رضا یعقوبی

Description
رضا یعقوبی


اینستاگرام رسمی:

instagram.com/reza.yaghoubi.official

وب سایت:

rezayaghoubi.ir
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

5 months ago

مبالغه‌ی گزاف در حق ماده و اقتصاد مادی که اکنون به بهای از دست رفتن ارزش‌های فرهنگی غلبه یافته است، محصول لیبرالیسم کلاسیک نیست. اما همان‌طور که در بحران روحی جان استوارت میل می‌توان دید، با تثبیت آن باور اولیه، این مبالغه نیز از نظر فکری و اخلاقی محبوب شده است.

جان دیویی، از کتاب "لیبرالیسم و عمل اجتماعی"،  ترجمه‌ی رضا یعقوبی، نشر کرگدن، ص ۴۰.

@derangpub

5 months ago

اگر وقت ما به جای گفتگوی سازنده صرف جدال و دشمنی ناسالم با گروه‌های دیگر شود و واکنش جای کنش را بگیرد به این اتمیزه‌سازی و جداسازی و احتمال ظهور جنبش تمامیت‌خواه دامن زده می‌شود. گرایش یا طرز تفکری سالم و قابل اعتماد و ضروری است، گرایشی است که "پیوند" ایجاد کند. تحریک حرص و طمع افراد از یک طرف و تحریک دشمنی و نفرت از طرف دیگر و نگاه‌های سیاه و سفید و صفر و صد و اختصاص وقت به واکنش به جای تعامل در عین اختلاف، به اتمیزه شدن و ظهور جنبش توده‌ای تمامیت‌خواه کمک می‌کند.

@rezayaghoubipublic

5 months ago

فرصت‌سوزی یا فریبکاری اصلاح‌طلبان در دهه‌های هفتاد و هشتاد کار را برای گذار به دموکراسی دشوار کرد. زمانی که بحران اقتصادی نیازهای اولیه را بر نیازهای دموکراتیک اولویت نداده باشد دسترسی به دموکراسی آسان‌تر است چون طبقه‌ی متوسط قوی‌تر و با سطح رفاه مناسب امکانات و توان بیشتری برای تقویت جامعه مدنی و کنش‌گری برای فشار بر حکومت برای تن دادن به دموکراتیزاسیون دارد اما در شرایط بحران اقتصادی نیازهای اولیه اولویت پیدا می‌کنند و کمبود حداقل‌ها باعث بی‌معنا شدن مسائلی مثل مشارکت و حقوق سیاسی و مدنی شود. اما نباید ناامید شد. تجربه‌ی گذار به دموکراسی در کشورهای دستخوش بحران اقتصادی هم وجود دارد. هرچند این فضا استعداد زیادی برای کنش توده‌ای و شورش بی‌سازمان دارد و فرصتی برای عوام‌فریبان فراهم می‌کند، تلاش برای جلوگیری از اتمیزه شدن جامعه می‌تواند مانعی برای تشکیل جنبش‌های تمامیت‌خواه باشد. امروز شواهد زیادی برای کمین عوام‌فریبان و دلخوشی‌شان به تشکیل یک جنبش تمامیت‌خواه وجود دارد.

@rezayaghoubipublic

7 months, 3 weeks ago
در پاسخ به درخواست صادق زیباکلام:

در پاسخ به درخواست صادق زیباکلام:

‏آقای زیباکلام،
پسر شما نیستم.

لب‌های دوخته من فریادی است علیه اسلحه‌به‌دست‌هایی که کیان، نیکا و دیگر کودکان ایران را کشتند. لب‌های دوخته من به خواسته‌های کیانوش گره خورده است. عامل این وضعیت اسفبار، حکومت برآمده از شما و همفکرانتان در سال ۵۷ است؛ حکومتی که از همان ابتدا کمر به قتل ایران و ایرانی بست. همان‌گونه که شاپور بختیار گفت: «شما مأموریت داشتید و دارید که ایران را به نابودی ببرید.» نتیجه آنچه در ۵۷ انجام دادید، غارت و ویران‌سازی ایران و سرکوب مردم این سرزمین شد.

من دلبند شما نیستم و بر اساس عملکرد ویران‌گرتان، شما برای من ارزشی ندارید. حتی حمایت لفظی‌تان مایه شرمساری برای من است. ما نمی‌گذاریم ایران بمیرد، حتی اگر خودمان بمیریم.
دست از سر ایران بردارید.

پاینده ایران

@Hosseinronaghi

7 months, 3 weeks ago

کنش‌های فردی تا کنون در جامعه‌ی ما رواج نداشته و بیشتر حرکت‌ها جمعی بوده (شاید بیشتر به این علت که کنش جمعی مقداری ایمن‌تر است) اما کنش فردی ابتکار مهمی است که اهداف خودش را دارد. این شکل از کنش‌گری که با آسیب زدن به خود یا خودکشی یا برهنه شدن یا خود را در معرض کشته شدن و بازداشت قرار دادن است در کشورهای دیگر مخصوصا زمانی که زنان در انگلستان برای حق رای مبارزه می‌کردند رواج داشت. مثلا کاری می‌کردند که هر طور شده بازداشت شوند یا حتی خودشان را به ریل می‌بستند. دلیل این کار "جلب توجه" عموم به جریان داشتن مبارزات با اصلا وجود آرمان‌هایی برای مبارزه بود تا آن مبارزه از حلقه‌های بسته‌ی کنش‌گران فراتر برود و باعث ایجاد "تمرکز" عموم روی مبارزات و آرمان‌هایش شود. این شکل از کنش‌گری هدفش این نیست که دیگران را به آن کارها دعوت کند، هدفش جلب حواس‌ها و توجه‌ها به مبارزات است. یعنی دقیقا برخلاف آنچه گفته می‌شود که این کارها برای پرت کردن حواس‌ها است، دقیقا دلیلش ایجاد تمرکز و تداوم است. هرچقدر همبستگی و انسجام بیشتری ایجاد شود و نیروهای بیشتری فعال شود، این شکل از کنش‌گری که با خودتخریبی همراه است کمتر می‌شود. کنش آهو دریایی، کیانوش سنجری، و حسین رونقی در یک راستا و به دنبال یک هدف بودند. از آنجا که در این حالت شیوه‌ی انجام کنش‌ها رادیکال است، موجی از حیرت و تعجب و تئوری توطئه ایجاد می‌کند که فرصت‌طلبان و فریبکاران و لشکر سایبری سعی می‌کنند آن را جهت بدهند و خنثی کنند. محکوم کردن این کنش‌ها به معنای عدم توجه و درک نکردن فلسفه و چرایی آن‌هاست. کنش‌گر برای تایید گرفتن یا پرسیدن نظر ما این کار را نمی‌کند، او چنین کاری از ما یا جامعه نخواسته که منتظر تایید یا محکوم کردن کنش باشد. هدف او چیزی است که در بالا گفتیم.

@rezayaghoubipublic

7 months, 3 weeks ago
رضا یعقوبی
7 months, 3 weeks ago

ناامیدی هم می‌تواند به عنوان یک نیروی برانگیزاننده و قوی عمل کند اما به شرطی که تسلیمش نشویم!

@rezayaghoubipubic

8 months ago

نفی اراده و اختیار انسان، به بردگی کشاندن او که سلب حقوق اولیه و انسانی اوست، اجبار کردن او در عرصه‌های مختلف زندگی و حیات اجتماعی که محل نبوغ، ابتکار، تفاوت، تنوع، ذوق، انتخاب، آفرینش و در یک کلمه، فردیت است، فرقی با انکار موجودیت و هستی انسان ندارد. "عصیان" زمانی معنا پیدا می‌کند که عناصر ارادی و اختیاری فرد، تحت سلطه‌ی اجباری بیرونی قرار گرفته باشند و شکستن آن سلطه با خطر همراه باشد‌. فرد عاصی کسی است که اراده‌اش علیه اجبار طغیان کرده و هیچ اهمیتی به پیامد این کار نمی‌دهد. زنجیرهای اسارت و بردگی همیشه مرئی و دیدنی نیستند. در حکومت خودکامه برخی زنجیرها به واسطه‌ی عادت و رسوم، ناپیدا و نادیدنی‌اند. یعنی جایی که سرکوب نیازی به عامل بیرونی ندارد و درونی شده است. وجود قهرمان‌هایی که به مردم نشان دهند که بسیاری از زنجیرهایشان ناشی از ترس‌ها و عادات خودشان است، ضروری است. وقتی اراده‌ی انسان از دل این عصیان‌ها آشکار می‌شود، به افراد حس بودن و وجود داشتن می‌دهد. انسان از طریق عاملیت و انتخاب آزاد است که به احساس موجودیت و بودن دست پیدا می‌کند. هر کسی که با خودکامگی و اجبار مبارزه می‌کند به یک معنا به دنبال اثبات هستی خود و غلبه بر پوچی و بیهودگی‌هایی است که در اثر سرکوب اراده‌ و اختیارش بر روح او حاکم شده‌اند.
کسی که می‌خواهد بر این عصیان سرپوش بگذارد و به بهانه‌ی اختلال روانی آن را محکوم می‌کند، در حال وصله‌پینه کردن آن زنجیرهای نامرئی ترس و عادت است وگرنه همه‌گیری عصیان به معنای مرگ سلطه و سرکوب است. زیر سوال بردن اراده و آگاهی شخص به معنای نفی عاملیت او است. بیایید فرض کنیم تمام ماجرا ناشی از اختلال روانی باشد. اگر مسئله‌ی اجبار و سرکوب وجود نداشت و جامعه آزاد بود و پوشش اصلا مسئله نبود چه دلیلی داشت که نیمه‌برهنه شدن به این سطح از وایرال و فراگیری برسد که تبدیل به محور مباحث افکار عمومی شود؟ آیا برهنه شدن کسی که دیوانه است در جامعه‌های آزاد هم تبدیل به کاری حیرت‌آور و کانون بحث روز می‌شود؟ پس این خود گواه بزرگ‌تری بر اهمیت عصیان و مبارزه است. دیگر اینکه اگر این یک اختلال است چرا بعد از نزدیک به پنجاه سال در هیچ دانشگاه و هیچ مکان عمومی خاصی چنین موردی دیده نشد؟ پنجاه سال زمانی کافی برای پیش آمدن موارد مشابه چنین اختلالی نیست؟ تنها گذاشتن آهو دریایی با توسل به این دلیل‌تراشی‌ها باعث می‌شود به شخص او یا خانواده‌اش تلقین کنند که مردم دیگر حامی او نیستند و تسلیم فشارها برای اعتراف اجباری شود. صدایش باشیم.
آهو دریایی را آزاد کنید.

@rezayaghoubipublic

8 months ago

هرچه مشورت، تفکر و ذهن نقاد در روال امور عمومی نقش بیش‌تری داشته باشند، مردم بیش‌تر دموکرات هستند، برعکس هرچه در ملتی ناآگاهی، عادات ناشناخته، احساسات تاریک و در یک کلمه تعصبات آزموده‌نشده برتری داشته باشند آن مردم کم‌تر دموکرات هستند.
...
همان‌طور که اوضاع محیط اجتماعی، پیشرفت دموکراسی را ایجاب می‌کند، همان‌طور هم اندیشه‌های اخلاقی ما آن‌ها را ایجاب می‌کند. دموکراسی درواقع، هماهنگ‌ترین نظام سیاسی با فهم امروز ما از فرد است.
...
ما نمی‌توانیم کاری کنیم که قوانین اشیاء چیز دیگری بشوند؛ ما با تفکر درباره‌ی آن‌ها، خود را از آن‌ها می‌رهانیم؛ یعنی از طریق فکر، آن‌ها را از آنِ خود می‌کنیم. این است آن‌چه موجب برتری اخلاقی دموکراسی است. چون دموکراسی نظام متفکر است، به شهروندان اجازه می‌دهد که قوانین کشورشان را با هوشیاری بیش‌تر، با انفعال کم‌تر بپذیرند. چون میان آنان و دولت ارتباطات وجود دارد، دولت دیگر برای افراد چون قدرتی بیرونی نیست که بر آن‌ها تأثیری کاملاً مکانیکی بگذارد. به یمن مبادلات پیوسته که میان شهروندان و دولت برقرار است، حیات دولت وابسته به زندگی آنان است، همان‌طور که زندگی آنان به زندگی دولت وابسته است.

متن: درس‌های جامعه‌شناسی، امیل دورکِم، ترجمه‌ی سیدجمال‌الدین موسوی، نشر نی

#دورکیم

@volupte

10 months, 4 weeks ago

منظور گوینده (جان دیویی) این نیست که نمی‌توان برای رسیدن به دموکراسی مبارزه کرد (مگر در حکومت‌های استبدادی راه دیگری هم وجود دارد؟) منظور دیویی این است که از طریق استبداد نمی‌توان به دموکراسی رسید! در واقع استدلال دیویی علیه اصلاح‌طلبان و سلطنت‌طلبان غیرمشروطه‌خواه است که استبداد را «وسیله‌ای» برای «هدف» (دموکراسی) می‌دانند. وقتی تمایز هدف/ وسیله را این‌طور بفهمیم که هر وسیله‌ای خودش یک هدف است آن‌وقت نمی‌توانیم ادعا کنیم که وسیله‌های نامشروع (استبداد) مشروعیت ابزاری دارند. دیگر نمی‌توانیم بر اساس هدف، وسیله را توجیه کنیم چون وسیله هرگز خنثی نیست و خودش هم جزئی از هدف است. پس هم باید مطالبات جزئی و خصوصی افراد را به رسمیت بشناسیم و کاملا برخلاف نگاه قبلی که لازم می‌داند باید آن‌ها را تنها بگذاریم چون صرفا منافع خودشان را دنبال می‌کنند، باید همگی حمایت کنیم تا به «برآیند» برسیم و حمایت همدیگر را جلب کنیم و هم بدانیم که هیچ استبدادی به دموکراسی ختم نمی‌شود و هدف از وسیله جدا نیست.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago