?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
از آتش عشق تو شدم شیدایی
ای روشنی دیدهی هر بینایی
هرجا نگرم جمال تو میبینم
ای دوست،از آن سبب شدم هر جایی
انجمن ادبی قلمبهدستان
@ghalambedastan
هر انسانی سزاوار این است که حداقل یک دوست داشته باشد که بتواند سر ترسها و رازهایش، سر احساس گناه و شادیاش به او اعتماد کند. هرکسی سزاوار یک نفر است که بتواند به چشمهایش نگاه کند و بگوید: «تو کافی هستی. تو با تمام زخمهات، بینقصی.»
انجمن ادبی قلمبهدستان
@ghalambedastan
خوش سحری که روی او باشد آفتاب ما...
#مولانا
«تنها» تنها واژهای است که مرا میفهمد. همان واژهای که حبیب بارها در ترانهٔ «مرد تنهای شب» فریاد زد.
من مرد تنهای شبم مهر خموشی بر لبم
رهگذری تنها در آغوش شب که به جرم عاشقی لبانش را دوختهاند.
تنها و غمگین رفتهام دل از همه گسستهام
مگر او از این دنیا چه میخواست؟! جز یک عشق حقیقی. او دیگر به دلباختگی پروانه هم شک کرده است.
تنهای تنها غمگین و رسوا تنها و بیفردا منم
آنقدر تنها شده است که برای خود شمع تنهایی روشن میکند و پای صحبت درختهای سوخته مینشیند.
من مرد تنهای شبم صد قصه مانده بر لبم
کدامین داستان را بازگو کنم؟! هر شب من قصهای دراز دارد که آن سرش ناپیداست. همین دیشب با سیبی تنها درددل میکردم. دلتنگ شاخه بود.
از شهر تو من رفتهام کوله بارم را بستهام
من بسیار ماندم. خرد شدم. تنها شدم. بییار شدم. غمگین گشتم. تنها راه من، رفتن است.
بیفکر فردا با خود و تنها عابر این شبها منم
دل به جادهای میزنم که اگر آخرش نیستی هم باشد، باکی نیست. دیگر بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.
✍محمدعلی کاظمی نصرآبادی
*?* من مرد تنهای شبم
خواننده:حبیب محبیان
شاعر: حبیب محبیان**
جز نقش تو در خیال ما نیست
#اوحدی
همهچیز را فروختم جز آن صندلی که جای تو بود؛
شاید آن روز که برگشتی خسته باشی...
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
کدام ترانه را زمزمهزمزمه میکنی؟! ترانهٔ آشنایی است. به گمانم آن را برای شب وصالمان سروده بودی.
دواندوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
به سوی تو شتافتم. از تپهٔ غم گذر کردم و در خیال شادمانی به تو پناه آوردم. پناهگاه من! مرا در پناه خود میگیری؟!
تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشای
چگونه تو را بیابم؟! این دل چگونه بیتو روزگار سپری کند؟! تا چه هنگام به ماهتاب بنگرم؟!
من همه جا پی تو گشتهام
از مَه و مِهر نشان گرفتهام
خورشید نیز روی گرفته است. به او میگویم: محبوب مرا ندیدهای؟!
و او میگوید: به شمع بنگر.
بوی تو را ز گل شنیدهام
دامن گل از آن گرفتهام
رایحهٔ یار از کدام بوستان به مشام میرسد؟! مگر کنون فصل گلهای داوودی است؟!
دل من، سرگشتهٔ تو
نفسم آغشتهٔ تو
دیگر نه دلی برای عاشقی مانده است و نه نفسی برای یافتنت.
به باغ رویاها، چو گلت گویم
بر آب و آیینه، چو مهت جویم
میگویند رخسار یار بر آغوش آب میافتد. با جان نیمهجانم به چشمهٔ دلباختگی چشم دوختهام تا شاید تو را ببینم.
در این شب یلدا ز پیات کویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
هرشب من شب یلدایی است طولانی و رنجآور. مغز فرمان خواب میدهد و قلب سرپیچی میکند و چشم میگوید: هرآنچه قلب بگوید.
مه و ستاره درد من میدانند
که همچو من پی تو سرگردانند
همدردهایم بیشمارند. در افلاک سرگردانند. تو را چگونه بیابند آنگاه که همه جا هستی و رخ برنمیتابی؟!
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو
بازگشتم به کنار چشمه. میآیی؟! همان جا که نخستین بار لبخندت را دیدم و راز شکفتن گلهای داوودی را دریافتم.
✍محمدعلی کاظمی نصرآبادی
گلان فصل بهاران، هفتهای بی
زمان وصل یاران، هفتهای بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لالهزاران، هفتهای بی
انجمن ادبی قلمبهدستان
@ghalambedastan
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago