?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago
من زندگی میکنم!
بعد از اينكه بودا از آيين هندو منشعب شد و دين جديد بنا نهاد، بزرگان آيين هندو و مرتاضان هندو نزد او آمدند.
يكی گفت من بر آب راه میروم و ديگری گفت من طیالارض میكنم و ديگری گفت فلان و بهمان و بعد رو كردند به بودا و گفتند تو چه میتوانی بكنی؟
@mostafamalekian
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
سندروم اعتیاد به شبهتصمیم
معشوقی زیبا اما بیرحم را لحظهای تصور کنید! چون زیباست و جذاب، نمیشود از خیرش گذشت و چون بیرحم است بودن با او آسان نیست. برخی از اصول تفکر استراتژيک مانند آن معشوقند چرا که در عین جذاب بودن، خشن و سختند.
اما یکی از آن اصول زیبا و خشن:
اگر همه چیز مهم باشد، پس هیچ چیز مهم نیست! شما باید دست به انتخاب بزنید!
زمانی میتوانید ادعا کنید که یک تصمیم گرفتهاید که مشخصا بگویید از میان گزینههای مختلف، کدام گزینهها را کنار گذاشتهاید و کدام گزینه را انتخاب کردهاید وگرنه اگر به هر طریقی از زیر بار انتخاب در برویم، ما به جای تصمیم، «شبهتصمیم» گرفتهایم. چرا شبهتصمیم برای ما جذابتر است، چون تصمیم دردناک است. ممکن است بپرسید واقعاً انتخاب دردناک است؟ جواب این است که خود انتخاب نه! ولی کنار گذاشتن گزینههای مختلف دردناک است. به همین دلیل است که بسیاری از ما به «شبهتصمیم» روی می آوریم و آنقدر تکرار و عادت میکنیم که به آن معتاد میشویم.
سوال: اصلا چرا ما باید دست به انتخاب بزنیم و چرا نمیشود چند گزینه را با هم داشت؟ جواب: چون منابع ما محدودند. حالا ممکن است یک سوال هوشمندانه دیگر بپرسید اگر منابع ما نامحدود باشد چه؟ اگر بینهایت پول و امکانات داشتیم چه؟ جواب این است: زمان و توان ما که محدود است. بنابراین باید دست به انتخاب بزنیم و مهمتر از اینکه چه چیزی را انتخاب میکنیم، باید بگوییم که چه چیزی را انتخاب نمیکنیم و کنار میگذاریم وگرنه در دام «شبهتصمیم» میافتیم. بگذارید برای شما در سه حوزه زندگی شخصی، سازمانی و کشورداری مثال بزنم.
مثال از زندگی شخصی:
حمید می تواند هم دکتری بگیرد و استاد دانشگاه شود. هم می تواند برود به یک شرکت بین المللی و تبدیل شود به یک مشاور بین المللی که هر فصل در یک کشور به سر ببرد. وی نمی تواند هر دو را انتخاب کند. عضویت هیات علمی دانشگاه یعنی حضور منظم در یک دانشگاه و پژوهش های عمیق که با دومی نمی خواند. شما باید انتخاب کنید! عالی می شود اگر هر دو کار را انجام داد اما معمولا ترکیب گزینه هایی که ذاتا مانعه الجمع هستند باعث می شود که هم استاد ناکارآمد و غیرروزآمدی باشیم و هم مشاوری خسته و آشفته فکر. از این جا مانده و از آن جا رانده. حمید علی رغم جذابیت های فراوان دانشگاه و پرستیژ هیات علمی و مقالات متعدد علمی، آن را کنار گذاشت و رفت که دور دنیا را بچرخد.
مثال از حوزه سازمان:
شما میتوانید هم برای طبقه متوسط محصول تولید کنید و هم برای طبقه مرفه. برای هر دو فرصت بازار وجود دارد اما برای این کار لازم دارید که دو تصویر ایجاد کنید. دو کانال فروش متعدد را همزمان ایجاد کنید. در دو جغرافیای متعدد همزمان حضور داشته باشید. همه اینها امکانپذیر است اما دست کم در کوتاهمدت/میانمدت به خاطر محدودیت سرمایهتان باید دست به انتخاب بزنید.به این فکر کنید که چرا بیک با اینکه میتواند وارد بخش مرفه و لوکس بازار شود این کار را نمیکند؟
مثال از حوزه کشورداری:
از بین همه کشورهای دنیا شما نمیتوانید با همه یکسان برخورد کنید اگر بگویید که همه کشورها مهم هستند یعنی هیچکدام از کشورها مهم نیست. چه باید کرد؟ باید بر اساس اهداف تجاری-اقتصادی و ملاحظات سیاسی-فرهنگی معیارهایی را تعیین کرد. مثلا بدیهی است که رابطه ما با عمان (به عنوان یکی از معدود کشورهای عربی دارای رابطه همیشگی خوب) نمیتواند برابر رابطه ما با بحرین باشد. یا مثلا حساب دو کشور هندوستان و چین که با هم یک سوم جمعیت دنیا را دارند با بلژیک که به اندازه تهران جمعیت دارد نمیتواند برابر باشد. البته دقت کنید که برای جواب به این سوال فقط نباید به جمعیت نگاه کرد بلکه معیارهای مختلف را باید مدنظر قرار داد و در نهایت کشورهایی که بیشترین تناسب با آن معیارها را دارند انتخاب کرد.
تجویز راهبردی:
باید دست به انتخابهای دردناک بزنیم. انتخاب دردناک نشانه این است که یک تصمیم واقعی گرفتهایم وگرنه این که بخواهیم در همهچیز عالی باشیم یک رویای بیهوده بیش نیست. به جای آن که در دام کلیگویی و جامعیت (همه گزینهها باهم) بیفتیم بهترین روش این است که گزینههای مانعهالجمع را شناسایی کنید، ارزشها و اهداف خود را به معیار تبدیل کنید، گزینهای را انتخاب کنید که بیشترین امتیاز را میآورد و به خاطر بسپاریم هیچ گزینهای نیست که در همه معیارها بالاترین امتیاز را داشته باشد. آنان که شبهتصمیم میگیرند مانند آن است که همزمان بخواهند دو خرگوش را دنبال کنند. بر گزینه برتر تمرکز کنید و گزینههای دیگر را کنار بگذارید حتی اگر دردناک باشد.@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
تو مجموعترین مردمانی
هیچکس نمیتواند کسی را که تا ته تنهایی رفته است، بترساند. همه ترسها از تنها شدن است، همه ترسها از تنها ماندن است، آدمها از ترس تنهایی ست که تن میدهند به هر خفت و خواری به هر قصه و غصه.
اما در انتهای تنهایی شجاعتیست که تنها، تنهایان آن را به دست میآورند. در نهایت تنهایی، جماعتی ایستاده اند که تو را انتظار میکشند، جمعیتی از خودت که تو را به پیشواز میآیند و به تو خوشامد میگویند، ورودت را به جهانی با هزاران مردمان که هر کدام برایت از جان خبری میآورند و از دل پیامی.
@erfannazarahari
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
سه انتظار فرسایشی
انتظار سه چیز از دیگران، شما را از نظر روانی فرسوده میکند و با داشتن آنها هرگز زندگی راحتی را تجربه نخواهید کرد. آنها را متوقف کنید تا زندگی آسانتر شود.
✔️ انتظار اینکه دیگران با پیروی از استانداردهای شما زندگی کنند.
✔️ انتظار اینکه دیگران بتوانند ذهن شما را بخوانند، بدون اینکه منظور و حرف مورد نظر خود را بیان کرده باشید.
✔️ انتظار اینکه دیگران کامل و بدون نقص باشند و در برابر شما هیچ اشتباهی مرتکب نشوند.
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
سندروم ارضای فوری
ما از نسل مایکرو ویو هستیم و نسل های قبلی ما از نسل بار گذاشتن آبگوشت برای درست کردن یک غذای سنتی مانند آبگوشت از روز قبل برخی مواد را خیس می دادند تازه دو سه بار آبش را هم عوض می کردند و سپس از صبح یا شب قبل غذا را بار می گذاشتند تا به خوبی پخته شود و سپس سفره ای انداخته می شد با هم و سر فرصت آرام آرام غذا خورده می شد.
اما الان یک غذای آماده یا نیمه آماده را می گذاریم در مایکرو ویو و سه دقیقه بعد، تمام!
ما همه چیز را سریع می خواهیم. نسل های قبلی ما در روابط عاطفی، سال ها نامه نگاری و هدیه و رفت و برگشت تا دل معشوقی را نرم کنند (چه فرهادها مرده در کوه ها).
اما اکنون می خواهیم کمتر از یک هفته کار به نتیجه برسد و گرنه کات می کنیم! لاغری در ۱۰ روز و یادگیری زبان فرانسه در ۳ روز و افزایش قد در ۱ماه، همه چیز مایکروویوی شده است!
این نگرش زندگی ما را تخریب کرده است. به همین خاطر جنبشی در دنیا راه افتاده به نام زندگی آهسته.
این جنبش از کجا شروع شد؟ ۱۹۸۶، در مشهورترین میدان شهر رُم، رستوران جدیدی افتتاح شد. هجوم فستفود آمریکایی به قلب شهر رُم حساسیتهایی ایجاد کرده بود.
یکی از معترضان یک ژورنالیست ایتالیایی، جنبشی را آغاز کرد به نام غذای آهسته. او بر محصولات محلی، آرامش در پختن و آرامش در خوردن و بیش از همه بر لذت بردن از مزۀ اصیل ایتالیایی تأکید میکرد.
این حرکت از غذا آغاز شد. اما هیچکس فکرش را نمی کرد که این قدر توسعه پیدا کند.غذای آهسته با استقبال گستردهای همراه شد و جالب است بدانید اکنون حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده مثل مدیریت آهسته، تفکر آهسته،آموزش آهسته، علم آهسته، سفر آهسته، گردشگری آهسته، شهر آهسته، طراحی آهسته و خواندن آهسته یا کندخوانی.نهضت آهستگی مخالف سرعت و مدرنیته و بازگشت به گذشته نیست بلکه مخالف شتاب زدگی است.
سرعت تضادی با طمانینه ندارد. آنچه ایراد دارد شتاب زدگی است. هر گونه شتاب زدگی باعث می شود که عمق کم شود: لذت عمیق از رابطه، فهم عمیق از یک کتاب، درک عمیق از یک منطقه ای که برای گردشگری انتخاب کرده ایم. ما امروزه با لذت های سطحی، فهم سطحی و درک سطحی و تصمیمات سطحی روبرو هستیم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
مهم ترین ریشه زندگی شتاب زده، رویکرد ویندوزی-مایکروویوی است. یعنی چه؟ یعنی چند کار را همزمان و با شتاب زدگی انجام می دهیم. قبل از ویندوز از کامپیوترها فقط یک کار را انتظار داشتیم. اما وقتی ویندوز آمد چند پنجره را با هم باز می کنیم و همه را هم همزمان اجرا می کنیم و انتظار داریم که همه را سریع به جمع بندی برسانیم. ترکیبی از چندکارگی (ویندوزی) و شتابزدگی (جستجوی ارضای فوری).
در زندگی جدید یکی از بزرگترین مشکلات این است که طمانینه از همه ما گرفته شده، یعنی ما چند کار را در آنِ واحد انجام میدهیم. در حالیکه دارید صبحانه میخورید ساعت مچیتان را میبندید تلویزیون هم روشن است. موبایل تان را هم چک می کنید. با همسرتان هم صحبت می کنید و لیست خرید روزانه تان را هم تکمیل می کنید.
در یکی از داستان ها، فرد مقدسی بود که معشوقه ای هم داشت. مشکل او در زندگی این بود که وقتی به عبادتگاه می رفت تا خدا را عبادت کند به فکر معشوقه اش رهایش نمی کرد و وقتی پیش معشوقه اش بود مدام وجدانش او را به یاد خدا می انداخت. نه عبادت عمیق داشت و نه لذت عمیق هم آمیزی با معشوقه اش.
برای رهایی از زندگی شتابزده، مدیریت شتابزده، غذای شتابزده چاره ای نداریم جز «مثلث تمرکز، عمق و تامل». از این شاخه به آن شاخه پریدن چه در امور روزانه و چه در مدیریت یک سازمان یا کشور، باعث می شود که تمرکز رخ ندهد. زمانی که به هر دلیلی یک کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، زمان و انرژی باید بگذاریم برای دستیابی به آهنگ قبلی. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم. این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت و عمق کار را به شدت افزایش دهد.
[**پس به زبان ساده:
● تمرکز: به جای چندکار در آنِ واحد،روی یک کار متمرکز شویم.
● عمق: عمیق به یک کار بپردازیم. توجه کامل به آن تخصیص دهیم و نگذاریم چیزهای دیگر به آن هجوم بیاورند(مثال: وقتی با همسرمان صحبت می کنیم موبایل مان را کناربگذاریم).
● تامل: حرص و ولع این که یک کار را به هر نحوی که شده به اتمام ببریم در خود کنترل کنیم و تا زمانی که لازم است به کار فعلی ادامه بدهیم و کار جدید را شروع نکنیم.](https://t.me/DevelopmentSc)
@DevelopmentSc ✔️ کانال «مدرسه توسعه»**
دوپامین از گذشته تا امروز
زمانی که ما کاری انجام میدهیم که برایمان خوشایند است یا پاداشی به دست میآوریم، مغز دوپامین ترشح میکند. مثلاً وقتی چیزی خوشمزه میخوریم، موفقیتی به دست میآوریم، یا وقتی کسی به ما توجه میکند، دوپامین ترشح میشود و باعث میشود احساس خوبی داشته باشیم.
دوپامین همچنین در تنظیم انگیزه و یادگیری نقش دارد. به این معنا که وقتی مغز از چیزی لذت میبرد، به طور ناخودآگاه تمایل پیدا میکنیم که دوباره آن کار را انجام دهیم تا دوباره همان احساس خوب را تجربه کنیم. در واقع، دوپامین به نوعی سیستم پاداش طبیعی بدن است که به ما انگیزه میدهد تا کارهایی را انجام دهیم که به نفع بقا و زندگی خوب است.
مغز ما در مواردی مثل دستیابی به هدف، موفقیت در کاری، فعالیتهای بدنی مثل کشاورزی و ورزشی مثل پیادهروی، یادگیری موضوعی جدید، تماشای صحنه های زیبا مثل طلوع یا غروب خورشید، تعاملات اجتماعی مثل وقت گذراندن با دوست، دوپامین ترشح میکند. بنابراین، در گذشتهای نه چندان دور، برای ترشح دوپامین باید فعالیتی نسبتا طولانی مدت انجام میشد.
امروز اما پژوهش ها نشان میدهند که شبکههای اجتماعی در سریعترین زمان ممکن، همان احساس پاداش را به طور مسمتر در افراد ایجاد میکنند؛ اما تفاوت اینجاست که تغییری در زندگی واقعی ما رخ نمیدهد. مغز ما مدام احساس رسیدن به دستاورد میکند، بدون آنکه در واقعیت، دستاوردی فیزیکی، روانی، عاطفی، جسمی، مالی و ... داشته باشیم.
نکتهی تلختر آن است که در گذشته، حس خوب دوپامین به ما انگیزه میداد که دوباره دستاورد را تکرار کنیم. مثلا هفتهی بعد هم به دیدن دوستمان برویم، فردا هم پیادهروی کنیم، هدف دیگری را نیز محقق کنیم، یا دوباره به کوه برویم. پس باید دوباره برنامهریزی میکردیم، دوباره تلاش میکردیم و از این رو، زندگی جریان داشت.
امروز اما برای به دست آوردن مجدد آن دستاورد، فقط کافیست دوباره صفحهی گوشی خود را لمس کنیم. و از آنجا که این کار دشوار نیست، ما مدام آن را تکرار میکنیم. به همین دلیل است که در کمتر از چند دقیقه، بدون اینکه پیام یا تماسی دریافت کرده باشیم، ناخودآگاه دوباره گوشی خود را چک میکنیم. از طرف دیگر، به فعالیتهایی مثل دیدار دوستان، طبیعتگردی، پیادهروی، هدفگذاری و تلاش، احساس نیاز نمیکنیم.
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
فشار را از روی دانشآموزان بردارید!
دلایل خودکشی دانش آموزان در ایران با دیگر کشورها چه مشابهتها و چه تفاوتهایی دارد؟
یکی از عوامل اصلی خودکشی در میان دانشآموزان فشارهای تحصیلی و رقابتهای شدید است. در کشورهای مختلف از جمله ایران، رقابت برای ورود به دانشگاهها و رشتههای خاص بهشدت بالاست. در این راستا، دانشآموزان به دلیل فشار خانوادهها، معلمان و حتی جامعه برای دستیابی به نتایج عالی، دچار استرس و اضطراب شدید میشوند.
علاوه بر فشارهای تحصیلی، مشکلات خانوادگی یکی دیگر از عواملی است که میتواند به خودکشی دانشآموزان منجر شود. در بسیاری از خانوادهها، مشکلات اقتصادی، خشونتهای خانگی، طلاق و دیگر مشکلات اجتماعی میتواند موجب احساس بیارزشی و ناامیدی در نوجوانان شود.
در ایران تحقیقات نشان دادهاند درصد درخور توجهی از نوجوانان در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال با مشکلات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و فشارهای روانی دستوپنجه نرم میکنند.
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
واقعیتها آناند که هستند!
مور همیشه این جملهی بسیار عمیق باتلر را در ابتدای کتابهایش مینوشت:
واقعیتها آناند که هستند، چه بخواهی چه نخواهی! تو باید به دنبال واقعیتها بدوی؛ واقعیتها به دنبال تو نخواهند دوید.
@mostafamalekian
@DevelopmentSc *✔️ کانال «مدرسه توسعه»*
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago