از اوج نگاه دوست تا افتادم
یکباره در آشوب و بلا افتادم
هی رنج و مصیبت به سرم میبارد
آخر مگر از چشم خدا افتادم !!؟

#یوسف_ولایی
@yvalaei

درد باشد! بغض باشد! شانه پیدا میشود
عاقبت صاحبدلی فرزانه پیدا می شود

آشنایی را که عمری خواستارش بوده ای
گاه در تصویر یک بیگانه پیدا میشود

دلبری می سوزدم اما دلم مشتاق اوست
دور شمع مشتعل پروانه پیدا می شود

بوسه‌میخواهم‌که سکرش‌از جهان دورم کند
از همان‌حالی که در پیمانه پیدا میشود

طعنه‌بر‌حالم نزن من جلد ومحتاجم به او
کفتر آنجا می‌پرد که دانه پیدا می شود

گرچه ویرانم که این سرمنشأ ِ آبادی است
مطمئنم گنج در ویرانه پیدا می شود

یوسف ولایی
@yvalaei

مجالِ شیون و آه و به خود خزیدن نیست
علاج ، طفلک دل را به خون کشیدن نیست

بلا چو میرسد از سوی آسمان، خوش باش
پیام رنج به جز از زمین بریدن نیست

نکن گلایه جهان بر مدار قانون است
که نارسیده ثمر را زمان چیدن نیست

من از حکایت اربابِ شعر فهمیدم
کمال‌ در غم‌ هجر است در رسیدن نیست

چو خون  اسیر رگم در پی ِ تلاقی تیغ
علاجِ رّستن ِ از بند جز جهیدن نیست

خودم درون خودم بیقرار عصیان است
مجال شیون و آه و به خود خزیدن نیست
یوسف ولایی
@yvalaei

‍ همنشینم شده تصویر تو و اشک و غزل
چقدر جای تو خالیست به مهمانی من

#شعر_یوسف_ولایی
#اجرا_استاد_رحیم_نداف_فرد
#تنظیم_یوسف_ولایی
@yvalaei

باشد که به خواب آری تشریف شریفت را
درخواب مگر ببینم اندام ظریفت را

هرگز نشدم راضی با پشت هم اندازی
چنگ هوس اندازم دامان عفیفت را

پا بر دل من مگذار از بس که ترک دارد!
ترسم که برنجاند پاهای لطیفت را

من مرد شب اما تو معشوقه ی خورشیدی
بگذر که نیازارد شب چشم ضعیفت را

در طالع موهومم تاریکی و تنهاییست
دیگر ببر از بختم تشریف شریفت را

یوسف ولایی

‍ نصیبم از تو وهمت شد چنان صحرا که آبی را
چو لب تشنه سرابی را چنان عاشق که خوابی را

به تیغ تیز مژگانت هلاکم کرده ، خندیدی
چنان طفلی که با شادی زند سوزن حبابی را

به ناز و عشوه خلقی را علیه من بشورانی
عبث هاشان به پا کرده درونم انقلابی را

تبسم می کنم اما دلم چون کوره می سوزد
به جبر جمع دلشادان زدم بر رخ نقابی را !

زدی بر طبل بی عاری نمی بینی مرا ، آری
دلت نشنیده میگیرد سخن های حسابی را

@yvalaei

???

‍ یک عمر ِ تمام جستجویت کردم
از دشمن و دوست پرس و جویت کردم

هر چند که گفته بودی از من بگذر
از من بگذر ، من آرزویت کردم

شاعر ✍️ : #یوسف_ولایی

دکلمه ?️ : #حیدریار

میکس و تنظیم ?️ : #یوسف_ولایی

@yvalaei

Telegram

attach 📎

روی تو طعنه به زیبایی میخک زده است
دل به امید دمی دیدن تو لک زده است

نای "پاتک" به دل خسته ندارم چه کنم
بد رقم چشم تو بر هستی من "تک" زده است

#یوسف_ولایی

یک عمر ِ تمام جستجویت کردم
از دشمن و دوست پرس و جویت کردم

هر چند که گفته بودی از من بگذر
از من بگذر ، من آرزویت کردم!

در خواب تو را به خواب خوش دیدم آه
شرمنده اگر دست به  مویت کردم

آن شب همه از جنون من خندیدند
با ماه تو را که روبرویت کردم

هیچ عطر گلی نمی نوازد جان را
زان لحظه که عاشقانه بویت کردم

بد جور برای دیدنت می سوزم
بد جور به دل  هوای کویت کردم

یوسف ولایی
@yvalaei

عمریست که دل مرده‌ام و زنده به ظاهر
ویران شده درخویشم و پاینده به ظاهر

بعد از  تو  ندیدم  به لب  آرایه ی لبخند
نقش‌است که‌بر لب زده ازخنده به ظاهر

#یوسف_ولایی
@yvalaei