رضا دبیری نژاد

Description
یادداشتها، مقالات و...

WWW.DABIRINEZHAD.IR
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

8 months, 4 weeks ago

*🔺*وضعیت امروز موزه‌های ایران/ بخش دوم

‼️رویکرد ما به موزه‌ها عوامانه شده است**

🔸رضا دبیری‌نژاد رییس موزه ملک در گفت و گو با میراث‌باشی می‌گوید:شاید موزه را نباید از بقیه فضاها جدا دید.

🔸این افت کیفی سطح موزه‌ها که از ساختار تا کیفیت اجرایی رویدادی موزه‌ها تا کیفیت فرآیندی و عملکردی و کارکردی موزه دچار افت شده است و این افت را در همه حوزه‌های موزه اعم از پژوهشی، خروجی محصولات موزه، آموزش و تولیدات محتوایی می‌بینید.

🔸موزه‌ها به یک صورت خالی از بدنه تبدیل شده‌اند و رویکرد ما به موزه‌ها پوپولیسیتی و عوامانه شده است. و این نگاه عوامانه اجازه نمی‌دهد که بپذیریم موزه‌ها یک تخصص‌اند و بدنه برای تولید نیاز به اختیار دارند....

🎥 ادامه در فیلم

تماشای بخش نخست در لینک زیر 🔻
https://t.me/mirasbashi/17881

http://instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi

8 months, 4 weeks ago

*🔺*وضعیت امروز موزه‌های ایران در گفت‌وگو با رضا دبیری‌نژاد/ بخش ۱

‼️موزه‌ها امروز فاقد ساختار و سازمانند**

گزارش: #مریم_اطیابی #سعید_فتوحی

🔸رضا دبیری‌نژاد رییس موزه ملک در گفت و گو با میراث‌باشی درباره وضعیت فعلی موزه‌های ایران می‌گوید: موزه‌ها در وجهه سازمانی از محتوا خالی شدند. ما موزه‌های زیادی تولید کردیم که فاقد ساختار و سازمانند حتی موزه‌های خصوصی هم گرفتار همین موضوع هستند.

🔸موزه‌ها یک سازمان تخصصی هستند اما ما اینقدر موزه‌ها را تقلیل دادیم و آنها را به راحتی به ابزار تبدیل و فاقد محتوی کردیم، هر کسی توانسته وارد آن شود و آن بدنه تخصصی با دانش و تجربه مرتبط وجود ندارد.

🔸بنابراین موزه‌های ما امروز به یک صورت خالی از محتوی تبدیل شده‌اند.
شما دیگر موزه‌ها را با موزه‌دارهایش نمی‌شناسید، مثل هر صنفی که یکسری نماد و پیشکسوت و اهل موضوع و... دارد‌.

🎞ادامه در فیلم....

http://instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi

1 year ago

نمایشگاه شکوه پارس
در موزه شانگهای
روایت تصویری کوتاه برای تماشای میراث ایرانی از نگاه دیگران با ایده‌هایی ساده اما اثرگذار
@dabirinezhad

1 year, 2 months ago

?? مدیران صاحبقران و نسل مظفری

رضا دبیری نژاد
منتشره در ص ۱۲ روزنامه شرق ۲۵ شهریور سال ۱۳۹۶

بزرگی می گفت انقلاب که شد هرکس جایی را گرفت و هویتش با آنجا شکل گرفت. آنان که جاهای اقتصادی را گرفتند مردان اقتصادی مملکت شدند و آنان که جای فرهنگی را گرفتند مردان فرهنگی شدند. انقلابی شده بود و باید همه چیز عوض می شد؛ از سازمان ها تا مدیرانشان. جوانان انقلابی مدیران مملکت شدند. مدیرانی که شاید تجربه ای هم در امور محوله نداشتند. جوانان آن سال ها متولدین دهه های بیست و سی بودند که با مدیریتشان پیش آمدند.

چنان پیش آمدند که هر حوزه ای به نامشان مهر خورد و صاحب نظر و مدعی حوزه ها و تجربه های دست به دست شده شدند. در روایتی می خواندم درگذشته یک دور سال قمری در سال خورشیدی که باعث قرین شدن زمانه گذشته بود باعث می شد لقب صاحبقران پدید آید. این دور صاحبقرانی هم حدود 33 سال را شامل می شد. وقتی نگاه می کنیم بیش از یک دور صاحبقرانی از انقلاب گذشته است و نام هایی از نسل های دهه های بیست و سی همچنان بر مدیریت کشور مانده است. حالا دیگر نسل مدیران صاحبقران به چله نشینی مدیریتی نشسته اند. جوانانی که به پیری رسیده اند اما همچنان مدعی هستند و به تناسب تغییرات خود مختصات مدیریتی را بازتعریف می کنند این گونه است که نسل های پایین تر از آنها برای مدیریت جوان تلقی می شوند و یادشان رفته است که خود در چه سن و شرایطی مدیر شدند.

این تداوم نسلی مدیران باعث یک نگاه هژمونیک در تصور عمومی شده است، به گونه ای که وقتی صحبت از آلترناتیوهای جایگزین یا جدید برای حوزه های مدیریتی می شود همگی به دنبال نام هایی از همان نسل صاحبقران یا چهره های برآمده از این گروه می گردند. درواقع تصور اجتماعی هم به یک تکرار یا عادت رسیده است، گویی کارکردهایی ابدی برای نسل های این ملک تعریف شده است و هرکس ممالک محروسه ای دارد. در پیامد این عادت و تصور حاکم شده نسل های بعدی به ویژه نسل های دو دهه بعد که حالا مدت هاست کنشگری اجتماعی در دستان آنهاست و باید بتوانند دوران و تجربه خود را بسازند و به نسل های بعدی منتقل کنند، در سطحی محدود نگاه داشته شده اند. اما این نسل ها با همه تجاربشان همچون مظفرالدین میرزای قاجار در ولایتعهدی بلندمدت در سایه مسندنشینی بلندمدت ناصرالدین شاه مانده اند. همان دوران طویل ولیعهدی بود که توان مظفرالدین شاه را گرفت و او را ناتوان و در روزگار ناکارآمدی بر مسند نشاند، این گونه بود دوره حکومت مظفرالدین شاه که به دوره مظفری معروف است، دوره آشفتگی و اعتراض های بسیار شد و روزگار افول به وجود آمد. مدیریت نیازمند جسارت و خلاقیت است و هر فرد دوره ای را برای توانمندی جسارت و خلاقیت دارد، هر دوره برای بخشی از رشد است وگرنه رشد و کنش لازم به وجود نمی آید و جامعه و کنشگران آن اگر نتوانند نقش خود را ایفا کنند دچار بحران و چالش می شوند. نسل مظفری درصف مانده که سهراب وار در میانه میدان اجتماعی قرار گرفته اگر نادیده گرفته شود یا از گردونه کنار گذاشته شود، جامعه دچار انقطاع نسلی می شود.

جبر تاریخی تغییر نسل ها فرامی رسد و از نسل های بعدی مانند نسل های جوان پس از انقلاب بر مدیریت خواهند نشست و از نسل های مظفری گذر خواهد شد و در این گذر پیوند و تجارب نسل ها از میان خواهد رفت. هر نسل باید رشد خود را داشته باشد، جسارت خود را بکند و در این جسارت ها و تجربه هاست که شاهکارها و نام ها پدید می آیند و نسل ها و ادوار تاریخی هویت خود را به دست می آورند.

جامعه ایران باید از نسل مدیران صاحبقران عبور کرده و آنها را در جایگاه پیش کسوتانی قرار دهد که قرار است مشوق و پشتیبانی باشد که زایش و رشد مدیریتی جامعه را ببیند.

کانال تلگرامی رضا دبیری نژاد
@dabirinezhad

1 year, 2 months ago

جدای از این که چه کسی اعم از وزیر فعلی یا یک زن یا یک جوان وزیر شود، ماجرای انتخاب وزرا و فرایند آن در این که سعی شد فضایی مشارکتی و تا حد همگانی باشد فواید اجتماعی خوبی داشت. بعد از مدتها رخوت در حوزه عمومی نسبت به موضوعات میراث فرهنگی یک هیجان و پویایی ایجادشده و افراد به روش های گوناگون به بیان نظرات می پردازند، که اتفاق مهمی است. همچنین بعد از مدتها تشکل‌ها به فعالیت آمدند، خبرنگاران این حوزه بعد از چندی پراکندگی، برای این موضوع متحد شدند و حتی نشان داده شد که تشکلهای صنفی و تخصصی وجودشان لازم است و می‌توانند کنشگری اجتماعی داشته باشند. در این مدت بیانیه های بسیاری داده شد و مطالب متعددی نوشته شد که غنیمت است و تجمیع آنها در یک مجموعه می تواند نگرش های متعدد این زمانه را نسبت به موضوع میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشان دهد. این که بعد از مدتها چالش های این حوزه سه گانه به این بهانه بیان شد و حتی مدیریت این حوزه به یک مطالبه جمعی تبدیل شد و نشان داده شد که اهالی این حوزه بی دغدغه نیستند و مسائل تنها مربوط به وزارتخانه نیست بلکه فراگیری آن برای سازمان ها و نهادها و دغدغه‌مندان خارج از وزارتخانه نیز مهم است و باید این نقش وزارتخانه را در نظر گرفت و همچنین وزارتخانه و صاحبنظران آن دیگر به چند چهره خاص و تکراری محدود نیستند و باید افراد متعدد و نسلهای مختلفی را در آن دید و مورد توجه قرار داد، همه و همه از نتایج مفید بحث های دو هفته اخیر است، فضای کنش‌گری و مطالبه گری ایجاد شده که بعد از مدتها افسردگی، یاس و احساس بی‌اثربودن نقادی در فضای کنش‌گران این حوزه ایجاد شده بود را یک فرصت دانست که می تواند به فصل تازه تبدیل شود.
انتخاب هر وزیری که بخشی عمده‌ای حضورو شخصیت او سیاسی خواهد بود قطعا همه اهالی این حوزه را راضی نخواهد کرد اما شجاعت ایجاد شده می تواند ادامه یابد و مطالبه گری عمومی و کارشناسی همچنان ادامه یابد و یک فضای نظارتی بر وزیر و مدیرانش شکل دهد که کارشناسان و متخصصان نظرات خود را به عرصه عمومی بکشانند و به جای حرفهای درگوشی و شخصی نقش تخصصی قدرتمندی ایفا کنند و درکنار هم قرار گیرند. این انسجام تخصصی و کنش‌گری دغدغه‌مندان میراث فرهنگی مهمتر از انتخاب وزیر است و آن بخشی است که با اهالی این حوزه حس حضور و اثربخشی و حیاث حرفه‌ای می‌دهد. باید به همه تلاشگران و کنش‌گران این ایام اعم از کارشناسان، تشکلها و خبرنگاران تبریک گفت و درخواست کرد که این فضای زنده شده کنش‌گری و مطالبه گری را حفظ کنید.
https://www.instagram.com/p/C9205-rt9Nf/?igsh=MXhkbHhub3M4ODBycA==

1 year, 2 months ago

چرا کارشناسان میراث فرهنگی حضور ندارند؟

رضا دبیری نژاد

سال‌ها پیش یکی از استادان با سابقه در حوزه فرهنگ در ایران، در یک مصاحبه، تعریف می کرد که روزهای نخست پس از انقلاب اسلامی، هر کس جایی را گرفت، آنجا ماندنی شد؛ بعضی رفتند جاهای خوب و نان و آب دار اقتصادی و بعضی ها هم رفتند جاهای بی‌پول فرهنگی؛ اما خلاصه همه جاگیر شدند.
در این سال‌های آشنایی با میراث فرهنگی شاهد بودم که آدمهای اهل سیاست و مسئولیت های غیرفرهنگی بسیاری وارد میراث شدند و سپس که جای بهتری یافتند، میراث را رها کرده و رفتند.
اما این روزها شاهدیم تعدادی از همین مدیران چرخشی، که تنها اندک زمانی در میراث بوده اند برای انتخاب وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در کمیته انتخابی گرد هم آمده اند.
پرسش مهم تر اینجاست آیا خروجی دولت جدید با ادعای تخصص گرایی و نگرش کارشناسی، واگذاری امور به اهل همان حوزه و جوان گرایی وغیره آیا باید به چنین کمیته ای از غیرمتخصصان می رسید؟ از سوی دیگر چرا یک متخصص باستانشناس یا مرمت و حفاظت یا مردم‌شناسی، گردشگری در کمیته ورزش و جوانان یا کمیته وزارت علوم یا آموزش و پرورش نیست؟

اما جدای از علتهای این که چرا متخصصان میراث فرهنگی در جایگاه تصمیم گیری برای این حوزه قرار نگرفته اند به ویژه نسل های جوانتری که دیگر جوان هم نیستند و سالها دانش و تجربه در این حوزه را به دست آورده اند فکر می کنم کارشناسان این حوزه نباید مآیوس شوند و منتظر سیاسیون بنشینند شاید در این شرایط بعچهتر باشد دوستداران و متخصصان این حوزه جدای از همه اختلاف نظر ها با هم به منافع مشترک و برای این حوزه بیاندیشند و خودشان دست به کار شده و پیشنهاداتی برای انتخاب بهتر، تخصصی تر و پیوند بین دوستداران این حوزه و مدیران ارشد برای تقویت آینده این حوزه پیشنهاد دهند و خودشان برای علاقه شان اقدام کنند و به اثبات تخصص و اهلیت این حوزه همت نمایند.

https://www.instagram.com/p/C9fk1v3xMxi/?igsh=dWo0Z2J1Y2Y1dHlz

1 year, 3 months ago

?? چرا موزه‌ها اسناد و منابع خود را در دسترس قرار نمی دهند؟

رضا دبیری نژاد
موزه دار

◀️ منتشره در
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و هشتاد و هفت - ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - صفحه ۲۰

لینک مطلب در سایت روزنامه ایران

https://irannewspaper.ir/8487/20/93746

موزه‌های ایران با وجود کثرت آثاری که در آنها وجود دارد همواره با این نقد و گلایه روبه‌رو هستند که چرا آثار خود را عیان نمی‌کنند و در دسترس قرار نمی‌دهند. این گلایه از سوی اهل تحقیق بیشتر است، چرا که آثار موزه‌ای برای آنها منبع کار و تولید محسوب می‌شود. چنانکه شعار امسال شورای بین‌الملل موزه‌ها تأکید می‌کند موزه‌ها برای آموزش و پژوهش هستند و این «برای» به معنای خدمات‌رسانی در این حوزه‌هاست، اما موزه‌های ایران همواره مورد نقد قرار دارند که آن گونه که باید خدمات پژوهشی ندارند و منابع خود را اعم از اسناد و آثار دور از دسترس قرار می‌دهند. این چالش حاصل تقابل نگرش‌هاست. از سویی تعاریف و کارکردهای جدید موزه که توقع انتشار و دسترسی بیشتر را دارد و حتی موزه را یک نهاد درونگرا و متعلق به سازمان یا نهادی نمی‌داند بلکه آن را یک حق و میراث عمومی تلقی می‌کند و این حق عمومی در قالب همین دسترسی‌ها و بهره برداری‌های همگانی بیشتر معنا می‌شود و این گونه نیست که موزه مالک کامل آثار باشد و آنچه را دوست داشت، بخشش کند اما از سوی دیگر با یک نگاه و تصور سنتی از موزه روبه‌رو هستیم که موزه را گنجینه و خزانه آثار ارزشمند، ذی‌قیمت و دست نیافتنی تصور می‌کند و این ابهام ندیده‌ها و دست نیافتن به آن ارزش بیشتر می‌دهد و موزه‌ها سعی می‌کنند از خود چهره‌ای مبهم بسازند. در این رویکرد موزه‌ها می‌پنداشتند که هر چه اثر کمتر دیده شده داشته باشند جذاب‌تر و ارزشمندتر هستند، برای همین تعداد کمی را عرضه می‌کردند و تعداد بیشتری را به عنوان افتخار خود در خزانه نگه می‌داشتند. در همین نگرش پژوهش و کار علمی در موزه‌ها نیز به معرفی توصیفی آثار محدود می‌شد و بیشترین تلاش بر این بود تا آثاری که دیده نشده‌اند همانند یک کشف جدید توصیف شوند و این توصیف گویی نقطه پایانی برای معرفی اثر بود، انگار اثر لو رفته است و دیگر اعتبار خود را از دست داده است و این عیان کردن یک فرصت برای خود موزه بود که می‌خواست انحصاری در اختیار خودش باشد و برای همین هم ارکان موزه آن را بنویسند و در ویترین خود موزه مانند نشریه موزه آن را معرفی کنند. این در حالی است که نگرش جدید موزه‌داری تولید و پژوهش موزه را در حد توصیف نمی‌داند بلکه اثر موزه‌ای می‌تواند از منظرهای علمی مختلف و با دانش‌های مختلف مورد تحلیل قرار گیرد و حتی نظرهای مختلف مسبب گفت‌و‌گو درباره اثر شوند و هرچه اثر بیشتر مورد پژوهش قرار گیرد ابعاد مختلف آن عیان شده یا برای آن ارزش‌های بیشتری ساخته می‌شود و این گونه بر اعتبار اثر، مجموعه و موزه افزوده می‌شود. در واقع باید بگوییم در موزه‌داری جدید اعتبار موزه با داشته‌های ندیده آن نیست، بلکه به دیده‌هایی است که بیشتر مورد پژوهش قرار گرفته‌اند و اعتبار افزوده بیشتری به دست آورده‌اند و در دسترس قرار دادن بستر اولیه‌ای برای اعتبارافزایی مجموعه موزه است. از سوی دیگر اگر بپذیریم که موزه یک نهاد عمومی و اجتماعی است که مجموعه‌های آن نیز سرمایه‌های عمومی محسوب می‌شوند متخصصین هر حوزه حق دارند به منابع مرتبط با دانش خود دست یابند و حتی عموم جامعه نیز حق دارند به اندازه علاقه خود به این سرمایه دستیابی داشته باشند و عدم دسترسی به این سرمایه نوعی ممانعت از حق آنهاست که موزه این حق عمومی را حق اختصاصی خود و اهالی خود می‌پندارد و تصور دارد باید به انتفاع مستقیم از آنها دست یابد در حالی که انتفاع موزه در تحقق حق عمومی و اعتبارافزایی بیشتر و کمک به بهره‌برداری بیشتر جامعه از سرمایه‌های نهفته در موزه است. در واقع دردسترس قراردادن و ندادن حاصل دو نگرش به موزه و امساک کردن یا بخشش کردن موزه‌هاست.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago