?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 3 weeks ago
دلنوشتهای تقدیم به استاد ثقفی
امشب، باز هم من و رفیق دیرینهام، یعنی بیخوابی، به گَپ و گفت نشسته بودیم که به ناگاه خاطرهای از چند روز پیش و همایش دانشگاه الزهرا سر برآورد،هفته گذشته بود که از دور، استاد ثقفی را دیدم، پیر و تکیده، و ناگاه زمان برایم درهم شکست...
رفتم به گذشته: سال ۱۳۸۲، دانشگاه علامه طباطبایی، صحبت های دکتر ثقفی...
گویی در راهرویی از خاطرات قدم گذاشتم، راهرویی که صدای او در آن طنین داشت، صدایی که نهفقط از علم، که از تامل و ژرفاندیشی لبریز بود....
مردی که برای من همیشه نمادی از گسترهی بیپایان دانش و عمق اندیشه در حسابداری بوده است، چه، من هیچگاه او را جدا از مطالعه و تحقیق ندیدم....
اما چرخ روزگار، استادان را همچون شمعهایی در مسیر باد، با خود میبرد، کمپیدا میشوند، کمیاب...
روزگاری است شگفت، که در آن، سایههای بلند یکی پس از دیگری در افق محو میشوند و ما را در خلأیی از جنس اندوه و حیرت تنها میگذارند....
وما به رسم مَثَلِ معروفِ پهلوان زنده را عشق است تا داشته هایمان را از دست ندهیم یادی از ایشان نمیکنیم...
وقتی این سایه های بلند را از دست میدهیم، تازه ارزش حضورشان را درمییابیم....
و این شد که باز ناپرهیزی کردم و این دلنوشته را اینبار برای او نوشتم:
حساب و کتابِ زندگی، گاه همچون سینمایِ کوئنتین تارانتینو، پر از فریمهای خشن و گذراست....
رقمها میدوند...
ترازها میلرزند...
و زمان، قفسههای اسناد را یکی پس از دیگری میبلعد....
و مابینِ این حساب و کتاب ها متوجه میشوی که حسابداری، تنها یک حرفه نیست....
بلکه انعکاسِ حقیقتی است در قابهای منظمِ ترازنامهها، میان ستونهای سردِ سود و زیان....
گاهی پُرتنش....
گاهی آرام...
همچون فیلمی از آنتونیونی که در آن، سکوت، حامل هزاران معناست....
در زمانهای که دانش، در میان اعداد گُم شده و عدالت، در سایهی محاسبات رنگ باخته است، هنوز هستند آنان که این حرفه را نه به عنوان شغل، که به مثابه رسالتی عمیق درک کردهاند....
استاد ثقفی یکی از همین چهرههای نادر است....
مردی که حسابداری را نه صرفاً در قالب صورتهای مالی، بلکه در بستری از اندیشه، فلسفه و تاملات اجتماعی فهمید و فهماند....
او نشان داد که این حرفه، چیزی فراتر از بدهکار و بستانکارهای ساده است....
حسابداری، برای او صرفاً یک نظام مالی نبود، بلکه آیینهای بود از واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی، ترازنامهای که در آن، نهفقط سرمایه و دارایی، که رنج و تلاش انسانها نیز باید محاسبه میشد....
او از آن دسته استادانی بود که با هر واژه، روزنهای تازه به دنیای دانش میگشود، نه صِرفاً برای حل معادلات مالی، بلکه برای فهم حقیقتی نهفته در وَرایِ اعداد....
او از آن دسته متفکرانی است که مرزهای دانش را نه فقط در چارچوب استانداردها و رویههای حسابداری، بلکه در تقاطع علم و جامعه، میان نظریه و عمل، میان تاریخ و آینده بازتعریف کرده است....
او از آن نسل از استادانی است که اجازه ندادند حسابداری، تنها به هنر تراز کردن اعداد تقلیل یابد....
همچون یوشیرو اُزو که در قابهای ثابت سینماییاش، طوفانِ معنا را به تصویر کشید، استاد ثقفی نیز در کلاسهایش، در نوشته هایش و با حضورش، حسابداری را از حصار اعداد فراتر برد، آن را به فلسفهای برای درک نظامهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل کرد....
تو را چه بنامم؟
آیا «تارکوفسکیِ حسابداری»، که در میان سطرهای بیروح گزارشهای مالی، نوری شاعرانه میتابانی؟
یا «برگمانِ ترازنامهها»، که در ستونهای سود و زیان، ردپای رنج و امید انسان را بازمییابی؟
شاید همچون ویم وندرس، مسافری در جادهای بیانتها، که حسابداری را نه فقط بهعنوان یک علم، بلکه بهمثابه یک شیوهی نگریستن به جهان درک کردهای....
و امروز...
شاگردانت، این سربازان خاموشِ دفاتر مالی، در هر صنعت، در هر شرکت، ردّپای نگاه تو را همچون «حاشیهنویسی مقدس» بر اسناد حمل میکنند....
شاید روزی برسد که دیگر صدای تو در کلاسها طنین نیندازد، شاید روزی برسد که دیگر کتابی جدید از تو به قفسههای کتابخانهها اضافه نشود، اما تاثیر حضورت در حسابداری ایران، همچنان باقی خواهد ماند...
همانگونه که کیشلوفسکی با رنگهایش قصهی سرنوشت انسان را روایت کرد، شما نیز با کلمات و درسهایتان، قصهای جاودانه در حسابداری ایران نوشتید....
و شاید روزی در آینده، وقتی به گذشته نگاه کنیم، بگوییم:
خوشا به حال آنان که در زمانهای از نسیان، نوشتن و اندیشیدن را فراموش نکردند...
و خوشا به حال ما که محضر این اساتید را درک کردیم....
سید محمد باقرآبادی
۵ اسفند ۱۴۰۳
این فیلم مربوط به ارائه کامل بنده (حدود 35 دقیقه) در بیست و دومین همایش ملی حسابداری ایران در دانشگاه الزهرا با موضوع پیش بینی چالش های
اجرای استاندارد حسابداری شماره 43 با عنوان درآمد حاصل از قرارداد با مشتریان درسال 1404 می باشد.
در این ارائه در ابتدا به پیش بینی چالش های کلی مورد انتظار در ایران پرداخته ام و سپس به تفکیک هر صنعت چالش های پیش روی آن صنعت رابا ذکر مثال از شرکت های مختلف بررسی نموده ام.
برای تماشای فیلم این ارائه می توانید به لینک زیر مراجعه نمائید:
https://youtu.be/b9qq2t6REWk
دوره تجزیه و تحلیل صورت های مالی
شروع دوره: اردیبهشت ۱۴۰۴
زمان دوره: شنبه ها ساعت ۱۹ الی ۲۲
مدت دوره: ۶۰ ساعت
شرح دوره:
در این دوره به طور کامل و با جزئیات روش های مختلف تحلیل صورت های مالی از قبیل تجزیه و تحلیل عمودی در صورت سود و زیان، تجزیه و تحلیل افقی و نسبت ها در صورت وضعیت مالی، تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش، تحلیل های ۸ گانه صورت جریان های نقدی، بررسی کامل و با جزییات مدل های مختلف پیش بینی ورشکستگی شرکت و تجزیه و تحلیل کامل ریسک های شرکت بر اساس الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۷ آموزش داده خواهد شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۳۹۸۴۶۷۷۶۰ (سرکار خانم غفاری)تماس بگیرید
برنامه همایش نهایی
سالن سپیده کاشانی
ساعت ۱۰:۳۰
پدر چگونه میتوانم باور کنم که دو سال است ندارمت...
تو رفتی و من ماندم، در جهانی که دیگر بعد از تو نه "زمان" داشت و نه "مکان"، جهانی شبیه به آنچه "برگسون" از آن سخن میگفت:
جهانی بیزمان و بیمکان، که هر لحظهاش به اندازه یک قرن سنگینی میکند، جهانی که زمانش کش میآید، لحظههایش وزن قرنها را به دوش میکشند، اینجا جایی است که زمان به تیکتاک ساعتهایش هم خیانت میکند...
بعد از تو جهانم را سکوت فرا گرفته، سکوتی اما پر از صدا، صدای قدمهایی که دیگر برداشته نمیشوند، صدای تکه کلامت که دیگر شنیده نمیشود:
با خدا باش و پادشاهی کن......
پدر، صدایت هنوز در ذهنم زنده است، مثل خطی از کتابی که بارها خواندهام، مثل دیالوگی که فیلمی را به یادماندنی میکند، هر وقت دنیا روی شانههایم سنگین میشد، هر وقت نا امید و خسته بودم و تو با جادوی این جمله که با خدا باش و پادشاهی کن، جهانم را سبک میکردی...
اما حالا که نیستی، از چه کسی باید این جمله را بشنوم؟ آیا باید در باد گوش بدهم؟ در نبض قلبم؟ در آن لحظههای خلأ که حس میکنم هنوز کنارمی؟....
مثل مرگ ایوان ایلیچِ تولستوی، آنجا که مرگ، نه یک اتفاق، که یک فرآیند است، برای من هم، مرگ تو یک فرآیند بود: فرآیند یادگیری زندگی بدون تو، من مرگت را بارها زندگی کردهام،
هر روز، هر شب....
آدمها میآیند، میروند، و گاهی در این رفتوآمدها، ردپاهایشان را روی روح ما جا میگذارند. اما تو ردپایی نگذاشتی، تو خودِ راه بودی....
و حالا که رفتهای، انگار تمام خیابانهای دنیا به یک جای نامعلوم ختم میشوند....
دو سال است که مانند سیزیف، سنگ غم تو را به بالای کوه میبرم...
هر روز، هر شب...
اما تفاوت اینجاست که من نه به پوچی، که به عشق تو فکر میکنم، من این سنگ را از روی عشق بلند میکنم، نه از سر اجبار، حتی اگر بارها سقوط کند، رد انگشتانم روی آن خواهد ماند، همچون خاطرهای که هیچ مرگی قادر به محوش نیست...
خانه دو سال است که دلتنگ حضورت است، گاهی صدای بسته شدن در را میشنوم، گاهی زمزمهی نمازهایت را، انگار هنوز اینجایی، در لابهلای ترکهای دیوار، در سکوتی که میان واژهها جان گرفته است....
نبودنت، نه خلأ، که حضوری از جنسی دیگر است، همچون سایهای که در امتداد هر شیء کشیده میشود، همچون سکوتی که میان واژهها زنده است....
پدر، پادشاهی که میگفتی، شاید تاج و تخت نداشت، شاید قصری از طلا نداشت، اما حکومتی داشت بر قلب، سلطنتی که نه با قدرت، که با ایمان پابرجا بود، من هنوز رعیت همان قلمروام، هنوز در سایهی همان جمله زندگی میکنم، هنوز به آن چنگ میزنم وقتی جهان برایم رنگش را از دست میدهد:
با خدا باش و پادشاهی کن....
شاید جهان از ابتدا یک بازی نور و سایه بوده است، و ما تنها تماشاگرانی هستیم که دیر یا زود، در تاریکی سالن ناپدید میشویم، در حالی که فیلم هنوز ادامه دارد. و شاید، در نهایت، مرگ چیزی جز جابهجایی صحنهها نباشد....
شاید، پدر، تو هنوز اینجایی، در فاصلهی میان تیکتاک ساعتها، در نوری که پشت پلکهایم لرزان میشود، در لحظهای که برای یک آن، گمان میکنم نامم را صدا زدهای....
شاید تو هنوز اینجایی، در جایی فراتر از چشمها، فراتر از زمان، و شاید اگر گوش بدهم، اگر در میان سکوتها دقیقتر شوم، صدایت را بشنوم که میگویی:
با خدا باش و پادشاهی کن...
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
استاندارد حسابرسی عملیاتی
درس نامه رشته حسابداری قضایی در دوره فوق لیسانس
مقاله حسابداری و حسابرسی قضایی Forensic Accounting And Auditing
مقاله مروری بر ادبیات حسابداری دادگاهی و پیامدهای آن
مقاله ادبیات حسابداری دادگاهی Forensic Accounting
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 7 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 months, 3 weeks ago