یادداشت‌های توسعه - فاطمه‌نجفی

Description
یادداشت‌هایی در باب توسعه‌ است. به قول ناصر خسرو«به راستی شرح دهم و بعضی که به روایت‌ها شنیدم ... واگر ایزد توفیق دهد چون سفر طرف مشرق کرده شود آنچه مشاهده افتد به این ضم کرده شود ان شاءالله تعالی»
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

8 months, 3 weeks ago
[#دردمشترک](?q=%23%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DA%A9)

#دردمشترک
#tradepolicy

اگر قصد دارید به نحوی در فضای بین‌المللی صدای مردمی باشید که مخالف ادامه تحریم‌ها هستند، به ایمیل [email protected] پیغام دهید تا کارتان را به بقیه معرفی کنیم.
-------

گزارش شماره ۶ دانشگاه جانزهاپکینز موضوع اثر تحریم ها بر تجارت خارجی ایران را بررسی می‌کند. این گزارش در ۷ بخش زیر تهیه شده است:

اول: مقدمه

دوم: سوبرداشت ها از انزوا

سوم: پیچیدگی جغرافیایی

چهارم: پیچیدگی تولید

پنجم: پیچیدگی انعطاف پذیری و تاب آوری

ششم: نتیجه

هفتم: پیوست ها

---------------

پیوند به متن فارسی گزارش شماره ۶:

https://static1.squarespace.com/static/5f0f5b1018e89f351b8b3ef8/t/60931f841e6a295066539a0c/1620254596802/ESFANDYAR+BATMANGHELIDJ+-+Farsi.pdf

پیوند به همه گزارش‌های دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تحریم‌ها علیه ایران:

https://t.me/kennedy_notes/4659

@kennedy_notes

8 months, 3 weeks ago

‏- برگزاری انتخابات، تصویبهای قانونی از جنس تغییرات de-jure هستند و ضامن شکل گیری صلح de-factoنخواهند بود. در مورد لبنان بلافاصله بعد از جنگ داخلی و انتخابات هم این مساله صادقه. در مورد خلع سلاح کلیه گروه‌ها در زمان پذیرش صلح لینان کماکان در اشغال نیروهای نظامی اسراییل (متحد استراتژیک مارونیها) و سوریه (متحد استراتژیک اهل سنت) قرار داشته. این احتمالا مهم‌ترین مساله زمینه ای درعدم پذیرش خلع سلاح گروه سوم (گروهای نظامی موسوم به مقاومت) می‌تونه به حساب بیاد.

(گرچه شواهد بسیاری هم ارایه می‌شه که گروه های دیگر هم تا حدود مجددا مسلح شدند. و اساسا خلع سلاح تعادل پایداری برای گروه های لبنانی به حساب نمی اومده)

‏- در سال ۲۰۰۰ بالاخره اسراییل نیروهاش را از جنوب لبنان بیرون کشده و در سال ۲۰۰۵ و در پی ترور رفیق حریری و وجود مستندات دست داشتن سوریه در این اتفاق نیروی‌های نظامی سوری به صورت کامل از لبنان بیرون رفتند. و مرحله جدیدی از تاریخ لبنان اغاز می‌شه. - به صورت نسبی در فاصله ۲۰۰۶ تا پایان ۲۰۱۹ دوره نسبتا! با ثبات داخلی را تجربه میکنه. که این ثبات با شوک اقتصادی انفجار بندر بیروت و بعد تشدید تنازعات سیاسی پایان پیدا کرده.

‏خلاصه اینکه (۱) حقیقتا انقلاب ۱۹۷۹ ایران مبدا تاریخ منطقه نبوده و نیست. وجود حزب الله و ارتباطش با حماس یا سایر گروه های فلسطینی «زاده‌ی» یک دینامیک بالای ۷۵ ساله است که به مرور زمان به بازیگران قوی تبدیل شدند.
‏(۲) گروه‌های لبنانی در خیلی مسایل داخلی بیشتر از لبنانی بودن عقبه‌ی ۱۰۰ ساله‌ی اختلافات قومی و مذهبی دارند و این را در خیلی موارد بروز می دن.
‏ (۳) در بعد تصاویر رسانه هم خیلی از بخش‌های بیروت و لبنان - عروس شهرهای خاورمیانه - سالها قبل از انقلاب ۱۹۷۹ ایران در خاک و خون بوده و مناطق جنوبی و غیر ساحلی بیشتر از اون. (گرچه به نظر میاد اون خیابان‌ّای معروف و عکسهای معروف سواحلشون و محله‌های نزدیک دانشگاه بیروت که یک نمونه دست چین شده از زیبایی‌های لبنان است تا حد خوبی همون طور باقی مونده اند.)
جداول در پست بعد

8 months, 3 weeks ago
‏- درسال ۱۹۶۴ تاسیس سازمان آزدی‌بخش …

‏- درسال ۱۹۶۴ تاسیس سازمان آزدی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۶۷ جنک ۶ روزه اعراب و اسراییل را اتفاق افتادند.

در نتیجه این دو جریان یک موج مهاجرت جمعیتی فلسطینی مجدد به جنوب لبنان اتفاق افتاد و به صورت رسمی گروه‌های فلسطینی به بازیگر سیاسی و نظامی در داخل خاک لبنان تبدیل شدند.

‏- بعد از فوت عبدالناصر و تضعیف جبهه فراملی عربی، اتحادهای بین اعراب تغییرات جدی می‌کنه. در دهه ۱۹۷۰ اردن دست به سرکوب داخلی و اخراج گروه‌های نظامی فلسطینی زد که باعث مهاجرت این هسته های شبه نظامی به لبنان شد.

‏-گروها‌ی فلسطینی ماهیتا در تقابل با گروه‌های مارونی و اسراییل بودند. جمعیت مسلمانان و به صورت خاص شیعیان لبنان (۱) به دلیل نابرابری، مسایل اقتصادی و نداشتن امکان مداخله موثر سیاسی درمخالفت با جمعیت مسیحی و (۲) به دلیل حملات غیر رسمی اسراییل به جنوب لبنان و مناطق شیعه نشین در زمینه مخالفت با اسراییل متحد بالقوه ساف - تا حدودی - به حساب می اومدن

‏- در سال ۱۹۷۴ امل به عنوان اولین تشکل ساخت یافته و گسترده شیعی تو لبنان (افواج المقاومه لبنانیه) شکل می‌گیره. و اگر دقت کنید در تمام این سال ها که امل حتا وجود نداشته - ج.ا هم ۳ سال بعدش به وجود اومده - لبنان درگیر تنازعات داخلی بوده.

‏- آوریل ۱۹۷۵ شروع درگیری‌های مسلحانه بین ساف (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) و فالانژهای کتایب هست که به جنگ داخلی بلندمدت لینان منجر شد. شروع درگیری‌ها به این شکل بود که ۱۳ آوریل یک مرد ناشناس از یک خودرو سواری به سمت یک کلیسا شلیک می‌کنه و ۴ نفر - ازجمله ۲ مارونی فالانژ - کشته می‌شن. فالانژها ساف را مسول می دونند و با کشتن ۳۰ فلسطینی این مساله را تلافی می‌کنند. و این باعث می ‌شه که درگیری‌ها در بیروت گسترده بشه. (می تونید کلمات جمعه سیاه ۶ دسامبر ۱۹۷۵ یا قتل‌عام الكرنتينا ژانویه ۱۹۷۶ را گوگل کنید.)

‏- در طول ساله ۱۹۷۵ و ۷۶ درگیریهای بیروت به بقیه لبنان کشیده می‌شه. و منجر به ايتلاف اولیه بین مارونی‌ها و اسراییل می‌شه و در روی مقابل ائتلاف مسلمان لبنانی، دروزی‌ها، فلسطینی‌ها، گروه‌های پان عرب و چپ می‌شه. این ايتلاف ها در ۱۵ سال بعد تا پایان جنگ‌ّای داخلی بارها دچار تغییرات و احتلافات درونی می‌شن(جدول دوم گاهشناسی وقایع را نشون می ده که من به دلیل تنبلی مضاعف مستقیم از ویکی پدیا برداشتم و بعد دادم جی پی تی ترجمه کردم)

‏- از منظر خارجی سه تا اتفاق می‌افته: (۱) ایتلاف فالانژها و اسراییل که زمینه اشغال جنوب لبنان، کشتار صبرا و شتیلا را فراهم می‌کنه) (۲) ایتلاف اولیه دولت الیاس سرکیس و سوریه که باعث ورود نیروهای نظامی سوری به لبنان و اشغال بخش‌هایی از اون تا ۲۰۰۵! می‌شه و به مرور زمان دینامیکی شکل می‌گیره که سوریها همپیمان سنی‌های لبنانی و سایر نیروها اتحادیه عرب می‌شن. و(۳) انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و ايتلافهای شیعی اولیه بین امل و ایران می‌شه. اما در دینامیک وقایع بخشی‌ از نیروهای امل و شیعیان و ساکنین جنوب لبنان (که با نقشه راه های عرب لیگ و سوگیریهای امل اختلاف نظر داشتند ) با حمایت ایران حزب الله را در سال ۱۹۸۲ تشکیل می‌دن. (که اثرات هر کدوم را می تونید تو ترتیب وقایع جدول ۲ ببینید)

‏- دوباره نظرتون را به یک مساله جلب می‌کنم. در بستر بین المللی در فاصله سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱، با پایان جنگ سرد بخشی از منافع مرتبط با عدم اجازه به گسترش کمونیسم موضوعیت خودش را از دست می‌ده. از طرف دیگه حمایت مالی و مستقیم و غیر مستقیم اتحاد جماهیر شوروی هم کاهش پیدا می‌کنه. زمینه های بین المللی مشوق درگیری ها کاهش پیدا کرد و بعلاوه گروه های داخلی متعدد با هم ادغام شدند - یا توسط همدگیر از صحنه حذف شدند- بنابراین امکان ایجاد عفو عمومی در سال ۱۹۸۹ و مذاکرات با تعداد نخبگان محدود فراهم شد. که با پایان جنگ داخلی در سال ۱۹۹۰ منجر شد.

‏- بعد از پایان جنگ داخلی و تشکیل پارلمان کماکان کشور در اشغال دو نیروی خارجی سوری (متحد استراتیک مسلمانان سنی) و اسراییل (متحد استراتژیک مارونیها) قرار داشت. که با لبنان مرز مشترک داشتند در طول دوران جنگ داخلی احتمالا مهاجرت جمعیت مسیحی و تا حدودی متمولین سنی به خارج لبنان، شیفت جمعیتی شیعیان از جنوب به سمت شمال و سکنی گرفتن فلسطینیها عمدتا در جنوب اتفاق افتاده. متاسفانه چون از دهه ۱۹۳۰ تا امروز کسی در لبنان سرشماری جدید برگزار نکرده امکان قطعی رد و تایید گزاره‌های جمعیتی را نداریم.

ادامه در پست بعد

(https://t.me/nosratolkhosro/117(

8 months, 3 weeks ago
[#لبنان](?q=%23%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86)

#لبنان

‏این روزها زیاد دیدم که وقایع لبنان به صورت منفصل از تاریخ خاص دولت-ملت بودنش به یک گروه نسبت داده می‌شه. فکر کردم شاید بد نباشه یاداوری کنیم که عقبه گاهشناسی و بستر این وقایع این نبوده که یک کشور پایدار در صلح یک دفعه دچار جنگ شده باشه. بلکه کشور لبنان از زمان تولدش در ۱۰۰ سال پیش درگیرهای داخلی بوده و گروه‌های مختلف هویت جمعی‌شون را قبل از ملیت براساس گروه اتنیک یا مذهبی شون تعریف کردند و بر این أساس با اهرم‌های خارجی ائتلاف می‌کردند. به طور خلاصه کشور نه به صورت تاریخی بلکه به صورت تصیمیم سیاسی ساخته شده و ویژگی‌های جمعیتی‌ش تحت تاثیر مهاجرت های جدی از فلسطین قرار داشته.

‏پیش زمینه: این پست با این فرض نوشته شده که تغییرات داخلی کشورها تابع سه اهرم ۱. مشارکت شهروندان (مثبت و منفی) ۲. تاثیرات بین المللی و ۳. چانه‌زنی نخبگان شکل می‌گیره. در مورد لبنان به دلیل ویژگی‌های خاص دولت-ملت و جمعیت شناسی خاص ۱و ۲ کاملا به هم تنیده اند و هویت‌های جمعی افراد پیش از ملیت تحت تاثیر مذهب قرار داره.

‏لبنان امروزی - حتا تولد امل و حزب الله، ناشی از یک دینامیک ۱۵۰ ساله وقایع بین المللی و داخلی هست. چند زمینه اساسی در مورد لبنان همیشه باید مد نظر قرار بگیره. که باعث شد:

‏سه تا زمینه تاریخی بین المللی هم دینامیک وقایع داخلی لبنان را شکل دادند (جدول اول را ببینید-انگلیسی. )
‏۱. میراث عثمانی و فرانسه

‏۲. دوران جنگ سرد
‏۳. جنگ‌های اعراب و اسرايیل
‏اولین مساله که در مورد لبنان اینه از ۱۸۳۹ (Gülhane Hatt-ı Şerif) تا جنگ جهانی دولت عثمانی یک اقدامات نهادی -بااعمال خشونت – انجام داد که تراکم، روابط و وجوه مختلف جمعیت‌های عرب،ارمنی، مسیحی، یونانی و کرد را در کل امپراطوری عثمانی تحت تاثیر قرار داد. یکی از نتایج جمعیتی این تغییرات نهادی تمرکز جمعیت مسیحی مارونی در جنوب سوریه و لبنان امروزی بود

‏- وقتی در زمان فروپاشی عثمانی در پی جنگ جهانی اول سوریه و لبنان امروزی تحت قیمومیت فرانسه در اومدن (۱۹۲۰ تا ۱۹۴۳) با حمایت دولت فرانسه قدرت سیاسی در انحصار جمعیت مسیحی مارونی قرارگرفت که بنا به آخرین سرشماری در سال ۱۹۳۲!!! اکثریت حمعیت لبنان را تشکیل می دادند. این باعث شد که ساختار سیاسی و همین‌طور قدرت اقتصادی در هنگام استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ به سمت قدرت داشتن مسیحی‌های مارونی سوگیری داشته باشه.
‏- حزب راست کتايب در سال ۱۹۳۶ با اکثریت مارونی و به صورت تاریخی با ایده‌يولوژي فالانژ تشکیل شد. (که بعدها شروع جنگ‌های داخلی لبنان حاصل درگیری بین این حزب و سازمان آزادی بخش فلسطین هست)
‏- ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ دو سال حیاتی در منطقه لبنان-سوریه و فلسطین هست چون دو دسته اتفاقات بین المللی را شاهد هستیم. شروع جنگ سرد و گرایش کشورهای عربی مثل مصر و اردن و سوریه به بلوک شرق و اشغال فلسطین توسط اسراییل و اولین جنگ اعراب و اسراییل. که ساختار جمعتی لبنان و ساختار سیاسی‌ش را تحت تاثیر قرارداد.

‏الف) برخلاف سوریه و کشورهای عرب همسایه، دولت و طبقه نخبگان مارونی لبنان تمایلات راست و غربگرایانه داشتند و توسط فرانسه و بعدها آمریکا حمایت می‌شدند.

‏ب) جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسراییل باعث سرریز شدن موج اول جمعیت عربی فلسطینی به جنوب لبنان شد، گروه‌های مبارز فلسطینی فعالیتشون را تو لبنان آغاز کردند. مهاجرت جمعیت فلسطینی فقر را در مناطق جنوبی لبنان - عمدتا شیعه نشین - تشدید کرد. کاهش فرصتهای شغلی، تشدید فقر، نابرابری‌های تحمیل شده بر اساس قومیت و مذهب نارضایتی شدید در بین شیعیان جنوب لبنان و همچنین شروع موجهای مهاجرت داخلی در لبنان را ایجاد کرد.
‏ج) در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ دوره شکوفایی پان-عربیسم فرا کشوری را داریم. پان عربیسیم دهه‌‌های ۵۰ و ۶۰ با غرب‌ستیزی، اندیشه‌های چپ و سوسیالیستی همراه بود که در فضای نابرابر لبنانو مهاجرین فلسطینی طرفدارهای گسترده پیدا کرد و در تضاد با دولت راستگرا مسیحی - با حمایت فرانسه و بعد تر آمریکا بعد از فرمان آیزنهاور مبنی بر جلوگیری از پیشروی کمونیسم - قرار داشت.

‏- به طور خلاصه در دهه ۱۹۵۰ در منطقه شرق مدیترانه، تنها دو دولت اسراییل و لبنان از سمت بلوک شرق حمایت می‌شدند. در مقابل گروه‌های پان‌عرب، آواره فلسطینی و دروزیها و مسلمان‌ها منافع مشترک داشتند (به نکته نابرابری با پایه های قومی و مذهبی دقت کنید)

‏- در سال ۱۹۵۶ جنگ دوم اعراب و اسراییل، موج مهاجرت فلسطینی‌ها، عدم حمایت دولت مستقر لبنان از جنبش‌های پان عربی منطقه اتفاق افتاد که به بحران لبنان ۱۹۵۸ منجر شد. مداخله آمریکا به درخواست دولت وقت صورت گرفت که باعث شد به مدت سه ماه در کنترل بنادر و فرودگاه بیروت در اختیار نظامی ها قرار بگیره.
ادامه در پست: https://t.me/nosratolkhosro/116

11 months, 4 weeks ago

( ادامه از پس قبل: https://t.me/nosratolkhosro/111 )

حالا بر گردیم به اثر تغییرات سریع تکنولوژی و تغییرات بسیار کند فرهنگی . ۷۰ سال در غیاب رسانه، نبود صنعت چاپ و … مدت زمان کوتاهی بوده که هنجارهای فرهنگی جامعه فلورانس خودشان را به صورت کامل بازسازی کنند و با الگوی جدید تطبیق بدن.

در این شرایط سونرلا (Savonarola) یک کشیش بنیادگرا تونست بر مبنای چند محور اجماع ایجاد کنه:

: الف) پاسخ‌های ساده، قابل فهم و مبتنی بر اعتماد به باورهای مذهبی برای عدم اطمینان مردم داشته
ب) به شدت ساده‌زیست و همزبان با مردم طبقات فرودست و آسیب‌دیده از رکود بود
ج) روی ربوی بودن صنعت بانکداری و منابع مالی مدیچی گفتمان شکل داد
د) از تغییر شکل مظاهر هنر که قبلا منحصرا در خدمت دین بودند، استفاده کرد و علیه تغییرات فرهنگی مثل بازگشت به هنر به شکل دوره هلنی -با جملاتی شبیه بازگشت به جاهلیت قبل از مسیح - ائتلاف ساخت

با این گفتمان موفق شد مردم با خودش همراه کنه. و نهایتا در فرآیند جا به جایی قدرت، سونرلا توانست «با حمایت مردم» کتاب‌سوزی وسیع راه‌بیاندازد، بناها، نقاشی‌ها، مجسمه‌ها را تخریب کند و حتا به مصادره اموال اشراف دست بزنه. به عبارت دیگر فرآیند‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مدرن را متوقف کرد.

قصه فلورانس قرن ۱۵ ام تنها یک مثال است. اما! در تمام طول تاریخ توسعه جوامع یک فرآیند چهار وجهی شامل شکوفایی اقتصادی، بهبود نظام سیاسی، احساس برابری و بهره‌مندی مشترک و توانمندی اجرایی بوده و هست. تضمین تاریخی وجود نداره که این فرآیندچند وجهی به سمت مدرنیته متوقف نشه.

----------------------------
پ.ن: اگر به قرن پانزدهم ایتالیا و اطلاعات دقیق در اصلاح این روایت و نقش بانکداری در تحولات اقتصادی و اجتماعی فلورانس علاقه دارید می‌تونید این منابع را ببینید:
https://a.co/d/0d0JHpMg

پ.ن ۲:
روایت ما در اینجا از سونرلا تاکید روی بخش منفی‌ش بوده، اما اندیشه اصلاحات دینی‌ش و اصلاح نظام سیاسی کلیسا، بعدا توسط افرادی مثل مارتین لوتر کینگ تعدیل، جرح و پیگیری شده.

Telegram

یادداشت‌های توسعه - فاطمه‌نجفی

#توسعه در باب موفقیت بنیادگرایی در توقف مدرنیته در زمان‌های دور: متاسفانه یکی از دوره‌‌های شکوفایی فلورانس در دهه ۱۴۹۰ با رهبری سونرلا یک کشیش بنیادگرا پایان گرفت. این پایان با کتابسوزی و تخریب آثار هنری و منجر به اشغال فلورانس توسط فرانسه می‌شه اما چه‌طور…

11 months, 4 weeks ago

#توسعه

در باب موفقیت بنیادگرایی در توقف مدرنیته در زمان‌های دور:

متاسفانه یکی از دوره‌‌های شکوفایی فلورانس در دهه ۱۴۹۰ با رهبری سونرلا یک کشیش بنیادگرا پایان گرفت. این پایان با کتابسوزی و تخریب آثار هنری و منجر به اشغال فلورانس توسط فرانسه می‌شه اما چه‌طور مردم با این حرکت همراه می‌شن؟

در فلورانس قرن پانزدهم، سرعت تغییرات اقتصادی، تغییر شکل نظام مالی و تجاری و به تبع اون تغییر طبقات اجتماعی تو حدود ۷۰ سال بسیار بالا بود. اما همیشه سرعت تغییر هنجارهای اجتماعی (فرهنگ) از سرعت تغییرات تکنولوژی کمتر بوده و هست. در پی این تغییرات تکنولوژی و تغییر بازده فعالیت‌های اقتصادی به نفع مهارت و سرمایه مالی در مقابل سرمایه فیزیکی و زمین؛ طبقات تاجر، بانکدار و صنعتگر قدرت گرفتند و توان گسیل‌گری اجتماعی‌شون افزایش پیدا ‌کرد. روی دیگر سکه این بود که طبقه نخبه سنتی (روحانیت و طبقه اشراف) بخشی از قدرت اقتصادی و به دنبالش توان گسیلگری اقتصادی‌شان کاهش پیدا کرد.

خانواده مدیچی که صاحب بزرگترین بانک فلورانس و عملا حاکم (de facto l) بودند. چند تا نقش محورب در رنسانس داشتند از جمله تغییر نظام تامین مالی، حمایت هنر، صنعت و ساختمان. در نبودن بخش صنعت به شکل امروزی، مجموع این فعالیت‌ها هنری و ساختمان و ... به همراه تجارت پیشران‌های رشد اقتصادی بودند.

خا نواده مدیچی در قرن ۱۴ و ۱۵ اشراف‌زاده تلقی نمی‌شدند. چون از ابتدا زمین‌دار بزرگ نبودند و رشد آنها در گرو شکوفایی سایر فعالیت‌های اقتصادی غیر از بخش کشاورزی بود. سرمایه‌گذاری‌های آنها در معدن، منسوجات و غیره طبقه‌ی اجتماعی دیگری را خلق و حمایت می‌کرد و باعث بهره‌مندی پیشه‌ورها و صنعتگرها شده بود.

به علاوه در نظر داشته باشید جا به جایی طبقات اجتماعی تو قرن ۱۵ جمع صفر بود. چون درآمد سرانه دنیا در قرن ۱۴ و ۱۵ ثابت هست. سهم ایتالیا هم از این درآمد ثابته.
یعنی اگر درآمد یک گروه بیشتر می‌شد درآمد یک گروه دیگه کم می‌شد.
در نتیجه از متظر ذی‌نفع این تغییرات که دوران شکوه فلورانس را رقم زده بودند بازنده هم داشتند.
بازنده‌های این تغییرات اقتصادی/اجتماعی: مالکین دارایی ثابت مانند زمین -عموما اشراف‌زاده‌ها- هستند
تغییر مسیر/ترکیب تجارت و ایجاد رقیب برای واتیکان گروه دوم بازنده‌های داخل ایتالیا را شکل می‌ده.

همچنین تغییر ساختار نظام مالی، بقیه بانکدارهای سنتی فلورانس را تهدید می‌کرد.

برگردیم به خانواده مدیچی، در مدت عمر سه نسل، این خانواده رشدشون در گرو و همگام با رشد فلورانس بوده. حساب‌های مالی واتیکان را در مدیریتشون داشتند و طرفدار ترویج اندیشه‌های امانیسیتی بودند در عین حال با کلیسا رابطه خوبی داشتند. همزمان تابع نظام سیاسی (قدرت) جمهوری فلورانس بودند.

اما سال ۱۴۸۰ خانواده مدیچی یک اشتباه استراتژیک -در بلند مدت - می‌کنه. نظام سیاسی جمهوری فلورانس را به یک شورای ۱۰ نفره به ریاست لورنزو مدیچی تغییر دادند و شروع به سرکوب مخالفین کردند. بعلاوه ریسک مالی فلورانس را با دستاندازی به ذخایر مالی شهر بالا بردند. برای مردم فلورانس، خانواده مدیچی با مدرنیته معادل بودند، از بین رفتن اعتماد کلان به خانواده مدیچی با از بین رفتن اعتماد به ارزش‌های مورد حمایتشون همراه شد. نهایتا ریسک‌های سیاسی که خانواده‌ی مدیچی پذیرفته بودند باعث تحریم اقتصادی ‌خودشان و فلورانس در ۱۴۷۹ از سمت واتیکان شد.

خانواده مدیچی در پاسخ به این شوک اقتصادی، ریسک مالی کرد و به ذخایر مالی و طلای فلورانس دست انداخت.

سال ۱۴۹۲ پاپ اینوسنت ۸ انتخاب شد و اعلام کرد که حساب‌های سپرده واتیکان را به مدیچی نمی‌دهد؛ در نتیجه ریسک بدهی ناسالم نظام بانکی و مالی فلورانس در آشکار و actual شد.
فلورانس دچار رکود عمیق شد. رکودی که بعد یک دوره‌ی شکوفایی طولانی اتفاق افتاده بود. طبقات پیشه‌ور/صنعت‌گر و در یک کلام مردم عادی که درآمدشون ناشی از دارایی‌های ثابت نبود و محکم‌ترین پایگاه خانواده مدیچی و پذیرش مدرنیته -با تعریف قرن ۱۵ -بودند اولین گروهی‌اند که آسیب دیدند. این گروه هم رفاهشون را از دست می‌دادند و هم با نااطمینانی شدید دست و پنجه نرم می‌کردند.

ادامه در پست بعد( https://t.me/nosratolkhosro/112 )

Telegram

یادداشت‌های توسعه - فاطمه‌نجفی

( ادامه از پس قبل: https://t.me/nosratolkhosro/111 ) حالا بر گردیم به اثر تغییرات سریع تکنولوژی و تغییرات بسیار کند فرهنگی . ۷۰ سال در غیاب رسانه، نبود صنعت چاپ و … مدت زمان کوتاهی بوده که هنجارهای فرهنگی جامعه فلورانس خودشون را با کامل بازسازی کنند. در…

1 year, 6 months ago

مقالات مرتبط با این گفتگو؛

چهارچوب تئوری رابطه مردم و رسانه:

‎Gentzkow, Matthew and Jesse M. Shapiro (2006). “Media Bias and Reputation.”
‎Journal of Political Economy 114(2): 280-316
‎سوگیری رسانه و اندازه‌گیری آن:

‎Gentzkow, Matthew and Jesse M. Shapiro (2010). “What Drives Media Slant?
‎Evidence from U.S. Daily Newspapers.” Econometrica 78(1): 35-7

‎Chiang, Chun-Fang. F., & Brian Knight. (2011). “Media bias and influence: Evidence from newspaper endorsements.” The Review of Economic Studies, 78(3), 795-
‎820.

‎مطالعات اثر رسانه بر مخاطب و رفاه:

‎ Alcott, Hunt, Luca Braghieri, Sarah Eichmeyer, and Matthew Gentzkow, “The
‎Welfare Effects of Social Media.” Forthcoming, American Economic Review.

‎Levy, Ro’ee. “Social Media, News Consumption, and Polarization: Evidence from a
‎Field Experiment

اثر دولت‌ها و قدرتهای سیاسی بر رسانه‌های مستقل:
‎ Qian, Nancy and David Yanagizawa-Drott (2017). “Government Distortion in Independently Owned Media: Evidence from U.S. News Coverage of Human Rights.”
‎Journal of the European Economic Association 15(2)
‎و

‎Durante, Ruben and Ekaterina Zhuravskaya (2018). “Attack When the World Is
‎Not Watching? US News and the Israeli-Palestinian Conflict.” Journal of Political
‎Economy 126(3)

اثر رسانه بر شکل‌گیری تمایلات سیاسی:

‎Snyder, James M. Jr. and David Stromberg (2010). “Press Coverage and Political
‎Accountability.” Journal of Political Economy 118(2): 355-408.
‎•ثCampante, Filipe R. and Quoc-Anh Do (2014). “Isolated Capital Cities, Accountability , and Corruption: Evidence from US States.” American Economic Review
‎104(8): 2456-2481.
‎Bidwell, Kelley, Katherine Casey and Rachel Glennerster (2018). “Debates: Voting
‎and Expenditure Responses to Political Communication.” Mimeo.
‎• Larreguy, Horacio A., John Marshall and James M. Snyder Jr. (2014). “Reveal

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago