اندیشه پویا

Description
@hormozsadollahi

@baqeri_ruhollah

@alihajihosseini11
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

6 years ago
به رسم مردمان این سرزمین دوشنبه …

به رسم مردمان این سرزمین دوشنبه گردهم مینشینیم.
میزبان دستان و آغوش پرمهرتان هستیم.
مراسم هفتم پدرم #ابراهیم_سعدالهی در کرج شهرک اوج نواب ۱۶ مسجد امام حسین ساعت ۱۵الی ۱۶:۳۰

6 years, 4 months ago

در شاهنامه پس از «بهمن» پسر اسفندیار، دخترش «هما» و پس از هما، پسرش «داراب» فرمانروایی ایران را دست می گیرند.
درباره داراب داستانی در شاهنامه می آید که بنا بر آن اسکندر به داراب منتسب می شود:

داراب در یکی از نبردهای خود به روم لشگر می کشد و با فیلقوس (فیلیپ مقدونی) نبرد می کند و سپاه او را در هم می شکند. پس از آشتی، داراب دختر او «ناهید» را به همسری بر می گزیند و به ایران می آورد. داراب از ناهید به دلیل نٙفٙس بدبویش دل چرکین می شود و او را که به اسکندر باردار است به روم باز می گرداند و اسکندر در خانه فیلقوس به دنیا می آید. به دلیل ترس از سرافکندگی، این راز نهان داشته می شود و اسکندر پسر فیلقوس به شمار می آید و کینه ایرانیان در دل رومیان ریشه می گیرد.
داراب همسر دیگری برمی گزیند و «دارا» از او زاده می شود. داراب، دارا را جانشین خود می کند و خود در می گذرد. دارا که با داریوش سوم هخامنشی مطابقت داده شده است در برابر اسکندر شکست می خورد.
با خلق چنین افسانه ای، ایرانیان برای "اسکندر ایران گشا" نژاد ایرانی قائل می شوند و او را برادر داریوش به شمار می آورند و همین داستان زیربنای "اسکندرنامه" و روایتهای مثبت منتسب به اسکندر را به وجود می آورد.
سرگذشت افسانه ای اسکندر بدون شک اصل ایرانی ندارد و در متون باستانی ایرانی نشانی از آن نیست و در اصل از منابع رومی و سریانی به عربی و از آنجا به آثار زبان فارسی راه یافته است.
در متون دینی اسکندر همیشه با لقب گُجٙسته (ملعون) مورد نفرین است و در روایتهای دینی سوختن «اوستا» به او نسبت داده شده است.

( تاریخ اساطیری ایران | نویسنده: دکتر ژاله آموزگار، انتشارات سمت)

@andishepuia

6 years, 4 months ago

بدون #هنر، اشیاء تنها تکه‌ای از طبیعت هستند همچون هر تکهٔ دیگری!
چیزی حیرت‌آورتر از این نیست که انسانی را هنگام انجام فعالیتی کاملاً ساده و روزمره، در حالی که گمان می‌کند زیرِ نظر نیست تماشا کنیم!
تصور کنید که در صحنهٔ یک تئاتر، بی‌اطلاعِ بازیگر پرده کنار می‌رود و ما انسانی را می‌بینیم که در اتاقش بالا و پایین می‌پرد، سیگاری روشن می‌کند، می‌نشیند و الی آخر! ما ناگهان از بیرون انسانی را می‌بینیم که در غیر این حالت هرگز نمی‌توانستیم او را اینگونه ببینیم! در واقع اگر ما بخشی از یک زندگینامه را با چشمان خودمان می‌دیدیم، یقیناً اتفاق شگفت‌انگیز می‌بود!
شگفت‌انگیزتر از چیزی که شاعر روی صحنه به بازی یا به سخن در آورد
ما خودِ زندگی را خواهیم دید! چیزی که هرچند آن را هر روز می‌بینیم ولی کوچکترین اثری بر ما نمی‌گذارد! زیرا آن را از «آن» منظر خاص نمی‌بینیم. ‌

لودويگ #ويتگنشتاين 

@andishepuia

6 years, 7 months ago

من هزار سال است
روی خودم بالا می آورم
روی دستهام می رقصم
روی پاهام می خوابم
ولی با تمام این تغییرات
هنوز سرم
دردناکترین نقطه ی تاریخ است
هنوز قلبم تند میتپد
هنوز رنگ قرمز من را بیاد آژیرش می‌اندازد
هنوز هروقت به پایبن نگاه میکنم
ذهنم بمب افکن میریزد
به سردشت این بیابان
به تاولهای شیمیایی
تاولهاییکه سوارشان شدیم
بالنی شدن
دور دونیارا زدیم
به افتخار فتح صورت کودکیهامان
هورااا کشیدند
و پیاده نمیشوند لعنتی‌ها
اینها که میبینی مشتی سوارنظامنند
سوار شده‌اند تا پیاده نشوند
این کره‌ خاکی فقط دودریچه دارد
یک توپ گرد مگر چقدر میتواند
گرد باشد
چقدر میتواند باد داشته باشد
چقدر یک توپ گرد گرد میشود
شاید این توپ لعنتی به سمت هرکسی شلیک شود
شاید به خواب هرکسی بیاید
شاید توپی باشد وسط جنگی خنثی نشده
شاید فقط به توپ بسته شده جایی
به هرکدام از این توپها که بنگری
فقط دو دریچه میبینی
یکی از آنها چشمان دختریست سبز رنگ
که صورتش را سردشت جاگذاشت
و دیگری توپی‌ که پسر بچه‌ای که شیشه‌ی آقای صدام را شکست
آقای صدام
آیا صدای من را میشنوی؟
آن توپ مال من بود
حالا که مرده‌ای خیالت راحت شد؟
به ریش ما هم میخندی پوفیوز
فکر کنم فهمیده‌ای شیمیایی سردشت کار خود بچه‌ها بود
اقای صدام
پدرم هروز نیم کیلو گوشتش را صرفه میکند توی سطل آشغال آسایشگاه
آقای صدام
آهای باتوام
این را به رفیق‌ات هم بگو
خوب تخته نرد بازی کنید
ممکن است تاس این نرد خوش ننشیند
تا مجبور بشوید آنجا هم جام زهر نوش کنی
من عذرخواهی بلد نیستم
امروز در فضای مجازی گفتند
پسری از کردستان شیشه‌ی کسی را شکسته که نمیتوانم اینجا اسمش را بیاورم....

به‌هرحال هنوز سرم دردناکترین نقطه‌ی تاریخ است.

#هرمز_سعدالهی

6 years, 9 months ago
بعداز بیست سال سانسور و توقیف …

بعداز بیست سال سانسور و توقیف بالاخره چاپ شد.
مجموعه شعر #دال_آویزان_از_دار
#انتشارات_آنیما
#هرمز_سعدالهی

7 years, 5 months ago

از دست دوست،
چه عسل و چه زهر،
هر چه رسد نیکوست.
اما آنکه فرق می‌گذارد؛
عاشق عسل بُوَد نه عاشق دوست....

#عین_القضات_همدانی

@andishepuia

7 years, 5 months ago
تعرفه استفاده از پیام رسان [#سروش](?q=%23%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4)

تعرفه استفاده از پیام رسان #سروش

@andishepuia

7 years, 5 months ago
منحصر به فردترین اسکلت باستانی ایران؛

منحصر به فردترین اسکلت باستانی ایران؛
مادری که سر زایمان میره و به همون شکل دفن میشه،سر جنین داخل شکم مادر و پاهاش که ریزشده کامل مشخصه.از تپه حصار کشف شده ومتعلق به٤هزار سال پیشه

@andishepuia

7 years, 5 months ago

goo.gl/jsnWyW

“حباب هیگز” کیهان را از بین خواهد برد!

?دانشمندان می‌گویند می‌دانند که کیهان چگونه پایان خواهد یافت. این پایان یافتن، سقوط کیهانی نیست بلکه حباب کیهانی عظیمی است که هر چیزی که سر راهش باشد را می‌بلعد. طبق مقاله‌ای جدید ، لحظۀ نهایی برای جهان، نتیجه عجیب و غریب فیزیک درون‌اتمی است که فاجعه(instanton) نامیده می‌شود. اینستنتون‌، حباب کوچکی را ایجاد می‌کند که با سرعت نور گسترش می‌یابد و هر چیزی که سر راهش باشد را می‌بلعد. فقط زمان لازم دارد. نویسندۀ ارشد این مطالعه، آندرس آندریاسن، فیزیکدان دانشگاه هاروارد گفت: «در برخی موارد شما یکی از این حباب‌ها را به وجود می‌آورید؛ که این بسیار ناخوشایند خواهد بود.»

?همان طور که می‌دانیم، منظور وی از «ناخوشایند»، پایان حیات- و در واقع شیمی- است. در مورد اینستنتون‌ها، که راه‌حل معادلاتِ حاکم بر حرکت ذرات کوچک درون‌اتمی است، اطلاعات کمی داریم، اما اندریاسن به راحتی آنها را با پدیدۀ تونل‌زنی کوانتومی مقایسه می‌کند، پدیده‌ای که در آن، ذره برای عبور از مانعی عبورناپذیر ظاهراً با فیزیک ضدیت دارد. اما اینستنتون به جای عبور از مانع، حبابی را در میدان هیگز شکل می‌دهد. میدان هیگز میدانی است که به هر چیزی جرم می‌دهد و بوزون هیگز را افزایش می‌دهد.

?جالب اینجاست که این حبابِ پایان‌دهندۀ کیهان هرگز برای جرم خاصی از بوزون هیگز در ارتباط با ذرۀ سنگین‌تر دیگری که کوارک برتر نام دارد و شامل اتم‌های زیادی است، ممکن نبوده است. اگر کوارک یا ذره هیگز کمی سبک‌تر بود، این حباب‌های تخریب‌کنندۀ کیهان نمی‌توانستند شکل بگیرند. افسوس، مسئله این نیست و پس از مدتی، حبابی ویرانگر شکل خواهد گرفت. این تیم عمر مفید کیهان را محاسبه کرده‌اند، که حداکثر آن، عدد یک با ۱۳۹ صفر و حداقل آن، تنها عدد ِ یک با ۵۸ صفر بعد از آن، می‌باشد. آندریاسن گفت: «این زمان بسیار بسیار بسیار طولانی است. قبل از اینکه این اتفاق احتمالی رخ دهد، خورشید ما خواهد سوخت و اتفاقات زیادی در منظومه‌شمسی ما رخ خواهد داد.»...

جزئیات بیشتر مقاله:
bigbangpage.com/?p=75310

ترجمه: زهرا جهانبانی/ سایت بیگ بنگ

@andishepuia

[goo.gl/jsnWyW](http://goo.gl/jsnWyW)
7 years, 5 months ago

ترانه‌ای از:
#فرانک_سیناترا
▫️ترجمه: #عباس_پژمان

"اگر بروی"

اگر بروی، در این روز تابستان
آن وقت ممکن است خورشید را هم ببری
همهٔ مرغ‌ها را ببری که در آسمان تابستان پرواز می‌کردند
آن‌گاه که عشقمان تازه بود و قلب‌هامان در تب و تاب بودند
هنوز روزمان تازه شروع شده بود و از شبمان خیلی مانده بود
ماه می‌ایستاد تا آواز مرغ شب را گوش کند
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اما اگر بمانی روزی برایت می‌سازم
که شبیهش هیچ وقت نبوده و نخواهد بود
خورشید را قایقمان می‌کنیم، باران را اسبمان
با درختان حرف می‌زنیم و باد را ستایش می‌کنیم
اگر هم بروی درک می‌کنم
فقط آن‌قدر عشق برایم بگذار که دستم پر باشد
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اگر بروی که می‌دانم می‌روی، باید به دنیا بگویی از گردش بایستد
تا این‌که دوباره برگردی، اگر اصلاً برگردی
آخر عشق به چه دردی می‌خورد اگر برای تو نباشد
حالا می‌توانم بگویم اگر بخواهی بروی
تا سلام دوباره، من در حال مردن خواهم بود
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اما اگر بمانی، شبی برایت می‌سازم
که شبیهش هیچ وقت نبوده و نخواهد بود
در لبخندت قایق خواهم راند، در نوازشت اسب خواهم تاخت
با چشم‌هایت که سخت دوستشان دارم سخن خواهم گفت
اما اگر بروی، گریه نخوام کرد
هرچند که خدا از کلمهٔ خداحافظی می‌رود
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی
اگر بروی که می‌دانم باید بروی
دیگر چه چیزی در دنیا خواهد ماندکه قابل اعتماد باشد
فقط اتاق خالی خواهد بود پر از فضای خالی
مثل این نگاه خالی که در صورتت می‌بینم
حاضرم سایهٔ سایه‌ات گردم
اگر بدانم این می‌تواند مرا در کنار تو نگه‌ دارد
اگر بروی، اگر بروی، اگر بروی

@andishepuia

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago