Medication Team

Description
? Medi?cation انجمن

(CBL سابق)
آموزش پزشکی و علوم انسانی پزشکی

زیر نظر مرکز پژوهش‌های دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران

✅ Instagram: @MEDICATIONTEAM
✅ @AlirezaSaramad
?Podcasts: @sdsibevei
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

10 months, 2 weeks ago

*??‍⚕*??‍⚕ Medinotes - مرگ، امید، لبخند**

سه نفری توی بخش، سرگردان به دنبال بیمار سرحالی می‌گشتیم تا سمع کردن را تمرین کنیم. از کنار یکی از اتاق‌ها که گذشتم چشمم به مرد حدودا ۶۰ ساله‌‌‌ای افتاد. گفتم: <به نظر اوکی باشه. بریم تو.> وارد اتاق شدیم و مکالمه‌مان را با سلامی آغاز کردیم. پنج دقیقه اول از خاطرات و زندگی‌اش گفت و از اصطلاحاتی که به کار می‌برد مشخص بود فرد تحصیل کرده‌ایست. چشمم که به کتاب روی تخت افتاد، گفت: <هر چی می‌کشیم از اینه.> و به عنوان کتاب که اضطراب و افسردگی بود، اشاره کرد. وقتی صحبتش تمام شد، برای معاینه اجازه گرفتیم، با خنده گفت: <اجازه نمی‌خواد که، شما اصلا فک مارو بیار پایین.> از این استقبال ما هم خنده‌مان گرفت و برای معاینه، گوشی‌‌هایمان را بیرون آوردیم. عجیب بود، هر چه بلندتر نفس می‌کشید، بیشتر چیزی نمی‌شنیدم و از نگاه بقیه هم مشخص بود آن‌ها هم صدایی نشنیده‌اند. پیرمرد انگار افکارم را شنیده باشد، گفت: <نفسم در نمیاد. انقدر سیگار کشیدم دیگه ریه‌ای نمونده.> مکثی کردم و از سر کنجکاوی پرسیدم: <راستی چه تشخیصی دادن؟> با خنده پاسخ داد: <سرطانه احتمالا.> سکوت سنگینی فضا را پر کرد. ادامه داد: <حقیقتش اگر بگن الان میری ناراحت نمیشم، به هر حال، عمر و قسمت دست خداست. تا اونجا که تونستم سعی کردم خوب زندگی کنم، فرقی نداره حالا یا امروز میریم یا فردا...>
بعد از خداحافظی، از اتاق بیرون آمدیم. نیم‌نگاهی به چشمان غرق در فکرِ بچه‌ها انداختم. شاید آن‌ها هم، نمی‌دانم، شاید فقط به آنچه شاهدش بودند فکر می‌کردند.

نویسنده: #اسم_مستعار
پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

#پزشکی_روایی #medinotes #صدای_درمان  #قسمت_چهاردهم #مدیکیشن #سها #جوانه #کافه_هنر

@Medii_notes ?
@Soha_javaneh
@MedicationTeam

11 months, 1 week ago
11 months, 1 week ago
1 year, 1 month ago

❇️ ? پادکست الکسیر *? ❇️*

? نگاهی متفاوت به حوزه‌ی سلامت ?

? فهرست اپیزودهای رشته‌ی دوم تا امروز ?
1️⃣ سوگیری‌های ذهنی ناخودآگاه ?**

2️⃣ هوش مصنوعی چیست؟ - بخش نخست گفت‌وگو با دکتر پوریا روزرخ ?

3️⃣ دکترهای روباتیک در جست‌وجوی شفا؛ نقش هوش مصنوعی در پزشکی ?

4️⃣ مهمان ناخوانده‌ی ماتریکس؛ سوگیری و تبعیض در هوش مصنوعی ⚖️

5️⃣ سفر به آینده؛ آیا هوش مصنوعی نسخه‌ی ما را خواهد پیچید؟! ?

6️⃣ خطر! آزارگران مشغول کارند! - آزار و خشونت در محیط‌های کاری ⚠️

7️⃣ ماموریت غیرممکن؟! - ایجاد یک محیط کاری سالم در دنیای امروز ??‍⚕️??‍⚕?

8️⃣ درس‌هایی از بانوی نوبل اقتصاد؛ شکاف جنسیتی دست‌مزد و ریشه‌های آن ???‍?

9️⃣ پرداختِ برابر؛ نبردی پنجاه‌ساله به سوی رفاه و عدالت. ⚖️

? کد ۹۹؛ آخرین فرصت‌ها برای نجات زندگی پزشکان جوان!⚡️☠️

1⃣1⃣ زنجیرهای نامرئی؛ روح‌های زخمی از زخمِ زبان به بدن! ?

2⃣1⃣ بدنت را بپذیر! - مثبت‌نگری به بدن، راهی به دنیای بی‌تن‌شرمی. ?

3⃣1⃣ زخم‌های پنهان؛ تیغِ سنت بر بدن زنان ??

4⃣1⃣ کودکی مسروقه؛ عروس‌های عروسک‌به‌دست ?????

5⃣1⃣ بازی مرگ‌بارِ کودکان؛ پیامدهای ازدواج زودهنگام ⚠️☠️

6⃣1⃣ دانشِ بدون تعصب؛ تفکر نقادانه در زندگی و طبابت ??
?? کلی اپیزود جذاب دیگه هم توی راهه! ??

? الکسیر را می‌تونین توی هر پادگیری بشنوید! ?

? کست‌باکس ? اپل پادکست ?
? شنوتو ? گوگل پادکست ? و دیگر پلتفرم‌ها ?

? ❤️‍? حمایت از الکسیر❤️‍? ?

? @ElixirPodcast | Our Instagram

1 year, 1 month ago

??‍⚕??‍⚕ Medinotes - ناهار خوران

برید ICU، دو تخت هست که میشه چیزهایی ازشون آموخت، یکی مورد گیلن باره و دیگری مشکوک به بوتولیسم. توی اولی رفلکسها از بین رفته، دومی هم مورد flappy baby عه. هنوز هم نرفتم سرچ بزنم، ولی میشه بچه‌ی شل دیگه، نه؟ ولی شنیدن کجا و دیدن کجا!
میرویم ببینیمش. خب، چه چیزی برای دیدن وجود دارد؟ یک پسر بچه بی رنگ و شل! چند ماهه؟ چند ساله؟ نمیدانم. حتی در پرونده هم به سنش نگاه نکرده‌ام. شاید یک ساله، شاید هم کمتر. واقعا بی‌جان! مانند گوشتی روی تخت، بی‌حرکت، بی‌جان. خب چه چیزیش را چک کنیم؟ هاا سمعش میکنم. چیزی روی بینی‌اش است که  به NIV میخورد، اگر چه مانیتوری مشابه مانیتورهای دستگاه اینتوبه در کنار تخت است. گوشی را روی سینه‌اش میگذارم، صدای معمولی دم و بازدم شنیده میشود. خب چه چیزی‌اش را چک کنیم؟ فیکس و فالو. بچه‌ی این سنی اصلا فیکس و فالو باید داشته باشد؟ نمیدانم. هر چه که هست او ندارد. انگشتم را در دستش میگذارم. دستش را مشت خواهد کرد؟ نه، نخواهد کرد. شک به بوتولیسم. خدایا مگر هنوز بوتولیسم داریم؟ احیانا بچه از مناطق با بهداشت پایین نیومده؟ یا خیلی اوضاعش داغون نبوده؟ اکثر مریضا کنارشون یک دو همراه است، ولی این مریض نه، و فقط شماره مادر و پدر در کنار تخت به چشم میخورد. چیه داستانش؟ چرا مامان و باباش نیستن؟ طلاق گرفتن مثلا؟ یا چی؟ استاد میگه فلج حاد سریع از بالا به پایین، چند تا تشخیص افتراقی محدود داره و بوتولیسم نه مهم ترین، ولی یکی از مهم هاست! باشد، خب خدا رو شکر، پس لابد خوب میشه دیگه. اصلا انتی دوت توکیسن بوتولیسم رو دارن اینجا؟ لابد دارن، توی پرونده یه چیزایی هست. با این که به نظر میاد اینتوبه باشه، استاد میگه نفس خودشه، یعنی NIV عه، پس خیلی بهتر شده. باشه، میرویم بیرون، برای نهار.
بار دوم یا سومی که میبینمش، روز واقعه است. مادرش هست. عجیب است، ولی هست. خیلی هم معمولی به نظر میرسد، نه بهداشت کمی دارد و نه به ظاهر سطح اجتماعی پایینی دارد. اما بچه حال عجیبی دارد. دست و پا میزند و از این عبارت، دقیقا همین را قصد میکنم. پا بر زمین میکشد و دست هایش را مواج بالای تخت تکان میدهد. نمیدانم چرا و نفهمیدم چرا. انگار دارد بندهای کفن را باز میکند. این بار اون مانیتور مخصوص اینتوبه موجود نیست و به نظر میرسد این بار واقعا نفس‌های خودش است با NIV. انگار بهتر است. این بار مشت اش را جمع میکند.اما مادرش دارد میمیرد. گریه نمیکند، ولی مضطر است. یک جا بند نمیشود. با دست هایش بازی میکند. این پا و آن پا میکند. دستش را روی سر و صورت و تن بچه اش میکشد و چیزی را زمزمه میکند. و هی این کار را تکرار میکند. مادرش ظاهرا نگران ماسک NIV است. هی پایین می آید و بالاخره می افتد. کسی متوجه نمیشود. شاید واقعا مهم هم نیست. دارم از ICU خارج میشوم. میگویم بگذار برگردم شاید مهم باشد. بر میگردم. سچوریشن‌اش هی دارد می افتد. ۸۸، ۸۰، ۷۰. دست و پا زدنش تشدید میشود. ماسک را بر بینی‌اش برمیگردانم. دست و پا زدنش کم میشود. سچوریشن ۹۸ تا ۱۰۰. مادر به رزیدنت میگوید چه شد؟ میگه گفتیم غددها هم ببینن، شاید مشکل متابولیک باشه. ما یه چیزی زدیم، شاید این خوب تر شدنش اثر همونه. انتی دوت توکسین بوتولیسم رو میگه. میگم این کیس بوتولیسم، مگه بوتولیسم‌اش قطعی نبود؟ رزیدنت جوری که انگار طلب باباش رو داره، میگه کی گفته؟ گفتم استاد فلانی گفته شک مون به بوتولیسم بالاست. میگه شککک! پس قطعی نشده! اعصابم خورد میشود. رزیدنت میرود آن‌ور. مادرش هنوز هست و دستش را روی دست و صورت بچه‌اش میکشد و چیزی زمزمه میکند...
از صبح که بیدار میشوم، خسته و خواب آلود، در حسرت خواب ظهر و نهار سه تومنی بیمارستانم. بالای این تخت اما، آسمان به تب و تاب است. بچه دست و پا میزند. چشم‌هایش خواب آلودند، ولی نه، شاید چون توان ندارد پلک هایش را بالا بکشد، این چنین به نظر میرسد. عنبیه‌اش نصف و نیمه پیداست. انگار که خمار است. آرش! آرش ِ نمیدانم چند ساله با مادرش که مثل سیر و سرکه میجوشد. آرشی که کفن را باز میکند و برمیگردد. آرشی که باید بوتولیسم باشد، که باید با انتی توکسین اش بهبود یابد. چشمی که خیره به ما مینگرد، و ماهی که کامل میشود...
فیش امروز رو کی می‌گیره؟

نویسنده: #سورن_در_سرزمین_غرائب
پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

#پزشکی_روایی #medinotes #صدای_درمان  #قسمت_دوازدهم #مدیکیشن #سها #جوانه #کافه_هنر

@Medii_notes ?
@Soha_javaneh
@MedicationTeam

1 year, 3 months ago
1 year, 3 months ago
1 year, 6 months ago

‼️یادآوری
مهلت ثبت نام حیطه های مختلف المپیاد تا ۲۹ دی می باشد.

لینک ثبت نام: http://registeretdc.ir

? کانال اطلاع رسانی المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی تهران
? @OlympiadTUMS_Official

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago