?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago
8⃣
❇️ و در نهایت اینکه در هر سیستم اقتصادی و اجتماعی همیشه افرادی هستند که از سیاستهای جناح حاکم دفاع میکنند؛ زیرا موجب به قدرت رسیدن جناح حاکم بودهاند و عدهای هم هستند که از سیاستهای جناح حاکم شکایت دارند.
❇️ رقابت بین این دو گروه از ویژگیهای سیستمهای اقتصادی - اجتماعی است. چنین اختلاف سلیقهای را معمولاً باید بهصورت یک رقابت مدیریت کرد تا به یک «قفل» تبدیل نشود. تفاوتی هم ندارد که مرده باشد یا زنده، زیرا در هر صورت موجب اتلاف انرژیهای اصیل جامعه، کهولت و گاهی هم فروپاشی سیستم خواهد شد.
❇️ اساس شکلگیری این قفلها در قوهی قانونگذاری است. به عبارت سادهتر قوهی قانونگذاری همیشه باید نگران ایجاد قفلهای مرده باشد و نباید انتظار داشت مجریان بتوانند قفلهای قوانین را باز کنند. از طرفی تغییر در قوهی قانونگذاری، سخت، پرهزینه و زمانبر است. برای همین طبیعی جلوه میکند که نظر مردم بهسوی قوهی پرسروصدای مجریه تغییر پیدا کند که از نمونههای آشکار «قفل زنده» محسوب میشود، درست شبیه مورد جنجالبرانگیز «فیلترینگ شبکههای اجتماعی». اینکه «آزادی هرگونه بیان» از سیاستهای نظام حاکم محسوب نمیشود مورد عجیبی نیست! ولی راهحل آن معرفی وآموزش «بیان مسئولانه» در شبکههای اجتماعی است. اینکه عدهای قفلی را طراحی کردهاند بهنام «فیلترینگ» و عدهای هم کلیدی را طراحی کردهاند بهنام «فیلتر شکن» و در کنار هم شادمانه زندگی میکنند هم مورد عجیبی نیست. عجیب این است که در این میان قفل اصلی، همان «آزادی بیان مسئولانه»، [بازنشده] باقی مانده و عجیبتر هم اینکه چطور در یک نظام مدعی اسلام قانونگذاران به قرآنی که به قلم و آنچه که مینویسد قسم میخورد* توجهی ندارند و کسی هم نمیپرسد آن کدام سخن است که راه فهمیدن آن «نشنیدن» است؟ آن کدام صحنه است که راه شناختن آن «ندیدن» است؟
🔆 در قدیم دزدانی بودند که سر گردنهها راه را بر کاروانها میبستند تا کالاهایشان را ببرند و کاروانها مجبور میشدند از راههای دیگری بروند. کاری که این روزها فیلترینگ انجام میدهد. از دیدگاه نظریهی سیستم، فیلترینگ نوعی دزدی است. نوعی دزدی که راه را میبندد تا کاروان از راه دیگری برود.
راستش دزدان هم تقسیمبندی دارند. دزدی که علاقه به دزدی دارد با دزدی که نیاز به دزدی دارد متفاوت است. اگر فریاد بزنید «آی دزد» فقط دزدانی میترسند که نیازی به دزدی ندارند؛ آنها صبر میکنند؛ ولی دزدی که برای بردن [اموال] آمده و نیاز دارد که دزدی کند از فریادهای «آی دزد» نمیترسد. او حتماً راه دزدی را پیدا خواهد کرد.
*ن والقلم و مایسطرون (آیه 1 سورهی قلم)
فیلتراینگ (آذر ۱۴۰۳)
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
@LimpingCentipede
7⃣
❇️ در موارد اقتصادی و سیاسی هم مثالهای متنوعی از فرآیند «ایجاد قفل» و تلاش برای باز کردن آنها میتوان یافت. تورم یک مورد مشخص از این «قفلهای زنده» در جوامع کنونی است؛ یعنی عدهای هستند که به دلایلی که فقط برای خودشان قابلقبول است و با مکانیزمهایی مشخص قیمت مایحتاج جامعه را بالا میبرند؛ واضح است که بالا رفتن قیمتها میتواند موجب کاهش قدرت خرید افراد و بروز نارضایتی عمومی شود. بهجای تلاش برای کاهش قیمتها همزمان تلاشهایی برای بالا بردن دستمزدها صورت میگیرد و هدف آن کاهش نارضایتی عمومی اعلام میشود. درحالیکه بالا بردن دستمزدها میتواند موجب بالا رفتن دوبارهی قیمتها شود. چنین فرآیندی از نمونههای قفلهای زنده است که نتیجهاش انتقال بیشتر ثروت بهسوی طبقهی قدرتمند است نه افزایش رضایت عمومی. باز کردن این قفل به مکانیزم ارزشگذاری کار انسانها و ارتباط آن با قیمتگذاری اجناس بازمیگردد*.
لیس للانسان الا ما سعی (آیهی 39 سورهی نجم)
فیلتراینگ
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
@LimpingCentipede
6⃣
✅ در طول تاریخ اسلام میتوان دید که عدهای بودهاند که شیوهی عبادت خدا را به قفلهایی تبدیل کردهاند. این «قفلسازی» با تمرکز بر روی جزئیات فرآیند اجرای عبادت صحیح صورت گرفته و آداب زیادی را درمورد لباس و شرایط و مکان عبادت بیان کردهاند و بهجای تسهیل عبادت موفق شدهاند قفلهایی را هم برای سخت کردن آن ایجاد کنند. این قفلها بزرگنمایی شده و تا جایی جلو رفتهاند که هیچ توجهی به نتیجهی «عبادت» نشده است و هیچکس نمیپرسد اجرای عبادت چه قفلی را برای عبادتکننده باز خواهد کرد؟
✅ جالب اینکه قرآن بهطور صریح اشاره میکند که عبادت باید مسلمان نمازگزار را از کارهای زشت دور کند. در اینجا قرآن آشکارا بیان میکند که قفلی وجود دارد بهنام «حضور کارهای زشت» و نماز باید بتواند فرد نمازگزار را از کارهای زشت جامعه دور کند.* یعنی اقامهی نماز قرار نیست کارهای زشت را از بین ببرد؛ کارهای زشت کماکان هستند و خطر در نزدیک شدن به آن کارهای زشت است و نماز با دور کردن فرد از کارهای زشت، چنین قفلی را باز میکند.
✅ بنابراین اگر کاری کنیم تا تمام انرژی عبادتکننده روی سایر قفلهایی که ایجاد شدهاند، مانند نحوهی خواندن عبارات عربی یا لباس و مکان نمازگزار، هزینه شود اقامهی نماز ممکن است قفل اصلی را که دوری گزیدن از کارهای زشت است باز نکند.
*إِنَّ الصَّلاةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ (آیهی 45 سورهی عنکبوت)
فیلتراینگ
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
@LimpingCentipede
4⃣
❇️ بسیار بودهاند «دینباوران»، حکیمان، دانشمندان و ادیبانی از نوعِ خودِ بشر که با لطافت از اهمیت اخلاق و مهربانی و لزوم انتقال تجربیات و آموزش و کارهای خیر سخن گفتهاند؛ هیچیک هم مخالفان جدی نداشتهاند ولی همهی اینها برای محدود ماندن نیروهای «شر» کفایت نکرده است.
❇️ با اینکه آنقدر زرنگ شدهایم که با کمک تکنولوژیْ تمام دانش بشری را در ماشینهایی ریخته و در دسترس همه قرار دادهایم («هوش مصنوعی») و میتوانیم از آنها سؤال کنیم که آیا آنچه در غزه میگذرد «جنگ» است یا «دفاع از خود» ولی مشخص است که در جایی راه را اشتباه رفتهایم که هر شب شاهد اینهمه کشتار بدون محاکمه و دادگاه و قاضی هستیم.*
❎ قابلدرک نیست که برای توجیه اینهمه ویرانی کسانی بهانهای بهنام «حق دفاع» را مطرح میکنند ولی توضیح نمیدهند که چرا در این نوع «دفاع از خود» کودکان مجازات میشوند یا چرا باید شاهد اینهمه ویرانی بود و چرا اینجا مجازاتها همسنگ جرمها نیستند یا چطور شده که قاتلین با جسد مقتول عکس یادگاری میگیرند؟
✅ شاید مشکل در توانایی ادراک بشر درمورد تشخیص «خیر» و «شر» در سیستم بزرگ آفرینش باشد. شاید باید فریاد زد این چگونه اشرف مخلوقاتیست که قرآن درمورد او میگوید: «چه بسا از چیزی ناخشنود باشید و برای شما خیر بیاورد و چه بسا از چیزی لذت ببرید و برای شما شر به همراه داشته باشد°».
❇️در این دنیای بهغایت عظیم و بزرگ که تمام بشریت با همهی گرفتاریهایش روی نقطهی کوچکی از آن بهنام «کرهی زمین» قرار گرفته، کمی خندهدار به نظر میرسد که عدهای انسان کوچکْ نقشهایی چون خیر و شر را بهدرستی درک کرده تا برای مرگ و زندگی یکدیگر تعیینتکلیف کنند. درجهان پهناور آفرینش که هیچ، ولی آیا میتوان در درک خیر و شر روی همین کرهی خاکی هم تردید کرد؟ آیا این میتواند دلیلی برای گرایش به نوعی از «هیچانگاریِ°°» همهی ارزشها ـ همانطور که در غزه شاهدیم ـ باشد؟ در خود این نقطهی خاکی - که آن را زمین مینامند - آیا اینهمه جنگ و خونریزی در کارنامهی موجود حقیری چون بشر را میتوان نادیده گرفت؟ در اینکه تکنولوژیهای جدید و قدرت حاصل از آنها ارزش انسان و انسانیت را کاهش داده تردیدی نیست ولی آیا بشر بدون این تعاریف پایه میتواند ادامه دهد یا باید به دورانی بازگردیم که فقط «قدرت» تعیین میکرد که حق با چه کسی است و برنده بود که تعیین میکرد چه کسی درست بازی کرده؟
⏸ کشتارهای مداوم در سال اخیر دیگر اجازه نمیدهد که بتوان از فرآیند تکامل بشریت یا اهمیت آموزش انسانها سخن گفت. اگر انسانها در گذر زمان از تکامل طبیعی بهرهای برده بودند حدأقل میتوانستند مصالح خود را تشخیص دهند و فقط نظارهگر مرگ و کشتار در باریکهای بهنام غزه تحت تبلیغات «دفاع از خود» نباشند. باید پرسید چه بر سر بشریت مدرن آمده که به این سرعت دستاوردهایش را فراموش کرده که اکنون میبینیم قاتلی جسد مقتول را برای محاکمه میبرد و گستاخانه برای قتلهای بیشتر، از سایرین درخواست مشارکت میکند. اگر به اینجا رسیدهایم که منکر وجود بد و خوب و خیر و شر شدهایم و یادمان رفته که مقتول نیازی به محاکمه ندارد و اگر میترسیم که قاتل را بهخاطر قدرتش محاکمه کنیم، در آن صورت باید بپذیریم که دیگر به تدوین هیچ «قانون اجتماعی» و هیچ علم و دانشی برای تنظیم رفتارهای خود نیازی نداریم و وقایع باریکهای بهنام غزه سندی برای این مدعاست.
? پلیسها را در وهلهی اول از روی لباس و سپس گفتار و رفتارشان میشناسند. موفقیت جنایتکاران از این جهت بوده که نمیتوان آنها را از روی لباس و گفتارشان شناخت؛ تنها ابزاری که برای شناسایی آنها داریم رفتار خشونتآمیزشان است. برای همین همیشه جلوتر از پلیسها هستند و البته این روزها اوضاعشان بهتر هم شده چون «هوش مصنوعی» را هم به خدمت گرفتهاند، لباس پلیسها را بر تن میکنند، مانند پلیسها سخن میگویند و رفتارهای خشونتآمیز خود را هم لابهلای فلسفه و قوانین خودساخته پنهان میکنند.
° وَ عَسَی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم
°° Nihilism
محاکمهی مقتول (آبان ۱۴۰۳)
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
3⃣
❇️ بعد از کشتار و ویرانیهای جنگ جهانی دوم اینطور به نظر میرسید که بشر متوجه شده باشد که با نصیحت و کنایه و سخن اندیشمندان نمیتوان پایداری روبهرشد ساختارهای اجتماعی را ضمانت کرد و او در کنار همهی آن گنجهای گرانمایهی ادیان و دانش بشری نیازمند قوانینی جدی برای ادارهی امور جوامع جهان بود تا دوباره جنگ و ویرانیهای بزرگ به بار نیاید.
❇️ برای همین به تدوین ساختارها و قوانینی پرداخت که برای همه قابلدرک باشد.
? مثلاً پذیرفته بودیم که نباید به کسی که فقط حرف میزند و شعار میدهد متعرض شد مگر اینکه دست به اقدامی بزند که خلاف مصالح دیگران باشد و موجب ضرر و زیان شود.
? یا اینکه پذیرفته بودیم که اگر شخصی دست به اقدامی خلاف عقل و قوانین جاری و عرف اجتماعی بزند، هنوز شایستهی محاکمهایست که عادلانه و مورد پذیرش عموم مردم باشد و قبل از اینکه او را مجرم بنامیم و مجازات کنیم، پذیرفته بودیم که فقط متهم است و حق دارد برای خود وکیلمدافع انتخاب کند و پس از آنکه جرم او قطعی شد تازه باید نگران شیوهی مجازات او میبودیم. یعنی باید مطمئن میشدیم که مجازاتش همسنگ جرمی بوده که مرتکب شده و در جایی که تجارب قبلی کمکی نمیکرد از هیئت منصفه استفاده میکردیم تا هم وجدان اجتماعی در جریان مجازات یک خلافکار قرار بگیرد و هم اینکه جامعه نقش خود را بداند و بفهمد چطور یک فرد عادی در جامعه و در کنار جامعه میتواند به یک خلافکار و مجرم تبدیل شود. از این جهت جنبهی آموزشی قضیه اهمیت بسیاری داشت.
❇️ همهی اینها برای این بود که به نظر میرسید از اهمیت انسانیت و ارزشهای انسان ماندن آگاه شده بودیم و میخواستیم درکنار یکدیگر و در آرامش زندگی کنیم و با اینکه هنوز آن مقدار هوشمند نشده بودیم که جلوی شکلگیری رفتار خلاف را بگیریم ولی باور داشتیم که ضمن تنبیه و کشیدن خط و نشان نباید راه تکرار خلاف باز بماند. بالأخره اهمیت داشت که در این تبعیدگاه زمینی از سایر حیواناتی که در اطراف ما براساس قوانین طبیعت زندگی میکنند عقب نمانیم.
❇️ ولی این روزها به نظر میرسد که همهی دستاوردهای بشری در بین ویرانههای غزه مدفون شدهاند و دیگر کسی برای آنها ارزشی قائل نیست. سؤال این است که چه اتفاقی رخ داده که نیروهای «شرور» علیرغم اقلیتی که دارند خود را برحق و حاکم جلوه میدهند؟ اگر ارزشهایی که تاکنون شناختهایم برای جلوگیری از کشتار بیدلیل کودکان و غیرنظامیان کافی نبوده چه چیز دیگری را باید کشف میکردیم یا میفهمیدیم تا نیروهای شرور را راضی کند که آنچه انجام میدهند بهمعنای پیروزی آنها نیست؟ باید پرسید که اگر انتخاب تعادل بین شر و حق برای همه منطقی نیست، چه جایگزین دیگری برای آنها داریم؟
❇️ اگر نیروهای شر لباس خیرین را پوشیده باشند و بهنام «دفاع ازخود» حمله کنند (یعنی جای دفاع و حمله عوض شده باشد) پس چه بر سر آموزش شیوههای دفاعی خواهد آمد؟ اگر جای مظلومیت و وحشیگری عوض شود و قاتلین مظلومنمایی کنند، دیگر چگونه میتوان به مظلومی کمک کرد؟ برای بشری که به شواهد غارنوشتهها چون حیوانات وحشی زندگی میکرد در طول هزاران سال اتفاقات زیادی رخ داد و فرستادگانی ادیانی را آوردند و بشر دعوت شد تا حدود مشخصی را در رابطه با طبیعت و سایرین رعایت کند؛ چنین بشری از خیلی چیزها ترس داشت؛ از یک نیروی برتر بهنام «خدا» یا رعدوبرق و طوفان و بیماریها. و این ترس مانع از این میشد که به هر کاری دست بزند؛ ولی بشرِ این روزها از هیچچیز هراسی ندارد. او مدعیست همهچیز را به روشهای علمی میفهمد؛ پس چگونه ممکن است او را از خسارت زدن به دیگران نهی کرد؟ آیا اصلاً چیزی قادر به جلوگیری از وحشیگریهایش خواهد بود؟
محاکمهی مقتول
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
2⃣
✅ کنار این افسانهها، برای یک مهندس سیستم مهم همین است که بتواند بازی بین نیروهای شر و خیر را متعادل [کرده و] به سمتوسوی مشخصی هدایت کند ولی در یک سال اخیر و با جنگهایی که نمیتوان بر آنها حتی نام جنگ نهاد مشکلی اساسی ایجاد شده که شباهت زیادی به افسانهی «حقیقت» و «دروغ» دارد؛ انگار «شر» هم لباس «خیر» را بر تن کرده و با فریادهای گوشخراش تمام نیروهای خیر را به کمک خود میخواند.
❇️ نیروهای موسوم به «خیر» را از آنجا میشناختیم که خوبی را علاوهبر خودشان برای دیگران هم میخواهند و حالوروز دیگران برایشان اهمیت دارد و ضرر و زیان دیگران را برای رسیدن به منافع خود صحیح نمیدانند.
❎ نیروهای «شر» را هم از اینجا میشناختیم که شعارهایشان متناقض بود. مثلاً از «آتشبس» خوششان نمیآمد و شعارشان «جنگ و ویرانی برای رسیدن به صلح پایدار» بود و منظورشان از «صلح پایدار» هم جایی مثل قبرستان را متبادر میکند. آنها هرگاه با قوای کوبندهی خود حمله میکردند از «حق دفاع» سخن میگفتند؛ انگار که خودشان مورد حمله واقع شدهاند. هر چه را بود برای جمع محدود خودشان میخواستند و به دیگران فقط قناعت را توصیه میکردند. در راه رسیدن به اهدافشان، ضرر و زیان دیگران برایشان اهمیتی نداشت ولی این روزها به نظر میرسد که نیروهای «شر» به یکباره ناپدید شده و یا به جای دیگری رفتهاند. هر چه که این روزها داریم همه مدعی «خیر» و «خیرخواهی» و نیروهای طرفدار «خیر» هستند و با لباس «خیر» فریادهای گیجکنندهای به گوش میرسد که اصلاً مشابه صدای «خیرخواهان» نیست.
❇️ مدتها میدانستیم که نیروهای شر به دلیل ماهیت زیادهخواهیشان نمیتوانند در جامعهْ اکثریت نسبی را پیدا کنند. آنها گروههایی محدود بودند با سروصدای زیاد که همیشه انتظار داشتیم با نیروهای «خیر» درگیر شوند ولی این روزها «شرورها» هم لباس «خیرخواهان» را پوشیدهاند و تماشاچیهای درگیری بین نیروهای خیر و شر درمانده که کدام طرف باید رفت. خوب راستش چه کسی با دیدن چنین پلیسهای شروری به دنبال پلیس خواهد رفت؟
? روزگاری بود که تعداد دزدها محدود بود و بهدنبال آن تعداد پلیسها هم محدود میشد و تعادلی منطقی بین نیروهای جامعه دیده میشد و حتی خلافکاران هم برای خود کلاسی قائل بودند و نمیپذیرفتند که لباس پلیس بر تن کنند. تعادلی که به نفع رشد جامعه بود. با اینکه وجود تعادل به معنای پایان درگیری بین نیروهای خیر و شر نبوده و نیست ولی حرکت بشریت به سمتوسوی شرایط بهتر بود. اما نگاهی ساده به وقایع یک سال اخیر جهان و کشتار و ویرانیها نشان میدهد که نیروهای شر تغییر رویه دادهاند؛ تغییر رویهای که حرکتی وحشتناک به سوی «بیهویتی» بشریت است.
محاکمهی مقتول
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
1⃣
❇️ افسانهایست که میگوید در گذشتههای دور «حقیقت» و «دروغ» با یکدیگر دوستانی صمیمی بودند. آنها یک روز تصمیم گرفتند با هم به دریاچهای بروند و شنا کنند. هر دو لباسهایشان را درآوردند و داخل آب شدند ولی پس از مدت کوتاهی «دروغ» از آب بیرون آمد و لباسهای «حقیقت» را پوشید و رفت. «حقیقت» که از دریاچه بیرون آمد لباسهایش را ندید ولی حاضر نشد لباسهای «دروغ» را بپوشد و از خجالت اشتباهی که کرده به درون دریاچه برگشت و برای همیشه از چشمها پنهان شد. ولی بشنوید از «دروغ» که از آن به بعد با لباسهای حقیقت در دنیا میچرخد و سخنی از حقیقت نمیگوید و مدعیست همیشه تنها بوده است.
❇️ شخصاً فکر میکنم همین ماجرا باید بر سر «خیر» و «شر» هم آمده باشد. زمانی بود که تکلیف هر دوی آنها مشخص بود و همه هم میدانستند که سه گروه در جامعه حضوردارند؛ نیروهای خیر و نیروهای شر و تماشاچیها؛ و دو گروه خیر و شر هم همیشه با یکدیگر درگیر بودهاند. درگیریهایی به بلندای تاریخ بشریت و کاملاً هم مشخص بود که تعدادی نهایتاً به طرفداری از «خیر» میرفتند و عدهی زیادی هم دنبالهروی «شر» میشدند.
❇️ هر جا که «خیر» و نیروهایش حضور داشتند، شادی بود و شادمانی و هر جا که «شر» و نیروهایش حضور داشتند، ویرانی و مرگ. البته کسی اهمیتی هم نمیداد که از چه زمانی و چرا «خیر» و «شر» با هم سر ناسازگاری گذاشته و درگیر شدند. شخصاً معتقدم که آنها هم در قدیم دوستان خوبی بودند ولی یک کوتاهی یا کلک باعث درگیری آنها شد که دیگر تمامی ندارد و هر روز هم حجم آن بیشتر و بیشتر میشود.
❗️عجیب اینکه علیرغم قدرت ویرانگر نیروهای شر هنوز طرفداران خیر براین باورند که پیروز نهایی این درگیریها خواهند بود.
محاکمهی مقتول
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
6⃣
✅ این همان ماجرای واژهی «نامادری» است؛ نامادری هرچهقدر هم که مهربان باشد، مادر نمیشود. چرا؟ بهاینخاطر که تصور بینهایت والایی از واژهی «مادر» در ذهن خود ایجاد کردهایم و این تصور اجازه نمیدهد که حتی درست قضاوت کنیم.
*⃣ یعنی وقتی مادری رفتار نامناسبی با فرزندش داشته باشد سعی میکنیم رفتارش را توجیه کنیم ولی برای واژهی «نامادری» اینطور نیست و نامادری از چنین امتیازی محروم است؛ او هرچهقدر هم که خوشرفتار باشد جای مادر را نخواهد گرفت و همه منتظرند یک اشتباه کند تا به شماتت او بپردازند. از این جهت درک ذهن از واژههای «مادر» و «نامادری» در رفتارها تعیینکننده میشود.
✅ حالا اگر بپذیریم که برداشت ذهن ما انسانها از عدالت و امنیت فقط به این دلیل بوده که عدهای واژهای بهنام «کمبود منابع» را بیجهت به ذهنها وارد و آن را بزرگ کردهاند، شرایط طور دیگری رقم خواهد خورد.
✅ وقتی منابع کم فرض میشوند، بهدنبال تقسیم آنها خواهیم رفت و برای تقسیم منابع از امنیت و بهدنبال آن از قدرت سخن خواهیم گفت و قدرتْ ملاک تقسیم منابع خواهد شد و نه عدالت. درحالیکه اگر بپذیریم کمبود منابعی نیست و همهچیز برای آنها که استعدادش را دارند در دسترس است، دیگر تقسیم منابع معنایی نخواهد داشت بلکه استفادهی صحیح از منابع مطرح خواهد شد و دسترسی صحیح به منابع معادل با اجرای عدالت خواهد بود.
❇️ این همان تراژدی بشری است که یاد گرفته بترسد و بترساند و بیهیچ مدرکی پذیرفته که در این دنیا با «کمبود منابع» روبهروست و با همین تفکرْ انواع مختلف دردسرها را ایجاد کرده است. درحالیکه اگر فقط واژههای «فراوانی» منابع و «تفاوت» در نوع بشر را میپذیرفت به نمایش اینهمه زورگویی برای به خدمت گرفتن دیگران و یا نمایش وحشیگری برای ترساندن دیگران نیازی نداشت.
? دنیایی که امروز در آن زندگی میکنیم شباهت زیادی به یک پرورشگاه دارد با یتیمانی با تنوع بیشمار که همه منتظر آمدن مادری هستند که تصور میکنند از محبت بیکرانش آنها را سیراب خواهد کرد؛ درحالیکه پرورشگاهْ پُر است از نامادریهایی که میخواهند محبتی را که ندارند عادلانه تقسیم کنند. و من متعجبم که این یتیمها از کجا مفهوم مادر و انتظار را یادگرفتهاند.
نامادری (بهمن ۱۴۰۲)
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
5⃣
✅ زمانی بشر غیرمتمدن بر سر منابع آب و غذا با سایر حیوانات و حتی همنوعان خودش میجنگید و این رقابت بر سر غذا و آبْ اساسِ نگرانیهای او بود.
? با گذر زمان، بشر متمدن دیگر بهدنبال شکار و استفادهی مستقیم از طبیعت نرفت. او اکنون صاحب تکنولوژیهایی شده که میتواند طبیعت را به خدمت بگیرد و غذای هزاران نفر را تأمین کند ولی چیزی از نگرانیهای او کاسته نشده؛ او هنوز بهانههای بسیاری برای «احساس عدمامنیت» و ایجاد جنگ و درگیری دارد. بهانههایی که از بین نمیروند و اگر هم برای مدتی از بین بروند، مثل جنگهای امروزه، دوباره بازمیگردند.
✅زمانی نگران عظمت و ابهت فضا بودیم و صورتهای فلکی را در زندگی روی زمین مؤثر میدانستیم و در دورهای حتی نگران هجوم موجودات فضایی بودیم؛ این روزها نگران از بین رفتن گونههای حیات روی زمین و مشکلات زندگی درفضا هستیم. زمانی بود که بهندرت کشوری ارتش منظم داشت تا از خودش حفاظت کند؛ این روزها دیگر نیروی زمینی و دریایی و هوایی هم کافی به نظر نمیرسند و نیروهای ویژه و لباسشخصیها هم [به میدان] آمدهاند و هر روز بهدنبال اسلحههای جدیدتر حتی برای جنگ در فضا هستیم.
✴️ برای این بشر اصلاً اهمیتی ندارد که چرا و در چه شرایطی مجبور به جنگیدن میشود. در ذهن او واژهای بهنام «دشمن» شکل گرفته که باید در بیرون [از خود] او را پیدا کرد و با او درگیر شد.
✅ برای این بشر، همیشه همهچیز کم است و یا دشمن قصد کم کردن آنها را دارد؛ بهخاطر همین باید توانایی جنگیدن و کشتن و ویران کردن را حفظ کرد.
نامادری
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
یکی از واژههای ترسناک در طول زندگی حرفهایام واژهی «بومیسازی» بوده است؛ یعنی از هرچه که در این کشور «بومیسازی» شده وحشتم میگیرد. داستان آن قهرمان «مولوی» را شنیدهاید که میخواست نقش شیری را روی بدنش خالکوبی کند ولی شیری بدون یال و دم و اشکم که همزمان بتواند سایرین را بترساند؟ انتخابات در غرب هم فرآیندی طولانی و پرهزینه دارد ولی اینکه چنان بومیسازیاش کردهایم که ظرف مدت یکی دو هفته باید نمایندهای را انتخاب کرد و بعد سپردش دست خدا تا مملکت را نجات دهد واقعاً خوشخیالیست. اگر شیر بییال و دم مولوی کسی را ترسانید، این انتخابات سریع هم قطعاْ دشمنان را ناامید خواهد کرد.
انتخوبات
#هزارپای_لنگ
#سیدمحمدباقرملائک
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago