?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 2 weeks ago
قانون علیت هیچ استثنائی نمیشناسد، بلکه همهچیز، از حرکتِ یک غُبار در پرتو آفتاب گرفته تا فعلِ عمدیِ آدمی، با همان میزان دقت از آن تبعیت میکنند. از این رو، در کل جریان عالم، یک غبار هرگز نمیتوانسته در مسیری غیر از آنچه پیموده حرکت کند، و انسان نیز هرگز قادر نیست به طریقی متفاوت از آنچه عمل کرده عمل کند. هیچ حقیقتی مُسلمتر از این نیست که هر آنچه رخ میدهد، چه کوچک و چه بزرگ، با ضرورتِ تام رخ میدهد.
#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
(ملاحظاتِ متعالی در باب اراده به عنوان شیءفینفسه ص۷۸۹)
با گرامیداشت یاد "برایان مگی" در اینجا بخشی از کتاب "فلسفه شوپنهاور" نوشته ایشان را می آوریم که در آن به تاثیر شوپنهاور بر آهنگساز برجسته "ریشارد واگنر" می پردازد. در این مطلب، می توان به ماهیت حقیقی تحولی که در یک فرد بر اثر تماس با آرای یک متفکر ایجاد می شود پی برد.
"همان طور که واگنر اکنون می فهمید، خودِ قبلی او یک شکاف رو به گسترش در میان جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه شخصیتش ایجاد کرده بود. در سطح خودآگاه او مجموعه ای پیچیده از دیدگاه های برخاسته از فرهنگ( که ریشه هایش نهایتا به یونان باستان برمی گشت) درباره اهمیت این زندگی، انسان و طبیعت عرضه کرده بود، طوری که انگار جهان پدیداری همه آن چیزیست که وجود دارد. او باور کرده بود که اخلاق و ارزش ها و هنر همگی بنیان های اجتماعی دارند و یک بهبودگرای بی فکر شده بود که گمان می کرد هم می توان جامعه و هنر را با فعالیت سیاسی بهتر ساخت و هم فرد می تواند با تلاش خود به کمال و سعادت شخصی برسد. اما او در اعماق و زوایای ناخودآگاهش با هیچ کدام این ها موافق نبود و آثار هنری او که از سطوح شهودی و ناخودآگاه او سرچشمه می گرفتند، چیزی را که واقعا به آن باور داشت نشان می دادند نه چیزی را که فکر می کرد باور دارد. به تعبیری او با کار خودش هر چه بیشتر سر در گم شده بود. بعد سرانجام در شوپنهاور دید که باورها و شهودهای ناخودآگاه خودِ مدفون شده اش به سطح خودآگاهی رسیده اند و در کلام به صورت فلسفه دستگاهمندی بیان شده اند. این او را به سوی ریشه های وجودش سوق داد و موجب شد که آگاهانه آن دیدگاهی را نسبت به واقعیت بپذیرد که ناخودآگاه با آن موافق بود. برای اولین بار خودِ آگاهش را در تماس کامل با خود ناآگاهش قرار داد و این کلا او را عوض کرد. هوشیاری فکری او را نیز بسیار افزایش داد...
واگنر به دوست خود می نویسد:
هنرمند چطور می تواند انتظار داشته باشد که دیگران آنچه را او به طور شهودی احساس کرده کاملا بفهمد، در حالی که می بیند خودش در محضر اثرش، البته اگر هنر حقیقی باشد، احساس می کند با معمایی مواجه شده که احتمالا خودش نیز مانند دیگران توهماتی درباره آن دارد؟ حالا آیا فکر می کنی برای هنرمند ممکن است که برای رسیدن به فهمی روشن از اثر خودش از هوشی غیر از هوش خودش کمک بگیرد؟ من در این مورد در موقعیتی هستم که می توانم سخن بگویم و عجیب ترین تجربیات را در این باره داشته ام. به ندرت در روح انسان چنین شکاف و بیگانگی میان بخش شهودی یا انگیزشی سرشت او و افکار آگاهانه یا عاقلانه شکل گرفته اش وجود داشته است. چون من باید اعتراف کنم که با کمک شخص دیگری، که تصورات معقولی مطابق با اصول شهودی من به من داده، به فهمی روشن از آثار هنری خودم رسیده ام...
من در این قطعه با مداخله مقصود عقلیم به نحوی گمراه شدم. عجیب اینکه من همواره در مورد این قطعه گرفتار نومیدی بودم و قطعه نیاز به واژگونی تصورات عقلیم داشت که با شوپنهاور صورت گرفت و دلیل نارضایتیم را به من نشان داد و تنها سنگ بنای مناسب برای شعر مرا در توافق با کل فکر درام، که عبارت است از تشخیص ساده و حقیقی روابط چیزها، و پرهیز کامل از تلاش برای وعظ هر آموزه خاص به من رساند.
دلیل من برای در میان گذاشتن این فرایند ذهنی با تو، که نمی توان آن را خالی از جذابیت دانست، این است که موضع خودم را برای تو روشن کنم. زمانی که این مساله تفاوت میان تصورات عقلی و شهودها با تاثیر ژرف و الهام بخش شوپنهاور برایم حل شد، از فکر کردن درباره آن به مثابه یک نظر انتزاعی محض دست کشیدم، چون آن را به مثابه یک حقیقت می فهمیدم. حقیقتی که با چنان نیروی متقاعد کننده ای بر من نازل شد که من که ماهیت آن را کاملا تشخیص داده بودم، خشنود می شدم که آن را برای خودم بپذیرم، بدون این که مرتکب این اشتباه گستاخانه بشوم که سعی کنم آن را با بحث و جدل به دیگران تحمیل کنم. من خود عمیقا آگاهم که اگر ژرف ترین شهودهایم ارضا نشده بودند هرگز با چنین وسایلی متقاعد نمی شدم؛ و بنابراین می دانم که اگر قرار باشد حقیقت آنچه گفته ام برای کسی معلوم شود، قطعا او باید، پیش از آنکه بتواند آن را به طور عقلی درک کند، آن را به طور شهودی احساس کرده باشد."
هیچ راهی به سوی سعادت،غلط تر از دنیا دوستی و زندگی در عیش و عشرت نیست،زیرا هدف آن تبدیل گام به گام زندگی فلاکت بار ما به شادی،لذت و خوشگذارنی است.
روندی که ممکن نیست به سرخوردگی منجر نشود؛همان طور که دروغ گفتن به یکدیگر ملازم با هم بودن انسان هاست.
" آرتور شوپنهاور "
در باب حکمت زندگی
8- “ابر انسان کسی است که ارزشهای قدیمی را نابود کرده و ارزشهای جدید میآفریند.” • ایدهی ابر انسان (Übermensch) یکی از مفاهیم مهم در اندیشهی نیچه است. نیچه معتقد است که انسان باید از محدودیتهای خود فراتر رود و به موجودی فراتر از انسان معمولی تبدیل شود؛ فردی که خود خالق ارزشها و معنای زندگی است#هشت
«بیش از حد شرقی»
عجب ! خدايي که انسانها را به شرطي دوست دارد که به او اعتقاد داشته باشند
و آدمهايي را که به اين عشق و دوستي اعتقاد ندارند با نگاههايِ غضبناک و تهديد آميز مي نگرد!
عجيب است! زيرا احساس قادر مطلق ؛ يک عشق قراردادي و مشروط است!
عشقي که حتي نتوانسته است بر احساس عزت و سربلندي و روحيه کينه توزي غلبه کند. چقدر اين چيزها شرقي هستند!براي انتقاد از کل مسيحيت اين جمله کافي است که :
((بر فرض که من تو را دوست داشته باشم؛ اين به تو چه ربطي دارد))
(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه141)
در روزگاری که بشر به شیطانِ وسوسه گر اعتقاد دارد، شادی و شعف چه مفهومی میتواند داشته باشد!
آن زمان که نگاه شیطان همواره در تعقیب انسان ها بود، شور مفهومی ندارد.
آن زمان که شک به عنوان خطرناک ترین گناه و به عنوانِ کفر نسبت به عشق ابدی و بی احترامی به نیکی های خوب و خالص و والا تلقی می شد، فلسفه مفهومی نداشت.
(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه 152)
? بَرسَر دَرِ خانه ام ?
"من در خانه ی خود می باشم،
از هیچ تابنده ای در هیچ چیز
پیروی نمیکنم
و به ریش هر استادی می خندم،
که به ریش خود نخندیده است..."
شعری از #فریدریش_نیچه
#اکنون_میان_دو_هیچ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﮐﻪ دانسته و ندانسته ﻣﻐﺰ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻨﺪ!
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﮒ ﻭ ﺯﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻃﻌﻤﻪ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ!
ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ!
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ!
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 2 weeks ago