?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
کار من از پوچی گذشته،دارم با پوچی گل یا پوچ بازی میکنم،همیشه شیطون و بازیگوش بودم :)
مُژاد✍
**کسی نمیدونه اما صدای سگ آخر ویدیو صدای خودم بود.برای ثانیه های پایانی ویدیوم نیاز داشتم به صدای یک سگ،اما چه صدایی؟خیلی سرچ کردم ولی هیچ صدایی نزدیک به حس ویدیوام پیدا نکردم،یهو یاد دوران کودکیم افتادم که یه روز یکی از دوستان نفس نفس زنان با ذوق اومد تو حیاط ما گفت بدو بیا بدوو بیاا ببین بچه ها دارن چیکار میکنن منم که بازیگوش ترین بچه ی روزگار بودم بدون درنگ دویدم ببینم چیشده(آخه زورم داشت اتفاقی بیافته و من توش نقش اول نباشم) وقتی رسیدم پشت روستا دیدم بچه ها جمع شدن دور یه چال بزرگ و سگی رو انداختن تو چال و دارن از بالا با سنگ میزننش و مسابقه این بود ببینند که سگ با ضربه سنگ چه کسی میمیره،منم که پایه همه بازی ها بودم راستش برام پر از هیجان بود و مغرورانه گفتم نوبته منه برید کنار این کار خودمه،دوتا سنگ خوش دست برداشتم و قصدم این بود که برای کشتن اون سگ فقط بزنم تو مغزش(مطمعن بودم میزنم)بچه ها گرد چال با هیجان نگاه میکردند و منتظر بودند که مرگ سگ رو با سنگ های من تماشا کنند،همینکه خواستم بزنمش چشمم بهش افتاد که داشت نگاهم میکرد،دمی انگار زمان ایستاد،سگی زخمی و خونالود از گوشه چاله با ناله های سوزانش انگار روی روحم چنگ مینداخت،حالا سال ها گذشته اما هنوزم به خاطر اون ماجرا از روحم خون میچکه،خونی سرد اما بی رنگ،اون لحظه انگار دستام خشک شد و سنگا انگار چسبیده بودن به دستم،نظرم عوض شد و نزدمش،با صدای بلند فحش بدی دادم به هرکی که بخواد این سگو بزنه،با یکی دوتا از بچه ها رفتیم پایین با طنابی سگو از چاله آوردیمش بیرون،زنده بود اما خیلی بی جون،بردمش زیر سایه دیواری،براش آب و نون آوردم،نمیتونست بخوره،با خودم گفتم شاید میترسه،گشنه ش که بشه خودش میخوره،چه حس عجیبی بود،سنگامو با خودم آوردم خونه،شب موقع خواب بینهایت خوشحال بودم از اینکه جون یه سگو نجات دادم،تو دلم گفتم اون دیگه دوست منه،صبح که شد زودتر از همیشه بیدار شدم رفتم دوستم رو ببینم،تو راه تمام فکرم این بود که نکنه خوب شده و رفته،حدسم اشتباه اما درست بود،خوب نشده برای همیشه رفته بود،دوستم کنار دیوار مرده بود،قبر کوچکی کندم و سگ و دو سنگی که بهش نزده بودم رو با هم خاک کردم.
مُژاد✍تماشای ویدیو ?****
___
تو ویدیو جدید یه رازیو لو دادم،اما نمیدونم چرا با لو دادنش بجای رفع ابهام بیشتر رازالود شد :)
نه این بازی های قشنگ هنر نیست
هنر لبخندی با چشمای غمگینه
هنر امیدی از دل ناامیدیه
مُژاد✍
#دستنوشته
گاهی میزنی کنار و با خودت میگی که چی؟
این که چی همه نقاشی های بچگانه روی دیوار مغزتو پاک میکنه و تازه اجازه میده تا در نهایت آرامش دست در دست زمان یه گوشه از مغزت بشینی و به گذر زندگی روی دیوار سفید مغزت لبخند بزنی ...
مُژاد✍
هنر انگار از رحم مهربانی بیرون اومده
حتی واژه اش :))
مُژاد✍
#دستنوشته
نمیدونم شایدم عجیب نیست اما امروز یه نون دستمو زخم کرد و یک قطره خون از انگشتم رو نون ریخت،نونو خوب نگاه کردم دیدم توش یه تیکه شیشه بود،لبخند زدم،حالا فهمیدم که چرا چند روز پیش چاقویی که خیلی دوستش داشتم دستمو برید .
مُژاد✍
تا حالا شب زفاف زغال و کاغذ دیدین؟
بزن رو لینک زیر پست جدیدو ببین متوجه میشی❤️طراحی با زغال و صداگذاری با صدای مُژادی
https://www.instagram.com/reel/DAYsrK8oiXn/?igsh=N2xtM2tmZnhoYThq
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago