رمان💫

Description
همه رمانا مثبت هجده سال هست 🔞
نویسنده : #سوگند_احمدی 💎
ما یه خانواده ایم 🤟🏻
جمعه ها پارت نداریم
ایدی خوده نویسنده😇
@s1w_o
Gp : https://t.me/n_thnmk
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 1 week ago

1 month, 3 weeks ago

سیاه و سفید 🌚🌕
این رمان بزرگسال است و به هیچ عنوان برای افراد پایین شانزده سال توصیه نمیشه
نویسنده :سوگند احمدی
تنها چنلی که پارت گذاری میشه :

@roman_donii

ایدی ادمین چنل:

@n_thnmk

Part 76

#سیاسفید

🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇
🐺

_کاوه
داشت بی توجه به من میرفت
_ هوی
بعد از گفتن این حرف گرفتمش
_ چته
کاوه : میشه فقط باهام بیای بیچاره شدم
بعد گفتن این حرف رفت سمت ماشین
منم باهاش رفتم
فقط گاز میداد
ترجیح دادم حالشو خراب تر از اینی که هست نکنم
چیزی نگفتم
از زبان هستی🐇🐇
اعصابم خورد شده بود
اخه من یه دکترم
چرا باید صبح تا شب اینجا زندانی باشم
این حق من نبو. که اینجوری بشه
من میتونستم تو هر ثانیه کلی ادم نجات بدم
ولی الان چی
الان بدون اینکه کاری کنم صبح تا شب نشستم تو این خونه
اینجوری نمیشد
من باید حتما یه فکری به حال این داستان میکردم
از زبان رادمان 🐺
رسیدیم خونه
دوید تو
منم رفتم تو
کاوه : پوریااا
وایسادم یه گوشه
چون واقعا نمیدونستم چی شده
پوریا با ترس بدو بدو اومد
کاوه : کجاست
پوریا: کاوه ما
کاوه: کجااااااست
پوریا : بردیمش بیمارستان
کاوه: کدوم بیمارستان

🐺
🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇

@roman_donii

2 months, 3 weeks ago

سیاه و سفید 🌚🌕
این رمان بزرگسال است و به هیچ عنوان برای افراد پایین شانزده سال توصیه نمیشه
نویسنده :سوگند احمدی
تنها چنلی که پارت گذاری میشه :

@roman_donii

ایدی ادمین چنل:

@n_thnmk

Part 75

#سیاسفید

🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇
🐺

کاوه: پاشو بریم
_ کاوه
کاوه: ها
_ هیچ حسی بهش ندارم
کاوه : باورت نمیکنم
_ بخاطر دردی که داشتم اینجوری شده بود
کاوه: پاشو
_ باشه
اومدم برم که هستی اومد
هستی : رادمان
زل زدم بهش
هستی : برات سوپ درست کردم کجا نباید به خودت فشار بیاری
_ نیازی بهش ندارم نه به سوپت نه به خودت
بعد از گفتن این حرف زدم بیرون
کاوه : باید پیداش کنیم
_ کیو
کاوه: همون که این بلارو سرت اورد
_ خودم درستش میکنم
کاوه : نمیشه
_ چرا
کاوه : یه گروهن یه نفر نبست
خندیدم
_ فکر میکنی از پسش بر نمیام؟
کاوه : بس کن بزار درستش کنیم
_ من
با زنگ خوردن گوشیش سکوت کردم
کاوه: الو
.‌‌‌....
کاوه:چییی
....
کاوه: مگه میشه
...
کاوه: پس شما اونجا چه گ‌هی دارین میخورین بدرد نخورا
...
کاوه: خ‌فه شو خودمو میرسونم
بعد از گفتن این حرف قطع کرد

🐺
🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇

@roman_donii

2 months, 4 weeks ago

سیاه و سفید 🌚🌕
این رمان بزرگسال است و به هیچ عنوان برای افراد پایین شانزده سال توصیه نمیشه
نویسنده :سوگند احمدی
تنها چنلی که پارت گذاری میشه :

@roman_donii

ایدی ادمین چنل:

@n_thnmk

Part 74

#سیاسفید

🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇
🐺

رادمان: نمیخوام
_ من دکترتم بخور ببینم
گذاشتمش روی لباش و خورد
زل زده بود بهم
نگاهش یه مدلی بود
منم زل زدم بهش
_ دوس داری ؟
رادمان : چیو
_ چیزی که تا الان تجربه نکردیو تجربه کنی
رادمان : چیو تجربه نکردم
چسبیدم بهش
_ یه دخترو
انگار سستش کرده بودم چون چیزی نگفت و زل زد به لبام
گنگ بود
رادمان: تو
_ هیس
بهش نزدیک تر شدم زل زدم به لباش و رفتم جلو
کاوه: رادمان بهوش اومدی
ازش فاصله گرفتم میخواستم واقعا بزنم تو دهنش
اون اگه منو ببوسه اون حسی که از دخترا میترسه از دلش میوفته
میفهمه یه سری نیازم داره که خودش خبر نداره
رادمان: زنده ام هنوز
کاوه اومد سمتمون
کاوه: پس پاشو بریم
_ نمیشه
کاوه : چرا
_ همین الان عمل کرده
کاوه: از این کارا کم نکرده
_ گفتم نه
کاوه : بزار باهاش تنها حرف بزنم
پاشدم رفتم تو آشپزخونه
از زبان رادمان 🐺🐺🐺
کاوه: چیکار میکردی
_ چیو ؟
کاوه: میخواستی ببوسیش
_ نه
کاوه: رادمان خودت همش به ما تاکید میکنی سمت دخترا نریم بد دو دفه در حالی که میخوای هستیو ببوسی سر رسیدم چن بار دیگه بوسیدیش هوم؟
_ چرت و پرت نگو
کاوه: دیدم با چشمام رادمان
_ چرت دیدی اون دختر هیج ارزشی برام نداره
کاوه: ثابت کن
_ میکنم

🐺
🐺🐇
🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺
🐺🐇🐺🐇🐺🐇🐺🐇

@roman_donii

3 months, 3 weeks ago

#برده_شدم ??
فصل دوم
به قلم سوگند احمدی ☺️
هر گونه کپی برداری از این رمان پیگرد قانونی دارد
مناسب افراد زیر ۱۶ سال نیست?
فقط این دو چنلو دارم
پارت 166
@roman_donii
@roman_bad2

اومدم بیرون بلایی سرش میاوردم که یادش بره هرز پریدن یعنی چی
زنگ زدم به پیمان
پیمان: جونم
_ کجایی
پیمان: خونه
داشت مشکوک میزد
این بچه همیشه میرفت بوتیک کار میکرد
چند وقته همش خونس
_ پیمان
پیمان: هوم
_ خوبی ؟
پیمان: اره
_ چرا خونه ای
پیمان: خسته بودم
_ حال داری بریم خرید
پیمان: خرید چی
_ وسایل خونه
پیمان: برا یکتا
_ اره
پیمان: اره بیا دنبالم
_ باشه
از زبان یکتا
?*?
سپهر: یکتا
_ جان
سپهر: یعنی میگی من بچتو بگیرم ؟
_ نه فقط کمک
سپهر : اگر کاری میتونم برات بکنم بهم بگو من دریغ نمیکنم
_ مرسی سپهر

ایدی نویسنده
@n_thnmk
ایدی چنل
@roman_donii
تنها چنلمه ?

3 months, 3 weeks ago

شروع کنیم؟

3 months, 3 weeks ago

خب

8 months, 1 week ago

برده شدم ??
فصل دوم
به قلم سوگند احمدی ☺️
هر گونه کپی برداری از این رمان پیگرد قانونی دارد
مناسب افراد زیر ۱۶ سال نیست?
فقط این دو چنلو دارم
پارت 144
@roman_donii
@roman_bad2

یوسف: آیدین من تورو
پریدم وسط حرفش
_ ببند
همون موقع صدامون کردن ماهم رفتیم داخل یکتام اومد
قاضی نشسته بود
داشت پروندرو میخوند
داشت میخوند که گفتم
_ میخوام اول تکلیف بچم مشخص بشه
قاضی: فکر میکنی اومدی کجا
_ چطور
قاضی: اینجا خونه خالت نیست که اینجوری رفتار میکنی درست رفتار کن
زل زدم به پیمان
قرار نبود اینجوری باشه
قرار بود قاضی طرف ما باشه
پیمان سرشو تکون داد
به معنی خیالت راحت ولی چجوری خیالم راحت باشه
اگه قاضی طرف ما نباشه نمیتونم بچمو بگیرم
نمیتونم یکتارو مجبور کنم با من زندگی کنه
قاضی دوباره شروع کرد
قاضی خطاب به یکتا پرسید
قاضی: همسر شما چه مشکلی داره
زل زد بهم
من سر تا سر مشکل بودم
اونو بر*ده کرده بودم
کتکش میزدم
هیچی نگفت
تنها حرفی که زد این بود
یکتا: مشکلی نداره
قاضی : پس دلیل جدایی چیه
یکتا : آقای قاضی بعضی وقتا هر کاریم کنی نمیشه

ایدی نویسنده
@n_thnmk
ایدی چنل
@roman_donii
تنها چنلمه ?

8 months, 1 week ago

#بکارت
#رمان_ممنوعه??
رمان بزرگساله در مقابل بچه ها هیچ چیزی رو تضمین نمیکنیم⛔️?
نویسنده: سوگند احمدی ‼️
پارت 85 ?
@roman_donii
?????????????

?⛔️?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️
?⛔️?
?⛔️
?

چیزی نگفت ولی حس میکردم پشتم داره میاد سرم خیلی گیج میرفت دیگه نمیتونستم ادامه بدم
نشستم روی زمین
اومد سمتم ولی سر پا وایساد
شروین : فکر نمیکنم در این حدم مشکل داشته باشیا
_ ولم کن
شروین : باید سالم باشی که بتونم شرکتو بگیرم
_ زنگ میزنی به رایان
شروین : مگه خودت گوشی نداری
_ یادم نی کجا گذاشتمش
شروین شماررو گرفت و گوشیو داد بهم
رایان : چرا همش به من زنگ میزنی شروین
_ الو
رایان : عزیز دلم تویی
_ اره
رایان : چرا صدات گرفتس
شروین : میرم اونور تموم شد حرفت صدام کن
بعد از گفتن این حرف رفت
_ رایان خوب نیستم
رایان : جونم فدات بشه چی شدی
_ رایان من واقعا نمیخوام اینجا بمونم
رایان : بیام اونجا
_ اره
رایان : باشه میام تو فقط اروم باش
_ رایان
رایان : جان
_ یه چیزی شده
رایان: چی
_ نمیخوام پشت گوشی بگم
رایان: باشه من میام اونجا

?
?⛔️
?⛔️?
?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️?⛔️

@roman_donii

8 months, 1 week ago

من پارتامو میزارم

9 months ago

#ارباب_زاده ?
این رمان برای سنین پایین 16 پیشنهاد نمیشه?
فصل دوم?
نویسند?سوگند احمدی?
پارت 45?‍♀

????????
???????
??????
?????
????
???
??
?

رومینا : خانم جون توروخدا بگین چیشده من دارم از استرس میمیرم خواهش میکنم بگین
سالار: ببین رومینا تو با
مامان پرید وسط حرفش
مامان: بسه سالار تو برو من بهش میگم
سالار :از من گفتن بود
بعد از گفتن این حرف رفت
مامان : معین
_ جان
مامان : ببرش بالا و بهش بگو
بعد گفتن این حرف چشمک زد
یعنی چی یعنی اینکه نگو بهش
_ بیا بریم
بعد گفتن این حرف خواستم برم ولی دیدم نمیاد
برگشتم
دیدم سرشو گرفته
رفتم سمتش
_ چته
رومینا : سرم گیج میره
زدم زیر پاهاش و بغلش گرفتم
رفتم سمت بالا
دستاش دور گردنم حلقه شده بود
زیاد دوست نداشتم بهم دست بزنه
برای همین سرعتمو زیاد کردم به محض رسیدنم به اتاق ولش کردم
رومینا : ارباب زاده
_ هوم
رومینا : نفسم بالا نمیاد تورو خدا بگو بگو چیشده بهم
_ هیچی نشده
رومینا : خانم گفت بهم میگی
بعد گفتن این حرف اشکاش ریخت
عصبی شده بودم
عربده کشیدم
_ رومینا مگه من بهت نگفتم بمیر تو اتاق غذاتو بخور برا چی اومدی پایین اومدی چه غلطی کنی تو هااان

?
??
???
????
?????
??????
???????
????????

تنها چنلم
@roman_donii

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 months, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 1 week ago