امیرحسین آتش | کاغذ پاره ها

Description
شاعر مغازه بود
دائم پلمب شد

ارتباط :
@amirhoseinatash
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago

1 year, 2 months ago

خفیف...!

https://t.me/dall_alef/87

Telegram

دالـ‌الـِف.

خفیف شاعر و خوانشگر: امیر حسین آتش تنظیم: دال-الف @dall\_alef

1 year, 3 months ago
1 year, 3 months ago

کتابِ دردستِ انتشارِ «زورگا» داستانِ جدید آرش رمضانی به دستم رسید. سعادت داشتم که قبل از انتشار بخوانمش.

داستان بلندی که روایتی از ترس و طمع و تلافی در عجیب ترین لایه های شهر مشهد است؛ آنجا که یک طرف خروس ها را به جان هم انداخته‌اند و طرف دیگر عده ای ورق ریخته‌اند و هر طرف دیگر داستانی دارد مربوط به خودش. به نیمه ی تاریک شهر من خوش آمدید.

آرش رمضانی را که بهتر از من می‌شناسید، بعد از «نغمه هایی از پشت دیوار» و «نقاب نامه ها» حالا می‌خواهد با داستانِ «زورگا» که طی همین ۳۰-۴۰ روز آینده قرار است چاپ بشود و دردست شما قرار بگیرد، سطح تحمل مخاطب در هیجانِ وصف ناپذیر تعلیق داستان را بسنجد.

کسی که قمار کلمات را بشناسد، میداند که فرم و محتوا با تنیدگی نظام‌مند در مرز حقیقت و واقعیت چطور می‌تواند دهن خواننده ی حرفه ای را سرویس کند. چرا و چگونه اش در نقد و بررسی مشخص می‌شود؛ اما ترجیح می‌دهم که در متن غرق شوم، با قلاب ها و موتیف های داستان نفس بگیرم و باز عمق بیشتری را کشف کنم.

در انتخاب موضوع، شخصیت ها و حتی مسئله‌ی منتشر کردن این داستان؛ شجاعت و جسارت آرش رمضانی را باید تحسین کنیم. سخت است از چیز هایی بنویسی که خبرنگار صفحه اجتماعی و حوادث هم جرئت نمی‌کند نزدیکشان بشود.
خوشحالم از این همزیستی و همزمانی با این داستان و این نویسنده ی عجیب و غریب. آدمی نیستم که از چیزی بدون حساب و کتاب تعریف کنم؛ آرش رمضانی با انتشار این داستان؛ به قمار بزرگی تن داده و می‌دهد.

حتما قبل از خواندن «زورگا» خودتان را برای تعلیق و ترس و تقلب آماده کنید.

#امیرحسین_آتش
@amirho3einatash

1 year, 3 months ago

سلام❤️ یکی از دوستان نزدیکمون به بیماری خاصی دچار شده و ۲۴ میلیون تومن پول برای درمان نیاز داره. ما همیشه پشت هم بودیم و من باز هم به دست های بخشنده شما امیدوارم. مطمئن باشید که #نیکی‌ها_برمی‌گردند 5047061067110946 امیرحسین آتش

1 year, 4 months ago

سلام❤️ یکی از دوستان نزدیکمون به بیماری خاصی دچار شده و ۲۴ میلیون تومن پول برای درمان نیاز داره. ما همیشه پشت هم بودیم و من باز هم به دست های بخشنده شما امیدوارم. مطمئن باشید که #نیکی‌ها_برمی‌گردند 5047061067110946 امیرحسین آتش

1 year, 4 months ago

سلام❤️
یکی از دوستان نزدیکمون به بیماری خاصی دچار شده و ۲۴ میلیون تومن پول برای درمان نیاز داره.
ما همیشه پشت هم بودیم و من باز هم به دست های بخشنده شما امیدوارم.

مطمئن باشید که #نیکی‌ها_برمی‌گردند

5047061067110946
امیرحسین آتش

1 year, 4 months ago

[لعنت به این نماز که با خون وضو گرفت
هر کس که در تدارک عشقت اقامه کرد
هر کس که در اقامت قلبت قیام کرد
با عقل قهر کرد و دل افسار او گرفت]

این جفت‌‌بیت را مثلا من نوشته ام
تا از «فرار میکنمت» دور تر شوم
اما همیشه تا نفسم می‌رسم به تو
قلبم دویده در تپشِ قلب کوچکت
من هم که مست میکنمت، هی...تلو تلو

[این مرده را به حال خودش وا گذاشتند]

حالا که بو گرفته تمام اتاق من
حالا که شب گرفته تمام چراغ من
حالا که زیر پوست من کرکدیل ها
«دارند می‌برند مرا جرثقیل ها»
دارند با جوابِ چرا ها...دلیل ها
دارم نمی‌شکافمت از رود نیل ها
دارم سقوط می‌کنمت آبشار مست
دارم بسوزمت وسط شعر داغ من
تنها درخت مانده به پهنای باغ من
تنها ترین پرنده ی تنها...کلاغِ من...

[هر ساعت از نهایت این زندگی پُرم
میخواستم بگویمت این شعر مردنی‌ست!
این بیتِ خسته را بگذارید همین کنار:
ما انحرافِ جمعیِ در مسخِ آدمیم!
اینجا رسیده ایم به پایان ماجرا...]

پرتاب می‌شوند خیالات مسخره
در انتظار روز نشستم به پیچ و تاب
می‌پیچمت به خوردن یک سیبِ نیمه‌خواب
می‌پیچمت به حدِ وسط های ناتمام
می‌آیدم از این هیجان؛ همچنان، عذاب
می رفتم از میانه ی نیلت. منم مذاب!
می‌بوسمت حقیقت واضح، دلیل من
می‌بوسمت همیشه
تو را
از همین کتاب:

[این چند بیت را که نوشت
از خودش گریخت.
یعنی فرار کرد
رفت.
آن‌قدر در دوید
که آتش گرفت
باد.]

#امیرحسین_آتش
@amirho3einatash

1 year, 5 months ago

دلم گرفته و باید کجا تمام شود
عذابِ غُصه نوشتن، بجای شادی و شور
برای دردِ خودم [شاه‌راهِ بغضِ مدام]
هجومِ اشک شدم در عزای شعر و شعور

دلم گرفته و چیزی ندارد این هذیان
بدون وحشت از این خوابِ بد بلند شوید
بسوز تا که بفهمی مذابِ دوزخ چیست
[کسی ندید که افتاده بر قمر، خورشید]

هزار آینه آوردم از تو عکس شوم
بگیرمت، وسط فایل ها مچاله شویم
و تاچِ تاچِ تب از تب، و داغِ داغ شدن
نفس نفس زدن و آه های ناله شویم

[دلم گرفته و این واقعا طبیعی نیست!]
به زایمان غزل های عاشقانه ی من
و رقص؛ رقصِ زنی در کمانچه ی صفوی
غزل، غزاله...غزل‌اخته ها ترانه ی من

دوباره می‌کشد از شانه پوستم را، تو
و این بدون تو هذیان و خواب را، «خفه شو!
مدام می‌سوزم، آتشانه از نفست، من»
بمیرمت وسط عکس های تو...«خفه شو!»

[به زایمان هزاران کلاغ فکر کنید]
که سوررئال تنت، دکمه.پوستت.دکمه
هزار تاچِ منظم به فرمِ صورتِ روسی
به یک جهان خیالی کشیده شد...[عطسه....!]

-سه صورتی سر انگشت های ساکت تو
دو چشم باز منم!، خیره «دوستت دارم»
+تو عاشقم شده ای؟
-نه! همین دو مصرع را
کسی نوشته برای کسی در اینترنت.

#امیرحسین_آتش
@amirho3einatash

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago