Law, Morality, and Right

Description
تأملاتی در سپهر قانون، اخلاق، و حق
سید محمد حسینی (پژوهشگر دکتری حقوق عمومی)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

7 months, 3 weeks ago
***?️*** *کانت*و مسئلهٔ «خودکشی»

?️ کانتو مسئلهٔ «خودکشی»

✍️ سید محمد حسینی (پژوهشگر دکتری حقوق عمومی دانشگاه علامه طباطبائی)

کانت، در بنیادگذاری متافیزیک اخلاق، میانِ وظایفِ نسبتِ به خود و وظایف نسبتِ به دیگران، و نیز وظایف کامل و ناقص تفکیک ایجاد می­‌کند. شرح این چهار وظیفه بدین صورت است که ما دو وظیفهٔ کامل، یکی نسبت به خود (مانند ممنوعیت خودکشی) و یکی نسبت به دیگری (مانند ممنوعیت دادنِ وعده­‌های فریبنده)، و نیز دو وظیفهٔ ناقص یکی نسبت به خود (پرورش استعدادها­ی­‌مان) و یکی نسبت به دیگری (مانند نیکوکاری) داریم.

او در متافیزیک اخلاق با آنکه به شرح وظایفِ اشاره­‌شده در کتاب بنیادگذاری می­‌پردازد، اما به یک تفاوتِ بنیادین در مورد این وظایف اشاره می­‌کند و آن اینکه وظایفِ حق/ عدالت‌اند که فقط می­‌توانند موضوعِ اجبار بیرونی قرار گیرند و مابقیِ وظایف، مربوط به حوزهٔ اخلاق فضیلت‌اند که فقط موضوعاتی برای ارزیابی اخلاقی به شمار می­‌روند، نه برای اجبار بیرونی. از آن­‌رو که آزادی در نگاه کانت از ارزش ویژه­‌ای برخوردار است، اجبار بیرونی تنها در مواقعی که حمایت از آزادی ضروری باشد و، به تعبیری، آزادیِ دیگران به واسطهٔ عمل شخصِ دیگر تحدید و خدشه­‌دار شود، تجویز خواهد شد.

همچنین کانت می‌گوید وظایفِ حق/ عدالت مضیق‌اند و کامل، در حالی که وظایفِ اخلاق فضیلت موسع‌اند و ناقص. به بیانی روشن‌تر، در قلمرو حق/ عدالت، اخلاق انسان­‌ها را صراحتاً به انجام یا عدم انجام پاره­‌ای اَعمال مشخص اجبار می­‌کند (دزدی تحتِ هر شرایطی ممنوع است)، در حالی که در قلمرو اخلاق فضیلت چگونگی انجام عمل اخلاقی صراحتاً مشخص نمی­‌شود (وظیفهٔ نیکوکاری بسیار موسع است، زیرا به‌طور دقیق مشخص نیست که چگونه و به چه میزان باید به دیگری کمک کنیم).

از وظایف سخن گفتیم تا به مسئلهٔ «خودکشی» از منظر کانت برسیم. کانت «خودکشی» را بزرگترین نقض وظیفه نسبت به خود می­‌داند. روشن است که کانت حکومتی را در نظر دارد که دست­‌کم ادای وظایف کامل نسبت به دیگران را تنفیذ کند، اما چرا چنین حکومتی، نباید ادای وظایف کامل نسبت به خود را تنفیذ کند و آن را مجاز بداند؟ مسأله این است که اجبارِ شخص به ادای وظایف کامل نسبت به خود، تکامل اخلاقی ضروری در میان افراد را که قرار است همهٔ وظایف اخلاقی­‌شان را ادا کنند، نقض می­‌کند. نکتهٔ اساسی برهانِ کانت این است که وظایف کامل شخص نسبت به خود از اهمیتی اساسی و بنیادین برخوردار است و تنها کسی که حقیقتاً این وظایف را انجام می­‌دهد، یعنی آن­‌ها را صرفاً به این اعتبار که وظیفه‌اند ادا می­‌کند، می­‌تواند شخصیت ضروری برای ادای همهٔ دیگر وظایف را احراز کند. اما اگر شخص بجای ادای این وظایف، صرفاً به این اعتبار که وظیفه‌اند، به انجام­‌دادن آن­‌ها مجبور شود، این امر شخصیت وی را به‌عنوان کسی که همهٔ وظایف خود را صرفاً از سرِ حسِ وظیفه­‌شناسی ادا می­‌کند، نقض می­‌کند. هرچند قانون­گذاری بیرونیِ وظایف کامل فرد نسبت به خود، ممکن است تحقق غایت قصوای طبیعت را تسهیل کند، اما در واقع مانعِ رشد و ارتقای بشریت به سمت کمال اخلاقی، یعنی غایت نهاییِ طبیعت، می­‌شود. بر این اساس، حکومت از طریق ابزار قانون نمی­‌تواند وظایف کامل فرد نسبت به خود را اجبار کند و از منظر کانت، مانع خودکشیِ شخص از طریق اقدامات قهریِ بیرونی گردد.

#Kant
#perfect_or_narrow_duties
#imperfect_or_wide_duties
#right #virtue

https://t.me/LawandMoralityandRight

10 months ago

حیفِ این مدخل خوب و آموزنده که در عمده‌ی فقراتش، به وسیله‌ی مترجم، متن و عبارات کلیدی سلاخی شده‌اند!

به ذکر چند مثال بسنده می‌کنم:

  1. در اصل "Doctrine of Right" به معنای «دکترین یا آموزه‌ی حق» است که بخش نخست متافیزیک اخلاق کانت را شامل می‌شود و ابتدا در سال ۱۷۹۷ به عنوان بخشی مستقل منتشر و یکسال بعد ضمیمه‌ی متافیزیک اخلاق شد که بخش دوم آن به «آموزه‌ی فضیلت» اختصاص دارد. حالا مترجم آمده این عبارت را به «فلسفه‌ی حق»! ترجمه کرده. پرگویی نمی‌کنم؛ «فلسفه‌ی حق» کجا و «آموزه‌ی حقِ» کانت - که عمده‌ی نظرات سیاسی‌اش را در این بخش آورده - کجا!

  2. در بخش دوم این مقاله/ مدخل، basic law را به قانون اساسی ترجمه کرده. خب تاحدی درست است، به شرطی که در بخش پنجم نویسنده‌ی مدخل عبارت constitution را نمی‌آورد. مترجم می‌توانست، و بلکه می‌بایست، اولی را به «قانون بنیادین» (چنانکه در آلمان داریم و در معنای رایج، همان قانون اساسی این کشور است، اما هیچ‌ مترجم حقوقی‌ای آن را قانون اساسی ترجمه نکرده است) ترجمه کند و دومی را به «قانون اساسی». لابد نویسنده غرضی داشته در استفاده از دو تعبیر متفاوت که یکسان ترجمه نشوند!

  3. جایی دیگر، مترجم autonomous right را به «حقِ خودآیینانه» ترجمه کرده. نمی‌شد یا نمی‌توانست بگوید «حقِ خودآیین»؟

  4. مترجم گویا تفاوتی میان واژگان public و general و universal ندیده و همه را یا «عمومی» ترجمه کرده یا «عام». مگر در فارسی معادل کم داریم که همه را در یک واژه خلاصه کرده است؟ از دو واژه‌ی public و general هم که بگذریم، من هنوز نمی‌دانم چرا برخی‌ها از اینکه universal، و مشتقات آن، را به «جهان‌شمول» ترجمه کنند، ابا دارند؛ چه اینکه با فلسفه‌ی کل‌نگرِ کانت هم بیشتر جور در می‌آید.

  5. معمولا بیشترِ مترجمان، happiness را به شادکامی یا کامروایی ترجمه می‌کنند و معادلی است مصطلح‌شده برای این واژه. اما مترجم این مدخل/ مقاله، آن را به یکی از معانیِ بعید آن، یعنی «سعادت» برگردانده. البته نمی‌شود به این معادل‌گذاری خرده گرفت، اما بهتر بود از رویه‌ی جاری و مرسوم در معادل‌گزینی این عبارت بهره می‌گرفت تا خواننده‌ای که به متن اصلی رجوع نمی‌کند، گمان نکند که مقصود کانت از «سعادت» لابد چیز خاصی است که او تابحال در فلسفه‌ی کانت با آن برخورد نکرده.

  6. به یک مصداق دیگر اکتفا می‌کنم و تمام. و این آخری بنظرم از همه بدتر است؛ اینکه واژه یا عبارتی را به عمد ترجمه نکنی. در چند فقره، به ترکیبِ rightful freedom برمی‌خوریم، که مترجم محترم فقط به ترجمه‌ی «آزادی» بسنده کرده!

11 months, 1 week ago

”برخی مواضع و ایستارهای اخلاقیِ منزجرکننده و عجیبِ #ایمانوئل_کانت

”کانت به طرز رسواگونه‌ای مواضع و ایستارهای بسیار افراطی - چه‌بسا منزجرکننده - در مورد پاره‌ای مسائل و موضوعات اخلاقی داشت. مثلاً معتقد بود قاتلان همیشه و در همه حال باید کشته شوند؛ خودکشی برخلاف وظیفه‌ای [اخلاقاً] سرسختانه (strict duty) در قبالِ خود است؛ آمیزش جنسی (sexual intercourse) ذاتاً و فطرتاً تحقیرکننده‌ی هویت انسانیِ ماست؛ خودارضایی یک جرم اخلاقی (moral crime) حتی جدی‌تر از خودکشی است. همچنین کانت زمانی استدلال کرد که دروغ‌گویی به‌ منظور افزودن به رفاه انسان، حتی برای نجات جان یک فرد بی‌گناه از دست یک قاتلِ احتمالی، همیشه خطا و اشتباه است.“
#Allen_Wood

11 months, 2 weeks ago

”حقوق و مارکسیسم“

از جمله نظریات رادیکال در قلمرو حقوق این ایده‌ی مارکسیستی است که حقوق در نهایت محکوم به نابودی کامل است.
این پیش‌بینی مبتنی بر ایده‌ی تاریخ‌باوری (historicism) است: «تکامل اجتماعی با نظر به نیروهای غیرقابل تغییر تاریخی تبیین می‌شود». مارکس و انگلس نظریه‌ی ”ماتریالیسم دیالکتیک“ یا ”ماده‌باوری دیالکتیکی“ را که مسیر آشکارگی تاریخ را با مفاهیم پیدایش تز، متضاد آن (یا آنتی‌تز) و در پی این تضاد، رفع آن در سنتز توضیح می‌دهد، بنا نهادند.
مارکس استدلال می‌کند که هر دوره‌ای از توسعه‌ی اقتصادی و نظامی، طبقاتی متناظر با خود دارد. برای مثال، در دورانی که شیوه‌ی تولید دستی حاکم بود نظام فئودالی وجود داشته. زمانی که تولید با نیروی بخار غالب می‌شود سرمایه‌داری جایگزین فئودالیسم می‌شود. طبقات به‌وسیله‌ی ابزار تولید متعین می‌شوند و طبقه‌ی هر فرد، وابسته به نسبت او با این ابزار است.
”ماتریالیسم تاریخی“ یا ”ماده‌باوری تاریخی“ مارکس، مبتنی بر این واقعیت است که ابزار تولید از حیث مادی متعین می‌شوند. این نظریه‌ تاحدی به این دلیل دیالکتیکی است که او تقابلی گریزناپذیر میان دو طبقه مشاهده می‌کرد. در نهایت، به سبب اینکه شیوه‌ی تولید بورژوازی، که مبتنی بر مالکیت فردی و رقابت آزاد است، در تقابل با سرشت اجتماعی و به‌نحو فزاینده‌ای، غیرفردیِ نیروی کار در کارخانه قرار می‌گیرد و در پی آن انقلابی رخ خواهد داد. او پیش‌بینی می‌کرد ”پرولتاریا“ ابزار تولید را تصاحب خواهد و ”دیکتاتوری پرولتاریا“ را تأسیس می‌کند. این وضع خود به‌تدریج با جامعه‌‌ی بی‌طبقه‌ی کمونیستی، که حقوق در نهایت در آن رو به افول می‌گذارد، جایگزین خواهد شد.
از آنجا که حقوق ابزار سلطه‌ی طبقاتی است، در یک جامعه‌ی بی‌طبقه، ضرورتی برای وجود آن نیست. این روح برهانی است که نخستین بار مارکس در نوشته‌های اولیه‌ی خود بیان و لنین مجدداً آن را صورت‌بندی کرد.
در نسخه‌ی پرمایه‌تر این نظریه ادعا می‌شود که که پس انقلاب پرولتاریا، دولت بورژوازی کنار زده می‌شود و دیکتاتوری پرولتاریا جای آن را می‌گیرد. جامعه پس از شکست مقاومت ارتجاعی، دیگر نیازی به حقوق یا دولت نخواهد داشت؛ آن‌ها ”زوال“ می‌یابند.

11 months, 4 weeks ago

هربرت هارت در این اثر، تحت عنوانِ "مجازات و مسئولیت؛ مقالاتی در فلسفه‌ی حقوق"، به مسائلی همچون: مسئولیت و اقسام آن و ارتباط آن با اراده‌ی آزاد؛ نگرش‌ها و نظریه‌های مختلف نسبت به مسئله‌ی مجازات از دو منظر ابزاری و اخلاقی؛ اهمیت قصد و نیت در جرم و نیز تحلیل فلسفیِ عمدی یا غیرعمدی‌بودنِ آن در تعیین مسئولیت کیفری؛ به دست‌دادن مبانی عقلانی برای مسئولیت و مجازات بر اساس خوانشی مدرن و مسائلی از این دست، از منظر «فلسفه‌ی حقوق»، پرداخته است.
#Herbert_Hart
Punishment and Responsibility; Essays in the Philosophy of Law

همچنین #John_Gardner (فیلسوف برجسته‌ی حقوق و اخلاق) ویراستار نسخه‌های بعدی این اثر است و حاشیه‌ها و مطالبی برای درک بهترِ قرائت هارت تقریر کرده.

1 year ago

«رابطه‌ی حقوق بشر و دموکراسی»

گاه ادعا می‌‌شود که به حقوق پوزیتیو (ایجابی) در برابر حقوق سلبی، رجحانی بی‌جا داده می‌شود.

اساس این ادعا چیست؟ برخی معتقدند حقوق نسل دوم (یعنی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) حقوقِ «اصیلِ» بشرند، چون بدون فراهم‌کردن خوراک و پوشاک و نوشاک برای مردم، حقوق نسل اول (یعنی حقوق مدنی و سیاسی) فقط مطالباتی تجملاتی‌اند.

اما واقعیت این است که هر دو نسل حقوق بشر به طور یکسان، مهم‌اند. به چه دلیل؟ به این دلیل که حکومت‌های دموکراتیک که به آزادی بیان احترام می‌گذارند، بیشتر احتمال دارد که به نیازهای فقرا پاسخ دهند؛ و از سوی دیگر، در جوامعی که از حقوق اقتصادی و اجتماعی حمایت می‌شود، از آنجا که مردم دغدغه‌‌ی وعده‌ی غذای بعدی‌شان را ندارند، دموکراسی چشم‌اندازِ موفقیتِ بیشتری دارد.

پس تا زمانی که آزادی بیان به عنوان یک حق بشری تضمین نشود، نمی‌توان گفت دموکراسی در معنای راستین آن وجود دارد؛ دلیلش ساده است: اگر حکومت آزادی بیان را محدود کند، ارکان دموکراسی همچون نقد حاکمیت و حاکمان، مشارکت در عرصه‌ی عمومی و حق تعیین سرنوشت، بازشدن فضای گفتگوی بدون سانسور برای همگان، ایجاد اجماع برای شنیدن و مؤثرواقع‌شدنِ همه‌ی عقاید و افکارِ مختلف و ...، نادیده گرفته خواهد شد. و نیز تا زمانی که حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، مثل حق بر نیازهای اولیه زندگی، تأمین نشود، مردمی که در گیر و دارِ نیازهای اولیه‌ی خود هستند، به سختی به فکر آن حقوق «تجملاتیِ!» نسل اول خواهند بود.

نظریه‌پردازان حقوق بشر، سلب حقوق نسل دوم از مردم را یکی از مهم‌ترین ابزارها و سیاست‌های حکومت‌های تمامیت‌خواه و فراگیر برای جلوگیری از به تکاپوافتادن مردم برای رسیدن به حقوق نسل اول می‌دانند که این خود، بی‌تردید، مانعی است برای ایجاد یک حکومت دموکراتیک.

#Raymond_Wacks
#James_Nickel

1 year ago

اندیشمندی کمتر شناخته­‌شده در ایران
Jacob L. Talmon (1916 – 1980).
یاکوب ال. تالمون، آثاری علیه ایدئولوژی­‌های انقلابی و جنایاتی که به نام آن­‌ها انجام شده بود را به رشته­‌ی تحریر درآورد. نخستین کتاب تالمون، ریشه­‌های دموکراسیِ توتالیتر [/ فراگیر] (The Origins of Totalitarian Democracy)، به او کمک کرد تا شهرتی جهانی به دست آورد. این اثر که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد، یک سال پس از انتشار کتاب هانا آرنت در مورد ریشه­‌های توتالیتاریسم، تحلیل بسیار متفاوتی را به خوانندگان خود ارائه کرد و یک «شقاق بزرگ» بین دو نگرش کاملاً متفاوت نسبت به سیاست و دموکراسی را توصیف کرد که او آن را «لیبرال دموکراسی» و «دموکراسی توتالیتر/ totalitarian democracy» نامید.
ماهیت و جوهره­‌ی دموکراسی در دموکراسیِ توتالیتر، نه تکیه بر آزادی چونان فقدان اجبار فردی، بلکه چونان مشارکت «در طلب و دستیابی به یک هدف جمعیِ مطلق» بود. به گمان وی، مشکل این نبود که ارزش آزادی در ذهن و ضمیر توتالیترها غایب بود، بلکه مشکل این بود که آنان آن را اشتباه و به خطا درک و فاهمه کرده بودند. تالمون معقتد بود، این مفهوم­‌سازی نادرست و اشتباهِ فلسفی، در نهایت، به یک تراژدی فاجعه­‌بار مبدل شد.
بدعت او در توصیف متفکران روشنگری فرانسوی، به رهبری ژان ژاک روسو، به عنوان متفکرانی رادیکال که نه تنها توجیه فلسفی ترورِ ژاکوبنی را ارائه کردند، بلکه، در واقع، پیشروان بلشویسم (Bolshevism) و استالینیسم (Stalinism) نیز بودند، کم اهمیت نبود. تالمون روسو را بیش از هرکسِ دیگری یک دموکرات ضدّ لیبرال می­‌دانست که دموکراسی توتالیتر را امکان­‌پذیر ساخت. دیدگاه روسویی از سیاست، مبتنی بر این ایده که «اراده­‌ی عمومی همیشه درست است»، آرمان و ایدئال جدیدی به دست داد که برای دموکراسی توتالیتر ضروری شد، و آن اینکه «حقیقتی یگانه و انحصاری در سیاست وجود دارد». از این­‌رو، «قانون­‌گذارِ» روسو، توسط تالمون، به «برادر بزرگِ» جورج اورول، و «مهندسان روح انسان/ engineers of the human soul) استالین، تفسیر و تعبیر شد. او بر این باور بود که، به طور خاص، ایده­‌ی اراده­‌ی عمومی بود که «به نیروی محرک دموکراسیِ توتالیتر» تبدیل شد.
به اعتقاد بسیاری از متفکران، ایده­‌ی اراده­‌ی عمومیِ روسو بعداً دستمایه­‌ی بسیاری از نظریه­‌پردازان، از جمله هگل درباره­‌ی مفهوم دولت در کتاب فلسفه­‌ی حق، قرار گرفت.
شهرت تالمون به واسطه­‌ی همین کتاب بود و، به همین دلیل، در سال ۱۹۵۶ جایزه­‌ی علوم اجتماعی اسرائیل را دریافت کرد.
او زاده­‌ی ۱۴ ژوئن ۱۹۱۶ در رایپین، لهستان بود و در ۱۶ ژوئن ۱۹۸۰ در اورشلیم درگذشت. تالمون با مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه عبری اورشلیم (۱۹۳۹) فارغ التحصیل شد، و مدرک دکترای خود را از دانشکده­‌ی اقتصاد و علوم سیاسی لندن (۱۹۴۳) دریافت کرد. او در سال ۱۹۴۹ به دانشگاه عبری پیوست و در سال ۱۹۶۰ به درجه­‌ی استادی تاریخ مدرن ارتقا پیدا کرد.
فرانک آنکِرسمیت (Frank Ankersmit)، مورخ هلندی، او را یکی از بیست مورخ بزرگ قرن بیستم می­‌داند.
مطالب فوق را، با اندکی دخل و تصرف در نگارش، از منبع زیر وام گرفته­‌ام:
Dubnov, A. (2008). “Priest or Jester? Jacob L. Talmon (1916–1980) on history and intellectual engagement,” 
History of European Ideas*, 34(2), 133-145.‏

1 year, 1 month ago

?فایل صوتی

? اخلاق انتخابات

? #کاوه_بهبهانی

?پیوند(های) اخلاق و سیاست لایه‌لایه و پیچیده است. سیاست بدون تأملات اخلاقی صرفاً جولانگاهِ قدرت‌های وحشی و برهنه است. در جلسۀ "اخلاقِ انتخابات" از این خواهم گفت که مشارکت در انتخابات، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، به‌لحاظ اخلاقی وظیفۀ شهروندان نیست و حتی قوی‌تر از این گاه شهروندان، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، اخلاقاً موظف‌اند در انتخابات مشارکت نکنند.

«اگر مایلید تصمیم درستی در مورد رأی‌دادن در انتخاب پیش‌ِرو بگیرید و بسنجید که آیا در این میان عمل‌تان اخلاقی است یا خیر، این سخنرانی ارزشمند را از #کاوه_بهبهانی بشنوید».
https://t.me/Sophia_Kaveh

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago