?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
🖌تعجبنامه ( بدون شرح)
از اندر عجایب این روزها همین بس که رییس بانک مرکزی به عنوان حافظ ارزش پول ملی کشور، به افراد توصیه میکند برای حفظ ارزش پولشان «طلا» بخرند...
🖌یادداشت
◀️دعوای شناختگرایان و عاطفهگرایان ( مرغ یا تخم مرغ)
❇️بخش اول
یکی از بنیادین پرسشهای فلسفی این است که «چرا به آنچه میدانیم عمل نمیکنیم؟». سقراط به این پرسش بسیار میاندیشید و در باب آن سخن گفت. از نظر سقراط ما به آنچه حقیقتا میدانیم عمل میکنیم، پس اگر به چیزی عمل نمیکنیم بدین خاطر است که معرفت واقعی و یقینی نداریم. از نظر سقراط ریشه اختلال در عمل، نداشتن معرفت یقینی به خوب بودن آن عمل است.
پس از سقراط ارسطو با این دیدگاه مخالفت ورزید. از نظر وی، سقراط به عنصر «میل» و «عاطفه» توجه نداشتهاست. امیال همواره تابع معرفت یقینی ما نیستند، بلکه امیال گاهی تحت تاثیر سایر قوای ادراکی همچون وهم و خیال تحریک میشوند و گاهی زور وهم و خیال بر عقل و معرفت عقلانی میچربد. بنابراین میتوان یقین داشت که الف بد است و الف را انجام داد و میتوان یقین داشت که ب خوب است و ب را انجام نداد. راهکار ارسطو، تقویت ظرفیت عقلانی و سلطه عقل بر سایر قوای ادراکی بود.
با این حال پیش فرض ارسطو این بود که قوای ادراکی در نهایت میل و عاطفه را پدید میآورد، یعنی پیش از هر میل من، معنا یا تصویری وجود دارد. این دیدگاه تا پیش از فروید دیدگاه غالب بود. با ظهور فروید این انگاره تا حدودی مورد تردید قرار گرفت. از نظر فروید نه تنها معانی وهمی و خیالی، امیال و عواطف را پدید نمیآورند بلکه برعکس این عواطف و امیال هستند که معانی وهمی و خیالی را میسازند. دعوای ارسطو و فروید تا همین حالا ادامه یافتهاست. آیا قوای ادراکی منشأ تحریک عواطف و امیال است یا این عواطف و امیال است که معانی وهمی و تصاویر خیالی را میسازد؟ آیا اول درک میکنم و بعد میل در درونم پدید میآید یا مسئله برعکس است؟
ادامه دارد....
❇️مقاله پژوهشی
❇️ تحلیلِ انتقادیِ دیدگاهِ استاد مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی
❇️نویسنده: کرامت ورزدار
❇️مجله: منطق پژوهی ( ۱۴۰۳)
❇️چکیده: مطهّری کارکردِ منطقِ قدیم را اصلاحِ صوریِ استدلالهای بشری میداند و نه تنها اصلاحِ خطاهای مادّی را وظیفۀ منطق نمیداند؛ بلکه معتقد است اساساً منطقی برای تصحیحِ خطاهای مادّیِ بشر وجود ندارد و تنها «با دقّت» و «مراقبت» میتوان از خطای مادّی مصون ماند. در این پژوهش نشان خواهم داد: 1- مطهّری در انحصارِ کارکردِ منطقِ ارسطویی به ساختارهای صوریِ استدلال، دچار مغالطۀ تحویلینگری شدهاست؛ 2- وی بررسیِ جزئیِ «مادّۀ استدلال» و «تعیینِ قانونِ حاکِم بر مادّۀ استدلال» را با یکدیگر خَلط کردهاست؛ 3- وی «منطقِ مادّی» را اینهمان با کشفِ «عِلل روانیِ خطای مادّی» دانستهاست و به دامِ «روانشناسیگری» افتادهاست؛ 4- عدمِ وجودِ قوانینِ کلّی در تشخیص صحّت و سقم موادّ استدلال به شکاکیّت میانجامد؛ 5- «دقّت» و «مراقبت»؛ شروطی عامّ در عدمِ ارتکابِ هرگونه خطایی است، نه خطای مادّی. با این انتقادات آشکار میشود نظریّۀ مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی قابلِ دفاع نیست.
◀️نامه اینشتین به فروید در باب جنگ
?پیش از شروع جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۳۲ که سایه جنگ تمام اروپا را فراگرفته بود اینشتین نامه ای معروف به فروید می نویسد و از او در باب علل پیدایش جنگ پرسش می کند. مشروح این نامه نگاری در کتاب «چرا جنگ؟» با ترجمه خسرو ناقد توسط انتشارات نی به چاپ رسیده است. در اینجا چکیده ای از آن را مطرح می کنم.
❇️ اینشتین: آقای فروید عزیز آیا در مقابل فاجعه شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟ چرا باید انسانها اینطور بیرحمانه همدیگر را بکشند؟ چرا تمام کوششها برای یک صلح پایدار به شکست منجر شده است؟ چرا انسانها اینقدر خونخوار و بیرحم هستند؟ چرا مردم اجازه میدهند دیکتاتورهای جانی و دیوانه از احساسات آنان سواستفاده کنند و آنان را تا مرز جنون و کشتن همسایگان خود به کار ببرند؟
❇️پاسخ فروید: به طور کلی تضاد میان انسانها و حیوانات با توسل به قدرت و خشونت خاتمه پیدا میکند. به طور کلی کشتن دشمن سبب ارضا یکی از غرایز انسانی است اما به تدریج در نظامهای بشری تغییراتی صورت گرفت و شیوههای توسل به زور به نفع حاکمیت حقوق تغییر کرد. غرایز انسانی به دو گونهاند: غرایزی که خواهان صیانت نفس و وحدت زندگی هستند این غرایز را عشقی یا تمایلات جنسی مینامند. غرایزی که خواهان نابودی و مرگ هستند ما آنها را به غریزه پرخاشگری و غریزه تخریب خلاصه میکنیم.
❇️ به نظر میرسد که هیچ یک از این غرایز به تنهایی فعالیت نمیکنند. به طور مثال شخصی که عاشق میشود غریزه تصاحب و مالکیت و پرخاشگری هم در او تشدید میشود اما غریزه تخریب یا مرگ و ویرانگری در درون هر موجود زندهای فعال است و میکوشد موجود زنده را به تدریج ویران و متلاشی کند و حیات را به حالت بی جان برگرداند درحالیکه غریزه عشق و شهوانی قطب مخالف آن است که معرف کوششهای زندگی هستند.
❇️امیدی به محو تمایلات پرخاشگرانه انسانها نمیتوان داشت. بلشویکها امیدوارند بتوانند از طریق تضمین ارضا نیازهای مادی و رفع اختلاف طبقاتی در جامعه و برابری پرخاشگری انسانها را از میان بردارند. به نظر من امیدی واهی و خیالی باطل است چون بلشویکها حتی به پیروان خود نمیآموزند از کینه توزی و دشمنی نسبت به یکدیگر دست بردارند. هدف ما محو کامل تمایلات پرخاشگرانه انسانها نیست فقط باید سعی کرد این گرایش به گونهای هدایت شود که به صورت جنگ بروز نکند.
❇️نمیتوان تمام جنگها را در اساس محکوم کرد. تا زمانی که قدرتهایی وجود دارند که بیرحمانه آماده نابودی دیگرانند، دیگران نیز باید خود را برای جنگ مسلح کنند از ویژگیهای روان شناختی تکامل فرهنگی، دو ویژگی از اهمیت زیادی برخوردارند یکی قدرت یابی عقل که بر زندگی غریزی غلبه نموده است و دیگری درونی شدن تمایلات پرخاشگرانه با همه پیامدهای سودمند و تمام عواقب خطرناکش. دوستدار شما؛ زیگموند فروید.
◀️منبع: چرا جنگ؟ نامه نگاری آلبرت اینشتین و زیگموند فروید؛ تحقیق و ترجمه خسرو ناقد؛ انتشارات نی.
?یادداشت
◀️مغالطه ای با عنوان پیامد گرایی اخلاقی ۶ (آخر)
❇️تاکنون دو نقد به پیامدگروی اخلاقی وارد ساختم. بر اساس نقد نخست از آنجا که لازمه پیامدگروی تعیین مجموعه همه لوازم یک عمل در آینده است و این امر محال است؛ پس پیامدگروی اخلاقی نیز محال است. بر اساس نقد دوم نیز نشان دادم که پیامدگروی اخلاقی به هرج و مرج و عدم قضاوت اخلاقی در باب کنش های خودمان و دیگران در زمان حال می انجامد و این امر منجر به ابطال دانشی به نام اخلاق خواهد شد.
❇️نقدهای فراوان دیگری نیز به پیامدگروی اخلاقی وارد است که از آنها صرف نظر می کنم و بحث را با ذکر نکته ای در باب دین و پیامدگروی به پایان می برم. پیش از این و در یادداشت دین و اخلاق نشان دادم که بدون پذیرش اخلاقی از جنس فضیلت یا وظیفه گروی که مبتنی بر حسن و قبح ذاتی افعال است؛ دین به امری پوچ و تهی از معنا تبدیل خواهد شد.
❇️ در اینجا نیز صرفا به این نکته اشاره می کنم که اگر فردی پیامدگروی را بپذیرد دین اساسا به مفهومی پارادوکسیکال و تهی از معنا تبدیل خواهد شد؛ زیرا بر اساس پیامدگروی نبی و حتی خداونند می توانند به دلیل پیامدهایی که تشخیص می دهند دروغ بگویند و چنین امری منجر به بی اعتمادی نسبت به وحی و تمامی گزاره های دینی ( از جمله مباحث مربوط به معاد) خواهد شد. برای تامل بیشتر در این باب به یادداشت « ابتنای ذاتی دین بر اخلاق» در این کانال مراجعه بفرمایید
◀️پایان▶️
#منطق_اشارات
#نهج_ششم
#جلسه_سوم
#مقطع_کارشناسی_ارشد_رشته_فلسفه
#دانشگاه_علامه_طباطبایی
شنبه چهاردم مهرماه ۱۴۰۳
https://t.me/keramatlogic
❇️ذکر مقام حضرت زینب کبری
❇️شب یازدهم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
❇️هیئت_انصار_الحسین
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago