?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
نفرینِ مسافر
بر این جادهی بیپایان، به سوی ناکجا
هیچ آرامشی یافت نمیشود.
دلْ در تب و تابِ رفتن میسوزد،
گویی راه، او را به رؤیاهایی دوردست میخواند،
و هر قدم، او را به آن سرزمین ناشناخته نزدیکتر میکند.
آیا تنها از آن رو که کسی چنین گفت، پای در این مسیر نهادی؟
یا خود، حقیقت را دریافتی؟
مسافری که در دل شب
بینام و نشان
در چنگال نفرینی دیرینه گرفتار آمده است
روزی خانهای داشت
جایی که دیوارهایش از گرمای عشق لبریز بود،
و نغمهی خندهها در هوایش جاری.
اما صدای جاده
زمزمهی وسوسهانگیز باد
ندای سفری بیانتها را در گوشش خواند
و او، مسحورِ این آواز
دل از خانه برکند.
و اکنون، در دل ظلمت
زیر پرتو ماه تابان که رازش را میداند
تنها پژواک گامهایش است که
همآواز با نالهی باد
سرود بیپایان سرنوشتش را میسراید.
#Curse_of_traveller
#Chris_Rea
ترجمه:
#آیدین_خرسندفر
انسان عصامی و انسان عظامی
✍️سهند ایرانمهر
🔸واژهها و جملات به نوبه خود چیزی را در انسان بر نمیانگیزانند مگر آنکه انسانها آن جملات و واژهها را با گوشت و پوست لمس کرده باشند. سردی و کلیشهای بودن کلمات وقتی اتفاق میافتد که انسان، بیآنکه واژه یا جمله ای را زندگی کرده باشد، بکار برد. اینجاست که اگر آدمی عادت به جمعبندی ماجراهای زندگیاش نداشته باشد و آنها را صرفا پشت هم آمدن و رفتن ببیند، پس از مدتی نظارهگر «رنج یا رضایت» زندگی نیست بلکه فقط «درد و خوشی» در بازه زمانی نامفهومی به نام « عمر» میبیند و دیگر هیچ.
🔸گفتم «رنج و رضایت» چون رنج چیزی پایدارتر و عمیقتر از درد است و رضایت هم چیزی بیشتر از خوشی لحظهای. رنجها، که برای برخی فقط درد است، برای برخی دیگر کارگاههای نصب «توانایی» جدید بر روح آدمیاند. آدمی که این چنین باشد و چیزهای زیادی به دست میآورد، نامش «عصامی»است.
🔸عصامی بر اساس آنچه در «معجم الوسیط»آمده است یعنی «خودساخته»کسی که هرچه دارد محصول تلاش و رنج خودش است و این نقطه مقابل عظامی است که هرچه دارد، وراثتی است.
عصامی، «شده» و اصیل است و داشتههایش از دستدادنی نیست در مقابل، به عظامی «عاریه داده »شده است.
🔸ظهیری سمرقندی در «اغراض السیاسه» می نویسد که عصام، مرد عرب تهیدست اما بلند همتی بود که علیرغم ناملایمات به بزرگی و قدرت رسید و بعد آن بود که میگفتند «عصامی باش نه عظامی»(آب است و تریاک/یادداشت های سید علی محمد سجادی).
🔸بیهقی هم اشاره زیبایی به این معنا دارد:«عظامی به یک پشیز نیرزد و هستند در این روزگار ما گروهی عظامیان با اسب و استر و جامه های گرانمایه که چون به سخن گفتن و هنر رسند چون خر بر یخ بمانند و حالت و سخنشان آن باشد که گویند پدر ما چنین بود و چنان کرد.» (تاریخ بیهقی)
🔸ادیب صابر شاعر قرن ششمی هم (آنچنانکه محمد قاضی در کتاب خاطرات یک مترجم اورده است) شعری دارد که هرچند مودبانه نمینمایاند، اشاره روشنتری به عظامیهای روزگار دارد:
آن شنیدی که ابلهی میگفت
پدرِمن، وزیرخان بوده است
با وجودی که نیست معلومم
خود گرفتم که آنچنان بوده است
هیچ کس دیدهای که گو... بخورد
کاین «به عهد قدیم، نان بوده است»
میرزا باقر :فاصله قهوه خانه تا محل حادثه بسیار اندکه ،تیر از سقاخونه شلیک شده ، پس ضارب داخل سقاخونه بوده و بعد ازشلیک از در سقاخانه گریخته . شخص متوحشی پا به فرار ندیدی ؟
قهوه چی : والله ، من چشام داشت گرم می شد که صدای گلوله ای ، یهو چرتم روپاره کرد .
...
میرزا باقر : لحظه ترور کجا بودی ؟
مشتری اول : خوابیده بودم ، تو خواب خوش بودم . یه مرتبه به صدای گلوله از خواب پریدم ، مثه یه مرغ سرکنده ، دویدم طرف کالسکه ، که دیدم کالسکه ...
...
میرزا باقر : اسم ؟
مشتری دوم : اوس هاشم
میرزا باقر : اهل ؟
مشتری دوم : اهل دل
میرزا باقر :شغل ؟ کسب و کارت چیه ؟
مشتری دوم :پدر عاشقی بسوزه ، خاکستر نشینم .
میرزا باقر : موقغ سو قصد کجا بودی ؟
مشتری دوم : یاد یار ، خواب خوش
...
میرزا باقر :کسب و کار
مشتری سوم : از کار افتاده ام ، شمایل گردونم .
میرزا باقر : وقتی به جانب اسماعیل خان تیر اندازی شد ، چه میکردی ؟
مشتری سوم : چرت میزدم که یهو سرم سنگین شد .
...
میرزا باقر : شغل ؟
مشتری چهارم : تعزیه خون بودم ، دوره علی اکبر خونیم ، سرمه خوردم دادن صدام گرفت ، خونه نشین شدم .
میرزا باقر : ضارب رو حین فرار دیدی ؟ قبل یا بعد از سو قصد ؟
مشتری چهارم : من تو باغچه ، جات خالی پا بساط بودم ، دود .
...
میرزا باقر :شغل ؟ چه کاره ای ؟
مشتری پنجم : خونه شاگرد بودم ، اندرونی حضرت والا ، بیرونم کردن ، حالا دوره گردم توتون می فروشم .
میرزا باقر : کی تپانچه رو آتش کرد ؟ ضارب رو دیدی ؟
مشتری پنجم : راستیش ، سیخکی دراز کشیده بودم سینه کش آفتاب که دیگه هیچی .
میرزا باقر : جماعت خواب ، اجتماع خواب زده ، جامعه چرتی ، فرق میان قاتل و شاهد این است که قاتل شاهد جنایت هم هست ، اما شاهد ، قاتل نیست .
هزاردستان قسمت نهم
religulous
Bill Maher
زیرنویس فارسی فیلم مستند religulous با اجرای Bill Maher
تماشای این مستند قویاً توصیه می شود ?
اگر ویدیو بالا باز نشد از پست پایین دانلود کنید
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago