ادبیات چیست؟

Description
دنیای مرد آرامی که کتاب‌ها، بهترین دوستانش هستند و دوست دارد برای خودش یک کافه کتاب داشته باشد.
عنوان اینجا کتابی‌ست از سارتر که نشر نیلوفر منتشر کرده.
ارتباط با ادمین: t.me/hjafarian
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

4 months, 3 weeks ago

منشاوی چند جا موقع خوندن نفس کم میاره و گریه می‌کنه، یه بار وقتی داره قسمتهای پایانی سوره‌ی بقره رو تلاوت میکنه و می‌رسه به "وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا"، یه بار وقتی سوره‌ی حشر رو می‌خونه و اين قرائت معروفش از سوره‌ی علق. اولش مثل همیشه آروم شروع میکنه به خوندن و وقتی می‌رسه به این قسمت از سوره "انسان طغیان می‌کند، همین که خود را بی‌نیاز بپندارد." دیگه نمی‌تونه خودش رو کنترل کنه و بغض می‌کنه.
توی داستان‌نویسی اصطلاحی داریم تحت عنوان راوی دانای کل، به نظرم وقتی قاری موقع خوندن این مدلی از خودش بیخود می‌‌شه و می‌شکنه تبدیل ‌میشه به قاری کل، یه پله بالاتر از زمان خودش می‌ایسته و می‌شه نماینده‌ و سخنگوی همه‌ی انسان‌های بی‌پناه و سرگردان تاریخ.
چشمانم را بسته‌ام و منشاوی دارد برایم قرآن می‌خواند و من به انسانی فکر می‌کنم که در اوج نیاز، طغیان کرده.
می‌بینی چه تنهایی غریبی‌ست!

@whatisliterature

4 months, 3 weeks ago

مولانا انگار که در قله‌ی معرفت و شناخت انسان ایستاده باشد، کلمات را طوری پشت سر هم ردیف می‌کند که آدمی با شنیدنش مست می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که حکمت واقعی باید همین‌ها باشد. واقعیت اینکه ادبیات ما در این زمینه غنی‌ست و چه حیف که این قسمت از ادبیاتمان را کمتر می‌خوانیم و می‌شناسیم.*

  • این را در حاشیه‌ی دفتر چهارم مثنوی نوشته‌ام، کی؟ چند ماه قبل، تاریخ دقیقش یادم نیست، ولی بیتها را که می‌خوانم دوباره سر شوق و ذوق می‌آیم و همان حس و حال به سراغم می‌آید، مستی حاصل از خواندن کلماتی که زندگی و دنیا را تفسیر می‌کنند:

بدگهر را علم و فن آموختن
دادن تیغی به دست راهزن
تیغ دادن در کف زنگی مست
به که آید علم، ناکس را به دست
علم و مال و منصب و جاه و قِران
فتنه آمد، در کف بدگوهران
پس غزا زین فرض شد بر مومنان
تا ستانند از کف مجنون سنان
جان او مجنون، تنش شمشیر او
واستان شمشیر را زآن زشت‌خو
آنچه منصب می‌کند با جاهلان
از فضیحت، کی کند صد ارسلان؟
عیب او مخفی‌ست، چون آلت بیافت
مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
جمله صحرا مار و کژدم پر شود
چونکه جاهل، شاه حکم‌ِمُر شود
مال و منصب ناکسی کارد به دست
طالب رسوایی خویش او شده‌ست
یا کند بخل و عطاها کم کند
یا سخا آرد به ناموضع نهد
شاه را در خانه‌ی بیدق نهد
این چنین باشد عطا کاحمق دهد....

@whatisliterature

4 months, 4 weeks ago

استونر در جوانی عشق را جایگاهی رفیع و والا می‌دید که اگر بخت یار کسی می‌شد، ممکن بود به آن برسد. پخته‌تر که شد عشق به نظرش بهشت مذهبِ دروغینی بود که انسان باید با لذت و تردید، تحقیری نه چندان تند و تیز و حسرتی آمیخته به شرم نگاه کند. و اکنون در میانسالی درمی‌یافت که عشق نه موهبت الهی است و نه توهم. حالا عشق برایش تحولی انسانی بود، حس و حالی که لحظه‌به‌لحظه و روزبه‌روز به مدد اراده و عقل و احساس آفریده و تعریف می‌شود.

استونر
نوشته‌ی جان ویلیامز
ترجمه‌ی محمدرضا ترک‌تتاری
نشر ماهی
صفحه‌ی ۱۹۷

#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature

7 months, 2 weeks ago

غم‌انگیزترین شکل دلتنگی، دلتنگی برای نسخه‌های قدیمی‌تر خودت است؛ چون می‌دانی که دیگر سراغت نمی‌آیند و حتی گاهی که از سر تصادف چیزی تو را به تصویر محوشان برمی‌گرداند، باز می‌بینی که جزییاتشان را فراموش کرده‌ای. مثلاً نوجوانی‌ پرحوصله‌ات را یادت هست که می‌توانست شش ساعت بی‌وقفه کتاب بخواند و حتی فراموش می‌کرد چراغ اتاق را روشن کند تا بعدها ضعف بینایی نگیرد، ولی فراموش کرده‌ای که چطور کلمات را در ذهنش می‌بلعید و میل به خیالبافی‌اش را جان‌دارتر می‌کرد. با اینکه هنوز به اندازه آن دخترک شانزده ساله کله‌ام پر از کلمه و مغزم در احاطه‌ی ابرهای تخیل‌ است؛ اما چیزهای بسیاری از جهان خودم را فراموش کرده‌ام. انگار گذشت سال‌ها، لایه‌های حافظه‌ام را به تصویرهایی تقلیل داده که امنیت اکنون و ثبات این لحظه را فدای چیزهایی کنم که زمانی در من بوده‌اند و حالا نیستند. اما من انگار آن نسخه‌های کم‌سن‌وسال‌تر و بی‌تجربه‌تر خودم را به خویشاوندانی تبدیل کرده‌ام که مثلاً در خلال جوانی از سر بی‌احتیاطی و حماقت از دست داده‌ام. ولی حالا فرصت دارم آثار باقی‌مانده‌شان را مرور و در گرمای محو یادآوری‌ها و تداعی‌ها، دلتنگی را مزه‌مزه کنم. دور زدن حافظه و ساختن قصه‌های نیمه‌واقعی و نیمه‌خیالی، شاید از آن دست خصلت‌ها باشد که در هر نسخه از من، به‌جای پس‌نشستن بزرگ‌تر شده و چه کسی می‌تواند برای این چیزها از خودش خجالت‌زده شود؟

7 months, 2 weeks ago

خاصیت تیر در اینه که آدم رو می‌کشه و از رنج راحت می‌کنه، ولی دیروز یک بیت از المتنبی خوندم که انگار رزق کلمه‌ای من بود و داشت در مورد تیر نگاه معشوق حرف می‌زد:
وَرَمَى وَمَا رَمَتَا يَدَاهُ فَصَابَنِي
سَهْمٌ يُعَذِّبُ وَالسِّهَامُ تُرِيحُ
و تیری افکند در حالی که دو دست او تیری نیفکنده بود، و آن تیر به من خورد، در حالی که تیرها، آدم را راحت می‌کنند اما این تیر مرا عذاب می‌دهد و ناراحتم می‌کند.
و این به نظرم خیلی زیبا آمد.

#المتنبی

@whatisliterature

7 months, 3 weeks ago

می‌خواهید اوج ناامیدی رو تصور کنید؟ تیراندازی رو در نظر بگیرید که کمانش شکسته باشه، تیر داره ولی ابزاری که بخواد باهاش تیراندازی کنه رو نداره. برای همین #مولانا وقتی می‌خواد فراق رو به تصویر بکشه از این مثال استفاده می‌کنه و میگه عقل که کارش استفاده از گزاره‌های منطقی برای سازماندهی واقعیتهاست در مقابل هجران اینطوری مستاصل میمونه، پس وای به حال ما:

عقل دَرّاک از فراق دوستان
همچو تیرانداز اشکسته کمان

@whatisliterature

10 months, 3 weeks ago

باید می‌مرد. بعدش یک شادی وحشتناک شروع می‌شد. اما عذاب همین است: «آنها» به موقع نمی‌میرند.

یادداشت‌ها
آلبر کامو
ترجمه‌ی خشایار دیهیمی و شهلا خسروشاهی
نشر ماهی
صفحه‌ی ۳۹۲

#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature

10 months, 3 weeks ago

«کسانی هستند که از بیست سالگی شروع به جان کندن می‌کنند.»
این را صادق هدایت گفته که زندگی و آثارش انگار شرح این جان کندن مدام بوده است. جمله‌اش گویی حرف دل منم هست، به این فکر می‌کنم که اگر روزی روزگاری کتابی نوشتم عنوانش را بگذارم "شرح جان کندن."

@whatisliterature

10 months, 3 weeks ago

شعرِ ناب چگونه است؟

به این بیت حافظ بنگرید:

چو آفتابِ می از مشرقِ پیاله برآید
ز باغِ عارضِ ساقی هزار لاله برآید

ما با هنر‌سازه‌هایی از نوع تشبیه «آفتابِ می» و «مشرقِ پیاله» و «باغِ عارض» از قبل آشنایی داریم، یعنی در ادبیات فارسی و عربیِ قبل از روزگارِ حافظ این‌گونه تشبیهات به‌ تکرار دیده می‌شود. آنچه باعثِ انگیزش این تشبیهات، در این شعر، شده است آن عملِ ذهنیِ شاعر است که با این «نظامِ نو» فُرمی به وجود آورده است که در آن فُرم، آن «هنر‌سازه‌ها» از نو فعّال شده‌اند.

هرچه هست و نیست مسألهٔ انگیزشِ «هنر سازه»ها است. وزن و قافیه و ردیف و تشبیه و استعاره و جناس و تمام ابزارهای موجود در آثار ادبی، بر اثرِ «تکرار» ناتوان و غیر فعّال می‌شوند، کارِ نویسنده و شاعر این است که هنر سازه‌ها را فعّال کند.

در درون همین نظریهٔ «ادبیّت» و فعّال کردن هنر سازه‌ها است که تکاملِ آثارِ ادبی، در بستر بیکرانهٔ تاریخ ادبیات ملل مختلف، شکل می‌گیرد و تمام «موتیف‌»‌های ناتوان و همهٔ هنر‌سازه‌های بی‌رمق و از کارافتاده، فعّال می‌شوند و با چهره‌ای دیگر خود را آشکار می‌کنند.
ز باب تمثیل می‌توان گفت هر «واژه» سکه‌ای است که دو روی دارد. ما همیشه در گفتگوی روزمرّه فقط با آن روی سکّه سر‌وکار داریم که معنایی و یا پیامی را به ما منتقل می‌کند امّا روی دیگر سکّه که وجه جمال‌شناسیک اوست، غالباً، از ما نهفته است. تنها شاعر است که می‌تواند با خلاقیتِ خویش کاری کند که آن روی دیگر سکّه را نیز ببینیم و مسحور آن روی دیگر سکّه شویم و غالبا این عمل، در شعر، چنان اتفاق می‌افتد که ما از فرطِ اعجاب نسبت به وجهِ جمالشناسیکِ کلمه، « پیام» آن را یا روی دیگر آن را که وظیفهٔ پیام‌رسانی دارد فراموش می‌کنیم. حتی، گاهی، در اوج شاهکارهای شعری، به تعبیرِ الیوت، قبل از اینکه شعر «فهمیده» شود، با ما «رابطه برقرار» می‌کند.

شعرِ ناب چنین است. قبل از آنکه به معنیِ آن برسیم مسحورِ زیبایی و وجهِ جمال‌شناسیک که آن می‌شویم.
گاهی هست که ما ساعت‌ها مسحورِ یک بیت سعدی یا حافظ یا مولوی و فردوسی می‌شویم و آن را با خود زمزمه می‌کنیم و هرگز به معنی آن کاری نداریم. همان حالت رستاخیز کلمه‌ها است که ما را مجذوب خود می‌کند و چنان است که آن روی دیگر سکّه را هرگز به یاد نمی‌آوریم، روی پیام‌رسانی و جانب معنایی جمله را.

محمدرضا شفیعی کدکنی
رستاخیز کلمات، صص ۶۲-۵۹
#حافظ

10 months, 3 weeks ago

دفتر سوم مثنوی را می‌خوانم، رسیده‌ام به حکایت اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل. مولانا گریزی می‌زند به داستان نوح و کشتی‌اش. طوفان، کنعان پسر نوح را غرق می‌کند و بعد نوح با خدا وارد دیالوگ می‌شود، آخر سر که می‌فهمد حقیقت ماجرا چیست با تضرع به خدا می‌گوید خوب…

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago