?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
در چند پیام زیر داستانی تلخ و شیرینی را به اشتراک میگذارم که بخشی از آن به همین قضیه مربوط میشود. یکی از قهرمانهای این داستان جو توچی است و بخشی از انگیزهام گسترش میراث اوست.
داستانی واقعی که آغاز تلخی دارد، اما در ادامه رنگی از امید به خود میگیرد، هنوز ادامه دارد و احتمالا پایانی نخواهد داشت.
نه!
یکی از لحظات ترش و شیرین فرزندپروری وقتی است که یک نه محکم از بچهها میشنوم.
ترش را برای این گفتم که ممکن است در آن لحظهی شنیدن، به مذاقم خوش نیاید و به گوشم سنگین بیاید. اما مدتی بعد کامم شیرین میشود و از دریافتش خوشحال میشوم. مخصوصا اگر دلیلشان را برای نه گفتن بگویند.
بچهها لازم است نه شنیدن را تجربه کنند. قبول. اما به همان اندازه و شاید بسی بیشتر، لازم است که بچهها نه بگویند و نه گفتن را تمرین کنند. ما بزرگسالها به خوبی میدانیم که مهارت نه گفتن چهقدر مهم و بهدردبخور است.
ما در زندگی نیاز داریم تا
- در موقعیتهایی که به هر دلیل راغب به انجام کاری نیستیم، نه بگوییم.
- به پیشنهادهای غیر اخلاقی، نا امن، و بی ارتباط به سلیقه و نیازمان نه بگوییم.
- به قوانین زمانزده، زیادهخواهیهای فردی و حکومتی، و سنتهای پوسیده نه بگوییم.
بچهها میتوانند نه گفتن را، مثل راه رفتن و حرف زدن، در محیط عادی خانواده یاد بگیرند و آن را جزئی از تعامل طبیعیشان با دنیای اطراف دریابند.
مهم است که بچهها نه گفتن را در جعبه ابزار ذهن و زبان داشته باشند و تمرین کنند تا به وقت نیاز در پاسخ دادن به دعوتها، پیشنهادها، خواهشها، و تهدیدها استفاده کنند.
هر وقت نیاز بود به آرامی نه بگویند و اگر لازم شد نه را فریاد بزنند. اگر کافی بود، یک بار نه بگویند و اگر اقتضا کرد بارها و با صراحت تکرارش کنند.
سلام
به نظر میاد عجالتا سایهی جنگ از سر مردم ایران رفع شده. من شخصا هیچ چیز رو شرتر از جنگ برای مردم نمیدانم. بنابراین از این بابت خوشحالم.
اما در چند هفتهی گذشته که همه از زبانه کشیدن شعلههای جنگ نگران بودیم، داغهایی برای کسانی که تجربههای قدیمی از زندگی در متن یا حاشیهی جنگ داشتند تازه شد. با چندین نفر صحبت کردم. مستقل از اینکه امروز در کجا و چه شرایطی زندگی میکنیم، زمزمهی جنگ خاطرات و احساسات و تجربههای عصبی و روانی مختلفی را در ما فراخواند.
این یک سازوکار شناخته شده در سیستم عصبی ماست که قبلا هم بارها دربارهاش صحبت کردهایم. در واقع این برانگیختگی ناشی از فراخوان تجربیات گذشته، خود تعریفی است از #تروما. من در این شرایط چند کار از جنس #خودمراقبتی میکنم که فکر کردم اینجا به اشتراک بگذارم (البته هیچکدام بدیع نیستند و احتمالا در همین کانال و یا هزار جای دیگر دیده باشید.)
اول اینکه دربارهی حال خودم، هر چه که هست، با خودم روراست باشم. اگر نگران، ترسان، غصهدار، بیحوصله، کلافه، هیجانزده، یا هر چیز دیگری هستم، آن را برای خودم روشن میکنم که من "اینجوری هستم. اینجوری نه خوب است نه بد. نشانهی هیچی هم نیست! فقط من اینجوریام.
دوم در انواع فرصتها، با دیگران دربارهی تجربهام حرف میزنم. هم تجربهی اکنون و هم خاطراتی که از گذشته در وجودم فراخوانده شدهاند. در حین همین گفتگو هم دچار حالات و احساسات گوناگون میشوم و آنها را هم میبینم و ابراز میکنم.
سوم اگر حالش را، یا توانش را، یا جانش را داشتم به حرف دیگران گوش میکنم. آنها را میشنوم. شنیدنی نه با قصد ارائهی راه حل، یا حل مسئله، یا ادای درمانگری درآوردن، بلکه شنیدن با نیت فهمیدن، و خود را جای گوینده دیدن، فهمیدن و همدلی کردن. حالا ممکن است در میان یا بعد از شنیدن، گوهری در کلام گوینده ببینم، خوب برقش بیندازم، و به او هدیه بدهم.
چهارم، نوشتنهای گاه و بیگاه.
پنجم، جان گرفتن از طبیعت.
ششم، ارتباط با خود از طریق هر چه این کار را برایم میکند اگر سکوت است، یا ورزش، یا نیایش ...
هفتم، مسخرهبازی و شوخی و خنده. خنداندن دیگران خیلی برای من نشاط آور است.
هشتم، شاد کردن دیگران با هر روشی، از شوخی بگیرید تا کمک کردن، بار برداشتن از دوش کسی تا یک لبخند و چشمک و پیام و ? و ❤️.
گونه ای از نافرمانی مدنی در استرالیا
بیست و ششم ژانویه به عنوان روز ملی استرالیا با نام Australia Day در این کشور جشن گرفته می شود. البته بسیاری عقیده دارند که این روز انتخاب نادرستی برای روز ملی استرالیاست. چرا که ۲۶ ژانویه سالگرد لنگر انداختن اولین کشتی بریتانیایی به فرماندهی کاپیتان کوک در سواحل جنوبی این جزیره است. روزی که سرآغاز بیش از دو سده نسل کشی بومیان و اشغال زمین هایشان و نابودی فرهنگ کهن آنهاست. ماجرای این استعمار با همه تناقض ها و پیچیدگیهایش، مفصل و شنیدنی است. حتما روزی با جزئیات تعریف خواهم کرد.
اما بسیاری از مردم از جشن گرفتن این روز ناراضی هستند. حتی عده ای هر سال، هم زمان با برگزاری جشن ها و مراسم های دولتی، در منطقه مرکزی ملبورن راهپیمایی برگزار می کنند و پرچم بریتانیا را از کنار پرچم استرالیا جدا می کنند و این روز را روز اشغال (Invasion Day) می نامند و پرچم سیاه،قرمز و زرد بومیان را حمل میکنند. امسال البته شباهت این اشغال و شرایط فلسطین هم در راهپیماییها مورد توجه معترضین قرار گرفته بود. البته که اینگونه ابراز نارضایتی در بسیاری از کشورها قفل است!
در کنار همه اینها، اخیرا به گونهی دیگری نافرمانی مدنی برخوردم که به نظرم جالب آمد:
برخی موسسات و شرکت ها، در مواجهه با درخواست کارکنان، به آنها این انتخاب را دادهاند که در صورت تمایل روز ۲۶ ژانویه را کار کنند و به جای آن، تا پایان ماه فوریه، در یک روز دیگر از این تعطیلی بهره ببرند. به این ترتیب بسیاری از نهادهای غیر دولتی در این روز تعطیل نمیکنند.
پریروز کنسرت پایان سال مدرسهی شهابالدین بود.
سال تحصیلی در استرالیا در ماه دسامبر به پایان میرسد و معمولا در آخرین روزهای سال برنامههای مدرسه حال و هوای کریسمس دارد. لباس بچهها در برنامهی کنسرت هم بیشتر رنگهای کریسمسی دارد که از قضی سه رنگ پرچم ایران است!
یک روال مرسوم در دبستانهای دولتی و خصوصی این است که روزهای آخر سال بچهها کنسرتی را برای پدر و مادرها برگزار میکنند. در این برنامه بچههای پایههای مختلف آهنگهای متنوعی را اجرا میکنند.
رهبر ارکستر، که در تصویر دیده میشه، معلم موسیقی مدرسه است. هدف کلاس موسیقی، لزوما این نیست که بچهها نوازنده شوند. کلاس موسیقی تلاش میکند که بچهها در طول سالهای دبستان تجربهای از سازهای مختلف، شناختی کلی از ریتم و نت، و تلاشهایی در اجرا داشته باشند. هدف شاید این باشد که گوش بچهها با ریتم و موسیقی آشنا شود.
چیزی که باعث شد این ویدئو را بفرستم، استفاده از وسایل ساده در این ارائه بود: دو چوب و یک سطل رنگ!
در میان بچهها اگر کسی باشد که علاقه به نوازندگی داشته باشد و با پشتکار ظرفیت خود را نیز پرورش دهد، معلم موسیقی فرصت بیشتر به او میدهد و با او روی سازی اختصاصی کار میکند. مثلا اوایل مراسم، دختری افغانستانی تکنوازی ویولن داشت.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago