نمی‌تونی یکم سریع‌تر حرکت کنی؟
چقدر خوبه که اینجا کنار تو نشستم
تو بامزه‌ای، ولی بارون شدیدتر شده
کفش‌هام پر از آب شدن
چقدر خوبه که زیر بارون با تو هستم
خیلی شیرینه، ولی خیلی کوتاه
بعدش، تو منو تا خونه می‌رسونی
و من نمی‌خوام برم
ولی مجبورم که برم
تو توی ماشین منو می‌بوسی
و حسش مثل شروعِ یه فیلمیه که قبلاً دیدم
قبلاً...
....
ولی واقعی نیست...
و تو اصلاً وجود نداری
و یادم نمیاد آخرین بار کی کسی منو بوسید
توی ماشین یه‌دفعه به دلم می‌شینه
و حسش مثل پایانِ یه فیلمیه که قبلاً دیدم
قبلاً..

#سرزمین_سیاه_دل

وقتی با آدمایی می گردی که هدف های مشترکی باهات دارن اون وقت می بینی که انجام کار هایی که تورو به اون هدف می رسونه اون قدر ها هم سخت نبوده . کاش زودتر می‌فهمیدم باید آدم های اطرافم رو از نظر لایف استایلی که می پسندم بسازم . شاید این موضوع تا یه سنی اهمیت نداشته…

وقتی با آدمایی می گردی که هدف های مشترکی باهات دارن اون وقت می بینی که انجام کار هایی که تورو به اون هدف می رسونه اون قدر ها هم سخت نبوده .
کاش زودتر می‌فهمیدم باید آدم های اطرافم رو از نظر لایف استایلی که می پسندم بسازم .
شاید این موضوع تا یه سنی اهمیت نداشته باشه ولی بعد بیست سالگی به مرور شما نیاز پیدا می کنید در جمعی باشید که برای انجام کارهای سخت زندگی و اون لایف استایل مدنظرتون همراه و پشن داشته باشید و چه بهتر که همراهی یا گروهی رو برای هر کدوم از هدفاتون پیدا کنید ، حالا یا برای هر هدف آدم جدایی یا کسی که چنتا هدف مشترک با شما داره . و این کار بهترین کمکی بود که به خودم کرد ، روزهایی که من نمی تونم اون من و مجبور می‌کنه و روزهایی که اون نمی‌تونه من بلندش می کنم .

آسمون پر از پرنده های مهاجره ولی ظاهراً تو تنها پرستویی هستی که قصد رفتن نداره

داره بارون میاد

الان فقط خوابیدن تو آفتاب می چسبه

می دونی که چه میگن
نزدیک عزیز ترین دوستات بمون
در عین حال
دشمناتو نزدیک تر نگه دار
ولی بهترین دشمن من تویی
ازم فرار کن
از همه بدتر
من و توییم

#سرزمین_سیاه_دل