً به دوران گذار و تشکیل یک حکومت پایدار و کارآمد منتقل نمیشود. تفاوتهای عمیق میان گروههای ائتلافی در دوران پس از سقوط حکومت ممکن است بحرانی جدید ایجاد کند، مگر آنکه برنامهریزی دقیق و چشماندازی مشترک برای آینده وجود داشته باشد.
? یاد خانم اوکانر بخیر
? Drink Before the War
by: #SineadOConnor
(کار دیگهای که ازمون برنمیاد، قبل از جنگ حداقل یه درینکی بزنیم!)
?ویدئو لیریک همین قطعه?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago