♨️ به چاپ سوم رسید

🔅عنوان کتاب: حقوق شهروندی زنان در ایران بین دو انقلاب
▫️نويسندگان: هادی نوری و صدیقه مسیب نیا
▪️ناشر: کتاب پارسه
🔹سال: ۱۴۰۳ (۱۳۹۶)

#اندیشه_سوم | #هادی_نوری
https://t.me/dr_hadinoori

♨️ ماکس وبر: معرفت یا سیاست

عطش کسب معرفت تنها یکی از عناصر طبیعت وبر بود چون او نه تنها ژرف اندیش که فعال و نه تنها پذیرا بلکه از نگرش خلاقانه نسبت به زندگی اجتماعی بهره مند بود. پژوهش های وبر، برغم عمق و قدرت شان، تنها در حکم جنبه های فرعی زندگی او بودند. وبر در باطن یک سیاستمدار بود، یک میهن پرست پرشور و حرارت که می بیند کشورش در مسیر نادرستی گام بر می دارد و با اشتیاق آرزوی رهبری آن را در سر می پروراند؛ اما شرایط موجود او را از رسیدن به آرزویش باز می داشت. در واقع، او مدت زمان طولانی در این تردید به سر می برد که آیا حرفه دانشگاهی را که استعدادهای او برای آن کار مقدر شده است بپذیرد یا خیر. بویژه آنکه بنظر می رسد وبر در سال های جوانی خود دانش پژوهشی را شغل ثانویه اش می دانست تا دلمشغولی اصلی اش.

مسایل سیاسی و اجتماعی در کانون توجه او قرار داشتند. طبع او تمنای نبردهای آتشین و تاکتیک های رعب انگیز داشت. او همیشه در حسرت مسئولیت فرماندهی زندگی های انسانی بود. اما سرانجام به حرفه دانشگاهی بازگشت که مقدر بود در آن به موفقیتی بزرگ نایل گردد. اگرچه عرصه سیاست را به کلی رها نکرد. چنان که به برنتانو گفته بود: «موفقیتی که من در حرفه دانشگاهی ام بدست آوردم چیزی بود که نه برای آن تقلاء نمودم و نه آن را مطالبه می کردم. من نسبت به آن تاحدی بی تفاوت هستم چون به این مسأله من پاسخ نگفت که آیا این حرفه خاص واقعا خط سیر ویژه من است».

همین امر تلاش او را برای ورود به عرصه سیاست عملی به تأخیر انداخت. در سال 1897 نامزدی حزب لیبرال را برای مجلس فدرال آلمان (رایشتاگ) رد نمود. در این لحظه تعیین کننده و مهم، عناصر اندیشه ورزانه بر جنبه فعال طبیعت او غلبه نمود. و یا زمانی که در لیست انتخاباتی حزب دموکرات فرانکفورت قرار گرفت و بعد از سوی مقام های رده بالای حزب کنار نهاده شد، به حرفه دانشگاهی بازگشت اما معلمی را تنها شکل فعالیت خود قرار نداد.

همسر او یکبار پرده از روی این باور او برداشت که ملت مطمئنا او را فراخواهد خواند. کلمات با ابهت او، «بله، من این احساس را دارم چنان که گویی زندگی چیز مهمی را از من دریغ کرده است» دلیلی بر آرزوهای پنهانی اوست. با این همه، وبر در سال 1920 درگذشت بی آن که از سوی ملت خود فراخوانده شود.

🔮 کتاب: ماکس وبر و نظریه سیاست مدرن
▪️نویسنده: دیوید بیتهام
▪️مترجم: هادی نوری
▪️ناشر: ققنوس
▪️سال ۱۳۸۵

#اندیشه_سوم | #هادی_نوری
https://t.me/dr_hadinoori

♨️ از هرگونه کانونی جهانی‌زدایی کنید

تلاش برای تأسیس #جامعه‌شناسی_غیراستعماری مستلزم استانی‌سازی یا جهانی‌زدایی از جامعه‌شناسی است. این بدان معنا نیست که نویسندگان مرتبط با کانون جامعه‌شناسی باید از کتاب‌های درسی و برنامه‌های درسی حذف شوند. بلکه، این امر مستلزم تحلیل هر چه بیشتر زمینه آثار نویسندگان، و میزان ارتباط عملی نظریه‌های ظاهراً جهانی آن‌ها با زمینه اجتماعی-تاریخی بسیار خاصی است که می‌توانیم اندیشه اجتماعی آن‌ها را در آن زمینه قرار دهیم.

همان‌طور که العطاس و سینها در مورد آموزش نظریه اجتماعی کلاسیک در سنگاپور اظهار داشتند، ما از طریق رد اندیشه جهانی‌بودن کانون اروپامحور به این نتیجه نمی‌رسیم که نویسندگان این کانون برای جامعه‌شناسی مفید نیستند.
برای مثال، مثلث مقدس مارکس، وبر و دورکیم را در نظر بگیرید. هر کدام از این سه اندیشمند اغلب در مقام ارائه‌دهنده نوعی نظریه جهانی مدرنیته یا سرمایه‌داری به ما معرفی می‌شوند. با این همه، تحلیل هر سه اندیشمند از چنین فرآیندهای اجتماعی تا حد زیادی در چارچوب جوامع غربی صورت گرفت و نتوانستند به بررسی انتقادی مدرنیته‌های جایگزین در جنوب، یا پیوندهای بین مدرنیته در غرب و توسعه‌نیافتگی بقیه جهان از طریق استعمار بپردازند. لذا، هر یک از مارکس، وبر و دورکیم برای تقویت فهم خود از مدرنیته و سرمایه‌داری اروپایی - به‌جای تولید نظریه‌هایی جهانی - در واقع بر افسانه تفاوت استعماری تکیه کردند.

برای مثال، مارکس عنوان کرد که جوامع «آسیایی» فاقد سازمان اجتماعی و اقتصادی لازم جهت گذار به سرمایه‌داری هستند؛ وبر اخلاق پروتستانی (پیش‌نیاز سرمایه‌داری) را در مقابل تنبلی یا معنویت‌گرایی هندوئیسم، اسلام و کنفوسیوس قرار داد؛ در حالی که دورکیم به مطالعه مردم بومی به‌مثابه ابزاری برای تقابل جوامع پیشامدرن و مدرن پرداخت. هر یک از این سه اندیشمند با کلیت‌بخشی به جهان استعمارشده چونان جهانی پیشامدرن سعی در معرفی تحلیل خود از مدرنیته و سرمایه‌داری در غرب به‌سان یک حقیقت جهانی داشتند.

در نتیجه، قرار دادن نویسندگان کانونی در زمینه آن‌ها به ما امکان می‌دهد تا به‌جای فرض جهانی‌بودگی آثارشان، نسبت به ارزیابی عناصر مفید موجود در پارادایم‌های فکری‌شان اقدام نماییم.

?کتاب استعمارزدایی از جامعه‌شناسی
نوشته‌ی علی مقجی  
ترجمه‌ی هادی نوری

کانال تلگرام هادی نوری ?

https://t.me/dr_hadinoori‌

♨️ کهن‌ترین عکس ِ طاق کسری

این عکس در سال ۱۹۲۳ گرفته شده است. تاق اصلی این کاخ بلند‌ترین تاق خشتی ساخته شده به دست انسان می‌باشد. کاخ در سال ۵۴۰ میلادی به دستور خسرو انوشیروان ساسانی ساخته‌شده‌است. بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق به‌جاست.

کانال تلگرام هادی نوری ?
https://t.me/dr_hadinoori‌

♨️سه الگوی مدیریت بحران برای رهبران جامعه:

اول، اصلاحات تدريجي نهادی به معنای استفاده از ترتيب تدريجي برخي الگوهاي استانداردشده واكنش؛

دوم، اصلاحات ویژه، جزئی و مقطعی که در آن تصمیم گیرندگان ترجيح مي دهند در برابر تغيير نهادي مقاومت نموده و هرگاه ضروري باشد اصلاحاتي ويژه را پيشنهاد نمايند، اما نه به اندازه اي كه نهادهای موجود را دستخوش تغيير سازد؛

سوم، انعطاف ناپذيري كامل نخبگان حاكم در برابر نياز به تغيير که به جاي برقراري مجدد نظم اجتماعي به مثابه زمينه ابتدايي و لازم براي فروپاشي عمل مي كند.

? کتاب فروپاشی یک امپراتوری: جامعه شناسی تاریخی ایران عهد ساسانی
? نویسنده: هادی نوری
▫️نشر: جامعه شناسان
سال انتشار: ۱۴۰۲

کانال تلگرام هادی نوری ?
https://t.me/dr_hadinoori‌

کورتوا می‌گوید: «آدم حق دارد تعجب کند که چرا کشتن انسان‌ها به امید زندگی بهتر در آینده قابل بخشش تر از قتل عام از روی عقاید نژادپرستانه است، و این‌که چرا این توهم یا تزویر شرایط کشتار را تسکین می‌دهد».

ارتکاب به عمل شر به نام عمل خیر بهتر از ارتکاب به عمل شر به‌نام شر نیست. نابود کردن آزادی به‌نام آزادی بهتر از نابود کردن آزادی به‌نام ضرورت سرکوب نیست. حتی اولی ممکن است بدتر باشد. گناه و شرارت زمانی کمتر قابل اغماض است که بوسیله افرادی انجام شود که به فضیلت اعتقاد دارند زیرا تصور بر این است که آن‌ها به اصول‌شان پایبند می‌مانند.

? کتاب: درباره توتالیتاریسم
▪️نوشته: هربرت اسپیرو، هانا آرنت و دیگران
▪️مترجم: هادی نوری
▪️ناشر: شیرازه
▪️سال ۱۳۸۵

https://t.me/dr_hadinoori