دوستم از وقتی دماغش رو عمل کرده ما صورتش رو تمام رخ ندیدیم

?یلدای ۱۴۰۳ به وقت اضافه کشید*?*محاسبات نجومی نشان می‌دهد امسال در بیشتر شهرها؛ از جمله تهران ۳۰ آذر و اول دی، طولانی‌ترین شب‌های سال هستند و از این منظر یلدای ۱۴۰۳ به‌تنهایی طولانی‌ترین شب نیست./ایرنا
@enghelab_st | واکنش سریع

شک ندارم که به معراج مرا خواهد بُرد آن نمازم که به لبخندِ تو باطل شده است..!✨? #شعریات

این‌ها رو بفرستید همون جایی که باید و ذکر کنید حتما که آقایون از این به بعد فقط باید بهتون بگن: چش چش!??

مالک بن اَعیُن از دوستان و نزدیکان #امام_باقر_ع می‌گوید: روزی نزد امام باقر(ع) رفتم و وارد اندرونی خانه ایشان شدم.

وقتی امام را با لباسی به رنگ قرمز تند دیدم، ناخودآگاه خندیدم! آن حضرت نیز لبخندی زده و فرمودند:« فکر می‌کنی نمی‌دانم چرا می‌خندی؟

بخاطر لباسی که بر تن دارم! اما بدان که همسرم از من تقاضا کرد این لباس را بپوشم؛
من با اینکه میلی به این لباس نداشتم اما چون
همسرم را دوست دارم، آن را پوشیدم.»

?کلینی، اصول کافی، جلد۶، صفحه ۴۴۷
#ره_نمای_طریق

یحیی یکی از دوستان و نزدیکان #امام_سجاد_ع بود؛ به امید این که ابوخالد، یکی از دوستانش را علاقه‌مند به مذهب تشیع کند، او را به محضر امام سجاد(ع) برد‌. وقتی هر دو وارد اتاق امام شدند، صحنه‌ی عجیبی را مشاهده کردند. دیوارهای اتاق سفید شده بود!
معمولا دیوارها در آن زمان نه تنها کاهگلی بود،
بلکه گاها با دود چراغ هم تیره میشد.

تعجب بیشتر به این علت بود امام، بر روی یک فرش زرد بسیار زیبا نشسته بودند؛ درحالی که بیشتر مردم از حصیری که از الیاف درخت یا نهایتا پوست حیوانات و نمد که از پشم گوسفند و شتر بود استفاده می‌کردند.

اوج حیرت برای ابوخالد و یحیی، پیراهن رنگارنگی بود که امام سجاد(ع) بر تن داشت.

هنگام خداحافظی، امام به ابوخالد فرمود: «فردا هم پیش ما بیا!»
ابوخالد که تفکری غلط نسبت به امامت داشت،
بیرون از منزل شروع به سرزنش یحیی کرد و گفت:«مرا به کجا آوردی؟ پیش کسی بردی که لباس رنگارنگ می‌پوشد و گویا با خدا و معنویت بیگانه است؟»

فردای آن روز ابوخالد با بی‌میلی، دوباره به منزل امام آمد و امام را در اتاقی گلی، روی حصیر و با لباسی بسیار ساده از جنس کرباس دید.

امام سجاد به ابوخالد فرمودند:« ای ابوخالد! من تازه ازدواج کرده‌ام. چیزهایی که دیروز دیدی، نظر همسرم بود و من نمی‌خواهم با همسرم مخالفت کنم!» ^^

?بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۱۰۲
#بدون
#ره_نمای_طریق

اینقدر که کانال من رفت و آمد داره
اتوبان همت نداره

به قول #استاد_امینی_خواه:

علم نوره!
علم که یادگرفتنی نیست! :)

پ.ن:پس اگر علم‌تون بازتابی از نور نبود مشکل داره..!
می‌لنگه!
#علم

حواستون به این هست یا نه رفقا؟!