معنا وفلسفه ی زندگی

Description
یافتن ،آموختن و به اشتراک گذاری هر آنچه که زندگی مان را کمی بهتر و غنی تر می کند .
تماس با ادمین
@smsadri
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

5 months, 1 week ago

💎💎💎💎

هیچوقت به درستی نمی توانی بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جمع شده
پشت بیخیال گفتنش چقدر حرف نگفته
پشت بی تفاوتی هایش چقدر دلتنگی ..
پشت آرایش غلیظ یک زن چقدر عشق، دلشوره، اشک، شک ..
پشت سکوت سنگین یک مرد چقدر غرور، ترس، درد ..
تو هیچوقت نمی توانی بفهمی پشت دستهای گره خورده یک زن و مرد چقدر فاصله خوابیده ..
پشت تعهد شناسنامه ای شان چقدر هوس ..
پشت قیافه منطقی یک آدم چقدر جنون ..
پشت عصبیت یک آدم چقدر مهربانی ..
پشت سر شلوغی های کسی چقدر تنهایی ..
پشت انزوای کسی چقدر دلیل ..
تو هیچوقت یک خود فروش را در تنهایی اش ندیده ای ..
همونطور که یک معتقدِ دو آتشه را در خلوتش ..
تو از خاطرات کودکی یک قاتل زنجیره ای،
یک دزد حرفه ای،
یک معتاد الکلی چیزی نمی دانی ..
تو از آرزوهای آدم ها،
عشق هاشان،
نفرت هاشان،
اجبارهاشان،
مصلحت هاشان و فریاد فروخورده در گلوشان
هیچ چیز نمی دانی ..
تو شاید ندانی مقیاسی که با آن اندازه میگیری چقدر می تواند درصد خطا داشته باشد ..
و اعتقاداتی که به سخره میگیری چگونه می تواند دلیل ادامه راه باشد ..
تو خیلی وقتها
خیلی جاها
در خیلی شرایط نبودی
اما راجع بهش گفتی !
قضاوت کردی
رای دادی
محکوم کردی
تو خدا نبودی اما خدایی کردی...

پریسا زابلی‌پور

@lifeskill_happiness

5 months, 1 week ago

💎💎💎💎

"وقتی یازده ساله بودم، تابستان را در مزرعه پدربزرگ و مادر بزرگم می‌گذراندم. در آنجا هر وقت می‌توانستم، پنهان از دید دیگران، دزدکی به اصطبل می‌رفتم و به آرامی و مهربانی گردن اسب محبوبم را، که اسبی خاکستری و خال خال بود، نوازش می‌کردم. این کار برای من شوق و لذتی سرسری نبود بلکه رخدادی بزرگ، یقینا صمیمانه و عمیقا هیجان‌آور بود. اگر اکنون بخواهم آن رخداد را شرح دهم از خاطرهٔ دستم که هنوز بسیار تازه است آغاز می‌کنم. باید بگویم که آنچه در تماس با آن حیوان تجربه کردم عبارت بود از "دیگری"، شدت "دیگر بودن" " دیگری"، که در هر حال مانند "دیگر بودن" گاو نر و قوچ نر غریب و بیگانه نبود و به من اجازه می‌داد که به او نزدیک شوم و او را لمس کنم. وقتی آن یال بزرگ را لمس می‌کردم، که گاهی به طرز شگفت‌آوری نرم و صاف و گاهی به نحو حیرت انگیزی زبر و ژولیده بود، و زندگی را زیر دستانم احساس می‌کردم، چنان می‌نمود که گویی خود عنصر حیات زیردست من قرار داشت، چیزی که خود "من" نبود و يقينا شبیه به من هم نبود، چیزی که به صورت ملموسی "دیگری" بود؛ نه حتی یکی "دیگر" بلکه خود "دیگری" بود و در عین حال به من اجازه می‌داد که به او نزدیک شوم، به من اعتماد میکرد و از اساس با من نسبت "تو" و "تو" برقرار می‌کرد. آن اسب، حتی قبل از آنکه من شروع به ریختن جو در آخور کنم، با نجابت تمام سر بزرگ خود را بلند می‌کرد و در حالی که گوشهای خود را تکان می‌داد به آرامی شیهه می‌کشید، مانند توطئه‌گری که علامتی می‌دهد و می‌خواهد فقط همدستش آن را تشخیص دهد؛ و بدین ترتیب من را می‌پذیرفت."

📕 مارتين بوبر

رنالد گرگور اسميت

@lifeskill_happiness

7 months, 2 weeks ago

????

سال ها پیش ،من در هنگام ناهار داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم و با لحنی حاکی از این که چقدر من بدبختم درباره حرفی که همسرم به من زده بود ،گله و شکایت میکردم .پاسخی که دوستم به من داد این بود «کارول رابطه هم دقیقا مثل آب و هوا است. وقتی باران میبارد تو گریه نمی کنی؛ بلکه چتر برمی داری»
او با این جملات چنان سریع داستان ذهنی مرا ازشیون و ناله تغییر داد که شروع به خندیدن کردم و به یاد آوردم
که زندگی زناشویی عاشقانه ای دارم و بدیهی است که در زندگی من و شوهرم نیز اختلافات و سوء تفاهم های ناراحت کننده ای وجود داشته باشد.

کارول پیرسون

#رابطه

@lifeskill_happiness

7 months, 3 weeks ago

????

▪️دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟
واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم، سوال دارم، یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم میشه چی کاره ام
میچرخم و میچرخونم، سیاره ام
تازه دیدم حرف حسابت منم، طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم، بستمش
راه دیدم نرفته بود، رفتمش
جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش

▪️ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودنم مرگ نبود، جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود، تو رو به خدا بود؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟ این دل پر خون ولش؟
دلهره ی گم کردن گدار مارون ولش؟
تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟
خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟

▪️دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست، دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم، که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز، این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!

▪️پریشونت نبودم؟ من، حیرونت نبودم؟
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه
انجیر می خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه
چشمای من آهن انجیر شدن
حلقه‌ای از حلقه ی زنجیر شدن
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیرتو بنازم

حسین پناهی

@lifeskill_happiness

7 months, 3 weeks ago

????

روان شناسی به نام سینتیا هِیل در کتاب «موقعیت خطرناک : انتقال صدمات روحی پیشین به روابط کنونی» میگوید
با وجودی که خشونت عاطفی و فیزیکی بی رحمی ها و فجایع گوناگون باعث صدمات روحی و روانی ما میشود و ما رابه وحشت می اندازد ، یافتن اجتماع و گروهی که برای ما ارزش قائل باشد و ما را دوست بدارد باعث بهبود زخم هایمان می‌شود. در چنین گروههایی و در وجود همه ما میل کمک به یکدیگر وجود دارد بنابراین به قول سینتیا هیل ما. می‌توانیم با پذیرش و عشق متقابل به یکدیگر کمک کنیم.

?چهار قدرت مهم در زنان

کارول اس.پیرسون

#کهن_الگوها
#روانشناسی‌تحلیلی‌یونگ‌

@lifeskill_happiness

7 months, 3 weeks ago

? فایل صوتی پادکست گفت و گو با استاد ملکیان با عنوان «زندگی برای چه؟»

@mostafamalekian

#معنای‌زندگی
#مصطفی_ملکیان

@lifeskill_happiness

7 months, 3 weeks ago

????

هنگامی که این خطر را به جان بخریم که در ارتباط با دیگران خود واقعی و آسیب پذیری هایمان را پنهان نسازیم، در واقع به طرف مقابلمان نشان میدهیم که برایش احترام قائلیم و به او اعتماد داریم ؛نشان دادن آسیب پذیری یعنی به طرف مقابل نشان دهیم که اطمینان داریم او آن قدر قوی است که میتواند از پس آنچه با او در میان گذاشته ایم برآید و به ما کمک کند.

?چهار قدرت مهم در زنان

کارول اس.پیرسون

#کهن_الگوها
#روانشناسی‌تحلیلی‌یونگ‌

@lifeskill_happiness

7 months, 4 weeks ago

????

" رزق " ؛ آنی نیس که درسفره هست، اونی هست که از گلو پایین میره !

یکی از عرفاي مسیحی بیانش لطیف تر از این است. این عارف می گوید رزق آنی هم نیست که از گلو پایین می رود، آن لذتی است که از گلو پایین رفتن می بریم.
تو اگر در حال خوردن چلو کباب هستی و ضمنا مضطرب و مشوش هم هستی، آن لقمه اي که از گلویت پایین می رود، رفته، اما هیچ چیز عایدت نمی شود. مهم آن لذتی است که عایدت می کند، آن رزقش است.

یادتان می آید آن داستانی که در " اغانی" ابوالفرج اصفهانی است، در آنجا می نویسد هارون الرشید در لباس مبدل با زنش رفته بود بیرون، بعد دید در اطراف حمامی در وضعی که بوهاي خیلی آزار دهنده و حرارت و آلودگی اش مشخص است، یک پیرمرد و پیرزنی نشسته اند و ظرف نانی گذاشته اند و نان خشک را در آن خرد کرده اند،بعد پیرزن نان را از آب در می آورد و می گذارد در دهان پیرمرد و پیرمرد هم لقمه ي نان را می گذارد در دهان پیرزن.

هیچ کدام غذاي خودشان را نمی خوردند، بعد هارون الرشید به زبیده گفت: آیا لذتی از این بالاتر دیده است؟

آن وقت زبیده یک بیت شعر گفت که: من هیچ لذتی بالاتر از این فکر نمی کنم که در هیچ قصري، سلطانی احساس کرده باشد، این رزقش بیشتر از آن است، یعنی زبیده و هارون هم وقتی با هم غذا می خورند هر کدام هزار غم و غصه ي دیگر دارند، این لقمه که از گلویشان پایین می رود آن لذت را نمی برند که این زن و شوهر از این نان خشک در آب خالی براي این که نرم بشود، می برند.

رزق آدم آن لذتی است که آدم می برد، ازاین لحاظ است که رزق را در عربی می گویند متاع، یعنی متعه ي شما است و تمتعی که می برید. متعه در عربی یعنی آن که عایدتان می شود وگرنه خود آن لقمه باز عاید من نمی شود، من اصلا از حشور لقمه در معده ام بی خبرم، آن که از هر لقمه عایدم می شود، آن لذت و کیفی است که عایدم می شود.

مصطفی ملکیان

@lifeskill_happiness

10 months, 3 weeks ago

????

چرا لذت جویی ما را غمگین می کند ؟

ارتباط دوپامین و سروتونین در بدن ما چگونه است ؟

بعد از هربار تجربه لذت شدید، گیرنده‌های دوپامین کمتر تنظیم می‌شوند و دفعه‌ بعد، چون گیرندهای کمتری فعالند، رسیدن به همان سطح از لذت، نیاز به تحریک بیشتری دارد. این جریان ادامه پیدا می‌کند تا جایی‌که تحریک‌های بسیار قوی هم هیچ اثری نمی‌گذارند. به این فرایند تحمل می‌گویند و زمانی که نورون‌ها شروع به مردن می‌کنند به آن اعتیاد می‌گویند.

سروتونین اینگونه عمل نمی‌کند چون یک بازدارنده است. سروتونین باعث شلیک عصبی نورون بعدی نمی‌شود بلکه آن را آرام نگه می‌دارد، شما از شادی اوردوز نمی‌کنید. اما فقط یک چیزی هست که سروتونین را کمتر تنظیم می‌کند و آن دوپامین است، درنتیجه هرچه به دنبال لذت بیشتری بروید، شادی کمتری تجربه می‌کنید. به همین خاطر است که افسردگی و اعتیاد دو روی یک سکه هستند. اعتیاد حاصل تحریک زیاد دوپامین، کاهش گیرنده‌ها و مرگ سلول‌های عصبی است، درحالیکه افسردگی کمبود سروتونین است.

دکتر نیما قربانی

https://nimaghorbani.com/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%84%D8%B0%D8%AA%E2%80%8C%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%BA%D9%85%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%9F/

@lifeskill_happiness

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago