?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months, 1 week ago
شب یلدا، شب چلهیلدا واژهایست سُریانی بهمعنای زایش (همان Genesis لاتین). زایشِ «مهر» (میثرَه).
اما چله یعنی چه؟ چله همان «چهله» است؛ همچون دهه، هفته، پنجه؛ و اشارهبه چهلروز نخست زمستان (سردترین روزهای زمستان) دارد تا دهم بهمنماه که جشن سده است؛ و پساز جشن سده نیز بیستروز تاپایانِ بهمن باقیمیماند که ماهِ بهمن بهپایان میرسد و از اسفند هوا رویبه گرمترشدن میگذارد؛ برایهمین جشن شب یلدا را چلهی بزرگ و جشن سده را چلهی کوچک مینامیم که طیِ این دوچله، سختترین روزهای سردِ زمستان سپریمیشوند.
بهیاد یلدا آقافضلی
همانا فلسفهی شب یلدا که طولانیترین «شبِ» سال است در این است که مطابقبا فلسفهی شب و روز (یا یین و یانگ☯️ در اندیشهی چینی) یا سپنتامن (نیکی) و اهریمن (بدی) در اندیشهی ایرانی، روشنایی دقیقاً در اوجِ تاریکی زادهمیشود؛ و شبِ درازِ یلدا که درازترین شب — یعنی درازترین و پرشکوهترین تاریکیِ سال — است، همانشبیست که خورشید (مهر، ایزد میترا) و روشنی در این شب زادهمیشود؛ و ازهمینروست که شب درازِ یلدا نزد ایرانیان گرامی داشتهمیشود که نمادِ زایش روشنایی و خورشید در زمانهی اوجِ تاریکیست؛ و روشنی و روزگار خوشبختی را به ایرانیان نوید میدهد.
چنانچه به نمادِ یین و یانگ ☯️ بنگرید؛ در تاریکی نقطهی نوریست و در روشنی نیز نقطهی تاریکی؛ و این بهاینمعناست که مطابق قانون طبیعت، هرچیزی در نقطهی اوجِ خویش واژگون میشود؛ و ازهمینروی، یلدا مژدهی خورشید میدهد.
بهیاد یلدای زیبایِ ایرانشهر؛ یلدا آقافضلی؛ بهیاد گیسوی بلندِ خرمایی و چشمانِ سیاهِ او که چون شبِ یلدای ایران است؛ و به یاد چهرهی مهرانگیزِ روشنِ او که همچو پگاهِ ایران است.
پاینده ایران و انوشهباد ایرانشهر ?
یلدایتان پیروز
فرق دین و مذهب
دین را با مذهب اشتباه نگیرید؛ دین (واژهای فارسی) یعنی «خرد و وجدانِ روشن» (وابستهبه اختیار)؛ و مذهب (واژهای عربی) یعنی «راهوروشی برای زندگیکردن که از سوی خدا بر انسان نازلشده».
واژهٔ «مذهب» بر وزنِ مفعل است و از ریشهٔ ذهب؛ که وزن مفعل مخصوصِ «مکان یا جایی انجامِ عمل» است و زمانیکه ریشهٔ ذهب بهمعنای «رفت» را در اینوزن قرارمیدهیم، معنایش میشود «چارچوبی/ جایی برای رفتارکردن و عملکردن» و یا همان «راهوروشی برای زندگیکردن که از سوی خداوند فرستادهمیشود تا ما را به سعادت برساند»؛ درحالیکه واژهٔ دین واژهایست فارسی از ریشهٔ دئنای اوستایی بهمعنای چشم روشن دروننگر/ خرد روشن درونبین/ وجدان روشن، که نخستینبار در کتاب «اوستا» بهکاررفتهاست.
مسیحیت و یهودیت (کلاً ابراهیمیت) دین نیستند؛ بلکه مثالهایی از مذهب اند؛ درحالیکه زرتشت (ایران)، کنفوسیوس(چین)، تائو(چین)، بودا(تبت) و شینتو (ژاپن) مذهب (یعنی راه و روشی برای زندگی) نیستند بلکه «دین» (یعنی وجدان روشن) هستند.
برخی میگویند که کلمهٔ دین در قرآن آمدهاست و ازاینرو دین را کلمهای عربی تصور میکنند. دراینخصوص باید گفت که کلمات فارسی فراوانی در قرآن پیدامیشود که واژهٔ دین نیز یکیاز این واژگان است. واژهٔ دین پساز ورود به زبان عربی در معنایی کاملاً متفاوت نسبتبه آنجهکه در زبان فارسی معنی میداد بهکاررفتهاست _ یعنی در همان معنای «مذهب» _ که ربطیبه معنای واژهٔ دین ندارد.
بنابراین این قولِ معروف که گفتهمیشود «مذهب شاخهای از دین است» ادعای نادرست و بیربطی است که از همین دستکاریِ معنایی ناشیمیشود و پساز تغییردادهشدنِ معنای واژهٔ دین در زبان عربی و رواجِ آن درمیانِ ایرانیانِ مسلمان، این «قراردادِ زبانی» میان آنها بستهشد که مذهب بهعنوان شاخهای از دین شناختهشود؛ حالآنکه دین و مذهب هیچ ارتباطِ معناییای با هم نداشتهاند.
بنابراین واژهٔ دین معنایی نزدیکبه «آیین» که در ذهن ماست دارد؛ برایهمین است که میگوییم آیینِ کنفوسیوسی، شینتو و یا آیین زرتشت و نمیگوییم دین؛ چراکه ذهنیتی که از واژهٔ دین در ذهن اکثر افراد است، مذهب است؛ و ازاینرو از واژهٔ آیین استفادهمیشود که با مذهب اشتباه فهم نشود.
(۲/۲) چنانچه گفتهشد درخصوص تاثیرات تمدنی ویرانگری مغولان بر ایران ازاینرو بزرگنمایی میشود که بااستفادهاز آن، آثار و نتایجِ بیمثالِ حملهٔ اعراب به ایران لاپوشانی و انکار شود؛ و تمامی این آثار و نتایج بهگردن مغولها انداختهشده و تاریخ را بهگونهای روایتکنند که انگاری چیزی شبیهِ ایرانشهر ساسانی تا زمان حملهٔ مغول پابرجا بوده و با حملهٔ مغول نابود شدهباشد؛ نه با اعراب.
?و این حرکت درهمانراستای «مصادرهٔ تمدن ایرانی بهاسم مسلمانان» انجاممیشود که میخواهد بگوید ایرانیان تمدن و فرهنگ و دانشی نداشتند و اینها را مسلمانان برایشان از حجاز سوغاتی آوردند؛ و درنتیجه، ایران در دورانِ حدفاصل میانِ «آمدن» (آن هم نه حمله!)ی اعراب و حملهٔ (تاکیدبر اینکه خیلی حمله)ی مغول، داشت برای اولینبار، یک تمدن باشکوه را _ از نوع مذهبیاش _ تجربهمیکرد؛ که حملهٔ مغول این تمدن را بهخاکسیاهنشانده و باعث بدبختی مسلمانان گردید.
?«بزرگترین دروغ» اینروایت هم اینجاست که علت بدبختی و فلاکتِ مسلمانان هرگز آمدنِ مغولان نبوده و نیست؛ و چه مغولان میآمدند و چه نمیآمدند؛ و چه اروپاییان استعمارمیکردند و چه نمیکردند، مسلمانان، باز، همینقدر بدبخت میبودند که هستند.
زیرا آنچهکه آنها ادعای وجودداشتنش را میکنند _ یعنی تمدنِ مذهبی _ اصلاً هرگز وجود خارجی نداشتهاست که حالا نابودیاش بخواهد مسلمانان را بهخاکسیاهبنشاند؛ و اتفاقاً کاملاً برعکس، این آمدنِ مغولان بود که «مسلمانان را به همهچیز رساند» و آنها را به فرمانروایان بلامنازع ایران تبدیلکرد. آمدنِ مغولان به ایران «زرتشتیان» را بهخاکسیاهنشاند نه مسلمانان را.
آیا مغولان به ایران حمله کردند؟ واقعیت چیست؟
?شرح مسئله
?روایت آمدن مغولان به ایران همواره بهطرز جانبدارانه و کژتابانهای گزارششدهاست؛ بهگونهای که ماجرا تنها از یک زاویه روایتمیشود و ما متاسفانه نقش حکومت بیکفایت و بهویژه «غیرایرانیِ» خوارزمشاهیان را در کشانیدن پای مغولان به ایران نادیدهمیگیریم؛ گویی که ما یک گوشهای بیصدا برای خود نشستهبودیم و یکهو مغولان خرابشدند روی سر ما…
?عبارت «حملهٔ مغول» عبارتیست غلطانداز و پوشانندهٔ واقعیت؛ ما باید اینرا بدانیم که اگرچه سپاهیان مغول به شهرهای ایران یورشآورده و مردم ایران را در ابعاد بسیار گسترده و بیسابقهای تارومار کردند، اما آنزاویه از واقعیت را نیز نگاهنمیکنیم که چنگیز _ هرچند که خونریز _ نداشت ولی قصد حملهبه ایران؛ و این «سلطان محمد خوارزمشاه» بود که جنگ با چنگیزخان مغول را انتخابکرد.
?درواقع نخستین غیرنظامیان جنگ، «بازرگانان مغول» بودند که بهدست خوارزمشاهیان کشتار شدند؛ نه ایرانیان بهدست مغولان. و حملهٔ مغول به ایران را باید دراصل «ضدحملهٔ مغول» درواکنشبه اعلانجنگ خوارزمشاهیان دانست؛ نه حملهای همچو حملهٔ اسکندر و متفقین و تازیان و رومیان به ایران.
?اهمیت اینجستار
?علت اینکه چرا به اینجستار پرداختم سؤاستفادهٔ ایدئولوژیک از «حملهٔ مغول» است. حملهٔ مغول ازطرف اسلامگرایان بهشدت پررنگ شده و اینگروه سعیدارند تمامی بلا و بدبختیهای تاریخی مردم ایران و بالاخص مسلمانان ایرانی را بهگردن مغولان بیاندازند و چنین ادعاکنند که ما یک تمدن باشکوهِ مذهبی داشتیم که این با حملهٔ مغول ازبینرفت؛ و درتلاشاند تا آثار و نتایج حملهٔ خودشان به ایران را با توسلبه حملهٔ مغول لاپوشانیکنند.
?ایندرحالیست که اتفاقاً حملهٔ مغولان بیشازآنکه باعث آسیب و نابودی مسلمانان شدهباشد، باعث نابودی «زرتشتیان و ایرانیان زرتشتی و کتابهای کهن فارسی میانه» گردید.
?درواقع با حملهٔ مغول بود که ایرانِ زرتشتی (در قرن ۱۳ م. هنوز بیشاز نیمی از ایرانیان زرتشتی بودند) بهزوالرفت؛ خاندانهای کهن ایرانی نابود گردیده و زرتشتیان دارا و متمول دارایی خویش را ازدستداده و به مردمی بیچاره و تنگدست تبدیلشدند و ایران بهسمت «اسلامیشدن» حرکتکرد.
*?نتیجهگیری*
ویرانگری مغولان حقیقت دارد؛ اما لفظ حملهٔ مغول لفظ دقیقی نیست. ادامهٔ متن (مهم و کلیدی) در پیامِ بعدی: (۱/۲)
نمونهای از نوشتار بهزبانِ فارسیِ زمانِ ساسانیان.
این متن از یک موبد زرتشتی در حدود سال 680 میلادی گزارششدهاست.
↩️ آرش کمانگیر، جشن تیرگان و آموزهها
? ابوریحان بیرونی، در پارهای از کتاب آثارالباقیه که آن را به یاری موبدان زرتشتی نگاشته بود، «آرش کمانگیر» را مردی «دیندار» توصیف میکند. بر پایهی آنچه بیرونی گفته است و در بنمایههایی دیگر نیز کمابیش به آن اشاره شده است، هنگامی که نبردی سخت و خونین در میگیرد و افراسیاب تورانی به خاک ایران میتازد، منوچهر -شهریار ایران- را وادار میسازد تا بپذیرد که مرز ایران و توران با پرتاب تیری از فراز کوه تعیین شود.
? کسی که این مسئولیت بزرگ و دشوار را بر دوش میگیرد، کسی نبود جز آنکه در اَوِستای پاک از او به عنوان «بهترین تیرانداز آریایی» یاد شده است؛ یعنی آرش کمانگیر. او پیش از آنکه تیر خود را از چلهی کمان خویش رها سازد، رو به سوی باشندگان میکند و با ابراز آگاهی از آنکه پس از پرتاب این تیر، جان خویش را از دست خواهد داد، روشن و آشکار بر این نکته پافشاری میکند که جان او فدای «شاه» و «مردم» خواهد شد؛ رویدادی که بهراستی رخ میدهد و این چنین، آرش کمانگیر، این پهلوان دلاور ایرانی، جان خویش را در روز تیر از ماه تیر در سالنامهی اوستایی، برابر با دهم تیر در سالنامهی جلالی، از دست میدهد. به همین چرایی، همواره از این رویداد به عنوان یکی از چراییهایی برگزاری «جشن تیرگان» یاد میشود.
? تیری که آرش از چلهی کمان خود رها نمود و به یاری اهورامزدا و دیگر ایزدان، بهویژه سِپَندارمَذ امشاسپند و تیر ایزد و باد ایزد، صلح و آشتی را به ایرانزمین باز گرداند، بیگمان تا ابد یادآور «شاهدوستی» و «مردمدوستی»، «دینداری» و «یزدانباوری»، «میهنپرستی» و «آشتیجویی»، و «جانفشانی» و «جانگواهی» در راه این ارزشهای نیک خواهد بود.
? هرآینه این نیز گفتنیست که بر پایهی کتاب ارجمند «دبستان مازدیسنی»، تیری را که سرنوشت ملت ایران به آن وابسته بود، دانایان و فرزانگان ایرانی ساختند؛ از این رو حتی جایگاه «دانشاندوزی» و «خردگرایی» نیز در داستان آرش کمانگیر نادیده گرفته نشده است.
? یارینامه:
1- برگردان اکبر داناسرشت از آثارالباقیه
2- گزارش استاد ابراهیم پورداوود بر تیریشت
3- دبستان مازدیسنی
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
? @AshemVohu2581 ?
پخش مارش ملّی (سرود ملی) رژیم باکو در کمپین انتخاباتیِ مسعود پزشکیان.
البته اکنون که فکرمیکنم، رییسجمهور شدنِ پزشکیان ازیکنظر میتواند سودمند باشد؛ ازایننظر که میتواند پوزهی مانقوردها را ببندد؛ زیرا پسازآن دیگر حرفی برای گفتن و بهانهای برای نالهسردادن و فحاشی به مردمِ ایران نخواهندداشت؛ ولی از یک زاویهی دیگر که مینگرم میبینم که نه؛ باز هم پوزهشان بسته نخواهدشد؛ زیرا دهانِ کسی بسته میشود که عقلی در جمجمهاش باشد. دهانِ یک جمجمهی تهیاز مغز همواره باز است؛ زیرا آنچهکه دهانِ آدمی را میبندد «عقل» است.
افکار و تفکرات خودِ مسعود پزشکیان، تحصیلاتِ کاملاً نامرتبطاش با حوزهی سیاست و سطح تسلطش به زبان فارسی را نیز که دیدهایم؛ سطح تسلط او به زبان رسمی کشور بهتنهایی برای نشاندادنِ میزانِ «مطالعات» و کتابخوانیِ اینشخص کافیست… بهنظر شما سالی یک پاراگراف کتاب میخواند؟
#پزشکیان #مسعود_پزشکیان #انتخابات #نه #نه_به_پزشکیان #پانترکیسم #باکو
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months, 1 week ago