خانه فرهنگ گیلان

Description
پایگاه تلگرامی موسسه فرهنگی «خانه فرهنگ گیلان»
رشت، انتهای ساغریسازان، روبه‌روی کوچه‌ بلورچیان، بن‌بست سمیعی
تماس با ما:
@a_yazdaani
[email protected]
تلفکس: 33354852-013
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

5 months ago
گروه داستان فارسی خانه‌ فرهنگ گیلان:

گروه داستان فارسی خانه‌ فرهنگ گیلان:
🔹داستان‌خوانی و نقد
🔸سه‌شنبه | ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ |ساعت ۱۷
@kfgil

5 months ago
***▫️***سه‌شنبه دوم بهمن، در اتاقی در …

▫️سه‌شنبه دوم بهمن، در اتاقی در انتهای ساختمان خانه فرهنگ جمع شدیم تا داستان کوتاه"خیابان خورشید، گورستان ماه" را با حضور نویسنده بخوانیم و بررسی کنیم پرسش‌ها آغاز شد. خانجانی در ابتدا از مرزهای یک داستان گفت و این که:« به قول منقدان فرانسوی، نویسندگان سرحدات بحران را می‌بینند. دیگر از آدم بودن خارج می‌شویم. با این همه بیماری‌های عجیب و غریب یا وضعیت‌های روانی فرو پاشیده‌، ما هم تغییر می‌کنیم. سرحدات این‌ها کجاست؟ کافکا می‌گوید سوسک می‌شویم. یعنی هنرمند آن تهِ تهِ ته را می‌بیند. از نگاهی دیگر به این واقعیت می‌نگرد.»
«ماجرای داستان "خیابان خورشید...": در مورد این ماجرا تنها تصویر ذهنی‌ام این بود که همة همسایه‌ها یخ بیاورند. فقط تک سطری بود که در ذهن داشتم. اما سخت‌ترین بخش این داستان بعدتر بود؛ که به طور غیر مستقیم، پیامی از مادر واقعی این داستان دریافت کردم. آن جا  فهمیدم که می‌گویند نویسندگان شجاعِ ما و ... فقط یک شوخی‌ست. چون با پیدا شدن این آدم‌ها، معنی شجاعت را می‌فهمیم. فکر می‌کنم، تجربه بودن در ایذه و ارتباط با قوم بختیاری، تجربه دوران جنگ، فروختن اسکمو در کودکی و بودن در مکان‌های باستانی ایذه که حیرت انگیزند، دست به دست هم دادند که بتوانم بنویسم. نسخة اولیه را همینجا در همین جمع با ایمان به دوستان خواندم. ضبط و پخش شد و از دستم در رفت. بعد هم پادکست آن درآمد. این نسخه  ایراداتی دارد که برطرف خواهم کرد. اما اگر بخواهم ایرادی بر داستان بگیرم... ما وارث سوگواره‌های عظیمی در دوران تشیع هستیم و باید مراقب باشیم که دوباره باز تولید نشود. به همین سبب است که در این کشور طنز، سیاسی‌ترین چیزهاست... کلمه ضجه را حذف کردم. یا کلماتی از این دست... و دلیلش باز تولید سوگوارة موروثی‌ست که به ما رسیده و می‌خواهم که نباشد.»
«ما وارد دورانی شده‌ایم که واقعیت‌ها فربه‌تر از داستان‌ها هستند. خیلی قوی‌ترند، یعنی اگر پرواز "رمدیوس خوشگله" در "صد سال تنهایی" را کنار افغان‌هایی بگذارید که به بال هواپیما چسبیده بودند؛ پرواز "رمدیوس..." دیگر رنگ می‌بازد. زیرا واقعیت‌های خاورمیانه از داستان‌هایش فربه‌تر می‌شوند. فکر من این بود که در این داستان هم واقعیت خیلی فربه است.»
«یادم است که به دیدار "اورهان پاموک" رفته بودم و آن جا با کلمه‌ی بنیادین "آکیک یا عقیق" آشنا شدم که خیلی هم نقش‌مند بود.(روی کلاه راوی) در اینجا سنگ‌ها  و دانه‌های انار را انتخاب کردم. وقتی سراغ سوژه‌هایی که به اشکال مختلف رخ می‌دهد، می‌روی آن قدر قوی هستند که اصلا داستان ما رنگ می‌بازد. مگر اینکه واقعیتی را برای خود دست و پا کنی و آن را فربه کنی. قدرت چیزهایی که در رسانه رخ می‌دهد قوی‌تر است. و این حیرت انگیز است»
@kfgil
🔻🔻🔻

5 months ago
گروه داستان گیلکی خانه‌ فرهنگ گیلان:

گروه داستان گیلکی خانه‌ فرهنگ گیلان:
🔹داستان‌خوانی و نقد
🔸دوشنبه | ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ |ساعت ۱۷
@kfgil

7 months, 2 weeks ago
7 months, 2 weeks ago

#بازتاب

هشتادسال نگریستن با عینک "شک"
گزارشی از بزرگداشت
مجید دانش‌آراسته
(نویسنده‌ی گیلانی)
به همت خانه‌ی فرهنگ گیلان
با گفته‌هایی از:
محمدرضا پورجعفری، حسن میرعابدینی، کیهان خانجانی
روزنامه‌ی اعتماد
۳۰ آبان ۱۴۰۳
@kfgil

7 months, 3 weeks ago

سپس نویسنده‌ی کتاب تاریخ ادبیات داستانی ایران به موضوع تاریخ تحولات مدنی جدید ایران پرداخت و بیان داشت:  نقش مرزهای شمالی و غربی به‌عنوان معابر گذر جلوه‌های مدرنیسم فرنگ به جامعه‌ی سنتی ایران شناسانده شد و رشت و تبریز دروازه‌های گشوده رو به نوگرایی از مسیر قفقاز و عثمانی دانسته شدند. «چون این شهرها به محل تردد مسافر و انتقال کالا بین ایران و روسیه و اروپا بدل شده‌اند، تنوع نژادی، مذهبی و فرهنگی ناشی از آمیزش صورت‌های گوناگون زندگی را در آنها شاهدیم. آمیختگی صورت‌های فرهنگی آن کشورها با شیوه‌های گذران مردم محلی باعث آن شده است که ماجراها و شخصیت‌های تازه و جالب توجهی در منظر داستان‌نویسان این مناطق قرار بگیرد. این سودی است که داستان‌نویسان از این وضعیت می‌برند. و به همین سیاق سنت ادبی گیلان قوت پیدا می‌کند.»
سپس این پژوهشگر بیان داشت که دانش‌آراسته نوشتن را به سرنوشت خودش تبدیل کرده است و هنوز قلم را زمین نگذاشته است و همچنان می‌نویسد. «تجربه‌ی سالیان به نثر او سادگی و روانی و به ساختار داستان‌هایش پختگی بخشیده است. او با دومین مجموعه داستان خود، روز جهانی پارک شهر و زباله‌دانی، شهرت یافت. به‌طوری‌که آثارش در مهمترین نشریات آن سال‌ها انتشار یافت.»
سپس کیانپور از شهین باباعلیان، همسر دانش‌آراسته دعوت کرد تا به قرائت داستانی از او بپردازد. باباعلیان بیان داشت که زندگی یک نویسنده برای خلق داستان با رنج نوشتن، تؤام است. سپس مقدمه‌ای از این نویسنده را قرائت کرد که به نوعی مانیفست او بود و بعد نیز، داستان «تاتا» را خواند.
در ادامه مستند شفاهی مجید دانش‌آراسته که به کارگردانی حامد اریب و همکاری مزدک پنجه‌ای توسط خانه‌ی فرهنگ تولید شده است، برای حاضران پخش شد. تاریخ شفاهی از سال ۱۳۹۸ کلید خورد و این مستند نخستین تولید خانه‌ی فرهنگ گیلان است. در این مستند دانش‌آراسته از رشت گفت و کوچه‌هایش. از اینکه چگونه به داستان‌نویسی روی آورد و کودکی‌اش چطور گذشت. در خانه‌ای چوبی زندگی می‌کرد و در شب‌های تاریک رشت، با فانوس راهش را می‌یافت.
در ادامه کیانپور از آخرین سخنران، کیهان خانجانی، نویسنده دعوت کرد.  «اخگرشمار تنهایی» ، عنوان سخنرانی خانجانی بود؛ یادداشتی برای نویسندگان جوان کانون داستان چهارشنبه‌ی رشت تا یادمان باشد بر شانه‌های چه کسانی ایستاده‌ایم. نویسنده‌ی کتاب بند محکومین در ابتدا بیان داشت که مجید دانش‌آراسته از نسل دوم نویسندگان ادبیات داستانی گیلان است. «پس از احمد صادق، کریم کشاورز، محمدعلی صفاری، افراشته و به آذین و دیگران. خاستگاه ادبیات داستانی این استان را می‌توان عمدتاً در چهار مورد جست: علاقه‌ی اهل سواد این خطه به ترجمه کردن. علاقه‌ی ویژه‌ی مردمان این دیار به هنر نمایش و تبدیل ترجمه‌های داستان به نمایشنامه. پشتوانه‌ی غنی فولکلور در این ولایت و و اشتیاق خاص مردمانش به روزنامه‌نگاری.»
سپس این نویسنده بیان داشت که از میان مجموعه داستان‌های دهه‌ی پنجاه نویسندگان گیلان سه کتاب «بعد از آن سال‌ها» نوشته‌ی حسن حسام، «سوگواران» نوشته‌ی ابراهیم رهبر و «روز جهانی پارک شهر و زباله‌دانی» اثر مجید دانش‌آراسته از کیفیتی برخوردارند که هنوزاهنوز می‌توان از برخی داستان‌هایشان نام برد و به خوانش و بررسی‌شان نشست و برای نسل اکنون شاهد مثال آورد. «حال پنجاه سال پس از انتشار روز جهانی پارک شهر به دوباره‌خوانی‌اش می‌نشینیم تا ببینیم عطا و لقایش برای اکنون ادبیات داستانی گیلان و ایران چیست و جدای از ارزش تاریخ ادبیاتی، چه ادبیتی دارد.»
سپس نویسنده‌ی کتاب یحیای زاینده‌رود ویژگی‌های این کتاب را برشمرد و افزود: «در دوران ایجاد سپاه دانش و بهداشت، برخی از داستان‌نویسان گیلان در روستاها مشغول به خدمت سربازی شدند، برخی نیز با اعتقاد به انقلاب دهقانی هم‌زمان با آنها شروع به نوشتن از روستا کردند؛ این موضوع لزوماً نه حُسن بود و نه عیب. اما ادبیات خاستگاه شهری دارد و اگر کسی از روستا می‌نویسد، بنا به قیاس آن مکان با شهر می‌نویسد. مجید دانش‌آراسته اهل شهر رشت بود و از شهر نوشت و جذب جریان فراگیر نشد. اما او از کجای شهر و چه چیز شهروندان نوشت؟ از تناقضی به نام حاشیه‌نشینان مرکز شهر.» سپس این نویسنده به ویژگی دوم اشاره کرد: «سند زدن مکانی برای شخصیت‌ها. اگر داستان‌های ادبیات شهر به سراغ کافه‌ها رفت، مجید دانش‌آراسته درون قهوه‌خانه‌ها برای آدم‌های بی‌سرپناه داستان‌هایش سقفی یافت. دیگر ویژگی طنز در زمانه‌ی تراژدی است.» در توضیح این ویژگی افزود که اشتباه است اگر فقط سال پنجاه و هفت را زمان تأویل متون شادمان بدانیم به متون اندوهبار. زیرا تاریخ ایران از پس حمله‌ی اعراب و مغولان و به‌ویژه ترکان در تمام هنرها لحنی سوگوارانه گرفت. «پس از کوتای مرداد سی و دو، قیام خرداد چهل و دو، مکتب بازگشت پا گرفت و شیوع یافت.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago