‌
#نقل_قول

نوعی فرهنگ عجیب‌و‌غریب در ما نهادینه شده که اگر مثلاً حرفی را عبدالقاهر جرجانی، زبان‌شناس و ادیب ایرانی در سدهٔ پنجم هجری گفته باشد یا رومن یاکوبسن، زبان‌شناس و نظریه‌پرداز ادبی روس، ما حرف یاکوبسن را بهتر می‌پذیریم؛ چون خارجی‌ست، چون تصور می‌کنیم طرحش بهتر است، چون کالا و صنعتی که آن‌ها تولید می‌کنند از تولید ما بهتر است، پس فکر می‌کنیم اندیشه‌هایشان هم بهتر است؛ اما این به‌تدریج‌ برای یک ملت مشکل‌ساز می‌شود. وقتی مدام اندیشیدنِ یک غیربومی را ملاک قرار دهیم، آرام‌آرام خودِ اندیشیدن و چگونه اندیشیدن را هم فراموش می‌کنیم.

✍ کوروش صفوی (زبان‌شناس، مترجم و پژوهشگر ایرانی)
‌

‌
#گزیده_کتاب

عشق یک معتاد به مواد را بیشتر باور داشتم تا عشق دو نفر به یکدیگر. اما به مرگ باور داشتم. می‌دانستم این وعده‌ای‌ست که عملی خواهد شد. من به فشنگِ نُه میلی‌متری‌ای که سرعتش هزار کیلومتر بر ساعت بود، اعتقاد داشتم و اینکه زندگیْ فاصلهٔ زمانیِ مابین رها شدن فشنگ از لولهٔ کُلت تا زمانِ فرو رفتن آن در مغز است...

📖 خورشید نیمه‌شب | یو نسبو | ترجمهٔ نیما م.اشرفی‌

‌
#گزیده_کتاب

وقتی در زندانِ بی‌ثمری گیر کردی، خواهی دید که یک تکه دعای باطل‌السحر را چند بار می‌شود خواند یا به یک تار عنکبوت و حرکاتش چقدر می‌توان دل بست!

📖 یک چاه و دو چاله | جلال آل‌احمد‌

‌
نمی‌گریم برای عمرِ ازکف‌رفته‌ام، اما
به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم...

#فاضل_نظری
‌

‌
به گِردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند
که من چون شمع هرشب بر زوالِ خویش می‌گریم
‌

‌
اگر جنگیده بودم، دست‌کم حسرت نمی‌خوردم
ولی من بر شکستِ بی‌جدالِ خویش می‌گریم
‌‌

. قصد کفرگویی یا شبهه‌افکنی ندارم. صرفاً می‌خواهم بلند فکر کنم و سوال بپرسم. دارم می‌اندیشم که شاید خدا هم یک سرمایه‌دار است یا طرفدار آن. ۱. دنیای ما را ببینید: وسعتی شگفت‌انگیز دارد و پر است از جاذبه‌های ریز و درشت و سرزمین‌های دور و نزدیک با اقلیم‌های…

.
قصد کفرگویی یا شبهه‌افکنی ندارم. صرفاً می‌خواهم بلند فکر کنم و سوال بپرسم. دارم می‌اندیشم که شاید خدا هم یک سرمایه‌دار است یا طرفدار آن.

1. دنیای ما را ببینید: وسعتی شگفت‌انگیز دارد و پر است از جاذبه‌های ریز و درشت و سرزمین‌های دور و نزدیک با اقلیم‌های مختلف و آثار باستانی متنوع که به فرمودهٔ خودش آیات الهی‌اند. اما چه کسی توانایی سیر در زمین و تدبر در این آیات را دارد؟ چه کسی می‌تواند به طبیعت ژاپن سر بزند یا معماری کلاسیک ونیز و میلان را از نزدیک ببیند و یا سرنوشت فراعنهٔ مصر و اقوام مایا را در سازه‌های تاریخی‌شان جست‌وجو کند؟ آفرین! درست حدس زدید... اغنیا.

2. مگر نفرمود از جور حاکم ستمگر و قوم خدانشناس مهاجرت کنید به جایی که مجبور به گناه یا تحمل ستم نباشید؟ کسی که آه در بساط ندارد، چگونه و به کجای این دنیای پهناور مهاجرت کند؟

3. چه کسانی می‌توانند کارهای نیک را در ابعاد وسیع انجام دهند و برای خودشان «باقیات‌ِ صالحات» دست‌وپا کنند و آن‌گونه که خودش فرموده «قرض حسنه» بدهند؟ مگر نفرمود «هرگز به حقیقت نیکوکاری نمی‌رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید؟» فقرا و بی‌چیزها چگونه به این مقام برسند؟ اصلاً تعداد و کیفیت ثواب‌ها و حسناتی که یک ثروتمند می‌تواند جمع کند با کارهای خیری که یک فقیر بی‌نوا می‌تواند انجام بدهد، قابل قیاس است؟

4. چه کسی می‌تواند برود حج و خانهٔ خدا را زیارت کند؟ آنکس که استطاعت داشته باشد. حج که جای خود دارد؛ عتبات عالیات چطور؟ چه کسی می‌تواند ازدواج، این سنّت حسنهٔ پیامبر را احیا و نیمی از دینش را کامل کند؟ آنکس که بتواند مهریه و نفقه بدهد!

5. مگر نه اینکه امروز دنیا دنیای اصالت سود و سرمایه است و سرمایه‌دارها -نعوذ بالله- خداوندگاران زمین‌اند و مستضعفان توی زندان‌ها و آوارهٔ اردوگاه‌ها و تحت محاصره و زیر باران موشک و خمپاره؟ همین سنّت الهی «استدراج» را مرور کنید: براساس این سنت الهی، خداوند به ستمکاران مهلت می‌دهد و می‌گذارد در ثروت و رفاه و آسایش غرق شوند و نهایتاً از خوشی بمیرند؛ اما در عین حال به مستضعفان مهلت نمی‌دهد و اگر خطایی کنند خیلی زود گوششان را می‌پیچاند. آیا مستضعفِ محرومِ درماندهِٔ فقیر به چنین مهلت‌هایی سزاوارتر نیست؟ و آیا این سازوکار، فقرا را «خَسَرَ الدّنیا و الآخرة» نمی‌کند؟

به تمام این‌ها فکر می‌کنم. به جوابی نمی‌رسم و باز هم با خودم می‌گویم دنیای ما دنیای سرمایه‌دارهاست. فقرا باید بنشینند و تحمل کنند و به ظرف وجودی‌شان فکر کنند و با خود بگویند لابد ظرف من کوچک بوده است. شاید ما راه را اشتباه آمده‌ایم. نمی‌دانم فقیر به دلیل آنکه فقیر شده از رحمت الهی دور می‌گردد، یا چون شایستهٔ رحمت الهی نبوده ظرفش کوچک شده و تقدیرش را با فقر و فلاکت عجین کرده‌اند. خلاصه که انگار ماها الکی برای مستضعفان و مظلومان و محرومان زور می‌زنیم و حرص می‌خوریم...

شاید #درد_دل
شاید #دو_کلام_حرف_حساب
شاید هم #ذهن_خطرناک_من

? @hosne_yousof

.
از اینکه کسی قدر خوبی‌هات رو نمی‌دونه ناراحت نباش. به سیب‌زمینی فکر کن که با همهٔ خاکی بودن و تواضعش، بدون هیچ چشم‌داشتی به این مردم سیب‌زمینی سرخ‌کرده و چیپس و ته‌دیگ هدیه می‌ده؛ ولی همین مردم به آدمای بی‌غیرت می‌گن «سیب‌زمینی»... ?

#پارازیت

? @hosne_yousof

.
دختری که از دست مسئولان همین مملکت سیصدتا سکه گرفت، یک واحد آپارتمان گرفت، یک دستگاه پژو پارس گرفت و هزینهٔ عمل‌های جراحی‌اش را دادند، همه جوره تبلیغش را کردند و تبدیلش کردند به نماد موفقیت زنان ایرانی، خوشی زد زیر دلش و دروغ گفت و کشورش را فروخت و رفت که زیر پرچم آواره‌ها و بی‌وطن‌ها با نمایندهٔ ایران بجنگد و با موهای فرفری‌اش کاسبی کند. اما حالا باید منتظر بماند تا نمایندهٔ نجیب و باوقار ایران به دیدار نهایی برسد تا او هم امیدی به مدال داشته باشد.

از دلِ مسابقهٔ امروز ناهید کیانی با حریف بی‌وطنش می‌شود یک قصهٔ سینمایی جذاب نوشت! درون‌مایهٔ قصه هم می‌شود این که: دروغ‌گویی و وطن‌فروشی و بالا کشیدن بیت‌المال آخر و عاقبت ندارد!

خانم کیانی عزیز، به احترام پیروزی امروز شما کلاه از سر برمی‌دارم و می‌گویم: با تمام وجود لذت بردم. به قول آقای عامل: شیر مادر و نان پدر حلالت!

#ذهن_خطرناک_من

? @hosne_yousof