?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago
از آن به که کشور به دشمن دهیم! میخواهید بدانید چطور اسکندر امپراتوری هخامنشی، اعراب امپراتوری ساسانی، و افغانها امپراتوری صفوی را در هم شکستند؟ به وضعیت فعلی و واکنشها، چه در داخل و یا خارج، نسبت به حمله احتمالی اسرائیل به کشورمان نگاه کنید: یعنی افرادی…
نویسنده این مقاله با عنوان ارزش جانوران در نگاه صوفیان، هم تلاش کرده است حکایات صوفیان در ارتباط با گونههای جانوری را گردآوری و دستهبندی کند.
از متن مقاله:
حسن بصری وقتی سگی دید و گفت: الهی مرا بدین سگ برگیر. پرسیدند: تو بهتری یا سگ؟ گفت: اگر از عذاب خدا خلاص یابم من بهتر باشم والا به عزت و جلال خدای که او از صد چون من به. (ص۲۱۲)
شیخ ابوعبدالله خفیف شیرازی هرگز چنین خشمگین نشده بود ﺧـﻮد وﻗﺘـﯽ ﮐﻪ ﭘﺎدﺷﺎه دﺳﺘﻮر داده ﺑﻮد ﺳﮕﺎن ﺷﻬﺮ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ. ﭘﺲ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺳﮕﺎن رﻓﺘﻨﺪ و ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﺘﻨﺪ. ﺳﮕﯽ ﺑﺪوﯾﺪ و در ﻣﺴﺠﺪ ﺷﯿﺦ ﭘﻨﺎه ﮔﺮﻓﺖ. ﺷﺨﺼﯽ دﻧﺒﺎﻟﺶ آﻣﺪ ﺗﺎ او را ﺑﮑﺸﺪ. ﺷﯿﺦ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ و ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ اﮔﺮ دﺳﺖ از اﯾﻦ ﮐﺎر ﻧﮑﺸﯿﺪ، ﯾﮏ ﺳﺠﺪه ﺑـﻪ اخلاص ﺑﮑﻨﻢ ﺗﺎ ﯾﮑﯽ از ﺷﻤﺎ زﻧﺪه ﻧﻤﺎﻧﺪ. آن ﻣﺮد ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺧﻮﻓﻨﺎك ﺷﺪ و ﺑـﻪ ﭘـﺎي ﺷـﯿﺦ اﻓﺘﺎد و ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮد و ﺻﻮﻓﯽ ﺷﺪ و ﺟﺎﻣﮥ ﻣﺮﻗﻊ ﭘﻮﺷﯿﺪ و ﺑﻪ ﻣﮑﻪ رﻓﺖ و ﮐﺲ ﻧﺪاﻧﺴـﺖ ﮐـﻪ ﺣﺎل وي ﭼﻪ ﺷﺪ. (ص۲۲۰)
ارزش جانوران در نگاه صوفیان
نویسنده: مسعود شاورانی
ویرانههای آکادمی افلاطون، آتن یونان
از آن به که کشور به دشمن دهیم!
میخواهید بدانید چطور اسکندر امپراتوری هخامنشی، اعراب امپراتوری ساسانی، و افغانها امپراتوری صفوی را در هم شکستند؟ به وضعیت فعلی و واکنشها، چه در داخل و یا خارج، نسبت به حمله احتمالی اسرائیل به کشورمان نگاه کنید: یعنی افرادی که اسرائیل یا هر قدرت متجاوز خارجی دیگری را در مقام نیروی رهاییبخش تصور میکنند.
واقعیت این است که وضعیت کنونی یک جامعه میتواند رمزگشای معماهای بسیاری از گذشته باشد، زیرا عناصر فرهنگی یک ملت به راحتی حذف نمیشوند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردند، حال با شدت و ضعفی متفاوت و با نمودهای متفاوت، خصوصن که زمانه کنونی رسانهها نیز با جنگهای روانی این مولفهها را به نفع خودشان بالا و پایین میکنند.
اینکه چرا امپراتوری قدرتمندی همچون ساسانیان به دست اعراب شکست خوردند دلایل تاریخی بسیاری میتواند داشته باشد: همچون نظام مذهبی انحصارگرا، انحصار قدرت در دست موبدان و نظامیان و فسادهای مرتبط با آن، جامعه طبقاتی، دستکم گرفتن اعراب، بزرگ شدن قلمرو و سختی کنترل بر آن و غیره که عامل اصلی قطعن سیستم حکمرانی بوده است. اما به نظرم یک دلیل مهم هم اجتماعی و مردمی است و آن احتمالن ذهنیتی بوده که نیروی نجاتبخش از بیرون مرزها خواهد آمد. هرچند روایتها از برخورد مردم ایران با متجاوزان عرب متناقض است، مواردی حاکی از مقاومت و موارد دیگر خیانتهای گاه و بیگاه در حمایت از اعراب که در مورد کشته شدن یزدگرد ساسانی به دست آسیابان به خوبی نمود پیدا میکند، اما قطعن حقیقتی در آن نهفته است که وضعیت فعلی و گرایشات متجاوز-پرستانه برخی افراد و گروهها نیز پرده از آن برمیدارد. گرچه حکومتها با سیاستهای نادرست خود میتوانند به چنین گرایشات ضد میهنی و سرزمینی دامن بزنند، اما به گمانم سیاستهای بد حکمرانی همه ماجرا نباشد و بخشی از این گرایشِ متجاوزپرستی را احتمالن باید در برخی ویژگیهای خلق و خویی و فرهنگی-اجتماعی نیز جستجو کرد!
در اینجا خصوصن به ساسانیان اشاره میکنم چون به گمانم، به رغم تفاوتهای بسیار، شباهتها میان حکومت ساسانی و جمهوری اسلامی هم کم نباشد: هردو نظام مذهبی، با قدرت اصلی در دست روحانیون و نظامیان و انحصارگراییهای مرتبط با آنها، هردو با سیاست گسترش مرزها و احتمالن موارد مشابه دیگری. اگر تشیع را نیز نسخه ایرانی از اسلام بدانیم، یعنی روایتی از اسلام که اعراب سنی به خاطر مولفههای ایرانیش به شدت با آن مخالفند و رفتن به زیر پرچم یهود و فاشیستیترین روایت از آن یعنی صهیونیسم و اسرائیل را به رفتن به زیر پرچم این نسخه ایرانی از اسلام ترجیح میدهند، شباهتها میان ساسانیان و ج.ا به مراتب بیشتر و قابل فهمتر هم خواهد شد.
اما ساسانیان از میان رفتند و هرچند ایرانیان بعد از مشقتهای بسیاری پس از چندین صده باز خود را با هویت جدیدی بازسازی کردند، اما ایران دیگر هیچگاه نتوانست آن قدرت و قلمرو و هویت سابق را بیابد. اکثر حکومتهای ایرانی که پس از از میان رفتن ساسانیان آمدند نیز آرمانشان احیای قدرت و شکوه ساسانیان بود، از آل بویه گرفته تا سامانیان و صفویان و ... . همان حکومتی که احتمالن کم نبودند از مردم که در مقابل هجوم اعراب پشتش را خالی کردند تا نیروی رهاییبخش خارجی جایش را بگیرد خیلی طول نکشید که آرمان نسلهای بعدی شد!
احتمالن این مقایسه به مزاق خیلیها خوش نیاید! اما به گمانم جنگ جاری بین ایران و اسرائیل به عنوان بازوی غرب در خاورمیانه، فقط یک چیز را هدف قرار داده است و آن یکپارچگی، وسعت و قلمرو ایران. هدف غایی در بهترین حالت از میان بردن ایران به عنوان کشوری وسیع و غیرقابل کنترل و تبدیل آن به تکه پارههایی کنترلپذیر است که هیچ پیوندی با فرهنگ و هویت گذشته خودش نداشته باشد و در بدترین حالت شخمزدن و ویران کردن آن، همان کاری که با افغانستان و عراق و سوریه شد و اکنون به شکلی بدتر با غزه و لبنان میشود. پس هدف اصلی از میان بردن هویت مستقل ایرانی است. همان کاری که غرب و شوروی با بسیاری از کشورهای دیگر منطقه ما کردند.
در این شرایط به گمانم خطرناک ترین و زیانبارترین کاری که یک ملت میتواند انجام دهد خالی کردن پشت نظام سیاسی عهدهدار حفظ تمامیت ارضی کشور و حمایتش از نیروی متجاوز است. ما میتوانیم منتقدان جدی نظام سیاسی حاکم باشیم و ابعاد گوناگون آنرا نقد کنیم و پرده از ناکارآمدیهای آن برداریم، اما طرفدار متجاوز نباشیم، خصوصن متجاوزانی که کارنامه اعمالشان این روزها بر همگان روشن است. امیدوارم روزی نرسد که حسرت ایران یکپارچه امروز را بخوریم، همچنانکه اجداد ما پس از سقوط ساسانیان حسرتش را خوردند و ما نیز!
امروز درحال دوچرخه سواری از جادهای جنگلی بودم، که اتفاقی هم ناراحتکننده و هم عجیب در جلوی چشمانم افتاد. همینطور که در حال عبور از این جاده خلوت و ساکت بودم، پرندهای کوچک و زیبا را دیدم که انگار با تمامی غمهای عالم در دلش، کز کرده بود و درست در میان جاده نشسته بود. پرندهای دیگر که از گونه دیگری بود نیز در آنسوی جاده، اما در حاشیه نشسته بود و به این یکی خیره. همینکه دوچرخه را نگه داشتم، تا پرنده نشسته در میان جاده را از آنجا پر دهم، در یک لحظه دو ماشین از هر دو طرف جاده عبور کرده و راننده بیتوجه به من پرنده را زیر گرفت و جلوی چشمانم پرپر کرد!
انگار پرنده کوچولو از زندگی سیر شده بود و عامدانه خود را به دل جاده سپرده بود تا اینچنین فرشته مرگ با هیبتی نخراشیده و آهنین او را از خودش رها کند! و انگار آن پرنده دیگر هم میخواست از این کار بر حذرش دارد، اما نشد که نشد! ???
"مزگت" واژه ی پهلوی به چِمار (:معنی) مزداگده یا مزداکده است.
مزدا (:دانش وآگاهی بی کران)، ویژگی خدای ایرانیان است. و " کدَه" به چمارخانه است.
واژه "کزه" "و"کده" هم چنان در گویش ویژه زرتشتیان استفاده می شود.
پیش ازاسلام واژه ی مَزگت در گویش پهلوی برای خانه هایی با گنبدی گرد و بلند گفته می شده که درآن گردهم آیی همگانی برای شادی، نذر و نیاز ونیایش کاربرد داشته.
واژه ی "مزگت" پس از اسلام از گویش ایرانیان به زبان عربی راه یافت و از آن پس "مسجد" نامیده شد.
سپس بر پایه ی دستور زبان عربی از این واژه، مصدر ساختند و در صرف و نحو عربی واژگانی مانند : سجده، ساجد، سجود و سجاده نیز ازآن بیرون آوردند.
در روستای کهن و گردشگری ابیانه، هم چنان این واژه به جای مسجد به کار رفته و "مزگت" نیز گفته می شود.
گفته شده که سقف نخستین مزگت (:مسجد) های اعراب، بابرگ درخت خرما پوشیده شده واژه "تاق" نیز از نام "گنبذ" و گنبد ایرانی برگرفته شده است.
پس از چندی در کنار مزگت، مناره ها نیز افراشته شدند.
"نار" به چم آتش است و "منار" جایگاه آتش افروزی (:آتشدان) به گویش عربی؛ از آن جا که گویش پارسی به گلوله آتش سرخ " گل آتش" نیز گفته می شد. از واژه " گلدسته" نیز به جای مناره بهره گرفته می شد.
گلدسته ها را در گذشته برای روشن کردن آتش و راهنمایی کاروان ها در شب استفاده می کردند.
در آن زمان گنبدی بر مناره ها نبوده است چنان که اکنون نیز برخی از مناره های مسجد در شهرهای سمرقند و بخارا بدون گنبد ساخته شده اند.
واژه های مَزگت (:مسجد)، گنبذ(:گمذ ،گنبد،تاق) و گلدسته (:منار) از مهرازی (:معماری) ایرانی برای اعراب به یادگار رسید و نخستین مسجد های آن روزگار به دست هنرمندان ایرانی ساخته شد.
? بُن مایه :
برگرفته از نسک (:کتاب) آیین اختیار
نگارش : موبد کورش نیکنام
@khashatra
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 11 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 2 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 10 months, 1 week ago