استدلال احساسی (Emotional Reasoning) یعنی فرد احساسات خود را به‌عنوان واقعیت در نظر می‌گیرد، بدون اینکه شواهد منطقی یا عینی برای آن وجود داشته باشد. در این نوع خطای شناختی، فرد بر اساس احساساتش نتیجه‌گیری می‌کند، نه بر اساس واقعیت‌های موجود.

مثال ۱:

فرض کنید فردی احساس می‌کند که آدم بی‌ارزشی است. او با خود می‌گوید:
"من احساس بی‌ارزشی می‌کنم، پس حتماً آدم بی‌ارزشی هستم."
در اینجا، فرد به‌جای اینکه به شواهد منطقی (مثلاً موفقیت‌های گذشته، مهارت‌ها یا روابط مثبتش) توجه کند، احساساتش را به‌عنوان حقیقت مطلق در نظر می‌گیرد.

مثال ۲:

فردی قبل از یک ارائه مهم، دچار اضطراب می‌شود و فکر می‌کند:
"چون خیلی مضطربم، پس حتماً این ارائه را خراب می‌کنم."
در حالی که اضطراب، یک واکنش طبیعی قبل از رویدادهای مهم است و لزوماً به معنای عملکرد ضعیف نیست.

راه‌های مقابله با این خطا:

بررسی شواهد واقعی: آیا احساس من با واقعیت همخوانی دارد؟

دیدن موقعیت از یک دیدگاه منطقی‌تر و بی‌طرفانه.

به چالش کشیدن افکار: آیا ممکن است دلیل دیگری برای احساسم وجود داشته باشد؟

شناخت این خطا و جایگزینی آن با تفکر منطقی می‌تواند به بهبود تصمیم‌گیری و کاهش اضطراب کمک کند.

Planning fallacy (خطای برنامه‌ریزی) یعنی تمایل انسان به دست کم گرفتن زمان، هزینه یا منابع مورد نیاز برای انجام یک کار، حتی اگر تجربه‌ی گذشته خلاف آن را نشان داده باشد.
مثال ۱: پروژه‌ی دانشگاهی
دانشجویی تصمیم می‌گیرد یک مقاله‌ی تحقیقاتی بنویسد. فکر می‌کند که می‌تواند آن را در یک هفته تمام کند. اما در عمل، پیدا کردن منابع، نوشتن، و ویرایش مقاله خیلی بیشتر طول می‌کشد و در نهایت سه هفته زمان می‌برد.
مثال ۲: ساخت و ساز
مسئولان یک پروژه‌ی عمرانی اعلام می‌کنند که ساخت یک پل دو ساله تمام می‌شود. اما مشکلات غیرمنتظره مثل تأخیر در مجوزها، تغییرات طراحی، یا کمبود بودجه باعث می‌شود که پروژه پنج سال طول بکشد.
چرا این اتفاق می‌افتد؟
خوش‌بینی بیش از حد
نادیده گرفتن عوامل غیرمنتظره
تمرکز روی بهترین سناریو و نادیده گرفتن تجربه‌های گذشته
چگونه از این خطا جلوگیری کنیم؟
بررسی پروژه‌های مشابه در گذشته
در نظر گرفتن بدترین سناریو
استفاده از "ضریب ایمنی" (یعنی زمان و هزینه‌ی تخمینی را کمی افزایش دهیم)

Pressure of speech (فشار گفتار) نوعی الگوی گفتاری است که در آن فرد با سرعت بالا، بدون توقف، و اغلب بدون توجه به واکنش شنونده صحبت می‌کند. این حالت معمولاً در شرایطی مثل مانیا (در اختلال دوقطبی)، برخی از اختلالات روان‌پریشی یا مصرف مواد محرک دیده می‌شود.
ویژگی‌های فشار گفتار:
تند و بی‌وقفه صحبت کردن
قطع کردن حرف دیگران
مشکل در متوقف کردن صحبت
پریدن از یک موضوع به موضوع دیگر (گاهی شبیه پرش افکار)
عدم رعایت ساختار طبیعی مکالمه
مثال از فشار گفتار:
فرض کن فردی با فشار گفتار در حال صحبت است:
"سلام چطوری؟ من امروز رفتم خرید، هوا خیلی گرم بود، یادته اون روز که رفته بودیم پارک؟ راستی باید ماشینم رو تعمیر کنم، بنزین هم گرون شده، تازه یادم افتاد که دیشب خواب عجیبی دیدم، کلاً خواب‌ها یه چیز جالبی هستن، مغز چطوری اینا رو می‌سازه، آهان گفتم مغز، تو می‌دونی که دلفین‌ها هم خواب می‌بینن؟"
همان‌طور که می‌بینید، گفتار خیلی سریع است، بدون وقفه پیش می‌رود و مدام از یک موضوع به موضوع دیگر می‌پرد.
ا

Happy new year 2025

https://youtu.be/HP3rcMI7z1M?si=xUbXk_YQztyucy2h

فایل صوتی سخنرانی ۲۹ آذرماه ۱۴۰۳ چگونه انگیزه می‌سازیم و از امور جهان لذت می‌بریم؟ نگاهی به مقوله #انگیزش و #بی‌لذتی #آنهدونیا

♦️اپیدمی «تنهایی مردانه»؛ چرا مردان بیشتر از زنان احساس انزوا می‌کنند؟

خبرآنلاین نوشت:
?با تغییرات فرهنگی و اجتماعی که نقش‌های جنسیتی را بازتعریف می‌کند، مردان تحت فشارهای روانی و اجتماعی قرار می‌گیرند که آنها را از ایجاد روابط عمیق دور می‌کند و در برابر انزوا و گسستگی اجتماعی یا آنچه به عنوان «اپیدمی تنهایی مردانه» شناخته می‌شود، آسیب‌پذیرتر می‌کند.
?جودی یی چانگ چو، استاد دانشگاه استنفورد، که پیشرفت روانشناختی مردان را مطالعه می‌کند، اشاره می‌کند که کاهش روابط دوستانه میان مردان از اواسط و اواخر نوجوانی شروع می‌شود و سپس در بزرگسالی شدیدتر می‌شود.
?چو در مقاله‌ای در سی‌ان‌ان می‌گوید، حتی آن‌هایی که با مردان دیگر دوستی دارند، نسبت به زنان، سطح صمیمیت عاطفی کمتری دارند، به‌ویژه که برخی از آنها دوستی قوی را «زنانه» می‌نامند. در حالی که «مردانگی»، همانطور که بسیاری از فرهنگ‌های اجتماعی متعدد توصیف می‌کنند، به معنای رهایی از جنبه لطیف و نشان دادن جنبه سختگیرانه و مستقل و در نتیجه رهایی از دوستی عاطفی است.
#انزوا
@AkhbareFori | Link

?مکانیسم های دفاعی
این کلیپ بسیار عالی ، مکانسیم های دفاعی را توضیح میدهد

@Neurosciences7

بررسی کتاب #فروید در #خیابان_مدیسن فایل صوتی

معرفی کتاب-"تستوسترون: یک زندگی‌نامه غیررسمی". شاید کمتر هورمونی در تاریخ پزشکی و علوم رفتاری به اندازه تستوسترون مورد مناقشه و بحث قرار گرفته باشد. از صفات و رفتارهای متضادی چون نوع دوستی، سلحشوری، رقابت پذیری، جاه‌طلبی تا خشونت، سلطه جویی، بی‌مبالاتی جنسی و استعداد جرم و جنایت به آن نسبت داده شده است. البته دهه‌ها قبل از کشف مولکول مذکور، در ذهن محققان، درمانگران و حتی عموم مردم  همین ویژگی‌ها با غدد جنسی مردانه مرتبط بوده است.
تلاش براون-سکوارد در ترزیق عصاره بیضه سگ و خوکچه هندی به خود برای بازگشت جوانی و سرزندگی و میل جنسی گرفته تا پیوند بافت بیضه حیوانات به ده هزار زندانی در سَن کوینتن کالیفرنیا توسط لئو استانلی به منظور اصلاح رفتار مجرمانه و بازگرداندن حس مسئولیت‌پذیری و سلامت روان، حکایت از اشتغال ذهنی بشر با این ماده در قرن گذشته دارد.
محروم ساختن موش‌های آزمایشگاهی نر از تستوسترون باعث کاهش پرخاشگری می‌شود و در اواخر قرن بیستم پژوهش‌ها مدعی آن بودند که مجرمین خطرناک از جمله قاتل‌ها و متجاوزین جنسی در مقایسه با دیگران سطح هورمونی بالاتری دارند. تا به امروز هم در کتاب‌های دبیرستانی از تستوسترون بعنوان «هورمون جنسی مردانه» یاد می‌شود.
اما این نگرش دارای اشکالات جدی است: اول اینکه تستوسترون صرفاً یک هورمون جنسی نیست بلکه تاثیر عمده در متابولیسم و ترمیم و حفظ بافت‌ها دارد. دوم اینکه صرفاً مردانه نیست و در زنان نقش عمده در باروی و صفات جنسی دارد. بخش عمده استروژن توسط آروماتاز از تستوسترون تولید می‌شود. در واقع دوگانه تستوسترون-استروژن یکی از خطاهای گمراه کننده ابتدا قرن بیستم بوده است که نقش بسزایی در استمرار باورهای نادرست جنسیتی و صفات مردانه در مقابل زنانه داشته است. سوم اینکه برخلاف تصور فراگیر، نقش تستوسترون در سوگیری و  الگوی کشش جنسی بسیار مبهم و تا حدودی غیرواقعی است. اینکه صفات به اصطلاح مردانه به آن نسبت داده می‌شود یک افسانه ساده انگارانه بیش نیست. چهارم اینکه مطالعات اخیر بویژه متاآنالیز داده‌ها، همبستگی -و نه رابطه علی- بسیار ضعیفی بین آن و پرخاشگری، جرم و قدرت طلبی یافته‌اند.
در مجموع جردن-یانگ و کارکازیس با استناد به پژوهش‌های معاصر به طرز تامل برانگیزی نشان می‌دهند که چگونه برداشت سطحی و نادرست بویژه توسط رسانه‌ها و غیر متخصصین از یک مولکول و اثرات آن بر نگرش و جهان بینی ما درباره مقوله جنسیت و تفاوت‌های آن تاثیر گذاشته است.