?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
«من وقتی تو هستی دیگه نمیتونم مال خودم باشم. میتونم ها؛ ولی نمیخام!
چون؛ مال تو بودن رو بیشتر دوس دارم. همین!»
درست است که هر آدمی به وجود خود مالکیت کامل دارد، اما انگار هیچ بدنی، مال روحش نیست. نه که بدن امانت خداست و خدا عاشق بندهاش؛ هر بدنی فقط میتواند مال یک بنده باشد. یکی که با عشق دوست میداشته باشد. اما آیا روح هم امانت خدای عاشق است؟
اگر من عاشقت هستم و ندیدمت، اگر ارج میگذارم و نمیدانمت، اگر صبر میکنم و نمیخواهمت یا اگر دوستت میدارم و نمیشناسیام، پس میشود عاشق روح کسی هم شد. پس خدا هم عاشق روحهایمان است و روح هم میتواند ملکیت باشد. شاید ملکیت حقیقی و باارزش، روح باشد.
یادم هست روز و شبهایی که ایقان داشتم فقط من باارزشم!
آن من، خودشیفتهی عقلباخته بود. آدمها وقتی عاشق دیگری شوند عقل میبازند، اما من عقلم را در عشق به خود باختم. یافتم که عشق به خود نیاز این زمانم نیست. انگار باید از مسیری گذشت تا به عشق خودی رسید. اگر بخواهم استدلال منطقیتری داشته باشم، از تو استفاده میکنم. از عاشقِ تو شدن استفاده میکنم تا به والاترین عشق برسم. میتوانم مسیرهایی متفاوتی بگزینم یا همراه خودم باشم، اما از میان، میخواهم فقط مدیون تو باشم. راستش عاشق بودن گاهی مدیون بودن است. مدیون آدمی که هنوز زندهاست؛ مواظب خودش است؛ برای خودش جنگیده است و ارزش عاشق بودن را دارد!
هر مالکیتی مسئولیتی به همراه دارد. شاید مرد فرار هستم یا شاید ترس فرار دارم، اما ترجیح میدهم روح و بدنم مال تو باشند. دوست دارم مدیون تو بوده، محو هر نگاهت شوم. با حالهی نورانیات بدرخشم و از آرامش صدایت خوابم ببرد. آدم وقتی حس امنی دارد، خلع سلاح میشود. توان جنگیدن از دست میدهد و آهستهآهسته در قلمرو رویا لنگر میاندازد. امن بودن آرامش دارد و آرامش زیباترین ترکِ برای خوابیدن است. خواستم کمی شرح بدهم تا بدانی تنها سروتونین صدایت زیاد نیست، آرامش آن هم امنآفرین است.
بند نخست پرورش «من وقتی تو هستی دیگه نمیتونم مال خودم باشم.»، بند دوم پرورش «میتونم ها؛ ولی نمیخام!» و بند سوم پرورش «چون؛ مال تو بودن رو بیشتر دوس دارم. همین!» است.
امیدوارم برداشت خوبی داشته باشید و حظ ببرید.
✍🕊
بزرگترین و سختترین هنر، هنر زندگی کردن است.
🫠🕊
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست؟
مردم دیده ز لطفِ رخِ او در رخِ او
عکس خود دید، گمان برد که مشکین خالیست
میچکد شیر هنوز از لبِ همچون شکرش
گر چه در شیوهگری هر مژهاش قَتّالیست
ای که انگشتنمایی به کرم در همه شهر
وه که در کارِ غریبان، عَجَبَت اِهمالیست
بعد از اینم نَبُوَد شائبه در جوهرِ فرد
که دهانِ تو در این نکته خوش استدلالیست
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیّتِ خیر مگردان که مبارک فالیست
کوهِ اندوهِ فراقت به چه حالت بکِشد؟
حافظِ خسته که از ناله تنش چون نالیست
??
انسان بودن سخت است. ?? #آرین_ذهین
Saint says: The human soul is created for love, and only in love for God can it find true peace. </3
اسمشو نمیشه گذاشت مالیخولیا . میشه گفت مرحلهی جنگ با ناخودآگاه ؛ یک جور دَوَرانِ سر . حقیقت اینِ که واردِ مرحلهی جدیدی شدم . توی این جنگِ تازه با خودم ، ممکنه عصبیتر بشم ، لجبازتر ، ممکنه اشتهام یا عجیب زیاد بشه یا عجیب کم . یا عجیب وزن اضافه کنم یا عجیبتر کم . مودی بودنم ممکنه به لحظه برسه حتی !
اما خب ، باید عبور رو جدی بگیرم . پیچیده کردنش فقط بیشتر از همه به خودم صدمه میزنه .
❓اول کتاب بخوانیم یا اول فیلم ببینیم؟
یازدهساله که بودم کتاب «بابالنگدراز» را خواندم و خیلی هم لذت بردم. یک سال بعد شبکهی دو سیما شروع به پخش انیمیشنی کرد که براساس این کتاب ساخته شده بود. این انیمیشن برای بچههای آن زمان بسیار جالب بود، اما برای من که کتاب را خوانده بودم، جذابیتیدو چندان داشت، چراکه شخصیتهای کتاب در برابر چشمهایم جان گرفته بودند.
مقایسهی شخصیتها و روند داستان با آنچه در ذهن داشتم بر هیجانم میافزود. اشراف کلی به ماجرا داشتم و میتوانستم تکههای گمشده در انیمیشن (یا به دلیل سانسور و یا به علت محدودیتهای تصویری) را کنار هم بگذارم و به تصویر کاملو زیبایی برسم. این اتفاق برای هر فیلم یا انیمیشن اقتباسی دیگری هم که دیدم رخ میداد.
نوجوان که بودم، فیلمهای «دزیره» و «بر باد رفته» را همراه خانواده تماشا کردم. برای من بسیار جذاب بود، چون صحنههایی که از این دو رمان در ذهن داشتم، بهزیبایی به تصویر کشیده شده بودند، اما دیگران با اینکه فیلم را میپسندیدند حس میکردند فیلم تکهتکه است و آنچنان که باید تحتِتأثیر قرار نگرفتند. چند سال قبل فیلم «غرور و تعصب» را دیدم. البته که فیلم زیبایی بود، اما هرگز به پای کتاب نمیرسید و در به تصویر کشیدنعمق رابطهی «الیزابت» و «دارسی» خیلی موفق نبود.
چند روز پیش فیلم «مارتین ایدن» را دیدم و همین حس پارهپاره بودن داستان به من دست داد؛ انگار تکههای اندکی از یک پازل بزرگ پیش رویم بود و نتوانستم کلیت قصه را در ذهنم بسازم. متأسف شدم که چرا اول کتاب را نخواندم. اگر موفق به خواندن کتاب شوم دربارهی آن خواهم نوشت، چون این داستان برای اهل قلم آموزنده خواهد بود.
شاید دیدن فیلم نسبت به خواندن کتاب وقت خیلی کمتری از ما بگیرد وجذابیتهای بصری بیشتری هم داشته باشد، اما نمیتوان انتظار داشت یک رمان حجیم در دو ساعت خلاصه و کل داستان حفظ شود. در نگر من، افراد کتابخوانبهتر است اول کتاب را بخوانند و سپس به تماشای فیلمهای اقتباسی بنشینند تا لذت بیشتری ببرند.
زمانی که در ابتدا کتاب را میخوانیم، ساعتها و روزها با داستان همراه میشویم، شخصیتها، مکانها و رخدادها را با کمکتخیل خود میسازیم؛ همهی تکههای پازل را در اختیار داریم، پس جزئیات داستان را کاملاً میدانیم. بنابراین وقتی به تماشای فیلم مینشینیم جاهای خالی داستان و گنگ بودن فیلم آزارمان نمیدهد و میتوانیم از تصویرسازی کمال لذت را ببریم.
✅پینوشت: این یادداشت تنها بیان نگرش و پیشنهاد من است. ممکن است شما براساس تجربیاتتان دیدگاه متفاوتی داشته باشید.
✅میترا جاجرمی
باران که می بارد خاطره ها قطره قطره از سقف زندگی چکه می کنند.
سیده نصرت شجاعی
@nosratshojaei
#آفوریسم
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago