?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
نگاه کن مرا شاید افتاده باشم از چشمانت
این پلک غبار گرفته محکم بسته نگاهش
مژگان عاشقانه ام بگمانم بی سروصدا ورق خورده ست
غزل و شعر گهگاهی ترانه اش
پیله تنهایی گریبانم دریده
از تپش های بی تابی ات
بازیچه ی آونگ ها ست
عقربک هایش
✍#شیدا_التیام
📘📘#هشت-شعر
🎙#ماریا -تقدسی
بیا با من بمان چون نیمه ی عاشق ترم تنهاست
ببین دنیای من از خانه تا سر تا سرم تنهاست
برایت ساده میگویم از این رفتن فغان دارم
درون عمق شب در آسمان هم اخترم تنهاست
چه شبهایی کنار هم به آرامی سحر کردیم
خودم اصلا بماند هیچ بالشت پرم تنهاست
چنان با موی فر دیوانه کردی شانه و من را
که ذهنم مثل مردابی ولی نیلوفرم تنهاست
به وقت رفتنت تنها نه من آشوب و غمگینم
که میز و صندلی ها در کنار دفترم تنهاست
تو رفتی و رقیبم انتظار رفتن من بود
که بعد از این همه مدت هنوزم باورم تنهاست
زدم فالی به غربت درشبی تنهای سرگردان
که در فنجان و فال من همیشه خاطرم تنهاست
تنت اردیبهشت است و خودت سرمای اسفندی
که درنوروز ایرانی شکوه و مظهرم تنهاست
فضای شعر من بوی غریبی میدهد بس که
دلم در کوی دلدارست اینجا پیکرم تنهاست
به قلم :بانوشیداالتیام
آوا:فریبازنگنه
بیا با من بمان چون نیمه ی عاشق ترم تنهاست
ببین این روزها بی تو دلِ غم پرورم تنهاست
برایت ساده میگویم از این رفتن فغان دارم
درون عمق شب در آسمان هم اخترم تنهاست
چه شبهایی کنار هم به آرامی سحر کردیم
خودم اصلا بماند هیچ بالشت پرم تنهاست
چنان با موی فر دیوانه کردی شانه و من را
که ذهنم مثل مردابی ولی نیلوفرم تنهاست
به وقت رفتنت تنها نه من آشوب و غمگینم
که میز و صندلی ها در کنار دفترم تنهاست
تو رفتی و رقیبم انتظار رفتن من بود
که بعد از این همه مدت هنوزم باورم تنهاست
زدم فالی به غربت درشبی تنهای سرگردان
که در فنجان و فال من همیشه خاطرم تنهاست
تنت اردیبهشت است و خودت سرمای اسفندی
که درنوروز ایرانی شکوه و مظهرم تنهاست
فضای شعر من بوی غریبی میدهد بس که
دلم در کوی دلدارست اینجا پیکرم تنهاست
در این زمانه که از اعتبار حرفی نیست
و بین شاپرک و شاخسار حرفی نیست
در این زمانه که هر آن خزان تنهایی است
به هیچ دشت و دمن از بهار حرفی نیست
زلال چشمهی شادی عجیب خشکیدهست
همین شدهست که از سبزه زار حرفی نیست
میان جمع هوادار شعرهات، فقط
برای این منِ دل بی قرار حرفی نیست؟
مرا بخوان به غزل های عاشقانهی خود
که بهتر از سخن زلف یار حرفی نیست
بخوان که در مقابلت ای بهترینِ خدا
به غیر گریهی بی اختیار، حرفی نیست
پر است واژه ز مضمون گیسوان شبم
در آن مقاله که از آبشار حرفی نیست
به جز سکوتِ مهیبی که جان و دلسوز است
درون عاشق شب زنده دار حرفی نیست
با کس نمی توان گفت، درد و نیاز خود را
پیدا نمیتوان کرد، خاطرنواز خود را
در داغ خود نهانیم، هرگز نمیتوانیم
بازیچهی جهانیم، بردار ساز خود را
من که خراب اویم! باید به کی بگویم؟
لبخندهای تلخ و غیرمجاز خود را
با چشم بسته میخواند، او دلشکسته میخواند
غمگین و خسته میخواند، حتّی نماز خود را
خواب و قرار رفته ست! وقتی که یار رفته ست!
کی بسته میتوان کرد، چشمان باز خود را
خورشید زخم خوردهست، شب را تمام مردهست
از من به ارث بردهست، سوز و گداز خود را
تا کار پاک کردیم، خود را هلاک کردیم
هر روز خاک کردیم، در سینه راز خود را
فوّاره وار هر روز، میریزم آه خود را
در خود فرود خود را، در خود فراز خود را
باید از چشم تو مضمون و معانی ببرم
وقتی از خیر غزلهای خودم میگذرم
سرِ پروانه شدن هست به یمنِ چشمت
پیلههای غزلم را ببر از دور و برم
تا به یاد تو و قشلاق دلت خوابیدم
خواب دیدم که پرستویِ فقط در سفرم
وقتی آهنگ سفر کردم و بالا رفتم
تیر باران شما بود تمام جگرم
شبنشینی همهی دلخوشی تنهاییست
دست در دست تو و خاطره خواهِ سحرم
مثل کاجی که شب از داغ شکفتن میمُرد
سر به دار خودم و پای به بند تبرم
ای که همزادتر از من به خیالات منی
به تماشای تو در آینه مشتاقترم!
مثل بادی که فقط میوزد و میمیرد
دیرگاهی ست که دنبال شما در به درم
کشتهی عشقم و فرجام مرا آوردند:
زیر هر خاک تنم، بر سر هر دار سرم
دست از تو یکی نمی شود بر دارم
یعنی که به دیگری تو را بسپارم
با تو هم جوره زندگانی زیباست
بی تو چه کنم که بی صدا میبارم
دوستت دارم ورای ادّعای دیگران
دوستم داری ولی نصف بهای دیگران
هر چه خواهش کردم امّا قصد رفتن داشتی
آخرین امید من باشد خدای دیگران
آه ای موجی که بازوهای ساحل جای توست
دل به دریا می زنی، امّا برای دیگران
قلبم از تکرار دلتنگی به درد آمد ولی
اشکهایت می چکد بر شانههای دیگران
قصههای هر شبم را با تو قسمت میکنم
گم شدی اما میان ماجرای دیگران
مثل دریا عاشقت بودم، شبیه حال موج
موج میزد در نگاهت ردّ پای دیگران
شانههایم را تکان میداد و میلرزاند آه
اشکهای بیقرارت با صدای دیگران
من نمازم را به اعجاز دو چشمت خواندهام
سجده گاه تو ولی دارالریای دیگران
با امید بارش لبخندت ای باران عشق
بیخبر میمانم از حال و هوای دیگران
مرا صدها هزاران غصه و ماتم بغل کرده
تو را سرسبزی پسشاخهی مریم بغل کرده
تو را در خواب در آغوش خود میگیرم و انگار
گلی را دستهای عاشق شبنم بغل کرده
برای درک تنهایی من هر شب تصور کن
فقیری قفلهای کعبه را محکم بغل کرده
منِ تنها، زنی که در نبودت سخت دلتنگ است
تمام آنچه را در آینه دیدم، بغل کرده
زمین می لرزد از درد خیانت های نافرجام
کسی شاید تو را در ارگهای بم بغل کرده
شبیه بیعلاجی هستم اکنون که به جز کعبه
تمام بقعهی پیغمبران را هم بغل کرده
مرا بعد از تمام بی وفاییهای دیروزت
هزاران پرسش بیمعنی و مبهم بغل کرده
پرستشگاه امنی نیست آغوش کسانی که
تمامش را تمام مردم عالم بغل کرده
شعر اگر گاهی نمی شد همدم تنهای من
پس شما بودی که ماندی روز و شبها پای من؟
آه آری با شما هستم رفیق نیمه راه
آه همکوچ مسافرها به استثنای من
شعر این همسفرهی مثل خودم تنها نبود
خون چکید از تار و پودش بعد شد امضای من
شد منِ بی انتهایی با هزاران درد و رنج
تا هزاران سال را عاشق بماند جای من
تا هزاران دوستت دارم برایت دم کند
تا به جای من بگوید: ماه بی همتای من _
_ آسمان جایی برای پرکشیدن ها نداشت
من زمینی بودم و خاک رهت دنیای من!
این چنین شاید کمی آرام باشد خاطرم
بعد مرگم عاشقت هستند دفترهای من
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago