?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
بعضی به غلط توهم کرده اند که شعر فارسی را ایرانیان از عرب اقتباس کرده باشند، زینهار این پندار نامعقول نابجا را به خاطر نباید راه داد؛ زیرا که شعر و موسیقی جزو غرایز ذوقی، بلکه طبیعی هر ملتی است و امور غریزی قابل تحمیل و تقلید نیست. اکنون بشنوید تا مطلبی را بطور خلاصه عرض کنم.
شعر و موسیقی و رقص همزاد یکدیگرند. یعنی مادر ذوق و طبع، این هر سه فرزند را به یک شکم زاییده است.چرا؟ برای اینکه تناسب موزونیت، چون به قالب الفاظ درآمد شعر است و اگر همین موزونی و هم آهنگی بصورت نغمه تجلی کرد، موسیقی است و اگر بصورت حرکات خارجی درآمد، رقص است. همانطور که برای موسیقی و انواع رقص ها که مابین ملل و اقوام مختلف معمول است، نمیتوان مبدأ تکون و تاریخ پیدایش (ببخشید کلمۀ "پیدایش" را که از اغلاط مشهور است اینجا به کار بردم) نمی توان معین کرد، شعر و شاعری را هم نمی توان معلوم کرد که در چه تاریخ ایجاد شده است. بشر تا بوده، شعر و موسیقی و رقص را با هم داشته است، آن بحث که در تاریخ ادبیات راجع به اولین شاعر فارسی میشود، مبحث جداگانه ایست که مربوط به شعر اصلی طبیعی نیست. باز همانطور که موسیقی و رقص های خاص ملل و اقوام را نمیشود به ملت دیگر تحمیل کرد، شعر هم قابل تحمیل نیست و بطور کلی امور ذوقی مولود خصایص فطری افراد و اقوام بشری است.
استاد علامه جلال الدین همایی، مقالات ادبی، ص ٣٨، نشرهما
( بخشی از مقاله "رودکی و اختراع رباعی")
✅ سیزدهم دیماه، زادروز جلالالدین همایی (۱۲۷۸-۱۳۵۹ش)
?????????
یادداشتهای بیسرنوشت...
✓شمارهی: ۲۶
خستهام
مثل ماه در شبهای دی ماه که هرچه جان میکَند، صبح نمیشود.
غمگینم
مثل غروبهای آبان
که خورشید بیرمقِ نارنجی بر فرش اتاق چنگ میاندازد و روز را به سرعت از پشت پنجره اتاق جمع میکند.
رفتگرها به خانه برمیگردند
کارمندها به فروشگاهها میروند
زنان از نانوایی میآیند
کودکان دبستانی با اشک و اکراه مشق مینویسند.
بوی زباله با بوی خریدهای تازه با عطر نان در هم میپیچد و شهر پر میشود از ابهامهای بیپاسخ.
ماه در آسمان سرد سرک میکشد و شب در ادامهی تیک تاک ساعت دیواری تنهایی را تکرار میکند.
کجاست آنکه بیاید و اینهمه رنج را یکجا بخرد
کجاست آنکه بیاید و نان گرم را در میان سفرههای سرد پخش کند، ماه را بر سفره بنشاند، گوشیهای همراه را خاموش کند و نگاهها را در هم بنشاند؟
کجاست آنکه در کوچهها خورشید را به جای لامپهای کممصرف ریسه ببندد و ماه را به جای ماهوارهها در خانهها پخش کند؟ کجاست....
انارها را در سکوت دانه میکنم و شبِ دی ماه در صدای ساعت دیواری ادامه دارد....
????????
❄?❄?❄?❄?❄
ای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهی مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گلاندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطهی شیراز
ره نیست تو پیرامُن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیدهی سعدی
گر دیده به کس بازکند روی تو دیده
❄?❄?❄?❄?❄
❌️اگر انگیزه ندارید...
❌️ اگر از خوشیهای کوچک
لذت نمیبرید....
❌️اگر دیر یا سخت
خوشحال میشوید...
❌️اگر جنگندگی کافی
و حوصله لازم
برای ادامه دادن زندگی ندارید...
این فایل صوتی
از سخنرانی استاد بسیار ارجمند
دکتر آذرخش مکری
برای شماست
بسیار با دقت و حوصله بشنوید
و برای هر کسی که به شنیدنش نیاز دارد
بفرستید
✨⬅️✨⬅️✨⬅️✨⬅️✨
#برداشت_های_پاییزی
(شماره 1)/ #سهراب_سپهری
?من وضو با تپش پنجره ها می گیرم...
✅تپش معمولا با صدا و حرکت همراه است
✅تپیدن پنجره: می تواند معنای باز و بسته شدن آن را بدهد.
✅بازو بسته شدن پنجره: ارتباط با دیگران، هوای تازه وآمدن نور بیشتر به داخل خانه است.
✅وضو: آماده شدن برای نماز و ارتباط با خداوند است.
❓آیا نمی شود از این سطر فهمید که؛ من برای ارتباط با خداوند حتی، به ارتباط با انسانها نیاز دارم و راه من به سوی خداوند از میان انسان ها می گذرد.
و رابطه و عشق، عین نماز است.
♨️نظر شماجیه؟
✨⬅️✨⬅️✨⬅️✨⬅️✨
????????
امروز به مناسبتی، سطری از این شعر سپهری را از حافظه برای دوست عزیزی خواندم و سپس وسوسه شدم یک بار دیگر و بعد از مدتها آن را دوباره بخوانم... انصافا هنوز زیباست:
پشت کاجستان ، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر
و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن،
و حیاط.
من
و دلتنگ، و این شیشه خیس.
می نویسم
و فضا.
می نویسم
و دو دیوار
و چندین گنجشک..
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد.
یک نفر می شمرد.
یک نفر می خواند.
زندگی یعنی : یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی ؟
دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد
و هنوز ، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.
قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.
?????????
:
پیام #حافظ و توصیه ی #استاد_محمدرضا_شجریان به ما برای تمام عمر...
در صبح 17 مهر که از قضا سالکوچ استاد شجریان است و خسته از مراسم دیروز و خسته تر از شب نخوابی، به دیوان حافظ پناه بردم، با صدای رسا برایم خواند و خواب چهل ساله از سرم پرید:
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید...
و بلند شدم از رختخواب، از کسالت و به زندگی و به کوچه و به کار زدم.
ای کاش می شد به توصیه ی حافظ و شجریان، همو شد که ایشان می گویند.
17 مهرماه سالکوچ استاد شجریان عزیز و سپس 20 مهرماه، یادروز حافظ بزرگ، گرامی و جاودان باد.
می روم تا مثل هر روز به آغوش صدای فرهنگ اصیلم پناه ببرم.
امروز حتما اگر شده یک بیت از حافظ و یک دقیقه از شجریان بخوانید و بشنوید...
همین!
17 مهرماه 1403
پ. ن:
دیشب مراسم بزرگداشت حافظ با حضور استاد عزیزم دکتر #قدمعلی_سرامی در دلیجان برگزار شد و ایشان انقدرررر برایمان گفتند و خواندند که در شگفتی ها و زیبایی های شاهنامه و مثنوی و حافظ و سپس انرژی و حافظه و دانش و بینش خود ایشان، مست مست شدیم.
عمر استاد سرامی هم بلند و باعزت باد...
به زودی از ایشان خواهم گفت?
?✨?✨?✨?✨?
????????
صبحها وقتی خورشید در میآید،
متولد بشویم...!
هیجانها را پرواز دهیم!
روی ادراک، فضا، رنگ صدا...!
آسمان را بنشانیم،
میان دو هجای هستی...!
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم...!
15 مهرماه زادروز #سهراب_سپهری عزیز، گرامی باد.
????????
????????
مثل زنِ در آینه، من نیز غمگینم
از وحشت فردای وهمانگیز غمگینم
مانند صبح زخمی و ویران نیشابور
بعد از هجوم لشکر چنگیز غمگینم
مانند یک اعدامیِ چشم انتظار عفو
در گرگ و میش صبح حلقآویز، غمگینم
ستارخانم _روح سرگردان آزادی_
از سرنوشت این همه تبریز غمگینم
همچون خیابانهای خیس آخر آذر
پاییز در پاییز در پاییز غمگینم
نه با شراب آرامم و نه بیشراب آرام
در هر دو حالِ مستی و پرهیز غمگینم
تاریخ هرکس در دلِ آیینهاش پیداست؛
شکلِ زنِ در آینه من نیز غمگینم!
????????
?✨?✨?✨?✨
بر او ببخشایید
بر او که گاهگاه
پیوند دردناک وجودش را
با آبهای راکد
و حفرههای خالی از یاد میبرد
و ابلهانه میپندارد
که حق زیستن دارد
بر او ببخشایید
بر خشم بی تفاوت یک تصویر
که آرزوی دوردست تحّرک
در دیدگان کاغذیش آب میشود
✨?✨?✨?✨
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago