?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
نگاهی به ساختار #رساله_پایدار
نوشته: دکتر پورفریاد
#بخش_دوم:
بررسی نظریه های: #فلسفه
نگاه۲): فلسفه به معرفت شناسی رسیده است.
معرفت شناسی علمی که درباره شناخت های انسان ، ارزشیابی انواع معرفت، تعیین ملاک صحت و خطای آن و توجیه علوم و امکان یا عدم امکان آن بحث می کند. معرفت شناسی در فلسفه جدید از دکارت آغاز می شود. دکارت از شک آغاز می کند و مهمترین امر در نظر او یافتن روشی ایده آل برای پاسخگویی به پرسش هایی درباره ی معرفت صحیح است. دکارت در ارائه ایدآلیسم قوی که برای درک حقیقت از خود آغاز می کرد، حقیقت جویی را از خدا آغازید. هماهنگی به عنوان ملاک صدق و شهود به عنوان بالاترین معرفت از نکات مهم فلسفه اوست. در فلسفه کانت اساس علم تجربه و معرفت حصولی، برآیندی از ذهن و خارج است.
علوم حصولی مطابقت می طلبند و به دلیل دستگاه ذهن و فهم هیچگاه این مطابقت احراز نمی شود. در فلسفه کانت مشکل مطابقت نه تنها مرتفع نمی شود بلکه حل آن محال قلمداد می گردد. از نگاه معرفت شناسی و مباحث کلیدی آن سه جریان وجود دارد: ایده آلیسم، پراگماتیسم و پوزیتیویسم.
در نظر فیلسوفان جریان #ایده_آلیسم معتبر آنکه نه تنها صورت علم را ذهن بدانیم بلکه ماده ی آن را که کانت برآمده از خارج میدانست نیز امری ذهنی بشماریم و حقیقت تماما ذهنی قلمداد شود.
#پراگماتیسم: معرفت حقیقی معرفتی که مفید و ثمر بخش باشد و صادق بودن هر باوری در ثمر بخشی آن است. #پوزیتیویسم: اندیشه را در معنا و صدق به تجربیات حسی بشری وابسته می داند. تنها قضایایی را معنادار و مطابق با واقع می شمارد که تحقیق پذیر تجربی باشند.
#نگاه۴): در فلسفه، شناخت جهان متافیزیک هویدا می شود در نسبیت گرایی.
#تاویل: متافیزیک یا مابعدالطبیعه شاخه ای از فلسفه که به پژوهش درباره چیستی و کنه وجود، زندگی و جهان به عنوان یک کل می پردازد. مسائلی در باب چیستی جهان همچون ثبات و تغییر و ذهن و ماده. متافیزیک به گفته ارسطو جستجوی نخستین اصل ها و علت ها و بررسی بودن به مثابه ی بودن است. پرسش های بنیادی متافیزیک درباره بودن، نبودن و شدن است. متافیزیک در این معنا به نوعی همان آنتولوژی ( وجود شناسی) یا بودن شناسی است.
متافیزیک با وجود، از این حیث که وجود است سرو کار دارد و به مطالعه و بررسی صفات ذاتی وجود می پردازد. متافیزیک علم بی نهایت است و رو به گسترش. گسترش جهان متافیزیک غیر قابل رویت است. در برخورد جهان متافیزیک با جهان ماده، این ماده هست که راهی جز تخریب نخواهد داشت. اما روح مفهوم شناس و تکامل یافته انسان امواجی را از خود می پراکند که بارهای منفی و مثبت خود را به جهان متافیزیک می کشاند و بر اساس آن جهان متافیزیک به جنبش در می آید.
#نگاه۶): در فلسفه به جستار زیبا شناسی وقایع می رسیم.
#تاویل: زیبایی شناسی شاخه ای از فلسفه که موضوع آن ماهیت زیبایی و ذوق، همچنین فلسفه هنر است. در واقع زیبایی شناسی قابلیتی برای درک بهتر ادراکات است. همچنین زیبایی با مفاهیم دیگری از قبیل عشق و زندگی، مرگ، خدا و انسان گره خورده است. زیبایی شناسی مشحون از مباحث استحسانی درجه اولی و درجه دومی است. بحث های چون چیستی زیبایی، چگونگی و چرایی درک زیبایی و نیز تحلیل وجوه زیبایی یک موجود خاص مانند یک مخلوق از مخلوقات الهی، یک اثر هنری یا یک ادراک زیبایی است.
#نگاه۸): فلسفه با ذهن سرو کار دارد.
#تاویل: دکارت بر این باور بود که جهان را می توان به دو مقوله تقسیم کرد: ذهنی و فیزیکی. دکارت با توجه به رویکرد انقلابی اش به فلسفه ایده ارسطو مبنی بر اینکه جهان از جوهر هایی تشکیل شده هست را پذیرفت. برای دکارت، جهان از دو نوع جوهر تشکیل شده است. ذهنی و فیزیکی. ماهیت جوهر فیزیکی بسط یافتگی است. همه بدن ها و اجرام فیزیکی در فضا بسط یافته اند. ولی علاوه بر واقعیت فیزیکی، نوع دیگری از واقعیت وجود دارد که شامل ما می شود و آن واقعیت ذهنی است. ماهیت ذهن از نظر دکارت فکر کردن است. منظور او از فکر کردن هرگونه حالتی از آگاهی، نه صرفا تفکر انتزاعی است.
ما موجوداتی آگاه و فکر می کنیم علاوه بر این بدن هم داریم که در فضا بسط یافته است. به واسطه اینکه آگاهی داریم آزاد هستیم. در واقع این ذهن ما هست که آزاد است. یکی از نتایج این سخن دکارت اینکه ذهن ها جاودان هستند و نه نابود شدنی. برعکس بدن های ما و دیگر اجسام فیزیکی. ما با نوعی آگاهی درونی نسبت به ذهن خود معرفت داریم و دکارت این نکته را در معروفترین گفته ی خود ( می اندیشیم پس هستیم ) مطرح کرد.
#مهشید_قنواتی
بهمن ۱۴۰۱. اهواز
نگاهی به ساختار #رساله_پایدار
نوشته: دکتر پورفریاد
#بخش_دوم
بررسی نظریه های: #منطق
در ادامه تاویل شماره ۲:
این واقعیت بیانگر آنکه فکر انسانی بیش از باور عادی ما، عام و همگانی است. چنان چه پیدا، اولا این دیدگاه ارتباط بسیار تنگاتنگی بین زبان و منطق می دید. ترکیب های زبانی در این دیدگاه تابع منطق، زیرا فاعل تطور زبان، عقل انسانی است. پس ممکن نیست فعالیت عقلی در ترکیب و تکوین زبان بی تاثیر باشد.
دگر اینکه دیدگاه با دیدگاه جامعه شناسانی که فکر انسان را نتیجه عقل جمعی می دانند. لازمه آن اینکه هر جامعه بسته به شرایط خاص خود فکری متفاوت با فکر عقل جمعی جامعه دیگر داشته باشد چقدر اختلاف نظر دارد.
این دیدگاه درست در جهت مقابل با اسم گرایان قرار می گیرد. زیرا اسم گرایان منطق کاملا بر زبان توقف دارد و چون زبان های متعددی در جوامع مختلف انسانی وجود دارد. متناظر با این زبان های متعدد منطق های متعددی نیز وجود خواهد داشت.
#نگاه۳): منطق کارکرد دیالکتیکی جهان مفهومیات با جهان معناست.
#تاویل: مفهوم چیزی که بتوان آن را تصور کرد. در اصطلاح منطقیان چیزی که در عقل حاصل شود چه حصول بالقوه باشد چه حصول بلفعل مفهوم و معنی ذاتا یک چیزند هریک از آنها تصوری که در عقل حاصل شده و اختلاف آنها به نیت و حصول است. تصور شئ وقتی در مقابل لفظ لحاظ شود معنی نامیده می شود. از این جهت که حاصل در عقل هست مفهوم نامیده می شود. پس منطق کارکردی استدلالی در مواجهه با جهان مفهومات یعنی معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند دارد.
#نگاه۴): منطق در جهان معقولات سیر می کند.
#تاویل: روش نتیجه گیری بر اساس اصول منطقی حاصل از اندیشیدن و تفکر عقلانی است. بنابر این در یک استدلال منطقی دلایل باید بر اساس اصول درستی اندیشه که منطق نام دارد ارائه شوند. در غیر این صورت استدلال سفسطه است. استدلال مبتنی بر منطق، شرط لازم و ناکافی برای پایه ریزی استدلالات عقلانی است. در واقع منطق این وظیفه را برعهده دارد که چگونگی درست اندیشیدن را حاصل دهد تا بدین صورت پایه ریزی استدلالات و اندیشیدن درست ( آنگونه که منطق آن را درست می داند ) فراهم گردد.
پایان این بخش
نگاهی به ساختار #رساله_پایدار
نوشته: دکتر پورفریاد
#بخش_اول
بررسی نظریه های: #منطق
#اشاره: متن های با شماره، شامل نظریه های کتاب هستند که در تاویل بردم. واژه نگاه نام نظریه ها که با شماره ها در رساله آمده است. هر بخش از رساله نامی دارد. بخش اول منطق و دوم فلسفه است.
#نگاه۱): منطق در چگونه برخورد انسان با جهان پیرامون رخ می دهد.
#تاویل: این جهان هستی هرچه که باشد و هرگونه تفسیر شود کار بسیار با اهمیتی در آن صورت می گیرد که نظم و قانون حیرت آور هستی نمودی از آن است. این نظم بر پایه ی دلیل و برهان در علم منطق به تعریف می رسد.
یکی از کارکردهای اساسی در منطق ایجاد یکپارچگی و سازماندهی امور جهان در رابطه علت و معلولی است. منطق به ما در شناخت و کشف نظام مند محیط اطراف مان کمک می کند. بایدها و نبایدهای جهان هستی را رمزگشایی می نماید.
#نگاه۲): منطق دانش زبان شناسی را پویا می کند.
#تاویل: زبان شناسی نیز مانند هر دانشی بی نیاز از منطق که علم استدلال هست، نمی باشد. خصوصا که در بسیاری از شاخه های زبان شناسی مثل نحو و حتی معناشناسی، که معنا شناسی منطقی نیز داریم. امروزه پای استدلال در میان و بدون آن راه به جایی زبان شناس نخواهد برد.
در اروپای قرن هفدهم گرایشی پدید آمد که بر اساس آن منطق با دستور زبان پیوند بسیار ژرفی داشت. در آن زمان دستور زبان عام فلسفی پی ریزی شد. دستور زبان فلسفی مانند دستورزبان معمولی نیست که از راه بررسی استعمالات عرفی وضع شود بلکه دستور زبانی که عقل در آن معیار می باشد.
یعنی معیار وضع قوانین آن عقل که در درون این گرایش دو جریان فرعی پدید آمد.
#اول: جریانی که می خواست از راه مقایسه بین زبان ها و دستور زبان های مختلف، دستورزبان عامی فراهم آورد. #دوم: جریانی که می خواست مبادی دستور زبان را مستقیما از راه منطق صوری استخراج کند.
البته که این دو جریان با هم ارتباط داشتند... در آغاز قرن بیستم جریان دوم که می خواست مبادی دستور زبان را مستقیما از منطق صوری استخراج کند تقویت شد. در آرا و اندیشه های ادموند هوسرل تایید های فراوانی یافت. هوسرل نیز کوشید بر اساس مبادی فلسفه متعالیه، دستور زبان خالصی پدید آورد. البته این جریان در نزد صاحبان منطق سمبولیک هم تاییدهایی پیدا کرد. جریان اول که به دستور زبان عام برگرفته از زبان های مختلف باور داشت بر مباحثی استوار بود که زبان شناسان در بررسی دستور زبان مقایسه ای بین زبان ها انجام داده اند.
این زبان شناسان صورت های زبانی ملت های مختلف و زبان های گوناگون را بررسی و دگرگونی های این صورت ها را پی گیری کردند. سپس ترکیب های عامی را که در همه ی زبان ها وجود داشت تحلیل نموده و به این نتیجه رسیدند که امکان ایجاد دستور زبان مشترک بین همه زبان هاست. بیش از چیزی که تاکنون تصور می شد و اختلاف زبان ها فقط مربوط به شکل هاست. شکل ها راه های تعبیر از فکر، در حالی که خود افکارتا اندازه زیادی یکسان هستند.
پایان این بخش
خورده می شوند حرف ها!
وقتی نان لای دندان/
میشود کبود و بالا نمیآید آب
از گلوی نم کشیده مادر.
#نگاه
کوته سرایی یعنی تبیین یک پیرنگ با گزاره های ایجازی که راوی خواسته ارمغان آوری کند روایت خویش را از جزیره تنهایی. این ویژگی را در سروده پویش می بینیم. راوی از جریان بیماری مادر با ردای سخن می پوشاند نگاه و رنج با امید را. راوی برای عشق هم ردای سخن می آورد. عشق و بیماری در پیرنگ ضمنی به دلالت نگریستن اند.
وقتی به جانب گزاره ها می رویم که حرف ها می مانند در گلو و ذهن چون نمی شود گفت.این نگفتن به خاطر رنج گویی پیش مادر است. چون مادر در گلویی خشک و کَم نَم خوردنی سخت دارد. راوی به درستی تصویر دیدن مادر را در بیماری و قوت نخوردن می شناساند آنهم بدون توضیح و توصیف. از واژه #خورده در شروع برای نان و گلو در سه سطر بعد رابطه زنجیره ای گفتار می آورد.
#تناقضی شاعرانه در کلیت روایت نهفته است. حجم این بیان مستندوار حکمت ورز است. اینکه غصه می خورد ولی می بیند. اینکه حرف خورده می شود در نگفتن برای سکوت یابی رابطه دیدن و رنج شمردن. نان کبود می شود. گلو نم کشیده که آشنایی زدایی می خوانیم.
#قربان_پور در روایتی عاشقانه می گوید:
سدی شده ام لبریز تو
که هر دم/
بر می دارد ترک! (۱)
راوی اینجا خواسته دوست داشتن را با نشانه ای مادی بروز دهد. بارانی که پشت سد را پر کرده در استعاره گریه و ترک برداشتن یعنی حال و هوای دوری در گریه ای غنی رونق دارد. کلیت هنر سروده در همین استفاده بهینه از هنرهای بیانی استعاره و تشبیه است. #کانت می گوید با صراحت نسبت به زیبایی شناسی که:
- هنر زیبابرتری خود را در این نکته نشان می دهد که چیزهایی را که ممکن هست در طبیعت زشت یا ناخوشایند باشند به زیبایی توصیف کند. (۲)
کارکردهای بیانی این راوی برای توصیف شرایط دیدن مادر و غذا خوردن تا سکوت و غصه خوردن کاملا هنری است.
بن مایه های این بررسی کوتاه:
۱( بی پرده تر از این چه بگویم؟/ مجموعه سروده سپید: باران قربان پور/ تهران. نشر: واج ۱۴۰۳/ ص ۵۸
۲( نقد قوه حکم/ ایمانوئل کانت/ برگردان از: عبدالکریم رشیدیان/ تهران. نشر: نی ۱۳۸۸ چاپ پنجم/ ص.ص: ۲۴۹ و ۲۵۰
با آرزوی بهروزی
پورفریاد
#آموزش_شعر_پرهون_رایگان
#مبانی_شناسی_شعرپیشرو
بررسی #شعر_سیزدهم کارگاه
به نام: #هوا از #فاطمه_سلیمانی_مهر
#بخش_چهارم و پایانی
#تاویل_بند_دوم:
می بافم موهایت را
می بافی موهایش را
می بافید موهایتان را
در این بند ذات آزادی به توان دلخواه را در سه شخص می بینیم. آزادی به مثابه حقیقت است. این ویژگی در گشایش درک زیستن با آزادی می شود پرداختی تا #من ( می بافم موهایت را ) با #تو ( می بافی موهایش را ) به #شما ( می بافید موهای تان را ) گره در گره رابطه نخستین زن به ذات مبنایی امکان درون برسیم.
#ذوق در این روایت امکان وجودی دارد. چون با حس مشترکات دخترانه با نماد گیس را به حسی معنوی در واقعیت یک ذوق می بینیم. ذوق تامل برای گفتنی های مکاشفه ای است. ذوق در مسیر بررسی فلسفه اخلاق بخش دوم خوانده می شود. آرمان، ذوق، سعادت و فضیلت. این چهار رکن در تمام فلسفه اخلاق جهان مشترک اند. بخش اصلی و غایی وجودشناسی را با همین می شود تشخیص داد. (۸)
ذوق مقدمه زیباشناسی و زیبایی ورزی در بیان است. چنین ویژگی سبب بروز نمودهای لایه دار از مفهوم کلیدی حقیقت وجود است. رود راوی این بند با سه گزاره تاکیدی آنهم در ساختار بیرونی - در بندی مشخص صاحب حکم به ذوق بودن آن هم نسبی گرا - با ساختار درونی - که پیوند بین سه شخص: من، تو و شما - گستره مفهوم را معنایی اخلاقی می دهند. آوردن سه سطر گزاره ای در وسط سروده به عنوان بندی مشخص که می گوید بین زمان گذشته - بند نخست - و حضور راوی - بند پایانی - تکرار تاریخ بافیدن مو که جز ارزش زنانه هست شرایط استمرار یافته می باشد. #گادامر پیرامون ذوق می گوید:
- ذوق در حقیقت یک غریزه نیست. بلکه امر واسطی میان غریزه حسی و آزادی تا اختیار عقلی است. (۹)
جهان بینی این بند در ذوق به جز وضع تاریخی و روشنفکری به آزادی تا اختیار عقلی توجه دارد. چون زبان راوی زبانی عقلی هست.
#تاویل_بند_سوم:
ببافید فعل ها را/
لابه لای بافه آزادی و طنابی،
تا از چاه قصه خون!
راوی در این بند به گروتسک بیانی توجه دارید. با خطاب کردن شما - همه - برای توصیف فرهنگ فعل های ستم در حکم و استبداد به توصیفی از مواضع حضوری شگفت می رسیم. در سطر دوم لای هر گره از گیس آزادی بسان طناب هست و می شود طناب نشانه بالا کشیدن باشد در رهایی از چاه نه بالا کشیدن برای اعدام.
اینچنین روایت در ایجاز بیانی نشانه زیبایی در ساختاری اعتراضی است. راوی با تعهد نسبت به حقایق فاهمه ای گفتن قصد به چالش کشاندن قصه دارد تا بشود خون پایمال شده هویدا شود. چنین ایجازی در بیان به یادم افتاد #رضانژاد_شیرلزی در مرگ #صمد_بهرنگی سرود:
غلتان،
در گلوی رود ارس
صدایی قصه گو! (۱۰)
این ایجاز بیانی را در سروده های کوتاه و گاهی با نام هایکو می شناسیم. اما اینجا راوی بانو سلیمانی مهر توانست با گزارشی ناب به ایجاز، قدرت پرداخت هنر شعر متفاوت نویس را نشان دهند.
بن مایه های این بررسی:
۱( درس های زبان شناسی همگانی/ فردیناند دو سوسور / برگردان از: نازیلا خلخالی/ تهران. نشر: فرزان ۱۳۷۸ / تبیین به تفسیر صفحه های ۸ تا ۱۶
۲( سه کتاب - در حیاط کوچک پاییز در زندان / زندگی می گوید اما باید زیست / دوزخ اما سرد - مهدی اخوان ثالث/ تهران. نشر: زمستان ۱۳۷۴/ ص ۱۰۴
۳( هنر و پژوهش - مجله ادبی و فرهنگی - / به کوشش: رحیم چراغی/ رشت. جلد و چاپ اول ۱۳۷۷ / ص ۷۱. سروده از پرویز حسینی
۴( هایدگر شناسی/ دکتر جوزف. جی. کاکلمانس/ برگردان از: دکتر موسی دیباج / تهران. نشر: حکمت ۱۳۸۰ / ص ۱۱۶
۵( فرابود: اصطلاحی ساخته شده اینجانب در حلقه فلسفی و ادبی حلقه پرهون برای نظریه ها.
۶( درمکان وضعی: اصطلاحی ساخته شده اینجانب در حلقه فلسفی و ادبی حلقه پرهون برای نظریه ها.
۷( نوبنیاد: اصطلاحی ساخته شده اینجانب در حلقه فلسفی و ادبی حلقه پرهون برای نظریه ها.
۸( فلسفه اخلاق/ سید محمدرضا مدرسی/ تهران. نشر: سروش ۱۳۷۱/ ص ۶۰
۹( زیباشناسی در هرمنوتیک گادامر/ رضا طاهری/ تهران. نشر: نگاه معاصر ۱۳۸۹/ ص ۴۹
۱۰( نقد و بررسی کتاب - مجله ادبی و فرهنگی - / به کوشش: هرمز همایون پور/ تهران. شماره ۴۰ پاییز ۱۳۹۲ / ص ۸۵. سروده از: رضا رضانژاد شیرازی
پایان
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#دکتر_پورفریاد ???
آذرماه ۲۵۸۳ ملی یا ۱۴۰۳ خورشیدی
#آموزش_شعر_پرهون_رایگان
#مبانی_شناسی_شعرپیشرو
بررسی #شعر_سیزدهم کارگاه
به نام: #هوا از #فاطمه_سلیمانی_مهر
#بخش_سوم
#تاویل_بند_نخست:
بکشیم بیرون،
از ویرانه چاه چهل دختران ایران را!
موهایم را/ می بافد مادربزگ.
راوی در شروع بند با خطاب قرار دادن موضوعی تاریخی و ملی به اقدامی همگانی می گوید: بکشیم بیرون!
این خواستن برای همرسانی پیام ملی و اجتماعی مهم است. در چنین عینیتی از خواستن به سطر دوم که رهسپار می شویم موضوع و مفهوم اعتراض بر تاریخ مذکر عربی و جریان استبداد تازیان را نشان از بیانی در وضع رنجموره می گوید. #روح پیام در این بند به سمت حقیقت است. بینابین هر چه بوده و هست حال عرفانی زنان که به حقیقت نجابت خواستار رجعت بودند.
#ماهیت این بند در ویژگی بیانی از مشروحه بنیادین اخلاق، پیامدهای فلسفی از تاریخی دارد که ضمیر ناخودآگاه را به معنویتی احوال دار ارجاع می دهد. #هایدگر در مسئله هستی که پیش از خویش تا کنون گویی روایت دارد می گوید:
هر فعالیت و انتخاب عملی در بازگشت به توان بودن معینی واقعیت یافته و هرگز بیش از واقعیت یافتگی پذیرندگی نیست(۴)
وقتی به بیرون از خود رویم یعنی به بیرون که اجتماع تا فرهنگ هست توجه کنیم به تقرریافتن می رسیم. این تقرر که برقراری جویی با محیط می باشد امکان خویش یابی حقیقی دارد. پس در خود و حقیقت بودن های محیط به هنگامه پیام آوری بازگشت ما فرابود(۵) یا فراتر از بود در شناخت رویکرد داریم.
سه #جمع داریم در این بند که ساختار بیرونی را با ساختار درونی همسو می کنند: #بکشیم: ما بکشیم. جمع من، تو و او. #دختران: چهل دختر. #موهایم: موهای من. این سه جمع در هم بودگی برای پرداخت های بدیع در معانی تاریخی کاملا منطقی و ساختارگرا هستند. چون مفهوم را در نحوه اجرا به هستی دازاین یا اصالت وجود عینی در ذهن به درمکان وضعی (۶) می یابیم.
#راوی برای اینکه رابطه دهد به مفاهیم تا فاهمه تاریخی داشته باشیم از دختران با پسوند تاکیدی ایران وام می گیرد. بعد با واژه #را زبان روایت را به ساختار تعلیقی کوچ می دهد. رابطه بین واژه #را و سپیدخوانی پیش روایت کاملا حرفه ای اجرا شده است.
همسو شدن اجرا در دو ساختار مشهود است. گویی راوی بین دو ساختار هم اندیشی برای قدرت بیان اعتراضی را ملاک حقیقی دانسته و به اجرا نهاده است. دخترهایی که گیس گره زدند تا برای نجابت شان چاه گور چاه حقیقت شوند به صورتی پدیدارگرا بین موی افشان که آزادی دارد در دید و گیس که نشانه زیبایی ترسیم حضور مادر بزرگ کیفیت اجرایی ساختار را در می یابیم.
#تقرر_ظهوری یعنی پرداختی که در برقراری تصاویر دلالت وضعی داشته باشد. هایدگر از این اصطلاح برای تجربه های امکان شناخت طبیعی پدیده ها برای واقعیت بهره گرفت. چنین نمودی در زبان را برای نشان دادن #گیس، #چاه و #دختر برای برقراری یا تقرر از ظهوری از مکاشفه های نوبنیاد (۷) می خوانیم.
#زبانیت این بند با پرداخت های مشخص توسط واژگان به شکلی با #زمانیت روایت هستومند اند. زبانیت به اجزا بنیادین هستی موضوع با تقرر ظهوری و زمانیت که می شود لمحه در زمان به زمانی اصیل ورزی. #لمحه در زمانیت روایت کاملا بر حضور حاضر در ابژه اندیشی - راوی - و حضور سوژه در پویش تاریخی در نگریستن است.
زمان اصیلی که در زمان هست ولی کلی نیست چون درگذشته و با پرداخت دوباره اکنون حاضر می شود. این حاضر سازی شخم زدن زخم کاری نیست بلکه مکاشفه ای برای فرهنگ مبارزه و حقیقت پاکی اخلاق گرای انسان ایرانی در از خویش پیش است. اقدام دختران در آن واکنش ظهوری نشانه ای از خویش به پیش در زمان به حقیقت رسیدن است.
پس این بند خواسته طی گزارشی تاریخی به واگشت بودگی از گیس در ارزش پدیده اجتماعی تا حضور مادربزرگ برای قصه گویی چاه چهل دختران وضعیت بودن ها را سلوک دهند. در این هم پایه بودن های ساختار بیرون و درون به اهمیت ساختار شعر پیشرو می رسیم.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#دکتر_پورفریاد ???
آذرماه ۲۵۸۳ ملی یا ۱۴۰۳ خورشیدی
وطن خوانی ما همیشگی است!
به نام ایران و درود بر بابک
#وطن_نامه_ای استاد #علیرضا_عصار خوانده که تاریخ، هویت، ملیت و فرهنگ مان را نوا به نوا خاستگاه تبیینی و بدیع دارد.
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
پورفریاد
سخنان گهربار دکتر تاج نیا پیرامون فایل پیشین که درباره جایگاه زن در فرهنگ ایرانی بوده است
با سپاس فراوان از ایشان
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago